گزارش ارزیابی همآیش پاریس
کمیسیون ارزیابی شورای هماهنگی همبستگی ملی ایرانیان (هما)
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣۰ بهمن ۱٣٨۶ -
۱۹ فوريه ۲۰۰٨
فروتن! اما با گام های سنجیده در راه:
هم رأیی و همبستگی ملی ایرانیان
پیش گفتار
روشن است که هرکس بنا بر شیوه نگاه و چشم داشت خود از یک گردهمایی گسترده چون همایش پاریس، به ارزیابی آن می نشیند. برای به دست دادن یک ارزیابی نقادانه و پیشرو از "همایش همبستگی پاریس"، بایسته است به همه انتقاداتی که از آن شده ، در چهار چوب و بر مبنای برنامه و اهداف بیان شده برای "نشست پاریس" از سوی "نشست لندن" ، پرداخته شود تا در پرتو آن از نارسائی ها، نقاط ضعف و قوت و دستاورد های همایش برای یک داوری واقعی و هدفمند بهره گیری شود.
در اسناد "نشست لندن" ، هدف اصلی "همایش پاریس"، " آسان سازی امر ضرور همکاری و همسوئی آزادیخواهان طرفدار استقرار دموکراسی در ایران" ابراز شده است. بر پایه این اسناد ، نشست لندن و به دنبال آن همایش پاریس خود را " بخشی از یک پروژه سیاسی می دانست تا اهداف بیان شده را عملی کند". هدف نهایی نیز " ... شکل گیری یک نهاد ملی که توان و امکان آن را داشته باشد تا به هدف مورد نظر برسد" ، بیان شده است. نشست لندن نیروهایی را که برای نشست گسترده تر"همایش همبستگی پاریس" در نظر داشت، چنین معرفی می کند : " نشست آینده به روی همه نیروهائی که با اهداف و باورهای مشترک نشست لندن همسوئی دارند و آماده اند تا در یک فعالیت مشترک با دیگر نیروهای طرفدار دموکراسی و حقوق بشر، به صورت دموکراتیک همکاری کنند، باز است".
ماده پنج بیانیه سیاسی نشست لندن به دقت در مورد وظیفه ی نشست آتی می گوید : " ما تلاش خواهیم کرد در آینده نزدیک به برگزاری یک نشست گسترده با مشارکت شمار بیشتری از هم میهنان که با اهداف ما برای سامان دهی یک نهاد ملی در راستای برقراری دموکراسی و حقوق بشر در ایران همآهنگی دارند بپردازیم". بدین گونه نشست لندن هیأت همآهنگی را موظف کرده بود که با تلاش پیگیر، برگزاری یک نشست گسترده را با "مشارکت شمار بیشتری از هم میهنان " و نیز در هماهنگی با اهداف "پروژه"، عملی ساخته و به دنبال این وظیفه، گزارش فعالیت های خود را به نشست آتی ارائه نماید.
اکنون باید دید که با توجه به رویکرد و اهداف روشن شده از سوی نشست لندن ، آیا کمترین چشم داشت از نشست یعنی فراهم آوردن "هم رائی وهمبستگی گسترده تر" ، برآورده شده است ؟ و اگر نه، دلیل و عامل ناکامی چیست ؟
ما این بررسی را در چهارچوب وظیفه واگذار شده از سوی نشست لندن و با توجه به انتقادات ابراز شده از زاویه های گوناگون به همایش همبستگی پاریس و با تمرکز بر روی محورهای زیرین به دست می دهیم:
۱- تدارکات
هیأت همآهنگی به اطلاع رسانی عمومی در مورد فعالیت های خود در فاصله دو نشست لندن و پاریس، از طریق تارنمای نشست لندن ، جلسات عمومی پالتاکی، حضور در رسانه ها، انتشار برخی گزارشات داخلی و نیز با رایزنی های پیاپی، گسترده و سیستماتیک با مدعوین به همایش پاریس ، بسنده نموده و گزارش پایانی و فشرده ای از فعالیت های خود به همایش پاریس ارائه نکرد. بنا بر این بررسی جزئیات تدارکات انجام شده و تعیین دقیق تر سایه روشن تصمیمات گرفته شده امری دشوار بنظر می رسد . با توجه به کمبود های زمانی و نیروی انسانی در دسترس در محل همایش و با وجود تلاش بی دریغ گروه تدارکات برای برگزاری چنین نشست بزرگی، واقعیت امر در ورای هر توجیه و توضیحی ، ازتراز انتظارات پدید آمده پایین تر بود و در برابری با موارد مشابه، تدارکات در بیان ساده برگزیدن مکان برگزاری وامکانات پیرامونی ازچگونگی خوبی برخوردار نبود.
انتخاب پاریس وتا اندازه ای کمبود جا برای برگزاری جلسات، نبود گروه یا افراد استقبال کننده از شرکت کنند گان و معرفی نکردن آنها به همایش،نارسایی سازمان دهی در امر تبلیغات وتماس با رسانه های ایرانی و خارجی، شیوه آرایش فضای همایش و آغاز به کار آن با مراسمی آیینی به گونه ای ناسازگار با یک همایش فراگیر، سکولار و دموکراتیک و... ، همگی از زمره مواردی است که در نقد نوشتاری و گفتاری شرکت کنندگان اشاره شده است.
پای بندی و تلاش آشکار هیأت هماهنگی برای خودداری از سپردن نقش کلیدی به فرد یا کسانی،نمی بایستی به آنجا بیانجامد که نارسایی تدارکات و سامان نیمه کاره آن،همایش و شرکت کنندگان را در تنگنا قرار دهد.
۲- مدیریت همایش
با آنکه مدیریت نشست نتوانست برخی اقدامات را به دلیل نارسایی تدارکات به خوبی به سرانجام برساند ولی پس از انتخاب و قرار گرفتن در جایگاه خود "آیین نامه" را نیز به رأی نگذاشت . از این روی با وجود تلاش های مسئولانه دراداره نشست، این تصور در برخی از شرکت کنندگان پدید آمد که گویا حضور و شرکت آنها جنبه نمایشی و ساختگی دارد.
بجا می بود تا به گونه ای اعضا و میهمانان نشست از یکدیگر تمیز داده می شدند و دامنه تأثیر اراده آنها در گفتگوها ورأی گیری ها صراحت آشکارتری می یافت. توجه به این امر از آن روی بایسته بود که اعتبار مصوبات و جدی بودن کار همایش را نشان داده، و ویژگی قانون مداری ودموکراتیک تصمیمات گرفته شده را برجسته تر می کرد.
تشکیل کمیسیون های کاری بدون رعایت برخی مفاد مربوطه در آیین نامه ( حداکثر۱۵نفر و عضویت اعضای همایش در آن) مانع از بازدهی مطلوب ونتیجه بخشی هدفمند تر در کار کمسیون ها گردید. هیات رئیسه نظارت دقیق بر کار و وظایف کمیسیون ها نداشت.
برای بیانیه سیاسی طرحی از پیش اندیشیده نشده بود وصرف تنها چند ساعت درآخرین شب همایش برای تهیه و نوشتار آن نمی توانست پاسخگوی انتظارات بیشترین شرکت کنندگان باشد. تنگی زمان به ویژه در روز آخر همایش، دشواری های جدی را برای مدیریت و برنامه ریزی نشست، طرح و بحث مسائل و به ویژه نتایج کار کمیسیون ها و برگزاری انتخابات شورای هماهنگی، با توجه به گوناگونی گسترده نظرات به وجود آورد .آهنگ شتاب آلود نشست در ساعات تنگ پایانی و همزمان با انتخابات، مایه نگرانی و تردید می شد.
همه این نارسایی های بارز را می باید با نگاه به این واقعیت دید که به راستی اداره نشستی همانند همایش پاریس با توجه به طیف گسترده شرکت کنندگان آن ازحساسیت و پیچیدگی بالایی برخوردار بوده و پیش بینی برخی رویدادها آسان نیست و بهترین مهارت های مدیریتی نیز قادر نخواهد بود انتظارات گوناگون و در مواردی متضاد شرکت کنندگان را سراسر برآورده نماید.
٣- پروژه "اقوام"
شرکت فعال نمایندگان احزاب و گروه های اتنیک ایران در همایش همبستگی پاریس، نقطه درخشان آن بود. برای نخستین بار در تاریخ جنبش سیاسی ایران، ایرانیان با دلبستگی های قومی گوناگون ، برای دست یابی به هم رأیی و همبستگی زیر یک سقف گردآمدند و با یکدیگر با روشنی و شفافیت به گفتگو نشستند. این پدیده نمایش آشکار ژرفش نگاه دموکراتیک در درون جنبش همبستگی، و نشانه ی پایبندی آن به خواست " ایران برای همه ایرانیان" است. این خود گواهی بر آن اراده ای است که از همین آغاز خواهان مشارکت همه ایرانیان؛ چه احزاب و سازمان های سراسری و چه احزاب قومی و سازمان های محلی و نیز شخصیت ها و کوشندگان منفرد، در شکل گیری و پایه ریزی یک "نهاد ملی" به مثابه ی نماد و نماینده ی آلترناتیو سکولار- دموکرات در برابر جمهوری اسلامی است.
متأسفانه در زمینه استراتژی یکپارچگی ملی و همبستگی ایرانیان به طور عام و همایش همبستگی پاریس به طور خاص، این همایش آماج کینه توزی، تفرقه افکنی، تهمت زنی و جوسازی های غرض ورزانه ای قرارگرفت که هرچند بی اعتبار شده و فروکش کرده، اما هنوز ادامه دارد!
بی تردید نقطه درخشان همایش همبستگی پاریس می توانست پرتو بیشتری یابد، چنانچه گروه کاری شکل گرفته در نشست لندن گزارشی به همایش همبستگی پاریس ارائه کرده و روشن مینمود که کدامین "بسترسازی فکری و سامان دهی گفتگوها." با نمایندگان اقوام فراهم شده و"رایزنی ها وتماس ها با شخصیت ها وسازمانها"به کجا انجامیده است و نیز چه اقداماتی در راستای روشن نمودن " نقاط مشترک واختلاف" انجام داده است.
در نبود چنین گزارشی، پیش زمینه های بایسته برای ایجاد هماهنگی در گفتگوها و کار کمسیون ها به وجود نیامد و زمان بسیاری صرف بحث هایی شد که برخی می بایست مورد توافق همایش قرار گیرد و برخی دیگر می توانست در رایزنی های آتی مورد گفتگو باشد .
موارد اختلاف با نمایندگان سازمانهای قوم با وجود آشفتگی و ناتوانی در به سرانجام رساندن آن، در دو زمینه " فدرالیزم به جای نظام غیر متمرکز " و " کثیرالمله شناختن ایران" تبلور یافت.
- در مورد فدرالیزم
جهت گیری گفتگو ها در همسوئی با سرشت و ماهیت "همبستگی ملی ایرانیان" بود. ازجمله این موارد، شرط قرار ندادن شکل نظام دموکرا تیک آینده ایران ( جمهوری- پادشاهی پارلمانی- فدرالیزم و...) برای همکاری در راستای پایه گذاری یک "نهاد ملی" برای نجات ایران، همفکری برای تلاش همگانی در راه رشد و بالندگی جنبش مردم ایران برای برچیدن حکومت اسلامی و برقراری سکولاریسم- صلح – دموکراسی و حقوق بشر در راستای نفی هرگونه ساختار قدرت متمرکز و تمامیت گرا در چهار چوب ایران، بود.
- در مورد کثیر المله شناختن ایران
با وجود تندی گفتگوها نمایندگان سازمان های قومی، خواهان ارائه صورت بندی از مفهوم هویت و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هستند که همه ی ایرانیان را علیرغم گوناگونی و فراوانی در همبود های قومی، زبانی ، دینی و فرهنگی، در طراز برابر حقوق و بدون هرگونه تبعیض، در معنایی همبسته و جدا ناپذیر به تعریف در آورد.
واگزاری نتیجه گیری نهائی از موضوعات مورد اختلاف به رایزنی و کار تخصصی و کارشناسی، از طریق برگزاری کنفرانس هائی در این باره با شرکت کارشناسان و پژوهشگران ایرانی با همکاری دو طرف، ادامه گفتگوهای رسمی و پیگیری توسط کمیسیون اقوام و در پایان ارائه نتیجه کار به همایش، تصمیمی سنجیده و پیشرفته بوده است؛ زیرا بحث ها و مقوله های طرح شده دارای جنبه های مردم شناختی، زبان شناختی، جامعه شناختی، تاریخی و حتی فلسفی هستند و تنها با برخورداری از گنجینه ی اندیشه گی جهان و ایران معاصر، پاسخ در خور دست یافتنی خواهد بود.
۴-"تیمرمن" تنها سخنران خارجی
یکی از بحث برانگیزترین رویداد های "همایش همبستگی پاریس" سخنرانی آقای "تیمرمن" بود که هم در همایش و هم در کل اپوزسیون واکنش هائی را برانگیخت. در اینجا نیز هدف ما بررسی حملات از قبل سازمان دهی شده ی تهمت زنی ها و افترا پراکنی ها نیست، بلکه ارزیابی این امر در راستای اهداف همایش است.
آقای "تیمرمن" که سمت گیری های خود را همانند هر کس دیگری از زاویه طرز نگاه و علایق سیاسی خود برگزیده و بدان پایبند است، از این اختیار وآزادی بر خوردار بود که هرآنچه را که اندیشیده و درست می داند، در همایش همبستگی پاریس با مخاطبان ایرانی خود در میان بگذارد. اما از این سو، هیأت رئیسه همایش که شماری گردآمده با نام "همبستگی ملی ایرانیان" را نمایندگی می کرد، وظیفه داشت از اهداف و سمت گیری های همایش همبستگی پاریس پاسداری کرده و در چهارچوب آن نسبت به چگونگی گفتار و کردار آقای "تیمرمن" و هر سخنران دیگری واکنش سنجیده و اصولی نشان دهد. چنان که وقتی یک تن از نمایندگان سازمان های قومی سخنان خود را از تریبون رسمی همایش به پایان آورد، رئیس نوبتی در هیأت رئیسه، چون برخی نظرات سخنران را مغایر با سمتگیری و مواضع اعلام شده در اسناد رسمی نشست تشخیص داده بود، به درستی اعلام کرد که سخنران محترم نظر شخص خود را بیان کرده است. متاسفانه این واکنش در مورد آقای "تیمرمن" پیش نیامد و این در حالی بود که وی درسخنرانی خود سخنانی نیز بر زبان راند که با اصول و سمت گیری پذیرفته شده ی ما در رویارویی قرار داشت و هم از اینرو با اعتراض بخش چشم گیری از شرکت کنندگان روبرو شد .
علیرغم حملات سخت و متمرکزی که از سوی مخالفین همایش همبستگی پاریس به حضور آقای تیمرمن در همایش بعمل آمد و بهانه گیران و رقبای ما می پنداشتند که از زاویه "استقلال طلبی" پاشنه آشیل ما را یافته وهدف قرار داده اند، حضور ایشان در همایش مانند نمایندگان سایر رسا نه های گوناگون خارجی و ایرانی بدون توجه به گرایش و علایق سیاسی و رسانه ای آنها ، نه نقطه ضعف که نشانه ای از قدرت همایش می باشد. البته با یاداوری و پذیرش این نکته که مدیریت همایش می باید به سه بار تذکر دادن به آقای "تیمرمن" برای ادامه سخنان خود علیرغم پایان مدت مقرر آن از سه دقیقه قبل – مدت ایشان به دلیل داشتن مترجم دو برابر سایر سخنرانان بود - بسنده نمی کرد و بر خط قرمز دیپلماسی خارجی که در اسناد نشست های ما باز تاب یافته است، تأکید دوباره می نمود.
جنبش همبستگی ملی ایران دارای چنان آمیزه سیاسی است که امکان برخورداری از یک دیپلماسی پویا به سود اهداف ملی و میهنی را، می یابد. بررسی نقادانه تجربه ی همایش پاریس، ما را تشویق می کند تا از این امتیاز و توانایی به گونه ای شفاف، هدفمند و اصولی ، بهره مند شویم.
۵- انتخاب هیأت همآهنگی
انتخابات برای گزینش هیأت همآهنگی بیشترین انتقادات را از سوی شرکت کنندگان در همایش متوجه خود ساخت.
نظام نامه پیشنهادی – که به رأی گذاشته نشد- انتخاب هیأت همآهنگی را چنین پیش بینی کرده بود:
۱) هیأت همآهنگی از میان اعضای نامزد حاضر در همایش انتخاب می شوند.
تبصره: برای پیشبرد کار همایش همبستگی ملی پیشنهاد می شود که انتخاب هیأت همآهنگی به شیوه لیستی باشد.
۲) لیست های پیشنهادی با رأی مخفی و کتبی انتخاب می شود.
تبصره: انتخاب لیست هیأت همآهنگی همایش با رأی مطلق است.
هیأت رئیسه نتوانست انتخابات را یکسره بر پایه این موازین هدایت نماید و در مواردی از انجام آن باز ماند. تصمیم گیری در مورد انتخابات لیستی در دستور کار کمیسیون ساختار بود . این کمیسیون شیوه پیشنهادی انتخابات لیستی را تایید نموده و در گزارش خود از نتایج بررسی و تدقیق سند ساختار در کمیسیون، به همایش ارائه نمود. بدون این تایید چنین انتخاباتی امکان اجرایی نمی داشت. متاسفانه در عمل نیز نه زمان رایزنی کافی برای توافق روی یک شیوه انتخاباتی در دست بود و نه حتی امکان چنین توافقی با توجه به گسترده گی، گوناگونی و چشمداشت شرکت کنندگان وجود داشت.
افزون بر نارسایی نسبی تدارکاتی و ارتباطاتی، از دیگر سر چشمه ها و زمینه های مهم در بروز مشکلات همایش پاریس، آن بود که افراد دیدگاه های گوناگون و در برخی موارد مبهمی، در زمینه امور اجرایی و شورایی داشتند. این امر به مخدوش شدن مرزهای این دو مفهوم بسیار متفاوت ونبود شفاف سازی در پاره ای امور اساسی انجامید. از جمله در مورد شیوه انتخابات هیأت هماهنگی، برخی با نگاه وبرداشت اجرایی نگریسته و لذا شیوه لیستی را به منظور انتخاب یک تیم کاری آشنا و با بیشترین شانس همکاری، مناسب می دانستند.
در حالی که برخی دیگر، با نگاه و برداشت شورایی نگریسته و لذا شیوه غیر لیستی و یا لیستی نسبی را برای انتخاب یک هیأت هماهنگی در چهره ملی و با میانگین نیروهای دمکرات گوناگون سیاسی ایران ، مناسب تر می دانستند. متاسفانه این دو دیدگاه هرگز فرصتی نیافتند تا قبل از همایش، یکدیگر را شناسایی و چالش و توافق کنند و هر کس حتی در کمیسیون ساختار و در همایش، برداشت خود را در این زمینه و بدون هماهنگی با دیگران، داشت.
همایش بدون آمادگی وتدارک لازم و هماهنگی برای تهیه لیست های انتخاباتی وبدون وقت کافی برای تبادل نظرکاندیداها با یکدیگر وارد پروسه انتخابات گردید. شیوه دموکراتیک تر این بود که هر لیستی می توانست تا به نسبت آرای خود نماینده در شورای هماهنگی داشته باشد
لیستی کردن انتخابات بدون پرداختن به موارد بالا و به عنوان یک تجربه نو در چنان شمار گسترده ای، یک ریسک و یک اشتباه بود و کاستن لیست ها از راه کناره گیری از لیست های دیگر، به چشم ساختگی و تبانی می آمد و به اعتماد برخی آسیب رساند.
اما با همه این کمبود ها، دستاورد پدید آمده از آن انتخابات با استقبال و شرکت حاضرین در رای گیری همراه بود ولیست برنده کاملا مشروعیت داشت.
سخنی در پایان: بیم ها و امید ها!
ما باور داریم اراده ای که می خواهد امروز ما را از پیشروی باز دارد، فردا، ای بسا همراه و همیار ما باشد . از این رو ما با اراده ای استوار تلاش می کنیم تابا فعالیت شفاف و روشن خود، اعتماد آن دسته از دوستانی که می توانند و باید با ما باشند را جلب کرده و تمامی انرژیهای منفی را به مثبت تبدیل کنیم . ما ریشه های این بی اعتمادی را می شناسیم و از این رو برخی صداهای مخالف را نیز از آن خود میدانیم و به آنها می گوییم : همراه شوعزیز !
شرکت کنندگان در همایش همبستگی پاریس، هم برپا دارندگان و هم شرکت کنندگان هستند ! . بدون این یک، آن یک معنای خود را از دست می داد، و بدون آن یک، این یک را مفهومی نبود ! . از این رو همایش پاریس آنگونه که برگزار شد، بازده همگرایی و همگونگی برپا دارندگان و شرکت کنندگان آن است. هرآینه این همگرایی و همگونگی میان برپا دارندگان و شرکت کنندگان ، در کارنبود، این همایش یک لحظه دوام نمی آورد و هرکس از همان لحظه های آغازین، راه تنهای خودرا می گرفت ! . دور نیست اگر بگوئیم این همگرایی و همگونگی سرشت ملی دارد و تار وپود آن را "کهنه" و "نو" ی فرهنگ امروز ما و "خوب" و " بد" کنش و منش اکنون ما؛ به هم بافته است.
دیدن کاستی های همایش همبستگی پاریس در بستری که گذرگاه مشترک همه ماست، دیدن ایرادها و نارسائی ها در تاریک روشن فرهنگ و بینش و منش مشترک که هم خواستار پاسخ گوئی به نیاز پیشروی است و هم چهره پرداز گفتار و کردار بازدارنده در نزد ماست، این روحیه را شکل می دهد که به جای زشت و زیبا کردن های یک سویه، به جای جداسازی یکدیگر به پاک دامنان و خطاکاران، به جای پناه جستن در پارانویای دیو- فرشته، با همیاری کوشا و پیگیر در راه برقراری مناسباتی بکوشیم که ما را در چیره گی بر سستی و کژی های بازدارنده، توانا می کند و به ما نیرو و توان پیشروی در راه "هم رأیی ملی" و "همبستگی ملی ایرانیان" را می بخشد.
از "برلین" تا "پاریس"، رنج راهی که پیموده ایم، ره آورد ارجمندی داشته است : سر برافراشتن نیاز ایران به هم رأیی و همبستگی ملی !
رویکرد ما به فراخوان هم سخنی و همگامی برای برپا ساختن ایرانی برای همه ایرانیان؛ در دموکراسی و حقوق بشر، بی پژواک و بی ثمر نبوده است. ما چرخشی مثبت و آینده ساز در فرهنگ سیاسی ایران پدید آورده-ایم؛ ما سهم خود را در ایجاد یک دگرگونی مثبت در اپوزسیون ایران به معنای برگشت اپوزسیون از واگرائی به سوی همگرائی ادا کرده ایم.
رویکرد هم رأیی و همبستگی ملی ایران، به مثابه یک واقعیت در فرهنگ سیاسی ایران، خود را قطعی کرده و به ثبت رسانده است. رویکرد ما امروز یک واقعیت انکار ناپذیر در اپوزسیون ایران است، بی آن که هرگز ادعای آن را داشته باشیم که هم رأیی وهمبستگی ؛ تنها از آن ما و بر عهده ماست ! چنین ادعایی، کوته بینی خود خواهانه و مایه بی اعتباری است.
هم رأیی وهمبستگی ملی نیاز حیاتی ایران است و کار سترگ برپایی "نهاد ملی" که همراهی وائتلاف آزادیخواهان ایران را نمایندگی کند، امر مشترک همه ی ماست. ، هیچ ایرانی میهن دوست و مردم خواهی را از این نیاز گریزی نیست!
گرچه ما در این بررسی به طور عمده روی نقاط ضعف و نارسائی های "همایش همبستگی پاریس" متمرکز بوده ایم، ولی نباید ازیاد برد که در تجربه ای تازه گام می سپاریم که در ایران فاقد پیشینه تاریخی- سیاسی و فرهنگی است و از این روی به ناگزیر با آزمون و خطا همراه است.
باید واقع بین بود و پذیرفت که گردهمائی نمونه وار کوشنده گان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اتنیک ایران؛ علیرغم گوناگونی آرمان، آرا و عقیده ، زیر یک سقف و طرح آزادانه نظر ها، خواست ها و نیازها در فضائی مناسب همراه با گفتگوی شفاف در باره مواضع یکدیگر، با همه ی ضعف ها و نارسائی هائی که داشت، یک گام بلند به سوی هم رأیی ملی و در مسیر برپایی "نهاد ملی" و دست یابی به سکولاریسم، صلح، دموکراسی و حقوق بشر برای ایران بوده است. اکنون بر ماست که این دستاورد را پاس بداریم و با اعلام اراده خود مبنی بر شناسائی نارسائی ها و کمبود ها و هم زمان کوشش برای از میان برداشتن آن، خود را از پشتوانه ی اعتماد برانگیزی برخوردار کنیم که بی آن، رسیدن به سرمنزل مقصود امکان ناپذیر است!
ما در راهی نو گام می سپاریم و طرحی نو در سر داریم. با روش های کهنه وشیوه های از کار افتاده نمی توان راهی نو پیمود و طرحی نو در انداخت ! پس باید پروای گذار از خط قرمز ها و تابو ها را داشته باشیم و با بیان ضعف ها و ایراد های خود برای مردم، اراده خویش برای بهسازی آن را اعلام نماییم. چنین شجاعتی روشنای امیدها را می تاباند و ناتوانی در ابراز آن، سایه بیم ها را می گسترد. بر ماست که پرتوامید بیفکنیم.
با درود و احترام
کمیسیون ارزیابی شورای هماهنگی همبستگی ملی ایرانیان ( هما )
Hambastegi.melli@yahoo.com
۲۰۰٨.۰۲.۱٨
|