روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۶ بهمن ۱٣٨۶ -
۱۵ فوريه ۲۰۰٨
شتاب در آهنگ تغییر در سیستم اقتصادی کشور
حرکت تدریجی اصلاحات اقتصادی در دستور کار دولت اصولگرا
نگرانی از سایت های اینترنتی بدون شناسنامه!
رئیس جمهور مسئولیت کامل امور اقتصادی را حتی از نظر کارشناسی به عهده گرفته است
نگاهی به دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا
موضوعی که غربی ها در تحلیل آن عاجزند
روزنامه رسالت با عنوان: احمدی نژاد تنها نیست نوشته است:
نطق به یادماندنی رئیس جمهور در ۲۲ بهمن امسال توجه بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی را به خود جلب کرده است. احمدی نژاد در جمع میلیونی راهپیمایان تهرانی با اشاره به اظهارات یکی از سفرای اروپایی که گفته است احمدی نژاد در موضوع هسته ای و سیاست خارجی تنهاست و مردم مواضع او را قبول ندارند، از مردم سوال کرد آیا شما حاضر بودید در موضوع هسته ای کوتاهی یا سازشی توسط بنده اتفاق بیفتد؟ مردم فریاد زدند: نه، هرگز و سپس فریاد زدند: انرژی هسته ای حق مسلم ماست. وی با طرح این سوال که آیا در میان مردم ایران کسی هست که طرفدار رژیم صهیونیستی باشد که مردم یک صدا فریاد زدند: نه، نه، نه! و مرگ بر اسرائیل. . .
احمدی نژاد در ایران تنها نیست. هیچ کس نمی تواند این واقعیت را انکار کند. احمدی نژاد قطره ای از اقیانوس ملت ایران است که تمایل افکار عمومی روز به روز نسبت به او و افکار اصولگرایانه اش بیشتر می شود.
احمدی نژاد تنها نیست چون اصولگراست و خود را مدافع اصولگرایی می داند. اصولگرایی عقده ها را از لسان هر گوینده ای می گشاید و به احمدی نژاد این قدرت را می دهد که به سادگی با قلب های ملت اصولگرای ایران ارتباط برقرار کند. نوعا اعتقاد بر این است که یکی از دغدغه های اصلی رهبران سیاسی دنیا رویارویی با ملت هاست ولی احمدی نژاد به تائسی از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب منادی بازگشت دولت به مردم است.
احمدی نژاد تنها نیست چون مردم علی رغم تمام مشکلات اقتصادی اعم از مسکن، تورم و. . . می فهمند که کشور در دوره حساس اصلاحات اقتصادی قرار دارد. بسیاری از مشکلاتی که امروز گریبانگیر اقتصاد کشور است ناشی از بنای ناعادلانه ساخت اقتصادی است که در دوره های گذشته بنیان نهاده شده است. با تحول ساختار سیاسی در ایران پس از انقلاب، آهنگ تغییر در سیستم اقتصادی کشور از شتاب لازم برخوردار شد و امروز با گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی دولت اصولگرا با درک ضرورت اصلاحات اقتصادی ضمن پذیرش هزینه های سنگین، وارد این کارزار شده است. تغییرات اساسی در نظام مالیاتی، ساختار بانکی و سامانه توزیع در کشور نقطه عزیمت این اصلاحلات عظیم اقتصادی است. شایسته بود که همگام با انقلاب اسلامی یک انقلاب اقتصادی اسلامی نیز صورت می گرفت و یک نظام اقتصادی عادلانه پی ریزی می شد. هر چند حرکاتی شروع شد اما تصلب ساختاری به حدی غالب شد که امروز باید اعتراف کرد به عنوان نمونه در بخش بانکی تنها یک درصد متقاضیان ۵۵ درصد از تسهیلات بانکی را به خود اختصاص می دهند و در نظام توزیع ۷۰ درصد یارانه ها سهم سه دهک بالای جامعه می شود.
امروز به واسطه اقتضائات اقتصادی و اجتماعی کشور، دولت اصولگرا در یک حرکت تدریجی و واقع بینانه اصلاحات اقتصادی رادر دستور کار قرار داده است وگام به گام این اصلاحات اقتصادی را به پیش می برد. بدون تردید این اصلاحات در ساختار کلان فعلی هزینه بر است و سنگ اندازی های بسیاری در مسیر آن صورت می گیرد اما مهم این است که ملت اهتمام دولت را در این اصلاحات و ضرورت آن را درک می کند و احمدی نژاد اطمینان دارد که مردم وی را در این راه تنها نخواهند گذاشت. از سویی دولت نهم در موازات با این اصلاحات اقتصادی شبانه روز در تلاش است تا گوشه ای از بار فشارهای اقتصادی را که بر مردم وارد می شود کاهش دهد و این جز با همراهی مجلس و دولت مقدور نخواهد بود.
نگرانی از سایت های بی هویت
روزنامه جام جم با عنوان: بی هویتی و گریز از مسئولیت نوشته است: فصل انتخابات که آغاز می شود با پدیده هایی مواجه می شویم که نوعا چون میوه های هر فصل در ایامی خاص متولد می شوند و بعد از مدتی بار سفر می بندند و دیگر نامی و ردی از آنان نمی بینیم.
از جمله میوه های فصلی انتخابات می توان به احزاب و سایت های اینترنتی اشاره کرد. بدیهی است هر دو جریان در صورت ملتزم بودن به لوازم کار حزبی و اطلاع رسانی می توانند نقشی جدی در جلب مشارکت افکار عمومی داشته و ضمن آگاهی بخشی و ایجاد رقابت به گرمی بازار انتخابات کمک کنند. اما موضوع از آنجا منشأ نگرانی است که برخی سایت های اینترنتی بدون شناسنامه و فاقد هویت که مستظهر به پشتیبانی های مستقیم افراد و گروه های ذی نفوذ هستند، ماموریت خود در تخریب جریان و یا کاندیدای رقیب را دنبال می کنند.
این رسانه های فصلی با کمترین هزینه راه اندازی و بیشترین خسارت را بر جامعه وارد می کنند. شایعه پراکنی، دروغ گویی، تحریف، تقطیع، جنگ روانی و. . . از جمله روش هایی است که در این سایت ها دنبال می شود و متاسفانه توسط برخی مراکز رسمی نیز عملا به آنها رسمیت بخشیده می شود.
برخورد سخیف و زشت یکی از سایت ها با حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی می تواند هشداری جدی تر برای مسئولان مربوط در این حوزه باشد. طبیعی است مردم و مراجعان به این سایت با توجه به رویکرد آن بتوانند جهت گیری سیاسی و تا حدی وابستگی آن به یک جریان سیاسی در کشور را بخوبی تشخیص و این اقدام اهانت آمیز را به آن جریان نسبت دهند و این همان خسارتی است که همواره از سوی افراد خام، تندرو و بی مبنا وارد می شود. پیشنهاد مشخص نگارنده مسئولیت پذیر کردن و هویت بخشی به این سایت هاست. چه اشکال دارد اگر رسانه ای به هدف و روش کار خود ایمان و اعتقاد دارد با شفافیت تمام وارد میدان شده و مردم نام مدیران و مسئولان سایت را در اولین مواجهه بدانند.
براساس ضوابط موجود کارشناس ترین نهاد در کشور برای ساماندهی به این دسته از رسانه ها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد، چرا که مجموعه دست اندرکاران آن، هم به شرایط فرهنگی کشور آگاهی دارند هم با ساختار و مختصات کار رسانه ای کاملا آشنا می باشند. موضع گیری روز گذشته وزیر ارشاد نیز موید مسئولیت پذیری این وزارتخانه است. امیدواریم با اقدامی جدی در این مسیر شاهد شفافیت سیاسی، رعایت معیارهای اخلاقی و حرفه ای در حوزه رسانه های نوین باشیم.
قبول مسئولیت کامل امور اقتصادی
هم بیکاری، هم تورم عنوان سرمقاله روزنامه کارگزاران است. این نوشته را در پی می خوانید: اقدام کم سابقه آقای رئیس جمهور با حضور در مجلس شورای اسلامی و دفاع از لایحه بودجه سال ۱٣٨۷ از جهاتی با اهمیت به نظر می رسد. اینکه شخص رئیس جمهور، با دفاع از بودجه سال ۱٣٨۷ مسئولیت امور اقتصادی ایران را حتی از نظر کارشناسی به طور کامل برعهده گرفته خود جای تأمل دارد.
کاش رئیس جمهور اجازه می داد مدیران و مسئولان سطوح پایین تر در بدنه دولت چنین مسئولیت پرهزینه ای را برعهده گیرند تا خود به تنهایی بار تمام امور را بر دوش نکشند. چنین اقدامی از جانب رئیس جمهور تنها در صورتی می توانست پذیرفتنی باشد که لایحه بودجه سال ۱٣٨۷ رخداد اقتصادی ویژه ای را برای کشور رقم می زد. اما با ارقام و محتوا و شکل ظاهری بودجه سال آینده که تغییرات گسترده را به خود دیده، آثار و عواقب بودجه بر شاخص های کلان اقتصاد مانند کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم قابل پیش بینی است.
درست همان طور که تصمیمات اقتصادی دولت نهم درسال های گذشته منجر شد تا افزایش نقدینگی ظرف مدت کوتاهی رشد بیش از دو برابری را تجربه کند و تورم کنونی ناشی از رشد نقدینگی را بر جامعه تحمیل کند در صورتی که نرخ تورم درسال ۱٣٨۴ به حدود ۱۲ درصد رسیده بود و انتظار می رفت اگر روند گذشته ادامه یابد، درسال ۱٣٨۶ نرخ تورم تک رقمی شود، اما متأسفانه سیاست های اقتصادی دولت موجب شد، ازسال ۱٣٨۵ روند صعودی تورم دامن جامعه را بگیرد و اکنون کار به جایی رسیده است که تورم بیش از ۲۰ درصد تا پایان امسال پیش بینی می شود.
بودجه سال ۱٣٨۷ هم از نظر تاثیری که بر تورم خواهد گذاشت، وضع بهتری را نشان نمی دهد. پیامدهای تورمی نیز همان طور که مشخص است برخلاف شعار عدالت محوری دولت نهم، نه تنها نمی تواند عدالت را برقرار کند بلکه فاصله طبقاتی میان اغنیا و فقرا را به شدت افزایش می دهد و به بیان ساده پولدارها، پولدارتر می شوند و فقرا فقیرتر.
بودجه سال ۱٣٨۷ از نظر اتکا به درآمدهای نفت که از دیگر شاخص های مهم در بودجه نویسی است هم، به نظر می رسد اتکای بیشتر به درآمد نفت را به همراه داشته باشد. در عین حال دلارهای حاصل از فروش نفت راهی ندارد جز اینکه به واردات بینجامد و اگر این دلارها مانند سال های ۱٣٨۶ و ۱٣٨۵ راه واردات را بازتر کند، بیم آن می رود که تولید داخلی نتواند بیش از این در مقابل سیل واردات تاب آورد. این اتفاق هم به بحران تولید و فعالیت بنگاه های صنعتی منجر خواهد شد.در چنین صورتی، هم زمان با آنکه واردات بیکاری را در جامعه افزایش می دهد، کاهش تولید داخلی هم تورم مضاعفی را بر شانه جامعه می گذارد.
ایران و دور چهارم مذاکره با آمریکا
روزنامه همشهری با عنوان: موضع ایران در مذاکرات جدید نوشته است:
وزیر امور خارجه عراق در جریان سفر خود به مسکو از برگزاری دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا درباره مسائل عراق خبر داد.
مذاکراتی که دو دور اول آن در سطح سفیر و دور سوم آن در سطح کارشناس پیگیری شده بود. پس از یک وقفه تقریبا ۷ ماهه در انجام این مذاکرات، دور چهارم نیز در سطح کارشناسان دو کشور انجام خواهد شد.
اما در حالی در آستانه دور جدید مذاکرات ایران، آمریکا و عراق در رابطه با مسائل امنیتی عراق قرار گرفته ایم که مشکلات راهبردی ـ امنیتی دولت نومحافظه کار بوش در عراق و شکست های پی درپی طرح های امنیتی این کشور افزایش یافته است و به نظر می رسد نقش تعیین کننده
سازمان ملل متحد بتواند حداقل از منظر سیاست های اعلامی تا حدی سیاست گذاری های یک جانبه گرایانه آمریکا در عراق را تعدیل کند. لذا در همین باره این نکات قابل تأمل است:
۱ ـ بر این مبنا، همکاری جمهوری اسلامی ایران با سازمان ملل متحد آن هم براساس مصلحت و سیاست های کلان ایران یکی از مصادیق روند چندجانبه گرایی در عراق است. این روند ضمن تقویت راهبردهای امنیتی در عراق، میزان اتهامات واهی رسانه های ائتلاف غرب و دولت بوش را نسبت به ایران، به ویژه در مبحث هسته ای با مشکل مواجه خواهد کرد. موارد فوق در راستای منافع ملی کشور تعریف می شود.
۲ ـ باتوجه به شکست سیاست های یک جانبه گرایانه نومحافظه کاران آمریکا در عراق و متعاقب آن تصویب قطعنامه ۱۷۷۰ در دور چهارم مذاکرات با آمریکا باید بر شکل گیری فرایند امنیتی چندجانبه گرایانه در عراق و حضور فعال همسایگان تأکید شود؛ همچنین بر سیاست های اعلامی دستگاه دیپلماسی در نشست همسایگان عراق در ۴ می ۲۰۰۷ (۱۴ اردیبهشت) و حمایت ایران از امنیت داخلی عراق.
٣ ـ همکاری ایران با نماینده سازمان ملل متحد در عراق و تأکید بر این همکاری در جلسه مشترک با آمریکا و عراق بهانه واهی را از دست دولت نومحافظه کار آمریکا خارج خواهد کرد و در اقناع سازی افکار جامعه جهانی نسبت به نقش مثبت و تعیین کننده ایران موثر خواهد بود.
آنچه درنهایت بر آن باید پافشاری کرد و متذکر شد این است که هرگونه جدایی طلبی قومی و مذهبی در عراق لطمه جدی به همگرایی گروه های عراقی وارد خواهد کرد و سیاست گذاری هایی از این نوع از طرف آمریکا، درجهت یک جانبه گرایی ایجاد شده است که با اهداف مردم عراق و کشورهای منطقه مغایرت داشته و با روح قطعنامه ۱۷۷۰ متناقض است.
تئوری های بی قواره
روزنامه کیهان با عنوان: تئوری های بی قواره نوشته است:
درست یک روز قبل از راهپیمایی بزرگ و حماسی مردم ایران در روز ۲۲بهمن، رئیس جمهور آمریکا در گفت وگویی با شبکه فاکس نیوز شرکت کرد و در بخشی از آن که مربوط به مساله هسته ای ایران بود گفت:
در این مورد احساس خوبی دارم که اطمینان حاصل کنیم فشار بر ایران را حفظ نماییم تا آنان درک کنند که منزوی هستند، به آنان فشار آوریم تا بر اقتصادشان تاثیر بگذاریم، به آنان فشار بیاوریم تا جایی که یک آدم منطقی جلو بیاید و بگوید، بسیار خوب، از این پس دیگر کار با این همه هزینه نمی ارزد… نشانه هایی در دست است که در حال پیشرفت هستیم.
نمی دانیم پس از انجام راهپیمایی پرشکوه مردم انقلابی و هشیار ایران که بار دیگر چشم های دنیا را خیره کرد و جهانیان را به ابراز شگفتی واداشت، بوش همچنان احساس خوبی دارد یا خیر؟ اما این را می دانیم که دشمن از درک حقیقت این انقلاب کماکان ناتوان است و با وجود گذشت سی سال از پیروزی انقلاب مردم ایران از تحلیل صحیح و درک علمی مسائل مربوط به آن عاجز است. بدخواهان با اینکه در خیلی از صحنه ها و مقاطع به این عجز خود اعتراف کرده، با این حال دست از دشمنی کور خود برنداشته و از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز آنی از توطئه و ترفند علیه آن غافل نبوده اند. آنان که عادت دارند، واقعیات را کتمان و همه چیز را با متر خود اندازه گیری و با ملاک های یکسره مادی خود ارزیابی کنند، سعی کرده اند، در مقاطع مختلف با تهاجم در عرصه های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… تحت فشار قراردادن مردم این سرزمین، به زعم خود آنها را منطقی ! و سر به راه نمایند. اما پس از گذشت سی سال واقعیت غیرقابل انکار این است که انقلاب با حمایت مردم در مسیر صحیح و اولیه خود کماکان در حرکت است و دشمنان با همه خوش بینی و احساس های خوبی! که داشته موفق نشده اند به هدف اصلی خود برسند و بین مردم و انقلاب جدایی بیاندازند و آنان را دلسرد و مایوس و نسبت به سرنوشت انقلاب خود بی تفاوت سازند.
اتفاقا یکی از موضوعاتی که دشمنان خارجی ـ و به تبع آن دنباله های داخلی آنها ـ در تحلیل آن عاجزند، مساله حضور مردم ایران در صحنه دفاع از حفظ و تداوم انقلاب است. واقعه ای که در مقاطع مختلف زمانی مثل ایام انتخابات و بیش از هر جا، در راهپیمایی های سالانه به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق می افتد و سخت موجب شگفتی توام با آزار دشمنان می شود. شگفتی آنان بیش از هر چیز از آنجا ناشی می شود که حضور دیرپای مردم در صحنه دفاع از انقلاب، در قالب تئوری ها و نظریه پردازی های آنان درباره پدیده انقلاب نمی گنجد. آنها بر اساس ملاک ها و تعریف های خود، برای همه انقلاب ها، صرفنظر از ایدئولوژی و مرام و خاستگاه جغرافیایی و. . . که دارند، خط سیر و طول عمری را قائلند که جملگی ناچار از پیمودن آن هستند. البته بحث درباره جزئیات این گونه نظریه ها از حوصله این مقال خارج است، اما خلاصه کلام این است که به نظر آنان هر انقلاب از آغاز تا پایان پروسه ای است با دوره های مشخص که آغازی توام با شور و هیجان و غلیان احساسات دارد و… در نهایت به مراحل انفعال و پایان حضورهای احساسی و شورانگیز مردم و بازگشت آنان به زندگانی عادی و سپردن کار به دست انقلابیون دیروز و حاکمان امروز و سیاستمداران حرفه ای و… می رسد، مرحله ای که مردم دیگر نه خود نقشی در دفاع از انقلاب برای خود قائل هستند، چون دیگر عملا انقلابی وجود ندارد و نه حاکمان جدید، تمایلی برای ادامه حضور مردم و مداخله آنان در امور دارند. غربی ها با این تعاریف و نظریه های کلیشه ای انقلاب ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند برای مثال فردی مثل کرین برینتون در اثر معروف خود کالبد شکافی چهار انقلاب سعی کرده ثابت کند که همه انقلاب ها در هر کجا و با هر مرام و ایدئولوژی که برپا شود دوران مشخص و کم و بیش مشابه ای را طی می کنند و در نهایت کار به جایی می رسد که انقلاب تبدیل به ضدکارکردهای خود می شود و نهضت ها مبدل به نهادها می شوند. او با مقایسه ۴ انقلاب انگلیس، آمریکا، فرانسه و روسیه که در سرزمین های مختلف و فرهنگ های گوناگون و زمان های متفاوت برپا شده، سعی کرده، نظریه خود را مستند سازد.
آنان که تحت تاثیر تفکرات و فلسفه های حاکم بر غرب که عمدتا ماتریالیستی هستند، هم مردم ایران را به درستی نمی شناسند و هم نمی توانند یا نمی خواهند بفهمند که انقلاب اسلامی دارای ویژگی هایی است که آن را از همه انقلاب های مورد نظر آنان متمایز می سازد. برای نمونه عرض می کنیم که انقلاب اسلامی ایران انقلابی اصیل است که از درون این سرزمین و متن مردم آن جوشیده و در صحنه اجتماع و تاریخ عینیت یافته است. این انقلاب تقلیدی و وارداتی نیست. از همه نظر صددرصد درونی و ساخت داخل است. تقلیدی و وارداتی نیست، چون ایدئولوژی آن ساخته فکر بشر آن هم بشر غربی نیست و ریشه در عمق جان و فطرت همه انسان ها دارد، متکی بر آموزه ها و اصول مکتب اسلام است. مکتبی که خود ریشه در عمق جان و فطرت انسان ها دارد. اصیل و درونی است. به این معنی که مبتنی بر فرهنگ و در پی تحقق آرمان های تاریخی مردم این سرزمین است. به علاوه این انقلاب صددرصد مردمی است و ضرورت انقلاب و خاستگاه فکری آن در انحصار طبقه و تیپ فکری و جناح سیاسی خاصی قرار نداشته و ندارد. این انقلاب بالقوه و در طول تاریخ به ویژه پس از ورود اسلام به ایران، در متن و بطن جامعه ایرانی وجود داشته و پس از آنکه به قول رهبر فرزانه انقلاب نفس گرم امام خمینی توانست یک ملت را بعد از قرن ها رکود و سستی، از استبداد و سلطه پذیری نجات دهد و به زنده ترین ملت دنیا تبدیل کند مردم ایران موفق شدند، انقلاب نهفته درون خویش و جامعه خویش را به عرصه تاریخ و عینیت بکشانند و دفاع از آن را چون پاره تن خود، وظیفه ملی و تکلیف الهی خود بدانند.
ویژگی مشخص دیگر انقلاب اسلامی به تعریف اهداف و کارکردهای آن مربوط می شود. با اینکه بسیاری از متفکران غربی معتقدند که انقلاب واژه دقیقی نیست و بر همین اساس از آن تعاریف متنوعی ارائه کرده اند اما لُب این تعاریف را می توان این گونه خلاصه کرد: جانشینی ناگهانی و شدید گروهی که تاکنون حکومت را در دست نداشته اند، به جای گروه دیگری که تا پیش از این متصدی اداره دستگاه سیاسی کشور بوده اند.
آنان با این تعریف و وجهه نظر نمی توانند درک کنند که اهداف و کارکردهای انقلاب اسلامی بسیار فراتر از سرنگونی رژیم پهلوی و دست به دست شدن حاکمیت سیاسی بوده است. این انقلاب علاوه بر اهداف سیاسی و تغییر حکومت ـ که البته در جای خود، هدف مهم و کاری شگرف بوده است ـ به دنبال احیای فرهنگ و هویت ملی این ملک و ملت بوده و عزت و کرامت و روح اعتماد به نفس و خودباوری را برای آنان به ارمغان آورده تا با تکیه بر آن بتوانند، در همه عرصه ها، عقب ماندگی ها را جبران کنند و شکوفا و بالنده در جهان سرفرازی نمایند و بنابراین انقلاب ایران بعد از پیروزی بر رژیم شاه، مسیر خود را عوض نکرد و راه خود را برای تحقق اهداف بلندتر ادامه می دهد و…
این است که روزها و سال ها می گذرد، نسل ها عوض می شوند و امروز نسل های سوم و چهارم انقلاب همان طور که دفاع از مرزها و تمامیت جغرافیایی و حراست از منافع مادی و معنوی کشور را وظیفه خود می دانند، دفاع از انقلاب به عنوان یک دستاورد و افتخار ملی را جزو وظایف میهنی و تکالیف اعتقادی خود می شمارند. ملت ایران فارغ از اینکه چه دولتی با چه مشی و مرامی بر سر کار است و عملکرد آن چگونه است، به آن رأی داده یا نداده اند، در سالگرد پیروزی با حضور انبوه و شگفتی ساز خود به انقلاب رأی مجدد می دهند و با گام های استوار و شعارهای مخلصانه و کوبنده، وفاداری و حمایت خود را از آن اعلام می دارند.
بوش در گفت وگو با فاکس نیوز آنجا که ملت ایران را خطاب قرار داد، مثل همیشه مزورانه دروغ گفت و مذبوحانه تخم نفاق کاشت وقتی که گفت: ما با تاریخ و سنت شما مشکلی نداریم. ما به شما به عنوان مردم احترام می گذاریم… چرا که تاریخ و سنت این مملکت آنی نیست که به عنوان عتیقه و آثار از دور خارج شده ساکن و راکد در موزه های لندن و پاریس در معرض تماشای بازدیدکنندگان قرار دارد. تاریخ و سنت این مملکت این است که در پهنه زمین و متن زمان، جاری و تاثیرگذار است. انقلاب اسلامی، چکیده تاریخ و سنت مردمی است که بوش ادعا می کند به آنها احترام می گذارد، اما با دشمنی و توطئه چینی علیه انقلاب آنان و محور شرارت خواندن آن، وقیحانه و صد البته احمقانه به همه چیز این ملت توهین می کند تا ناآگاهی و بی منطق بودن خود و همکاران و تئوریسین هایش را بیش از پیش در نزد جهانیان برملاسازد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|