دخالت علنی و آشکار سپاه پاسداران در انتخابات مجلس شورا
گام جدید در روند تسخیر کامل قدرت توسط سپاه پاسداران
بهروز خلیق
•
زمانیکه نیروی نظامی دخالت خود در امر سیاست و از جمله در انتخابات را علنی میکند، میتوان گفت که مرحله جدیدی فرا رسیده است. مرحله ای که در آن نیروی نظامی از پشت صحنه بیرون آمده و با پذیرش هزینه، حضور خود در عرصه سیاسی را اعلام و بر جامعه تحمیل میکند. این اقدام گام جدیدی در روند تسخیر کامل قدرت توسط نیروی نظامی است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣۰ بهمن ۱٣٨۶ -
۱۹ فوريه ۲۰۰٨
دخالت سپاه در انتخابات دوره هشتم مجلس چنان علنی و آشکار شده که به محل مناقشه بین جناحهای جمهوری اسلامی تبدیل گشته است. سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران در هفته گذشته صریحتر از دیگر فرماندهان سپاه به نفع اصولگرایان و علیه اصلاح طلبان موضع گرفت. او خطاب به بسیجیان گفت: "حمایت از اصولگرایان تکلیف الهی است" و اضافه کرد که قرار گرفتن دو قوه از قوای سه گانه کشور در دست اصولگرایان، انقلاب در انقلاب است. جعفری در ادامه سخنانش اظهار امیدواری کرد که قوه قضائیه هم دست اصولگرایان بیافتد. موضع گیری فرمانده سپاه چنان جانبدارانه بود که اعتراض حسن خمینی را برانگیخت و او با یادآوری موضع خمینی مبنی بر عدم دخالت سپاه و بسیج در امر سیاست، به مخالفت با حضور نظامیان در انتخابات برخاست.
دخالت سپاه در امر سیاست و انتخابات سابقه طولانی دارد و به زمان جنگ ایران و عراق برمیگردد. خمینی در آن زمان سپاه را از دخالت در سیاست منع کرد و سپاه با توجه به اتوریته خمینی با اکراه، فرمان او را پذیرفت. اما پذیرش فرمان خمینی چندان طولی نکشید. بعد از پایان جنگ سپاه وارد عرصه اقتصادی گردید و در مرحله دوم دوره پنجم انتخابات مجلس به خواست خامنه ای به زیان گروه کارگزاران وارد عرصه انتخابات گردید.
خامنه ای برخلاف خمینی نه تنها سپاه را از وارد شدن به حوزه سیاست منع نکرد، بلکه خود مشوق دخالت سپاه در سیاست و از جمله انتخابات گردید. خامنه ای تقویت موقعیتش را در ساختار قدرت در کشاندن پای سپاه به سیاست می دیدید. او نه مانند خمینی از کاریزما برخوردار بود و نه مرجع تقلید به حساب می آمد. او نه در بین مردم صاحب آنچنان جذبه ای بود که به بسیج توده ای همانند خمینی دست یازد و نه میتوانست نظر مساعد روحانیت را جلب کند
لذا خامنه ای که در مقام فرمانده کل نیروهای نظامی قرار دارد، تنها با تکیه به سپاه میتوانست بر قدرت خود در ساختار سیاسی بیافزاید. بهمین خاطر او علیرغم آگاهی از منع دخالت سپاه در سیاست توسط خمینی، پای فرماندهان را به سیاست کشید و فضا را برای دخالت سپاه در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، حضور در نهاد قانون گذاری و قوه مجریه و در سیاست گذاریهای کلان باز کرد، بگونه ای که عملا سپاه در تعیین لیست انتخابات مجلس و تعیین کاندیای نظام برای ریاست جمهوری جایگزین نهادهای وابسته به روحانیت گردید.
دخالت سپاه در سیاست و انتخابات در گذشته با مخالفت هائی در درون سپاه روبرو بود و برخی فرماندهان چندان تمایلی به این امر نشان نمیدادند. اما با کنار گذاشته شدن رحیم صفوی و برگماری محمد علی جعفری بعنوان فرمانده سپاه و محمد حجازی به سمت ریاست ستاد مشترک سپاه که جزو عناصر تندرو سپاه هستند، بر ابعاد دخالت سپاه در مسائل سیاسی و انتخابات افزوده شد. این برگماریها در عین حال به روند سیاست تهاجمی و ماجراجویانه در سیاست خارجی شتاب بخشیده است.
سردار محمد حجازی فرمانده سابق بسیج است. بسیج در زمان فرماندهی وی به طور گسترده وارد مسائل سیاسی شد، از یکسو در سرکوب جنبش های اجتماعی، حرکت های ملی ـ قومی، ضرب و شتم فعالان جامعه مدنی و بر هم زدن گردهمائی های مسالمت آمیز شرکت کرد و از سوی دیگر بسیج در مناقشات درون حکومت دخالت کرد و به نفع جریان راست افراطی و تضعیف اصلاح طلبان عمل نمود. اوج این دخالت در انتخابات دوره هفتم مجلس و دوره نهم ریاست جمهوری بود.
دو تصمیم
پس از آگاهی دولت امریکا از جایگاه سپاه در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و قرار گرفتن سپاه در لیست گروههای تروریست توسط مجلسین امریکا، دو تصمیم در مورد سپاه در راس حکومت اتخاذ گردید: سپردن مسئولیت حفاظت از مرزها به ارتش و تعیین مقابله با تهدیدات داخلی بعنوان استراتژی سپاه در مرحله کنونی و قرار گرفتن مسئولیت فرماندهی بسیج تحت فرماندهی کل سپاه.
خامنه ای با این تصمیم می خواست حساسیت دولت بوش را نسبت به سپاه کاهش دهد و این تلقی را اشاعه دهند که اولویت سپاه، پرداختن به مسائل داخلی کشور است و نه مسائل منطقه. اما این دو تصمیم، سپاه را بیش از گذشته وارد معادلات سیاسی کشور کرد. سپاه با این استراتژی خود را محق می بیند که بیش از گذشته در مسائل سیاسی دخالت کند.
میدانیم نگاه فرماندهان سپاه به صحنه سیاسی کشور، نگاه سیاه و سفید و امنیتی ـ نظامی است و شیوه برخورد آن حذف و سرکوب است. فرماندهان سپاه در بین نیروهای حکومتی تنها اصولگرایان را که دربرگیرنده دوجناح راست افراطی و راست سنتی است، مدافع انقلاب و نظام میدانند و معتقدند که جناحهای دیگر حکومت دل در گرو امریکا دارند و امریکا هم از آنها پشتیبانی میکند. این نگاه را قبلا سرلشکر فیروزآبادی که رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است، بیان کرده بود و اکنون معاون وی، مسعود جزایری بنا به گزارش ایسنا اعلام کرده است که: ".....افرادی که مرعوب آمریکا و استکبار جهانی هستند، ...سودجویان و دنیاپرستانی که میلیاردها از بیت المال ملت را به کابین عقد خود درآوردهاند و نیز آنهائی که به رهبری نظام نامه نوشتند تا با بوش بسازید، در مجلس تحصن کردند، در دانشگاه نفوذ کرده و به نفع آمریکا شعار دادند، اینها دشمنان منافع ملی محسوب میشوند و ملت باید صف خود را از کسانی که سابقه انقلابی ندارند و با تمایل به آمریکا، کشور را به سوی وابستگی میبرند و کسانی که در زمان پافشاری ملت ایران بر حق مسلم خود، به دلیل دلدادگی به آمریکا و غرب و همسو با جنگ روانی دشمنان و رسانههای بیگانه، مسئولان مقاوم نظام را به کوتاه آمدن در برابر دشمنان دعوت کرده و خواستار تعلیق فعالیتهای صلحآمیز هستهای شدند، جدا کنند و اجازه ندهند در جایگاه حساس و تصمیمگیرنده نظام قرار گیرند". آدرسها در این گفتار کاملا مشخص است و طرف خطاب او، جناح اصلاح طلب و طرفداران رفسنجانی است.
سپاه برخلاف دفعات قبل که در مورد نقش بسیج در انتخابات سکوت میکرد، این بار از قبل و رسما حضور و نقش بسیج را در انتخابت تائید کرده و از آن دفاع میکند. مسعود جزایری در همان گفتارش اظهار کرده است: "بعضا کسانی و یا گروههائی که حضور پر شور بسیجیان در صحنههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، سازندگی و... را چندان در راستای منافع سیاسی خود نمیبینند، از این حضور هدفمند بسیجیان گلهمند بودهاند، متاسفانه در تصور این اشخاص نیروهای مسلح ما با نظامیان منزوی از اجتماع و مردم، در بعضی کشورها مقایسه میشود و تحلیل درستی از حضور پرنشاط این قشر عظیم شهروندان ما در جامعه امروز کشورمان ندارند".
در دوره های قبل سران رژیم و فرماندهان سپاه میگفتند که سپاه نیروی مردمی است و همانند مردم در انتخابات شرکت میکند. با این گفته آنها میخواستند بر دخالت بسیج در انتخابات سرپوش بگذارند. اما این بار پیوند بسیج به عنوان نیروی شبه نظامی با سپاه چنان تنگاتنگ شده است که چنین ادعائی نمیتواند خریدار داشته باشد. چرا که اعلام شده است بسیج تحت فرماندهی محمد علی جعفری به عنوان فرمانده سپاه قرار گرفته و ذوالقدر که سازمانگر بسیج برای دخالت در انتخابات بود، به عنوان معاون فرمانده سپاه در نیروی بسیج گماشته شده است.
سپاه در این دوره انتخابات به طور همه جانبه وارد چالش انتخاباتی شده و در تمام مراحل آن نقش بازی کرده است:
مرحله تائید صلاحیت
در این مرحله سپاه از دو کانال عمل کرده است:
۱. از کانال رئیس ستاد انتخابات. علیرضا افشار رئیس ستاد انتخابات است. وی قبلا فرمانده بسیج بوده و جزو فرماندهان بالای سپاه به حساب می آمد. در زمان فرماندهی وی بسیج همواره در انتخابات به نفع جریان اصولگرا دخالت کرده است.
۲. فرمانداران مناطق. اکثر فرمانداران مناطق فرماندهان سابق سپاه و یا عناصر نزدیک به سپاه هستند. فرمانداران هیاتهای اجرائی را انتخاب میکنند. این بار ترکیب هیاتهای اجرائی توسط فرمانداران به گونه ای انتخاب شده بود که کار هیاتهای نظارت و شورای نگهبان را برعهده گرفت و ٣۱ در صد کاندیداها را رد صلاحیت کرد.
دوره تبلیغات
گرچه هنوز زمان تبلیغات کاندیداهائی که صلاحیت آنها مورد تائید قرار گرفته است، نرسیده است، با این وجود فرماندهان سپاه یکایک به موضع گیری علیه اصلاح طلبان و به نفع اصولگرایان می پردازند. در دوره های قبلی فرماندهان سپاه در چنین ابعاد و به این صراحت به سود یک جریان و به زیان جریان دیگر حکومتی به تبلیغ نپرداخته بودند.
روز برگزاری انتخابات
چنانچه فرماندهان سپاه میگویند در روزهای قبل از برگزاری انتخابات و روز انتخابات بسیجیان همانند دوره های قبل و شاید گسترده تر، بی محاباتر و آشکارتر از قبل وارد عرصه انتخابات خواهند شد تا از صندوقهای رای نیروی مورد نظر سپاه را بیرون بیآورند.
پیآمدهای دخالت سپاه در انتخابات
دخالت سپاه در انتخابات، انتخابات را هرچه بیشتر به طرف غیررقابتی، غیردمکراتیک و فرمایشی سوق میدهد. برای سپاه برگزاری انتخابات آزاد، دمکراتیک، رقابتی و سالم مفهومی ندارد. دست پخت سپاه و ولی فقیه، برگزاری انتخابات غیردمکراتیک و فرمایشی و تشکیل مجلس مطیع است.
سپاه پاسداران این بار بی محابا حضور خود در انتخابات را علنی و آشکار کرده و هزینه آن را پذیرا شده است. حتی اعتراضات حسن خمینی و به دنبال آن اعتراض توسلی و فوت وی، خللی در تصمیم فرماندهان سپاه به وجود نیآورده است. سخنان مسعود جزایری که بعد از این واقعه بیان شده است نشان میدهد که سپاه حاضر به عقب نشینی نیست و همچنان آشکارا میخواهد در انتخابات دخالت کند.
زمانیکه نیروی نظامی دخالت خود در امر سیاست و از جمله در انتخابات را علنی میکند، میتوان گفت که مرحله جدیدی فرا رسیده است. مرحله ای که در آن نیروی نظامی از پشت صحنه بیرون آمده و با پذیرش هزینه، حضور خود در عرصه سیاسی را اعلام و بر جامعه تحمیل میکند. این اقدام گام جدیدی در روند تسخیر کامل قدرت توسط نیروی نظامی است.
بخشی از روحانیون متوجه برنامه های سپاه برای تسخیر مجلس و سایر قوای کشور شده و به اشکال مختلف نارضایتی خود را از این موضوع ابراز میدارند. با این وجود خامنه ای همچنان به سپاه میدان میدهد و برنامه های خود را از کانال سپاه پیش می برد. او تصور میکند که با کناری این و یا آن فرمانده سپاه و جابجائی فرماندهان و یا با توطئه چینی علیه فرماندهان ناراضی و به قتل رساندن آنها در زندانها و در حوادث ساختگی، قادر است که مهار سپاه را در دست خود نگهدارد. اما زمانی که سپاه بر مجلس و دولت چنگ انداخته، اقتصاد کشور را در دست گرفته، در تدوین سیاستهای کلان کشور نقش کلیدی بازی میکند، دیگر به نهادی تبدیل شده است که به سادگی نمیتوان آن را به پادگانها برگرداند. غول سپاه از شیشه بیرون آمده است. خامنه ای نمیتواند غول سپاه را دوباره در شیشه کند.
سپاه حاضر نیست در چارچوب پادگانها محصور به ماند. پادگانها را برای فعالیت خود فوق العاده تنگ می بیند. سپاه نیروی توسعه طلب است و توسعه طلبی از مشخصه های اصلی آن است. سپاه در طی دهه اخیر توانست جای خود را در ساخت قدرت به عنوان شریک روحانیت باز کند. از همین رو میتوان گفت که الیگارشی روحانیت به الیگارشی روحانیت ـ سپاه گذر کرده است. اما سپاه به شراکت در قدرت بسنده نمیکند. سپاه همچنان در حال پیشروی است. بهمین خاطر یکی از احتمالاتی که مطرح است گذر از الیگارشی روحانیت ـ سپاه به الیگارشی سپاه و تشکیل حاکمیت پادگانی ـ امنیتی است. این احتمال منتفی نیست که در تداوم روند فعلی، سپاه فقها را راهی حوزه ها، منابر و مساجد سازد و خود در جای آنها به نشیند و یا اینکه جای اندکی به روحانیت اختصاص دهد.
Behruz_k@hotmail.com
|