یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ بهمن ۱٣٨۶ -  ۱۹ فوريه ۲۰۰٨


رابطه متقابل مجلس هفتم و دولت نهم!
از درگذشت آیت الله توسلی استفاده ابزاری نکنید!
می توان امیدواربود بار دیگر مجلسی شکل بگیرد که در رأس امور، مرکز تمام قدرتها باشد؟
مخالفت با قانون بررسی صلاحیت ها از سوی افراد بی صلاحیت
ثمره سیاست همگرایی منطقه ای ایران

روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: آیت الله توسلی مرحوم و احمدی نژاد مظلوم به قلم حسین شریعتمداری مدیرمسئول این نشریه نوشته است: درگذشت مرحوم آیت الله توسلی که صبح روز شنبه و به هنگام حضور در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام ـ یعنی در حال انجام وظیفه ـ اتفاق افتاد همانگونه که انتظار می رفت غبار غم بر چهره مردم و دوستداران امام راحل(ره) نشاند چرا که آن مرحوم به دلیل حضور پیوسته در محضر حضرت امام(ره) و در جایگاه ریاست دفتر آن مراد به حق پیوسته، یاد و خاطره امام راحل(ره) را در اذهان زنده می کرد و به قول رهبر معظم انقلاب از شاگردان امام راحل رضوان الله علیه و از نخستین پیوستگان به نهضت عظیم آن بزرگوار بود بنابراین طبیعی بود که فقدانش برای تمامی ارادتمندان حضرت امام(ره) تلخ و ناگوار باشد و هست.
گفته می شود ـ و می تواند صحت داشته باشد ـ که مرحوم آیت الله توسلی در حالی دچار عارضه سکته قلبی شده و دار فانی را وداع کرده است که از اهانت یک سایت اینترنتی به بیت معظم حضرت امام(ره) برآشفته و ماجرای آن اهانت را به گلایه برای حاضران نقل می کرده است، که نگرانی ایشان نیز طبیعی بوده است زیرا مرحوم آیت الله توسلی از نزدیکان بیت امام راحل(ره) بود و تا پایان عمر نیز در این حلقه می زیست، بنابراین اهانت به یادگار نسبی حضرت امام(ره) اگرچه برای تمامی ملت ایران تلخ و گزنده بود ولی برای ایشان می توانست تلخ تر و گزنده تر باشد. اما…
اما، بعد از انتشار خبر درگذشت مرحوم آیت الله توسلی برخی از مدعیان اصلاحات که بارها نشان داده اند کمترین ارادتی به حضرت امام(ره) ندارند، تلاش گسترده ای را برای سوء استفاده از درگذشت آن مرحوم آغاز کردند. آنها در یک حرکت موذیانه که تمامی شواهد از هماهنگی آن در یک نقطه مشترک حکایت می کند کوشیدند ضایعه فوت مرحوم توسلی را با ماجرای اهانت یک سایت اینترنتی به نوه حضرت امام(ره) گره بزنند و در همان حال سایت مورد اشاره را به دولت نهم نسبت داده و نتیجه بگیرند که اهانت این سایت باعث سکته قلبی آیت الله توسلی و درگذشت ایشان بوده است! که در این باره گفتنی است؛
۱ ـ همزمانی دو رخداد در هیچیک از دستگاههای منطقی و مبانی عقلی به مفهوم رابطه علت و معلولی آنها نیست بلکه دو حادثه همزمان می توانند علت های جداگانه ای داشته باشند، بنابراین مرتبط دانستن درگذشت مرحوم آیت الله توسلی با ماجرای اهانت یک سایت به نوه حضرت امام(ره) یک برداشت غیرمنطقی و عوامانه است که تنها با هدف عوام فریبی قابل طرح خواهد بود!
۲ ـ علاوه بر نکته فوق، باید گفت که اهانت به نوه حضرت امام(ره) و فوت مرحوم آیت الله توسلی دو رخداد همزمان نیز نبوده اند. ماجرای اهانت ۶ روز قبل از فوت آقای توسلی اتفاق افتاده و خبر آن نیز در سطح گسترده ای منتشر شده بود، بنابراین کسانی که با موذی گری در پی ارتباط دادن این دو رخداد با یکدیگر هستند باید توضیح بدهند که چرا مرحوم توسلی ۶ روز قبل، یعنی به هنگام شنیدن خبر اهانت دچار عارضه سکته قلبی نشده بودند؟! مخصوصا آن که یک خبر ناگوار وقتی برای اولین بار مطرح شده و به گوش کسی می رسد بسیار تکان دهنده تر و تحمل آن به مراتب سخت تر از هنگامی است که همان خبر را برای چندمین بار شنیده و مدتها از هنگام وقوع آن گذشته باشد. با توجه به این نکته بدیهی می توان گفت ادعای برخی از مدعیان اصلاحات که تلاش می کنند درگذشت مرحوم توسلی را ناشی از ماجرای اهانت یک سایت به نوه حضرت امام(ره) قلمداد کنند، فقط یک سوء استفاده سیاسی نفرت انگیز و ناجوانمردانه است… و صدالبته ناشیانه نیز هست.
٣ ـ سایتی که مطلب اهانت آمیز نسبت به نوه حضرت امام(ره) را منتشر کرده بود برخلاف آنچه ادعا می شود نه فقط کمترین ارتباطی با دولت نهم ندارد، بلکه از سایت های منتقد دولت نیز هست و البته برخی گزارش ها نیز حکایت از آن دارد که مقاله اهانت آمیز مورد اشاره به تحریک فردی نوشته شده که سابقه فعالیت در جبهه موسوم به دوم خرداد و روزنامه های وابسته به این جبهه را داشته است. دولت بلافاصله بعد از اطلاع از خبر این اهانت، ضمن محکوم کردن آن، سایت مزبور را فیلتر کرد و مدیر سایت نیز با اشاره به شواهد و نمونه هایی اعلام کرد که سایت تحت مدیریت وی منتقد دولت بوده است. بنابراین نسبت دادن این سایت به دولت نهم که به گواهی اسناد غیرقابل انکار در پیروی از آموزه های امام (ره) گوی سبقت از تمامی مدعیان ربوده است، نه فقط دور از انصاف بلکه ناجوانمردی است.
همین جا گفتنی است کیهان نیز در یادداشتی که به دفاع از حریم بیت معظم حضرت امام(ره) نوشته بود، بر اساس برخی شنیده ها، این احتمال را مطرح کرده بود که سایت اهانت کننده به دولت نهم نزدیک است، اما بعد از اطلاع موثق و مستند از واقعیت ماجرا، بلافاصله از اشتباهی که ـ حتی در حد یک احتمال ـ مرتکب شده بود پوزش خواست و البته هنوز هم به خاطر کم توجهی در طرح آن احتمال، خود را شایسته ملامت می داند.
اکنون باید از مدعیان اصلاحات پرسید که با کدام توجیه منطقی و با استناد به کدام شاهد و قرینه و سندی اصرار دارند سایت یاد شده را وابسته و یا نزدیک به دولت نهم قلمداد کنند؟! آیا غیر از این است که برخی از آنها از اصرار و تاکید عملی و نظری دولت نهم بر آموزه های حضرت امام(ره) عصبانی هستند و با اینگونه تهمت های ناروا عقده های فروخورده خویش از خط اصیل امام راحل(ره) را بیرون می ریزند؟! ما که شما را می شناسیم و فهرست پرنکته ای از مخالفت های برخی از شما با آموزه های امام(ره) در دست داریم و… بگذریم!
۴ ـ طی ۱۰ سال گذشته روزنامه ها و افراد و گروههای مدعی اصلاحات بارها به شخص حضرت امام(ره) اهانت کرده و بسیاری از مبانی و ارزش های انقلاب اسلامی که یادگار واقعی امام راحل(ره) است را با وقاحت مورد حمله قرار داده بودند ولی هیچیک از مدعیان امروزی نه فقط کمترین اعتراضی نکردند، بلکه با سکوت معنی دار خود بر آنهمه اهانت و زشت گویی علیه امام و انقلاب مهر تأیید زدند!
به عنوان مثال ـ و فقط به عنوان مثال ـ یکی از همین مدعیان اصلاحات با صراحت ـ بخوانید وقاحت ـ گفته بود راه و خط امام باید به موزه تاریخ سپرده شود ! دیگری تفکر اسلام ناب محمدی(ص) را که امام راحلمان(ره) احیاگر آن بود موجب انحطاط جامعه دانسته بود! آن دیگری نوشته بود خمینی به دروغ شاه را آلت دست بیگانگان معرفی کرده بود ! مگر ننوشته بودید که امام خمینی و نواب صفوی خشونت گرا بودند ! و مگر ننوشته بودید که ولایت فقیه همان جوهره فاشیزم و همان حکومت سلطنتی است و…
و بالاتر و برتر از همه، مگر شما اصلاح طلبان نمی نوشتید که به خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید ؟! و یا معصومین نیز در معرض انحراف هستند ! و یا امام حسین قربانی خشونت جدش در جنگ های صدر اسلام شد ! و می توان علیه خدا تظاهرات کرد ! و دهها نمونه دیگر از اینگونه اهانت های وقیحانه که قلم از نوشتن دوباره و زبان از تکرار آن شرم دارد.
اکنون باید پرسید اگر مطابق ادعای برخی از مدعیان اصلاحات، مرحوم آیت الله توسلی از غصه واندوه اهانت به نوه حضرت امام(ره) سکته کرده و دار فانی را وداع گفته اند، چرا در مقابل آنهمه اهانت های وقیحانه به شخص حضرت امام(ره)، اسلام، پیامبر خدا(ص)، ائمه معصومین(ع)، انقلاب، قرآن و… دچار عارضه قلبی و سکته نشده بودند؟! آیا این ادعای شما، اهانت به مرحوم آیت الله توسلی نیست که حساسیت ایشان نسبت به نوه حضرت امام را بیشتر از حساسیت آن مرحوم نسبت به خدا و پیامبر خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) و شخص امام(ره) و… می دانید؟!
اهانت به نوه حضرت امام(ره) و بیت معظم آن بزرگوار زشت و چندش آور است و کیهان زودتر از همه در مقابل این اقدام ناروا موضع گرفت ولی با توجه به نمونه هایی که ذکر شد نمی توان باور کرد که برخی از شما مدعیان اصلاحات نگران این اهانت باشید، راستی، اگر نگرانی شما تظاهر نیست چرا در مقابل آنهمه اهانت که دوستان هم حزبی شما نسبت به امام(ره) و همه مقدسات روا داشتند، سکوت کردید و نه فقط سکته نکردید که به روی مبارک خود هم نیاوردید؟!
۵ ـ مدعیان اصلاحات تلاش می کنند اهانت به نوه محترم حضرت امام را به کسی نسبت بدهند که به گواهی دوست و دشمن یکی از وفادارترین و ثابت قدم ترین مسئولان پیرو خط امام(ره) طی ٣ دهه گذشته بوده و هست. کدام یک از شما ساده زیست تر از احمدی نژاد هستید؟ کدامیک از شما جنگ فقر و غنا را جدی گرفته اید؟ کدامتان مانند احمدی نژاد به پیروی از امام راحل(ره) در مقابل قدرت های استکباری با شجاعت ایستاده اید؟ کدام مدعی اصلاحات مردمی تر از احمدی نژاد است؟ چه کسی از میان شما در حمایت از محرومان به گرد پای احمدی نژاد می رسد؟ و یا در دفاع از آرمان های امام(ره) با احمدی نژاد قابل مقایسه است؟ کدام مسئول در خدمت به مردم، اسلام و انقلاب مانند رئیس جمهور کنونی سر از پا نمی شناسد؟ و شب و روز و خواب و استراحت خود را وقف راه امام راحل(ره) و خلف حاضر او کرده است؟ کدامیک از شما…
و بالاخره، انگار مظلومیت در دنیا سهم تمام راهیان راه خداست و هر که در این راه راسخ تر و ثابت قدم تر است، از سوی کسانی که از این قافله عقب افتاده اند، بیشتر مورد ظلم قرار می گیرد ولی مردم به لطف خدا گوهرشناس تر از آنند که مشاطه گری خزف را به چیزی بگیرند و گوهر را وانهند.
۶ ـ و بالاخره، مرحوم آیت الله توسلی به گفته رهبر معظم انقلاب؛ شاگرد امام راحل، رضوان الله علیه و از نخستین پیوستگان به نهضت عظیم آن بزرگوار بودند … لطفا از درگذشت آن مرحوم استفاده ابزاری نکنید چرا که عرض خود می برید و زحمت هیچکس هم نمی دارید!

رابطه متقابل مجلس و دولت
روزنامه کارگزاران با عنوان: پشت و مشت دولت نهم و مجلس هفتم نوشته است: در واپسین ماه های عمر مجلس هفتم، طعم گس میوه همسویی و کارپذیری و حتی گاه تابعیت بی چون و چرای این مجلس نسبت به دولت نهم، بیش از هر زمان بر ذائقه اکثریت اصولگرای مجلس هفتم احساس می شود. به لحاظ تاریخی و شجره نامه ای، مجلس هفتم و دولت نهم؛ رابطه متقابل مادر و فرزندی دارند. اکثریت این مجلس، پیروزی خود را وام دار شهردار برگزیده از سوی شورای شهر دوم تهران می دانستند که در فضای ناامیدی حاکم بر جبهه رقیب اصلاح طلبان و به مدد تمسک به شیوه های عوام پسند در مدیریت شهری زمینه بازگشت آنان را به عرصه قدرت فراهم ساخت. نطق پیش از دستور آقای حداد عادل در روزهای پایانی عمر مجلس ششم که از صدر تا ذیل به ارائه کارنامه آقای احمدی نژاد شهردار تهران می پرداخت نقطه آغاز آشکار شدن این رابطه متقابل به شمار می رود. اما مجلس هفتم با همه حرف و حدیث هایی که در روند شکل گیری اش شاهد بودیم، در عمل زمینه ساز ادای دین به شهردار خود شد و سرانجام پس از پیروزی پرچالش آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، یکسره و شش دانگ خود را وقف حمایت بی چون و چرا از دولت نهم کرد. بی تردید و فارغ از گزافه گویی، به باور من، از نخستین دوره شکل گیری مجلس پس از انقلاب، هیچ دوره ای از مجلس به اندازه مجلس هفتم نسبت به دولت رابطه کارپذیر و حتی گاه تابع و درجه دو نداشته است. مجلس هفتم را می توان ضعیف ترین و جامانده ترین مجلس نسبت به تصمیمات سیاسی و اجرایی دولت نهم دانست. اظهارات این روزها که از سوی هدایتگران اصلی مجلس هفتم، از جمله رئیس و نایب رئیس اول آن در مستقل نمایی و رفعت منزلت مجلس هفتم بیان می شود یا برخی واکنش های دیرهنگام و کم تاثیر که از سوی رئیس مجلس در برابر کژتابی های رسمی رئیس جمهور ودولت نهم نسبت به مصوبات مجلس صورت می گیرد، چیزی را در کارنامه نزدیک به چهار ساله رفتار بزرگوارانه و مسامحه اغماض گرانه و حتی تاییدآمیز این مجلس نسبت به دولت تغییر نمی دهد. چندی پیش آقای حداد عادل رئیس مجلس هفتم، در مقام دفاع از استقلال مجلس در برابر دولت و در پاسخ انتقادهای فراوانی که نه تنها از سوی افکار عمومی بلکه حتی از سوی نمایندگان مجلس هفتم، نسبت به انفعال و تابعیت این مجلس در برابر دولت نهم و تضعیف شأن و مرتبه مجلس مطرح می شود، عبارت جالبی را عنوان کرد که یادآوری آن خالی از لطف نیست. رئیس مجلس هفتم گفت: مجلس، پشت دولت هست، اما در مشت دولت نیست!
لابد مقصود آقای حداد عادل که تا پیش از ورود به عرصه رسمی سیاست، بیشتر به صفت فرهنگی شناخته می شدند، این است که مجلس هفتم از دولت نهم پشتیبانی می کند اما یکسره تسلیم و مسلوب الاختیار در برابر آن نیست. اما کاش اینچنین بود. واقعیت این است که دولت نهم از آغاز فعالیت خود تاکنون، مجلس هفتم را با سه تاکتیک هنرمندانه در چنبره اراده و عمل خود محصور کرده است.
۱ـ تاکتیک برادر خواندگی: ماه عسل روابط مجلس هفتم و دولت نهم که این دو نهاد در واقع یک روح در دو کالبدبودند بلافاصله پس از پیروزی آقای احمدی نژاد آغاز شد و تا زمان معرفی کابینه ادامه یافت اما با برخورد نه چندان قابل انتظار اکثریت مجلس در عدم رای اعتماد به برخی وزیران معرفی شده، که البته عمدتاً به رقابت ها و منافع و مطالبات درون جبهه ای اصولگرایان مربوط بود و نه لزوماً به معیارهای کارآمدی و تخصص و اهلیت حرفه ای، این فصل نیز به پایان رسید و تاکتیک برادرخواندگی سیاسی کارآیی خود را از دست داد. دولت نهم متوجه شد که از نظر مجلس هفتم، حساب حساب است و کاکابرادر!
۲ـ تاکتیک زیرآبی: آقای احمدی نژاد آدم باهوش وزیرکی است خیلی زود متوجه شد که اگر بخواهد منتظر آداب متعارف رابطه دولت و مجلس شود، قافله برنامه هایش تا به حشرلنگ خواهد ماند.
بنابراین همان شیوه ای را برگزید که پیش از پیروزی در انتخابات نیز چشمه هایی از آن را به دوستان اصولگرای خود نشان داده بود، در مرحله ثبت نام برای ریاست جمهوری و نیز در مرحله حضور در شورای هماهنگی اصولگرایان که در هر دو مورد راه موفق تک روی را برگزید.
از آن پس دولت نهم تصمیم گرفت به جای مراجعه به مجلس و انتظار طولانی برای گرفتن موافقت و تصویب آن، که معلوم هم نبود به طور قطعی متضمن مقصود باشد، دایره تصمیم گیری را به خود محدود کند. نخستین بار این تاکتیک را در قضیه تاسیس صندوق مهررضا آزمود. مجلس هفتم آن را رد کرد اما با شیوه ای به ظاهر قانونی، دولت راساً آن را ایجاد کرد. آب هم از آب تکان نخورد. این شیوه موفق در برخورد با قانون برنامه چهارم، معرفی وزیران جدید، سفر به استان ها، انتصاب استانداران و بسیاری موارد دیگر نیز آزموده شد. البته به تدریج که نمونه های بی اعتنایی و جاخالی دادن به مجلس افزایش یافت تک مضراب هایی در اعتراض یا تذکر، البته به لطافت برگ گل، از مجلس هفتم به سوی دولت نهم شنیده شد. برخی سفرهای مهم آقای احمدی نژاد به خارج از کشور که برخلاف رویه متداول هیچ نماینده ای از مجلس را به همراه نداشت موج اعتراض ها را جدی تر کرد و در قضیه مقاومت عملی دولت در اجرای طرح مورد نظر مجلس برای سهمیه بندی بنزین، این تاکتیک به مرحله حساس خود رسید. از این مرحله به بعد بود که تازه، مجلس هفتم متوجه شد تنها چیزی که برای او باقی مانده است، احترامات فائقه و تعارفات معموله است. اما کار از کار گذشته بود. حتی اقدام هایی از نوع دخالت مجلس در تعیین ساعت شروع به کار ادارات و بانک ها یا پس و پیش کردن ساعت در شش ماهه اول و دوم سال نیز به رغم عرض اندام ظاهری در برابر تک روی های دولت نه تنها نتوانست آب رفته را به جوی بازگرداند، بلکه حتی موجب ابراز گلایه و اعتراض دولت به مجلس هم شد که چرا در این گونه موارد جزیی و اجرایی دخالت می کند از این مرحله به بعد و درست در آخرین ماه های عمر مجلس هفتم و در شرایطی که این نهاد مهم نظام در ضعیف ترین موقعیت خود ازآغاز انقلاب تاکنون قرار گرفته، گردانندگان و مدیران آن به ویژه شخص رئیس مجلس، تازه به فکر افتاده اند که واکنشی از خود نشان دهند.
٣ـ تاکتیک قانون پناهی: نامه آقای احمدی نژاد به رئیس مجلس در مورد عدم امکان اجرای یکی از مصوبات مجلس هفتم به دلیل مخالفت با برخی اصول قانون اساسی، هرچند سرانجام با واکنش رسمی آقای حداد عادل و اظهار شگفتی او از این اقدام بی سابقه مواجه شد اما نشانه تامل برانگیزی از نوع تلقی دولت از نهاد مجلس داشت. این تاکتیک، یعنی قانون پناهی برای دور زدن مجلس به آن نامه و سرانجام مبهم آن خلاصه نشد. اخیراً در ماجرای مصوبه مجلس درباره بازگشت شورای عالی ادغام شده توسط دولت که البته مورد ایراد شورای نگهبان بود، به نحو دیگری شاهد اجرای تاکتیک قانون پناهی بودیم. دولت به استناد موارد ایراد شورای نگهبان به مصوبه مجلس و پیش از آن که تکلیف نهایی این مصوبه توسط خود مجلس مشخص شود، راه خود را ادامه داد و رای خود را به کرسی اجرا نشاند. البته رئیس مجلس هفتم بار دیگر در شرایطی که آفتاب عمر این مجلس بر لب بام است نسبت به این اقدام واکنش نشان داد اما به مصداق نوشدارو پس از مرگ سهراب ، کار از کار گذشته است. آیا می توان انتظار داشت و امیدوار بود که بار دیگر مجلسی شکل بگیرد که شایسته تعبیرهای بلند امام(ره) یعنی در راس امور ، مرکز تمام قدرت ها و عصاره فضایل ملت باشد؟ انتخابات مجلس هفتم، می توانست جلوه گاه مناسبی برای تحقق این امید و آرزو باشد، اما افسوس که تا این مرحله چنین چشم اندازی نداشته است به گمان من مجلس هفتم در واپسین برهه عمر خود یک عذرخواهی بزرگ به ملت ایران بدهکار است.

مخالفت با بررسی صلاحیتها
روزنامه رسالت با عنوان: جنجال رد صلاحیتها نوشته است:
یکی از موضوعات مسلم تاریخ این است که همیشه دشمنان اسلام سعی فراوان داشته و دارند تا افرادی را منافقانه در صفوف حق جای دهند و در این راه تا حد زیادی موفق بوده و توانسته اند از این طریق ضربات و صدماتی را بر صفوف حق وارد سازند که آیات قرآن و روایات دراین مورد به پیروان حق هشدارهای فراوانی داده است و خطر منافقین را با نشانه های فراوان بیان نموده و بر بزرگان دین ثابت شده که خطر منافقین از کفار بیشتر است و اگر به تاریخ اسلام بنگریم مشاهده می کنیم که بیشترین ضربات و بیشترین انحرافات بر پیکر اسلام از جانب منافقین و نفوذی ها بوده است و حتی در جمهوری اسلامی نیز شاهد نفوذ افراد منافق و معاند با ضواهری دوست نما در پستهای مهم کشور بوده ایم. بنابراین عقل سلیم و شرع و عرف به ما حکم می کند که مراقب نفوذ افراد ناصالح بر پستهای حساس باشیم و طبق فرموده قرآن کریم ان الله یامرکم ان تعدو الامانات الی اهلها (امانات باید به افراد اهل و صالح سپرده شود) لذا خبرگان اول باتوجه عمیق و دقیق خود موضوع احراز صلاحیت را در کلیه انتخابات در قانون اساسی منعکس نموده و این اختیار را به عهده هیئتهای اجرایی و درنهایت به عهده هیئت های نظارت و شورای نگهبان نهادند تا ورود به پستهای مهم کشور بدون درب و دروازه و کنترل نباشد و درود خدا برآن بزرگان متفکر وآینده نگر که راه را به روی ناصالحان بستند و این قانون همیشه مورد تائید امام و امت و مقام معظم رهبری بوده و هست و خواهد بود. ان شاءالله.
ولی با کمال تاسف از ابتدای انقلاب تاکنون مخالفتهایی با این قانون و این روش بوده و هست و شکی نیست که مخالفتها از جانب افراد بی صلاحیت بوده زیرا افراد با صلاحیت هیچ گاه از بررسی صلاحیتها نگرانی نداشته و ندارند ولی مشاهده می کنیم که درمرحله اول دشمنان خارجی نظام از این موضوع نگران و ناراحتند چنانکه در انتخابات گذشته کراکوسکی مشاور پنتاگون در مصاحبه با خبرنگاران گروه بین المللی خبرگزاری فارس گفت: رد صلاحیتهای نامزدهای انتخاباتی قطعاً با منافع آمریکا در منطقه در تضاد است. و نیز در خبرها آمده بود که ژاک شیراک رئیس جمهور وقت از رد صلاحیت کاندیداها اظهار نگرانی نموده و خواستاراقدام و پیگیری شده بود و نیز رادیو فردا ـ وابسته به ضد انقلاب خارج ـ از متحصنین مجلس ششم راجع به رد صلاحیتها حمایت می نمود. اکنون هم در آستانه انتخابات مجلس هشتم مشاهده می کنیم که از ماهها قبل که حتی نام نویسی نشده بود و کار انتخابات شروع نشده بود عده ای در داخل و خارج فریاد و جنجال علیه شورای نگهبان و دولت راه انداخته و قبل از موعد جنجال رد صلاحیتها را شروع کردند و مرتب اظهارنگرانی می کردند. چرا؟ یقیناً بر اعضاء و طرفداران خود شک داشتند یا به بی صلاحیتی آنان یقین داشتند که این پیش داوری ها را می کردند و اکنون هم با افتخار می گویند پیش بینی ها درست بود. مثلی است که می گوید شخصی می گفت هرچیزی که گم می شود یا سرقت می شود متاسفانه به من سوءظن پیدا می کنند و اتفاقاً هم در جیب من پیدا می شود، حکایت برخی افراد است که چون از بی صلاحیتی دوستان خود خبر دارند این پیش بینی درست را می کنند که صلاحیت آنان رد می شود و به قول معروف با چشم باز غیب گویی می کنند. چرا تاکنون اصولگرایان و جناحهای ولایی هیچ گاه نگران بررسی صلاحیتها نبوده و نیستند و هیچ گاه به نتیجه بررسی صلاحیتها کوچکترین اعتراضی نداشته و ندارند. زیرا آن را که حساب پاک است چه هراسی از حساب است. خوب است احزاب و جناحهای مختلف به جای جنجال همیشگی علیه بررسی صلاحیتها به دنبال افراد با صلاحیت باشند و افراد باصلاحیت را معرفی کنند و یقین بدانند که شورای نگهبان هرگز افراد با صلاحیت را رد صلاحیت نخواهد نمود کما اینکه هم اکنون صلاحیت عده زیادی از جناحهای مختلف مورد تائید قرار گرفته.

مقوله اخلاق در انتخابات
روزنامه اعتمادملی درسرمقاله دیروزش: اخلاق انتخاباتی نوشته است:
برگزاری همایش ملی اخلاق انتخاباتی فرصت مناسی است تا به مقوله اخلاق در انتخابات به صورت بنیادی، علمی و کاربردی نگریسته شود. در نگاه اول چنین به نظر می رسد از آنجایی که انتخابات یک فرآیند سیاسی و از لوازم دموکراسی است، به دلیل تعریف سنتی و قالبی ای که از مقوله سیاست می شود، نباید چندان ربطی با اخلاق و اخلاقیات داشته باشد. سیاست در تعریف کلاسیک خود توجیه کننده تمام مناسبات و روابطی است که در آن بتوان افسار قدرت را به دست گرفت. مارکسیستها که خود مدعی پایه گذاری کمونیسم اخلاقی بودند، اخلاق را تمام راههای نیل به انقلاب و یا بازتاب جمله کلیشه ای هدف وسیله را توجیه می کند ، می دانستند. اما درنظام ارزشی اسلام، سیاست هرچند پدیده اداره امور جامعه، معنا شده است اما پیش ازآنکه یک موقعیت باشد یک تکلیف و مسوولیت است. حضرت امیر(ع) در مواجهه با باورمندان به چنین نظریه ای، سیاست را استفاده از قدرت برای اعمال حق و نشاندن باطل برجای خود تعبیر فرموده بودند. در نامه ای که مقریزی در کتاب وقعه صفین آورده، حضرت در نامه ای به معاویه بن ابی سفیان می فرمایند، اگر سیاست نزد تو عبارت است از حیله گری و پشت هم اندازی، به خدا اگر تقوا نبود من هم از توهوشمندتر و هم تواناترم، اما چنان سیاستی را برنمی تابم. علی ابن ابیطالب(ع) سیاست را ادامه همان فرهنگی می دانستند که درخطبه جلوس برخلافت بر زبان جاری فرموده بودند. لو حضورالحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و مااخذالله علی العلماء ان لایقار… حضرت فرمودند… اگر خداوند از دانایان تعهد نگرفته بود که در برابر گرسنگی نابه حق مظلومان و سیری ناعادلانه ظالمان، ساکت بنشینند، افسار قدرت را رها می کردم. لذا در فرهنگ اسلامی کسب قدرت به هر بهایی، ممدوح نیست. سیاست برای اعمال اخلاق، گسترش معنویت، ساخت جامعه توحیدی و تحدید قدرت ستمگران و… تعریف شده است. لذا حاکمیت اسلامی، ساختار قدرت، شیوه های نیل به آن و اهداف مترتب بر قدرت در چنبره ارزشها و میراث اخلاقی و معنوی غنوده شده است. حال با عنایت به آثار سوءنظامهای دنیوی و سکولار اعم از سوسیالیستی و لیبرالیستی، بر روح و جان بشر و جوامع انسانی، این انتظار از جمهوری اسلامی می رود که الگو، مدل و روش خردمندانه ای را جهت بسط و تعمیق اخلاق در عرصه سیاست، خاصه اخلاق انتخاباتی فراهم آورد. نفس برگزاری سمینارها، همایشها و کنفرانسهای تشریفاتی کامل کننده آن خواست نیست، بلکه باید ساختارهای واقعی تحقق اخلاق انتخاباتی را در جامعه فراهم آورد. از مهم ترین ابزار تحقق این خواست احزاب مستقل و توانمند، مطبوعات منتقد و مستقل، رجال شجاع وآگاه به منافع مردم، نظام و مواریث ملی و دینی هستند. جمهوری اسلامی آرزویی دیرینه بود برای آنکه بتوان اثبات نمود، اخلاق با سیاست، دین با آزادی، روشنفکری با دینداری، علم با ایمان و تجدد با سنت امکان همزیستی دارد. دست به دست هم دهیم تا این تجربه منحصر به فرد قرین توفیق گردد.
انتخابات هشتم می تواند گامی در این راستا باشد. تاریخ و وجدان آگاه مردم مسلمان ایران گواهی خواهد داد که آیا دولت نهم حقیقتاً به اخلاق انتخاباتی پایبندی دارد، یا این مقوله مهم نیز درگیر و دار منازعات سیاسی تنها به واژه ای صرف بدل شده است.

ثمره سیاست همگرایی
روزنامه ایران با عنوان: ثمره ای از سیاست همگرایی منطقه ای ایران نوشته است: سفر شیخ محمد بن راشد آل مکتوم نایب رئیس و نخست وزیر امارات و حاکم دوبی در رأس هیأتی بلند پایه به ایران ضمن این که به واسطه روابط دیرینه دو کشور، رابطه دوبی با ایران به عنوان اولین شریک تجاری منطقه ای و حضور نیم میلیون ایرانی در امارات و پیوندهای مشترک دو کشور، رویدادی طبیعی و در چارچوب روابط ویژه و نزدیک دو کشور است ـ روابطی که حتی در دوران جنگ تحمیلی هم با موضع مثبت شیخ زاید نسبت به ایران متمایز بود ـ اما در مقطع کنونی تبلور و ثمره ای از سیاست همگرایی منطقه ای ایران تلقی می شود، سیاستی که در سایه آن شاهد دوره ای ممتاز در روابط ایران با کشورهای منطقه هستیم، آن هم در شرایطی که برخی قدرت های فرامنطقه و در رأس آنها آمریکا کمر به نابودی این روابط بسته و حتی در همین چند روز پیش، بوش در سفر به امارات درباره ایران عباراتی به کار برد که حالا با این سفر پاسخ خود را از اماراتی ها همچون دیگر برادران ایران در منطقه دریافت می کند.
ساکنان دو سوی پهنه آبی خلیج فارس چندی است به درک مشترک مناسبی در ضرورت پیمودن مسیر همکاری و همگرایی رسیده اند. ثابت قدمی ایران و تأکید بر این سبک و سیاق در منطقه قطعاً تأثیر بسیاری در ایجاد چنین درکی داشته است. سفر رئیس جمهور ایران در اردیبهشت ماه گذشته به کشور امارات، همچنین دعوت شورای همکاری خلیج فارس از ایشان و حضور رئیس جمهور در اجلاس دوحه از نقاط عطف تحولات منطقه در مسیر ارتباط و همگرایی بیشتر بوده است، در عین حال لیست بلند دید و بازدیدهای مقام های کشورمان با سران و مقامات منطقه در تهران و سایر پایتخت ها بخوبی نشان دهنده فصلی جدید و درک و تفاهم ساحل نشینان خلیج فارس و سایر کشورها با ایران به عنوان قدرت تعادل بخش منطقه است. سفر شیخ محمد بن راشد به تهران خبر از تثبیت و نهادینه شدن روندی جدید در منطقه دارد که با پاسخ مثبت و عملی کشورها به سیاست های دوستانه ایران و رعایت هر چه بهتر و پربارتر حسن همجواری در خلیج فارس به دست آمده است و انتظار می رود با سفر مقامات عالی رتبه سایر کشورهای منطقه در ماه های آینده به تهران روند همکاری های منطقه ای و بین المللی این کشورها با ایران وارد مرحله تازه و نتایج عینی بیشتر شود. این روزها دام و نقشه های آمریکا برای کشورهای منطقه روشنتر از پیش است و بی ثباتی و تنش آفرینی در روابط همسایگان و مضرات آن برای مصالح منطقه برای دولت ها و ملت ها آشکارتر از هر زمانی است. از این روست که بایسته های همسایگی در کنار ضرورت همکاری و تعامل در سطح منطقه و بین الملل برای تأمین مصالح و منافع کشورها و منطقه بیش از پیش به منصه ظهور رسیده و قطعاً سیاست ایران در دعوت بدین مهم نزد کشورها از اعتبار و وزن ویژه خود برخوردار است. از این رو ایران و کشورهای منطقه در رایزنی و گفت وگوهای دوستانه خویش، حتی درباره غامض ترین مسائل بین خود در فضایی صمیمانه و سازنده می توانند به گفت وگو بپردازند. چنانکه لیست مذاکرات سفر شیخ محمد بن راشد به ایران انواع همکاری های اقتصادی، تجاری و منطقه ای و بین المللی تا گفت وگو درباره سوءتفاهم پیرامون جزیره ابوموسی را شامل می شود.
حاکم دوبی و نخست وزیر امارات با همراهانش امروز میهمان ایرانیان است. روابط ایران با امارات و بخصوص دوبی در ابعاد دولتی، اقتصادی و مردمی در سال های اخیر ویژه و تنگاتنگ بوده و بعد از این هم چنین خواهد بود. سفر اخیر هم در ابعاد دو جانبه، منطقه ای و بین المللی از اهمیت خاصی برخوردار است و نوید رویدادهای تازه در فصل نوین منطقه را می دهد، فصلی که با همت، دعوت و استمرار ایران و پاسخ مثبت کشورهای منطقه تکوین یافته و حال به مرحله ثمردهی و رویدادهای بدیع رسیده است.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست