• تن روی ِ آبشار می ریزد
هوسهای باران می پَرَد
و باز ما، دو دیوانه
باز به تکرار سلام، سلام، سلام ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۷ اسفند ۱٣٨۶ -  ۲۶ فوريه ۲۰۰٨

من زیر نخلها، زیرِ سایه لم
خرما بر دهان، بو می کشم
روی موجها، بالا می پری
دوباره پایین، فرو می روی
کنار ساحل، پرواز مرغها رنگِ هوسها
روی ماسه ها، جای ِ پوستمان کنارِ صدفها
میان ِ آب، بوی جفت گیری   ِ عاشقان
بوی ِ شیرین ِ خمار.
در نطفه های جا مانده، تماشای ِ طلایی ها.
میان ِ سبزها، آبی ها، دانه دانه مروارید
حرف، حرف، روی لبها غلت
واژه ها موزون، با نفسها تند می دوند
چنگ بر چنگ، چه رقصی در کمر !
چرخ، چرخ، چه داغ زیرِ آفتاب!
چه پُرتپش میان ِ آب!
کمی مزه از لبها، زیرِ پیوندِ رنگها
آب کشیده خط میان ِ شانه ها
پشتِ ساقها تا کشاله ها، ماسیده شوری دریا
زبان چشیده دم به دم از پوستِمان
این همه آب، این همه تشنگی
و صدایی که می خواند: بمان، همین جا بمان!
می مانم، دلنشین تا اعماق می روم.
پیوندی   جوانه می زند
حالا صدای سازم در گوش ِ والها
صدای ترانه ات زیر سایه‍ی نخلها
تن روی ِ آبشار می ریزد  
هوسهای باران می پَرَد
و باز ما، دو دیوانه  
باز به تکرار سلام، سلام، سلام
 
هامبورگ، 20 فوریه 2008
 
از مجموعه سروده های
رقص واره های آب
www.bahardoost.org