پیام های همبستگی
کنگره سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣۰ بهمن ۱٣٨۶ -
۱۹ فوريه ۲۰۰٨
پیام های همبستگی کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
برگذار شده در لودویگزهافن آلمان ۱۲ - تا ۱۴ بهمن ۱٣٨۶ برابر ۱ تا ٣ فوریه ۲۰۰٨
به جبهه ملی ایران، به مردم شرافتمند، بویژه جوانان ایران، به زنان ایران، به زندانیان سیاسی ایران، به کارگران ایران، بویژه کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و آقای منصور اسانلو رئیس سندیکای اتوبوسرانان، به معلمان کشور و به دانشجویان آزاده دانشگاه های ایران
پیام به جبهه ملی ایران
دوستان عزیز جبهه ملی ایران!
پیام آقایان ادیب برومند، رئیس هیات رهبری و شورای مرکزی و دکتر حسین موسویان، رئیس هیات اجرائی جبهه ملی ایران در کنگره قرائت و با شور و استقبال شرکت کنندگان روبرو شد. بدینوسیله مراتب امتنان و تشکر خود را از ارسال این پیام ها و احترام عمیق، همبستگی و همگامی خود را با تلاش و کوشش های شما که علی رغم حاکمیت دیکتاتوری و در شرائط سخت برای اهداف جبهه ملی، بویژه آزادی و استقرار حاکمیت ملت تلاش میکنید، اعلام میداریم.
امروز روشنفکران بیش از پیش متوجه شده اند که تنها در سایه آزادی و حاکمیت ملی، اهدافی که از مبارزین صدر مشروطیت گرفته تا مصدق بزرگ و جبهه ملی ایران همواره برای آن تلاش کرده اند، بهبود پایدار زندگی مردم و استقرار امنیت و عدالت اجتماعی، میسر است و هموطنان ما از کلیه اقشار اجتماعی برای رسیدن لحظه ای که بتوانند با بیان اراده خود شرائط لازم برای برکناری دیکتاتوری و استقرار دموکراسی را فراهم کنند، روز شماری می کنند. وظیفه فعالان و تشکل های سیاسی در این شرائط، تدارک یک دموکراسی پایدار و ایجاد آمادگی های لازم برای اداره کشور در آزادی و دموکراسی با مدیریتی مورد قبول و پشتیبانی مردم است.
یکی از مهمترین وسائل رسیدن به این هدف، وجود تشکیلات سیاسی و سندیکائی مدرن، ثابت قدم، دموکرات و ملی است، که حول یک برنامه ی سیاسی روشن فعالیت نموده و تمام توان خود را برای جذب روشنفکران و جلب پشتیبانی مردم بکار گیرد. در صورت پا گرفتن چنین تشکیلاتی، مردم میدانند که اگر برای برکناری دیکتاتوری و استقرار دموکراسی اقدام کنند، جانشینی مناسب و مورد اعتماد وجود دارد که میتواند با پشتیبانی آنان و در یک محیط اعتماد و آشتی ملی در راه استقرار دموکراسی و بهبود وضع مردم و کشور دست بکار شود. ما تصور می کنیم که جبهه ملی ایران با کوشش های خود، از جمله انتشار منشور و برنامه کار خویش قدم های مهمی در این راه برداشته است.
اگرچه ما بالاجبار و به دلیل شرائطی که دیکتاتوری به همه ما تحمیل کرده است در تشکیلاتی مستقل از شما فعالیت می کنیم، اما مطمئن باشید که لحظه ای در همگامی با شما و پشتیبانی از کوشش هایتان کوتاهی نخواهیم کرد و آرزو داریم بتوانیم زمانی در یک تشکیلات واحد و در کنار شما مشترکا به مبارزه برای تحقق اهداف جبهه ملی ادامه دهیم. از دور دست شما را میفشاریم.
*******
پیام به مردم شرافتمند، بویژه جوانان ایران
پیکار برای آزادی و رهائی از سلطه نظام ولایت فقیه در درون و برون کشور ادامه دارد. پیشینیان ما صد سال پیش با انقلاب مشروطه، آمادگی زمینه اجتماعی ایران را برای فرا رفتن از استبداد و سنت، به آزادی و مدرنیست نشان دادند. این سفر پرمخاطره در مسیر پرپیچ و خم خود هرچند همواره با موانع و مشکلات گوناگون روبرو بوده، اما همیشه راه خود را به جلو باز کرده و برنامه آزادیخواهی را زنده و شاداب نگه داشته است. دستاوردهای پیکار آزادیخواهی ملت ایران در صد سال گذشته برخلاف تصور کسانی که آنرا کم میانگارند بسی والا و شگرف است. کشور ما در صد سال پیش دارای قانون اساسی و مجلس شورایملی شد. مردم شاه مستبد قاجار را از مملکت راندند و همینکه کابوس دیکتاتوری رضا شاه با آمدن متفقین برداشته شد پیکار آزادیخواهی در جامه نهضت ملی چنان اوج گرفت که در یک فرصت کوتاه ده دوازده ساله از یکطرف مهمترین ثروت ملی یعنی صنایع نفت را از چنگ بزرگترین قدرت استعماری روز بدر آورد و سرمشق دیگر کشورهای خاورمیانه شد و از طرف دیگر نیروها و نهادهای ضد آزادی و ضد ملی و از آنجمله دربار را بهمه شناساند تا اینکه شاهی که تا سه دهه بعد هنوز میخواست حکومت کند نه سلطنت، همراه با کل دستگاه سلطنت به زیر کشیده شد.
تاسیس جمهوری اسلامی و دخالت دین در حکومت با سوء استفاده از اعتقادات دینی مردم و ماجراجوئی های آن از جمله گروگانگیری و جنگ هشت ساله ضربه های سختی بر پیکار آزادیخواهی وارد ساخت و اساسا قصد ریشه کن کردن آنرا داشت اما این ریشه عمیق تر و گسترده تر از آن در سراسر خاک کشور ما دویده بود. با همه زندانها و اعدامها و فتواها و آدم ربائی ها و آدم کشی ها نتوانستند صدای اعتراض و فریادهای آزادی خواهی را خفه کنند.
اکنون رژیم زور و سرکوب نه تنها آزادی های فردی و اجتماعی مردم را لگدمال میکند و جو اختناق را حاکم میسازد بلکه باعث مشکلات عمده دیگری است که برخی از آنان فوریت ویژه دارند:
- درصد بالای بیکاری، نا امیدی و اتلاف زندگی جوانان، شیوع گسترده اعتیاد و فرار مغزها همچنان ادامه دارد. هر ساله صدها هزار تن از جوانان به نیروی کار کشور اضافه میشوند. حکومت در عوض بهتر نمودن اوضاع اقتصادی، بالا بردن تولید، فرصت های شغلی و بهبود امکانات آموزشی با سیاست های نابخردانه خود باعث رشد فوق العاده تورم، کاهش تولید و بیکاری گسترده گردیده است. پاسخ رژیم به جوانانی که خواهان امکان تفریح، سرور و نشاط، تجدید قوا و آینده ای بهتر هستند، دستگیری، توهین و آزار است. همچنین جوانانی که به وضع موجود و فقدان آزادی ها اعتراض می کنند، در عوض توجه به نیازهایشان، با دستگیری، محرومیت از تحصیل و شکنجه های جسمی و روانی روبرو میشوند. آنها امکان تکامل و تعالی به سوی آینده ای روشن را برای خود نمی بینند و ناامیدی و کوشش برای فرار از وضع موجود به شدت در میان آنان رواج دارد.
- گرانی و تورم فزاینده گذران زندگی حداقل را برای طبقات متوسط و پائین مشکل ساخته است. این در حالی است که در آمد نفت با افزایش قیمت آن نزدیک به دو برابر شده است. اگر تنش های بین المللی بویژه با آمریکا کاهش نیابد فشارهای اقتصادی بیشتر بر ایران از طریق مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد بر وخامت اوضاع خواهد افزود.
- مساله ایجاد تنش در روابط بین المللی بویژه با آمریکا اهمیت فوق العاده دارد زیرا میتواند بسادگی زمینه ساز عملیات نظامی و جنگ علیه ایران گردد. حکومت اسلامی با عملی کردن مساله هسته ای بعنوان "حق مسلم ملی ما" میخواست خود را در صف ملت جا بزند در حالیکه تاسیسات و عملیات اتمی چه در زمان محمد رضا شاه و چه در حکومت اسلامی بدون هیچگونه اطلاع و فرصت بحث و بررسی در خوب و بد و چگونگی آن از جانب ملت ایران فقط با تصمیم حکومت بعمل در آمد و بنابراین "حق مسلم آنها" باید باشد. آنچه حق مسلم ملی ماست زندگی در کشوری است بدون جنگ و بمباران و موشک و مرگ و ویرانی. حتی اگر مساله هسته ای مورد پذیرش ملی هم قرار میگرفت ارزش کشاندن کشور به لبه پرتگاه جنگ را نمیداشت. پافشاری حکومت اسلامی بر ادامه باروری اورانیوم متضمن دو خطر برای ایران است. اولی صدور قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد است که به نوبت هرچند ماه یکی پس از دیگری تنظیم میشود و محدودیتهای اقتصادی بیشتری بر ایران تحمیل میگردد و در نتیجه با تشدید تورم و گرانی زندگی طبقات پائین تر را سخت تر میکند. دومی خطر عملیات نظامی و جنگ است که میتواند عمدی یا حتی تصادفی پیش بیاید. بمباران مراکز اتمی و عملیات نظامی علیه مراکز نظامی ایران بارها از طرف آمریکا و اسرائیل مطرح شده ست. آنچه مسلم است اینستکه پاسخ به هرگونه عملیات نظامی خود باعث عملیات بیشتر و بالا گرفتن درگیری خواهد بود. بطوریکه هیچ ضمانتی برای محدود ماندن عملیات نمیتوان داشت. حکومت ایران وظیفه دارد برای حفاظت مردم و کشور در برابر احتمال خطر جنگ باروری اورانیوم را متوقف کند و تنش و ستیزه جوئی در روابط بین المللی را کاهش دهد.
- انتخابات اسفند ماه مجلس نهم فقط نامی از انتخابات دارد. بدون هیچگونه معنای واقعی. انتخابات واقعی مستلزم زمینه قبلی است که در آن آزادیهای اساسی مانند آزادی اندیشه، بیان، مطبوعات، احزاب و جمعیت ها، آزادی و حق نظارت بر اعمال حکومت و حق حسابرسی و غیره وجود داشته باشد، نه مانند "انتخاباتی" که در کشور ما در شرائط اختناق وسرکوب صورت میگیرد. پیکار آزادی خواهی در نهایت برای رسیدن به این انتخابات واقعی و آزاد است. انتخابات آزاد از طرفی وجود و تحقق آزادی های اساسی مردم را مفروض میدارد و از طرف دیگر وسیله ای است برای شرکت فعال مردم در اداره امور مملکت از مجرای نمایندگان مورد اعتماد خود که برای منافع ملی موکلین خود کار میکنند و کلیه امور مملکت را تحت نظارت و بازرسی خود دارند و هیچ مقام و دستگاهی از دائره این نظارت و حسابرسی بیرون نیست. اظهار نظر و فعالیت موافق یا مخالف در مورد هر امری که مربوط به مملکت است حق هر فرد و گروه و حزب است و هر مقام و دستگاه دولتی مسئول پذیرش حسابرسی و نظارت است.
در انتخابات جمهوری اسلامی آزادی های اساسی وجود ندارد که از آن زمینه انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان آزاد در آیند. حق انتخاب شدن از بسیاری گرفته شده است و حتی کاندیداهائی که از همین زمینه اختناق هم در آمده اند بحال خود نمیمانند بلکه به قیچی بازرس وزارت کشور و اطلاعات و به چاقوی شورای نگهبان سپرده میشوند. در انتخابات وسیعا تقلب میشود و بالاخره "مجلسی" هم که در آخر از آن در می آید باید مطیع حکم حکومتی ولی فقیه و وابسته به توافق شورای نگهبان باشد. چنین نمایشی در خور شان مردمی که بیش از یک قرن سابقه پیکار آزادی خواهی دارند نیست.
*******
پیام به زنان ایران
حکومت جمهوری اسلامی ایران قریب سی سال است که تلاش میکند با سرکوب و آزار زنان مانع حضور فعال آنان در حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه گردد و بدین منظور نیز از سلب حقوق مدنی آنان گرفته تا انواع و اقسام تبعیضات قانونی، از توهین و تحقیر شئون آنان گرفته تا ارعاب از طریق مجازاتهای وحشیانه ای مانند سنگسار و اعمال دیگر اقدامی نیست که در پیش نگرفته باشد تا به ایده ال خود که جامعه ای عقب مانده و ضد تجدد و تمدن است، جامه عمل بپوشد. این سرکوبی گسترده که از همان اوائل انقلاب اسلامی با شعار یا روسری یا توسری و اسید پاشی به صورت زنان بی حجاب آغاز گردید، از همان زمان این هدف را دنبال مینمود تا با اخراج زنان از مشاغل دولتی و علمی از خواست اساسی آنان برای برابری حقوقی با مردان ممانعت بعمل آورد. اجباری کردن حجاب و وضع قوانین تبعیض آمیزی همچون تثبیت حق تعدد زوجات برای مردان، قانونی کردن صیغه، محدود کردن حقوق زنان در خانواده، عدم تساوی زن و مزد حتی در پرداخت دیه، عدم برابری ارزش شهادت زنان و مردان در امور قضائی، پائین کشیدن سن ازدواج و مسئولیت کیفری ،مجازات سنگسار و بالاخره جدا سازی زنان از مردان از مدرسه گرفته تا اتوبوس تاکنون ادامه داشته تا حق ارتقاء ارزش اجتماعی را از زنان سلب نماید. اصولا محدوده ای نیست که زنان در آن تحت آزار و اذیت حکومت قرار نگیرند چرا که زن ستیزی و زن آزاری جزو ذات و ماهیت حکومت دینی محسوب میشود و حکومت اسلامی برابری زنان با مردان را همچون استقرار دمکراسی و حقوق بشر و تجدد، تهدیدی برای بقا خویش ارزیابی می کند.
عمال حکومت ادامه اسارت زنان را همچون مقابله با تمدن غرب تنها راه برای مقابله با تجدد و مدرنیته دانسته و محدودیت حقوقی و اجتماعی زنان را در همه سطوح بعنوان سدی در مقابل نفوذ غرب ارزیابی می کنند.
مبارزه زنان ایران ریشه در جنبش مشروطیت دارد. از همان زمان زنان روشنفکرایرانی با تشکیل انجمنهای نسوان خواستار ایجاد مدارس دخترانه برای تحصیل و فراگرفتن علم شدند. از پیدایش اولین حرکتهای اعتراضی زنان علیه جامعه مردسالار صد سال میگذرد و این مبارزه در شرایط جانکاه کنونی به مظهر مقاومت مردم ایران علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است. زنان ایران علیرغم همه فشارها با اعتماد به نفسی بی نظیر کار زار جمع آوری یک ملیون امضاء را از یکسال و نیم پیش آغازنموده و از این طریق مصاف برای کسب حقوق برابر با مردان را محور مبارزات خود قرار داده اند. زنان مبارز با خلاقیتی بی نظیر تجربیات گرانبهائی را به جامعه مدنی نوپای ایران ارزانی داشته اند که مبارزه علیه دیکتاتوری را بطرزی مثبت تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. زنان روشنفکر ایران با این هدف که بدون ایجاد زیر ساخت های لازم در آگاهی زنان و آگاه سازی فرهنگی جامعه به مسائل زنان، تساوی حقوقی با مردان ممکن نمیشود، شیوه ای را در پیش گرفته اند که تا بحال در جنبش ضد استبدادی مردم ایران سابقه نداشته است.
تاثیر گفتگوی رو در رو با کسانیکه سالهاست در اثر سنن کهنه، برداشتهای یکجانبه از مذهب و فرهنگ، اسارت خود را به عنوان امری طبیعی و ازلی ابدی پذیرا شده اند ، تجربه ای است که باید سرمشقی برای مبارزه مدنی در بین کارگران، معلمین، دانشجویان و جوانان به حساب بیاید.
بی جهت نیست که جمهوری اسلامی و عمال سرکوب آن تا این حد به جنبش آگاه سازی زنان حساس است و حتی مجالسی را که در منازل برگزار میشود، تحت نظر دارد. دستگیری بیش از ۵۰ تن ازفعالین این جنبش و محکومیت برخی به شش ماه تا چهار سال زندان بخاطر فعالیت در این کار زار نشاندهنده این است که دستگاه امنیتی رژیم خطر را در کجا می بیند.
کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور دستگیریهای مزبور را شدیدا محکوم نموده، خواهان آزادی همه فعالین این جنبش از زندانها میباشد. کنگره کار زار جمع آوری یک ملیون امضا را تبلور خواست های جامعه مدنی و پشتیبانی از آن را وظیفه همه آن نیروها و عناصری میداند که به حاکمیت ملی، دمکراسی، حقوق بشر و صلح به عنوان اهداف جامعه مدنی ارج میگذارند.
ناگفته پیداست که استقرار دمکراسی، حقوق بشر و حکومت قانون در جمهوری اسلامی و تا زمانی که زنان کشور ما، یعنی بیش از نیمی از جمعیت کشور، در زیر سلطه چنین اسارتی دست و پا می زنند، انتظاری بیهوده است. مبارزه زنان برای احقاق حقه حقوق خود یکی از ستون های اصلی مبارزات مدنی برای استقراردمکراسی است که بدون پیروزی آن، آزادی، برابری در برابر قانون و استقرار حاکمیت ملی قابل تصور نیست.
*******
پیام به زندانیان سیاسی ایران
شما فرزندان ایران زمین که به دلیل مبارزه سیاسی یا صنفی در زندانید، نماد مقاومت مردم ایران در مقابل دیکتاتوری هستید. رفتار رژیم جمهوری اسلامی با شما بخشی از رفتار آن با مردم ایران است.
سران جمهوری اسلامی دست افراد بی صفت و جنایتکار را برای آزار و تعدی به روح و جان شما باز گذاشته اند. هرچه جنایت آنان علیه معترضین و مخالفین بزرگ تر باشد، پاداششان نیز بزرگتر است و دیدیم که پس از قتل زهرا کاظمی، قاضی متهم به قتل وی به دادستان عمومی انقلاب تهران ارتقا یاقت. این جنایتکاران تحت عناوین مختلف مانند قاضی، دادستان، رئیس یا معاونت قضائی حاکم بر سرنوشت و جان شما هستند و شما دائما در معرض تحقیر، اهانت، و سایر شکنجه های جسمی و روانی مانند زندان انفرادی و یا تبعید به زندانهای مشترک با قاتلان، سارقین، آدم ربایان و تجاوز کاران و خطر مرگ روبرو هستید. هدف از همه این تشبثات خرد کردن شخصیت، انسانیت، اخلاق و مقاومت در شما است.
اخیرا تعداد به اصطلاح خودکشی ها در زندانها رو به افزایش گذاشته است. فاصله زمانی مرگ دکتر زهرا بنی یعقوب و دانشجو ابراهیم لطف اللهی زیاد نیست. در هر دو مورد رژیم کوچکترین امکان برای تعقیب علل مرگ را نداده است.
هموطنان شما درخارج کشور روزانه از وضع ناهنجار شما با اطلاعند و آنها نیز هر روز از درد و رنجی که بر شما میگذرد، احساس دردی عمیق در سینه می کنند. کوشندگان سیاسی خارج کشور دائما وضعیت شما را به اطلاع جهانیان و سازمان های حقوق بشری میرسانند. هموطنان متشکل در سازمان های طرفدار حقوق بشر و فعالین سیاسی از هر گروه و دسته ای هستند دست از پشتیبانی شما فرو نمی گذارند و علی رغم پراکندگی ها و کمبودها در هماهنگی این کوشش ها، جنایات جمهوری اسلامی و وضعیت زندانیان سیاسی ایران دائما به گوش جهانیان میرسد.
کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور بار دیگر بر لزوم مبارزه مشترک برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی تاکید کرده و از کلیه هموطنان خارج از کشور میخواهد که کوشش های خود برای رساندن فریادهای حق خواهی زندانیان سیاسی ایران به گوش جهانیان را تشدید کنند.
سران رژیم تصور می کنندکه میتوانند صدای مردم را با سرکوب، زندان، اعدام، بریدن دست و پا، سنگسار و سایر مجازات های غیر انسانی، برای همیشه خفه کنند. سرنوشت دیکتاتوری ها، از جمله در خود ایران، نشان میدهد که ارعاب، شکنجه، اعدام و جنایت علیه مخالفین هم پس از مدتی دیگر کار ساز نیست و چه بسا نتیجه عکس میدهد. از آن زمان به بعد سقوط دیکتاتوری به سقوطی آزاد تبدیل میشود.
*******
پیام به
کارگران ایران، کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و آقای منصور اسانلو رئیس سندیکای اتوبوسرانان
در حالی که ایران یکی از بالاترین درآمد های سالانه نفتی در جهان را داراست، بیکاری، تورم سرسام آور و درآمدهای پائین زندگی را بر شما کارگران ایران تنگ تر و فقیر تر از پیش کرده است. امروز حتی کارکنان شاغل نیز از یک زندگی حداقل و انسانی محرومند و در بسیاری موارد پرداخت همین حقوق حداقل شما نیز به تعویق افتاده است. سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی کشور را با رکود اقتصادی، تورم فوق العاده و ورشکستگی گسترده واحدهای تولیدی روبرو ساخته و به کاهش سطح تولید و از بین رفتن فرصت های شغلی زیادی انجامیده است. حاکمین توجهی به وضع فلاکت بار شما کارگران عزیز ندارند و به اعتراضات و اعتصابات حق طلبانه تان با خشونت و دستگیری پاسخ میگویند.
کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه!
احمدی نژاد وعده داده بود که در آمد حاصله از نفت بر سر سفره همگان آورده شود. اما وقتی شما برای اضافه دستمزد و تحقق حقوق سندیکائی خود به اعتصاب دست زده، فریاد عدالت جویانه خود را بلند کرده و با تفاهم و پشتیبانی مردم روبرو شدید، رژیم در عوض توجه به مطالباتتان، دست به ارعاب و سرکوب شما زد. عده کثیری از شما دستگیر و عده ای اخراج شدند. مبارزه شما برای آزادی فعالیت سندیکائی، بهبود دستمزد و برگرداندن کارگران اخراجی بر سر کار همچنان ادامه دارد. اعتصاب شما سرفصل جدیدی در مبارزات سندیکائی ایران است. اهمیتی که جنبش نوین سندیکائی - کارگری ایران برای آزادی در مبارزه برای عدالت اجتماعی قائل است، نشانه اعتلا، بلوغ و توانمندی آنست.
آقای منصور اسانلو، رئیس سندیکای کارگران اتوبوسرانان!
در شرائطی که هرگونه حق طلبی در کشور به شدت سرکوب میشود، شما برای دفاع از حقوق صنفی و سندیکائی کارگرانی که نماینده آنها هستید، به مقاومت برخاسته اید. شما را بارها با دلائل واهی به بند کشیدند، زبانتان را با تیغ بریدند و در روز روشن شما را ربودند. خود شما دائما زیر فشار های معیشتی و بیماری های حسمی قراردارید. اما همه اینها شما را از مبارزه برای احقاق حقوق ۱۷ هزار کارگر شرکت واحد، کوشش برای احیاء و دنبال کردن مطالبات کارگران از طریق سندیکا، باز نداشته است. شما در سخنانتان اغلب به "استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی" به عنوان خواست مبارزات مردم ایران اشاره نموده و بر اهمیت استقلال و آزادی برای تحقق عدالت اجتماعی تاکید داشته اید.
شما طی مسافرتتان به لندن و بروکسل در خرداد ماه امسال و دیدار از فدراسیون بین المللی کارگران حمل ونقل (آی تی اف) و کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری (آی تی یو سی) شخصیت دوست داشتنی و مورد احترام خود را نشان دادید. متعاقب این دیدار و دستگیری مجددتان در تیر ماه امسال علاوه بر هموطنانتان که برای آزادیتان تلاش می کنند، کارگران عضو سازمان جهانی کار به همراه سازمان عفو بین المللی هر هفته با چندین برنامه اعتراضی با ارسال نامه هائی به سران کشور خود و تشویق آنها به اعتراض به وضع فعالین کارگری در ایران، پخش اعلامیه، تظاهرات در مقابل نمایندگی های جمهوری اسلامی و اعزام نماینده به ایران، در کشورهای مختلف مانند، اطریش، اندونزی، انگلیس، آمریکا، مکزیک، غرب روسیه، تایلند، کروات، بلژیک، اردن هاشمی، کنگو، فلسطین، تونس، سوئد، استرالیا و کانادا مرتبا برای آزادی شما و دیگر فعالین کارگری مانند آقای محمود صالحی فعالیت می کنند.
کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور آزادی فوری شما و سایر فعالین کارگری را خواهان است و پشتیبانی کامل خود را از مبارزات کارگران ایران برای آزادی سندیکا و تحقق کلیه مطالبات به حق آنان اعلام میدارد.
*******
پیام به معلمان کشور
پیامی است از کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشوربه شما معلمان و فرهنگیان ایران زمین که در سخت ترین شرایط و تحت سفاک ترین نظام ارتجاعی در ایران مبارزه می کنید.
سالهاست که شما معلمان شریف میهن ما با دشواریهای مادی و معنوی و مشکلات معیشتی به سختی دست و پنجه نرم کرده و به زندگی شرافتمندانه خود به سختی ادامه میدهید.
از اولین اعتراض وسیع شما که برای مطالبات صنفی به خیابانهای تهران آمدید، بیش از چهل و شش سال می گذرد. آن روز دکتر ابوالحسن خانعلی دبیر بیست و نه ساله دبیرستان جامی تهران که آماج تیر سرگرد ناصر شهرستانی رئیس کلانتری دو بهارستان قرار گرفته بود به خاک و خون درغلطید و چند ساعت بعد در بیمارستان جان سپرد و قتل ناجوانمردانه ی او موجب انزجار شدید مردم شد و ایران را تکان داد.
در مجلس یادبود خانعلی اظهار شد: "مگر معلمان کشور از زمامداران خود چه می خواهند. آنها می گویند حقوق ما کم است و ما قادر نیستیم با این حقوق ناچیز و این گرانی، مخارج خود و خانواده مان را تامین کنیم و با خیال راحت به تعلیم و تربیت فرزندان شما بپردازیم. در این مملکت که عمله و کارگر روزی پانزده تومان حقوق می گیرند و باز قادر نیستند به زندگی خود ادامه دهند، به معلم کمتر از حقوق یک عمله می دهند و توقع دارند که فرزندان ما را تربیت کنند".
چهل و شش سال بعد از مبارزات صنفی آن روز شما وضعـیت زندگیتان نه تنها بهبود نیافته بلکه با افزایش سهمگین هزینه زندگی روز به روز بد تر نیز شده و امروز بیش از هـفـتصد هزار نفر از معلمان شریف کشور ما زیر خط فـقـر زندگی می کنند حال انکه معلم باید از یک زندگی مرفه برخوردار باشد تا بتواند تمام کوشش و هم و غم خود را در جهت اعتلای تربیت نوباوگان صرف کند.
شما روز دوازدهم اردیبهشت ماه ۱٣٨۶ (روز معلم)، بنا به قرار قبلی در اعتصاب و تجمع سراسری مقابل ادارات آموزش و پرورش کشور در تهران و دیگر شهرهای ایران اجتماع کردید و با شعار "نه چپیم ، نه راستیم ، فقط معلم هستیم"، "معیشت و منزلت حق مسلم ماست" و "خواسته انسانی، انتظار انسانی» بر صنفی و مدنی بودن این حرکت تاکید کرده خواستار آزادی همکاران بازداشت شده خود شدید.
اگرچه فریاد عدالتخواهی شما در ایران به گوش مسئولین امر نرسید و با دستگیری غیر قانونی شما روبرو شد، ولی مجامع بین المللی از جمله فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمین، کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و سازمان دیده بان حقوق بشراعـتراض نامه های شدیداللحنی را خطاب به مسئولین ناشنوای جمهوری اسلامی صادر کردند.
درود برشما معلمان شریف کشور که با پایداری جوانمردانه تان از زندانی شدن نهراسیدید و همچنان در اعتلای فرهنگ ایران و تربیت نوباوگان کشور کوشا هستید.
پیام نخستین کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور را بپذیرید.
*******
پیام به دانشجویان آزاده دانشگاههای ایران
"دخترانمان را، پسرانمان را ربوده اند
چهره شان را
صداشان را نمی بینیم، نمی شنویم.
. . .
جویای دانش بودند، گم شده اند
گرمای آتش بودند، خاکستر شده اند".
سیمین بهبهانی
پیامی است که از دل برآید و بر دل نشیند.
درود به شما دانشجویان آزاده دانشگاههای ایران، که عرصه را بر مستبدان حکومتگر چنان تنگ کرده اید که دیگر جرات حضور در جلسات شما را ندارند.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور با علاقه فراوان مبارزات شما را دنبال میکنند.
در میان بنیان گذاران ما کسانی هستند که خود شاهد جنایات رژیم گذشته نسبت به دانشجویان و دانشگاهیان بوده اند و کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر ۱٣٣۲ و حمله بدانشگاه را در دهه ۴۰ از نزدیک مشاهده کرده اند، و در پایه گذاری سازمانهای دانشجویی در داخل و خارج از کشور (کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی) و مبارزات دانشجوئی تا سقوط دیکتاتوری شاه شرکت فعال داشته اند.
ما از جنایات رژیم چمهوری اسلامی در طول حیات خود نسبت بدانشچویان و دانشگاهیان ایران آگاهیم. نبرد این رژیم با دانشگاهیان نبرد جهل و نادانی با علم و دانش است، مبارزه بین تفکر خرافاتی و عقب مانده وتفکر پویا و سازنده است، و نبردی است که از صدر مشروطیت تا کنون در مملکت ما ادامه داشته است.
مرتجعان از ابتدا قصد داشتند دانشگاه را به حوزه و دانشجو را به طلبه تبدیل کنند و چون شکست خورده اند،بر مسند و ریاست دانشگاهها آخوندهای مرتجع را نشانده اند و استادان روشنفکر دانشگاهها را خانه نشین کرده اند، و بالاخره با بوجود آوردن سازمانهای دانشجویی وابسته بخود چماقداران حزب الله را در مقابل دانشجویان آزاده قرار داده اند.
پس از حادثه ۱٨ تیر ۷٨ و جنایاتی که در طول آن انجام گرفت، سران نظام جمهوری اسلامی دریافتند که جنبش دانشجویی ایران دو باره جایگاه شایسته خویش را در کنار مردم پیدا نموده است و از آن زمان کمر به نابودی تشکلهای دانشجویی و جنبش دانشجویی ایران بسته، فعالان جنبش دانشجویی را تحت فشارهای شدید قرار داده، به زندانهای طویل المدت محکوم نموده و در مواردی حتی بعضی را به قتل رساندند.
تعداد بی شماری از دانشجویان از ادامه تحصیل محروم گردیدند و از فعالیت های علنی تشکل های دانشجویی در سطح دانشگاه جلوگیری شد.
از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد روزبروز بر دامنه فشار و اختناق در دانشگاهها افزوده شد. نظام با اعمال سیاستهای ضد دانشگاهی و ضد دانشجویی خود قصد دارد جو وحشت و خفقان را بر مراکز علمی ما حاکم گرداند. غافل از اینکه دانشجویان ایرانی همانند اسلاف خود به دیکتاتور ها اجازه حکمرانی نمیدهند.
خواهران و برادران دانشجو
شما امروز میراث دار جنبشی هستید که درست در زمانهایی که دیکتاتور ها خیال میکردند با گسترش اختناق و خفقان قادر گردیده اند پایه های لرزان دیکتاتوری خود را محکم کنند و سکوت مرگ را بر جامعه حاکم گردانند، به میدان مبارزه آمده و با تحمل زندان و شکنجه و محرومیت از تحصیل تن بخفت نداده و پرچم مبارزات ملت ایران را علیه جهل و ظلم حکومت استبداد دینی به اهتزاز در آورده اید و تا استقرار نظامی استوار بر اراده آزاد مردم ایران برزمین نخواهید گذاشت.
درود کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور بشما پرچمداران نهضت ملی ایران را بپذیرید.
اتتشار از:
هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری - دکتر همایون مهمنش
۲۹ بهمن ۱٣٨۶ برابر ۱٨ فوریه ۲۰۰٨
|