فعالان حقوق بشر در ایرن:
یک زندانی سیاسی در آستانه ی مرگ
•
زندانی سیاسی بابک دادبخش که ۴۳ روز است با لبانی دوخته در اعتصاب غذا به سر میبرد شب گذشته بعلت عارضه عفونت دستگاه گوارشی دچار تب و لرز و بیهوشی گردید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣ اسفند ۱٣٨۶ -
۲۲ فوريه ۲۰۰٨
فعالان حقوق بشر در ایران: زندانی سیاسی بابک دادبخش که ۴٣ روز است با لبانی دوخته در اعتصاب غذا به سر میبرد شب گذشته بعلت عارضه عفونت دستگاه گوارشی دچار تب و لرز و بیهوشی گردید . اما بهداری زندان بعلت نبودن کادر پزشکی در شب از پذیرش نامبرده خودداری نمود . و متاسفانه صبح امروز مورخ ٣/۱۲/٨۶ که نامبرده به بهداری زندان جهت رسیدگی منتقل گردید ، بهداری زندان اعلام نمود از پذیرش نامبرده تا زمان پایان دادن به اعتصاب غذایش خودداری خواهد نمود. و حتی از دادن ماده ضدعفونی کننده بتادین جهت ضدعفونی نمودن عفونت لبهای بریده شده وی خودداری نمودند.
بابک دادبخش جهت رسیدن به خواسته های قانونی و انسانی خود مبنی بر پایان دادن به تبعیدهای مکرر و انتقال به زندانهای مختلف بدون توجیح و توضیح قانونی (۲۱ بار انتقال تا کنون) و پایان دادن به ممنوعیت تلفن و ملاقات وی و استرداد جزوات و دستنوشته های ضبط شده خود دست به اعتصاب غذا زده است . شایان ذکر است وی از منجمله افرادی است که در تدوین کتاب لانه فساد از انتشارات این مجموعه همراهی داشته است و هم اکنون نیز جهت این موضوع تحت فشار میباشد.
وی ۴٣ روز است در اعتصاب غذا با دوختن لبانش به سر میبرد، هم اکنون نخهای استفاده شده جهت لب دوزی پس از ۴٣ روز لبانش را بریده است و به سلسله اعصاب وی آسیب رسانیده است، لبانش متورم گردیده است، روده های نامبرده عفونت نموده است و این عفونت در غالب تب و لرز خودنمایی میکند. ضربان قلب و نبض وی ناهماهنگ است و پزشکان بیم سکته مغزی وی را داده اند. نامبرده قادر به راه رفتن نمیباشد و بینایی خود را نیز تا حد زیادی از دست داده است.
بدینوسیله مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران اعتراض خود را نسبت به بی توجهی به جان انسانها در دستگاه قضائی و امنیتی جمهوری اسلامی اعلام میدارد و یقیناً مسئولیت هرگونه خطر و بروز مشکلات جسمی و روحی برای این زندانی سیاسی را متوجه مسئولان سازمان زندانها میداند. و از تمامی سازمانها، مدافعان آزادی و دست اندرکاران اطلاع رسانی میخواهد که وضعیت حاد این زندانی سیاسی را مدنظر قرار داده و از تکرار وقایع اسفناک غیرقابل جبران انسانی پیشگیری نمایند.
همچنین در ذیل، آخرین نامه بابک دادبخش خطاب به آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه که در روزهای پیشین نگاشته شده است جهت تنویر افکار عمومی پیوست میگردد .
---------------------------
خطاب به سرمدار و مدعی قانون و عدالت در ایران امروز
ریاست قوه قضائیه آیت الله شاهرودی سلام و علیکم.
چند روزی است در حالی که دیگر چشمانم خوب نمیبیند از زبان زندانیان و پی در پی اینچنین میشنوم، بابک، میگویند شاهرودی و نمایندگانش با یک هیئت قضائی و بازرسی به زندان رجایی شهر می آیند ولی افسوس که به سالن ها سر نمیزنند و من هم که دیگر دل و دماغ جواب دادن ندارم فقط نگاه میکنم و سرابی لذب بخش را توهم گونه میبینم که در آخر حاصلی برای در کویر برهوت ماندگان زندانی ندارد .
در زندان ٣ روز است که صبح تا شب و شب تا صبح غوغاست، انواع و اقسام کارهایی که در طی ۲٨ سال گذشته انجام نمیشد را در این چند روزه در زندان انجام میدهند. حتی شده به طور موقت تفکیک زندانیان به صورت نصفه و نیمه، جداسازی زندانیان متادونی، تخریب بعضی از کپرها و دخمه های داخل سالنها، پاکسازی و نظافت آنچنانی، دور کردن و مخفی کردن زندانیان سئوال برانگیز مثل زندانیان فراموش شده در طی سالیان سال در زندان و یا زندانیان دچار بیماری روانی شده و مجنونان زندانی . زندانیان میگویند زندان مقداری پرده برای تزئین قبل از ورود تهیه کرده تا شگرد رایج فریب مثل زندان اوین را که همیشه کارساز و عملی بوده را عملی کنند. و بفریبند افکار کوته فکران ظاهر بین را.
آقای شاهرودی دوست دارید قضاوت و پیش بینی های اکثریت زندانیانی که از چنین بازدیدی را نقل قول کنم؟
میگویند چه شاهرودی و چه نمایندگانش اگر به رجایی شهر بیایند، کل بازدید اینچنین پیش میرود: شاهرودی و یا نماینده اش در یکی از دفاتر از قبل لوکس شده مینشینند و به عرایض چاپلوسان بله قربان گو گوش میدهند و نهاری که معلوم نیست از چند خورشت رنگارنگ تدارک دیده شده را همراه همان آقایان و نهایتاً در سالن دارالقرآن که جنبه سیرک دارد و عده ای زندانیان نورچشمی در آن هستند و نقش زندانیان خوشبخت را بازی میکنند را بازدید کرده و در آخر هم یا به اندرزگاه ۶ فرهنگی که هم سطح دارالقرآن است و یا به حسینیه دارالقرآن میرود و از بازدید از اندرزگاههای پرازدحام ۱ و ۵ خبری نیست چون کسی اینجاها را نشان نمیدهد تا ماهیت فجایع رقم زده شده در طی سالها فاش شود. ولی من برخلاف اکثریت مطلق زندانیان با اینکه مغزم بر اثر ۴۱ روز نخوردن غذا و اعتصاب خوب کار نمیکند. ولی اینچنین فکر نمیکنم و میگویم می آیند و میبینند و آنها را با ترفندهای زندانبانی و بستن دربها و فرعیهای راهروهای زندان می فریبند.
آقای شاهرودی و هیئت بازدیدکننده، بازدید از زندان رجایی شهر بسیار سخت است. اگر افسار کار را دست متولیان زندان بدهید شما را در دور خود میچرخانند و سه سالن را در سه طبقه و از راههای مختلف به نام چند اندرزگاه به شما نشان میدهند. ولی شما میتوانید در این بازدید هر درب بسته ای را که دیدید بگوئید میخواهیم پشت این درب را ببینیم، در این زندان سالنها و اندرزگاهها بیش از صد و بیست درب تو در تو و انحرافی دارند. تمام سالنها و اندرزگاهها به هم راه دارند، فقط برای بازدید صحیح کافی است که در سه سالن اصلی در سه طبقه دستور بدهید دربهای بزرگ را باز کنند تا زندانیان دفن شده در دخمه ها را پیدا کنید. و ببینید چقدر انسان زنده هستند که بر اثر نرسیدن صدای فریادشان در دخمه هایی که شاید خود شما هم آنچنان از وجودشان خبر ندارید ، زنده به گور شده اند.
دوست دارم اگر تا روز آمدنتان بر اثر اعتصاب غذا به اغما نرفته بودم راهنمایتان در این دخمه هزارتو میشدم و نشان میدادم به شما، زندانیانی را که مال و ناموس و شرف خود را به خاطر بی اعتنایی عدالت و قانون در دخمه های این زندان از دست داده اند و یا مجنون و دیوانه شده اند. و سالیان سال است که به مراکز روان درمانی اعزام نشده اند و نشان میدادم صدها زندانی را که برای بهره مندی از کمترین حقوقشان شاهرگ گردن ودستهای خود را قطع میکنند و یا روده های خود را بر روی سنگفرشهای زندان میریزند و یا اعضای بدن خود را قطع میکنند، نشان میدادم زندانیانی که برای اجرای قانون راساً مجازات شده و دست و پاهایشان را با لوله های فلزی و دسته کلنگ میشکنند. نشان میدادم شهودی را که شهادت میدادند دهها قتل مشکوک را در زندان که با بهره مندی از خودمختاری افراد خودکامه چگونه رقم خورده. و عرض میکردم خدمتتان که هستند در بین متولین شما که مال و ناموس زندانی را به عنوان غنائم جنگی یا کفار قلمداد میکنند. و تعرض و دست درازی میکنند به حریم خانواده های زندانیان با اتکا به قدرتی که قانون به آنان داده و عدم مدیریت و نظارتی که در مورد مشاغلشان هست.
آقای شاهرودی سوگند به همان خدایی که یکتاست، ما از قوانین جاری کفار مصون هستیم و مال و ناموس و جانمان غنیمت محسوب نمیشود، ما نیز یک شهروند ایرانی دارای حق و حقوق و خانواده هستیم. مگر شماها نیامدید که یک تار موی کوخ نشینان را به تمام کاخ نشینان ندهید؟
پس چه شده؟ نکند کاخ نشین شده اید و کوخ نشینان را فراموش کرده اید و ما و خانواده های ما را که اکثراً از قشر محروم جامعه هستیم وصله ناجور میدانید. ولی فکر نمیکنم اینطور باشد چرا که در زندان هر کسی که شناسنامه خود را برای انتخابات بیاورد و یا در انتخابات شرکت کند ملاقات تشویقی میدهند و به عنوان یک شهروند دارای حق رای بدون در نظر گرفتن جرم و اتهامش اخذ رای میکنند.
حال چگونه است که در جهت بهره مندی از حق و حقوق و قانون و عدالتی که به آن رای داده صاحب صلاحیت شناخته نمیشوند. در نهایت ریاست محترم قوه قضائیه امیدوارم بر خلاف زندان اوین که آنجا هم به زندانیان گل سرسبد و دستچین شده سرزدید و تنها به رفتن به اندرزگاه ۷ بسنده کردید و به اندرزگاه ٨ اوین که مدفون شدگان در آن بودند اعتنا نکردید و به قول عده ای حتی قرار نبوده به اندرزگاهها بیایید. و فقط برای دیدار یک فوق میلیاردر اماراتی ایرانی الاصل که حتی غذاهایش از بهترین رستورانهای تهران در ظروف کریستال در بند ۲۴۰ زندان اوین سرو میشد آمده بودید. و برای فقیر نوازی سری هم به یکی از سالنهای اندرزگاه ۷ اوین زده اید. ولی امیدوارم امید زندانیان چشم به راهتان را ناامید نسازید و اگر قرار است بازدیدی در جهت احیای عدالت و جاری ساختن قانون باشد عادلانه، سردمدارانه، سرسری، نمایشی و تنها جهت پر کردن تیتر روزنامه ها و اهدای چند لوح تقدیر مدیریتی به چند مدیر کم کفایت و بی کفایت نباشد. که مطمئناً پس از بازدید تیزبینانه و متفکرانه تصمیم در این نوع موارد صادقانه و عادلانه تر خواهد بود.
با نهایت احترام
بابک دادبخش
زندانی ۴۱ روز لب دوخته و در اعتصاب غذا
٨۶/۱۲/۱
|