انتخابات و مرد نامرئی
ی. صفایی
•
با سکوت ما تاریخ تکرار خواهد شد. اگر من و تو و ما با حرکتی متحد به پیش برویم، مرد نامرئی و تمامی اربابانش را به زبالهدانی تاریخ خواهیم سپرد. دوازده امام را به ما غالب کردهاند و حالا نوبت امامهای قرن ۲۱ میباشد که از امام خمینی... شروع شده و به امام ۲۴ که رسید بطور حتم خودش را غیب میکند تا ما را ۱۴۰۰ سال دیگر سر کار بگذارد!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۱ اسفند ۱٣٨۶ -
۱ مارس ۲۰۰٨
در کتاب « تولّدی دیگر» (۱) با شجاعت تمام عدم وجود فرزندی از به اصطلاح امام یازدهم برای آن دسته از ما که برای رهایی مردم هنوز هم به معجزات آش نذری پایبند هستند به وضوح به اثبات رسیده است. حال ما نمیدانیم این مرد نامرئی که صدها سال است خود را به بیضه اسلام و ناف شیعیان جهان بسته، اختراع کیست؟
تا سی سال قبل فقط سالی یکبار خاطرهی نامرئی بودن او در اذهان زنده و دوباره یک سالی به فراموشی سپرده میشد. ولی از زمان سوار شدن فقها بر مرکب حکومت، او به کرار بطور مرئی و نامرئی در صحنههای مختلف اجتماعی و سیاسی ظاهرشده و در تعیین سرنوشتها فضولی کرده و میکند که یک نمونه از آن، تأیید نمایندگان میباشد و یا اینکه همه به یاد داریم، گویا ایشان چندین بار سوار بر اسبی سفید در جبهههای جنگ دیده شده و مشتاقانش را با شتاب بیشتری به سوی گلولههای مرگبار دشمن روانه کرده است.
او در چاهی در جمکران حضور دارد و خرافاتیهای شیعه چنان استقبالی از این چاه بعمل آوردهاند که حتی به اصطلاح زیارتگاه قم را هم تحتالشعاع قرار داده است.
باری، به هر جهت با این همه دبدبه و کپ کبه، زندگی چاهنشینی هم چنگی به دل او نمیزد و مدام در این فکر بود که حالا که هر کی به هر کی شده و همه میخورند و میبرند و ... چرا فقط من باید زجر بکشم؟
از طرف دیگر، شنیده بود که آقای احمدینژاد در سخنرانی خود در سومین اجلاس دوره چهارم مجلس خمرگان رهبری گفته است: "زمینهسازی برای ظهور امام زمان (عج) مهمترین ماموریت جمهوری اسلامی در دوران غیبت امام است. جمهوری اسلامی ماموریتی جز پیگیری این موضوع ندارد. امام، امام است؛ چه نشسته باشد، چه در حال قیام، چه حاکم باشد و چه در حاکمیت نباشد (و چه در ته چاه باشد)؛ امام واسطه فیض الهی است و اوضاع جاری جهان را مدیریت میکند و اگر وجود مبارک او نبود نه تنها امروز کوچکترین اثری از ایمان و خداپرستی در جهان نمیماند بلکه دیگر جهانی برای حکومت نیز باقی نبود."(۲)
از این رو با دلی پر از امید و بادی در گلو به بیت امام پیغام داد که من دیگر تاب و تحمل این زندگی مخفی را ندارم و میخواهم ظهور خود را اعلام کنم!
خبر این خواست اعلام موجودیت به بیرون از بیت امام درز پیدا کرد و هموطنی کنجکاو را واداشت که در نیمههای شب بوسیله طناب جهت نصب یک دستگاه گیرنده و فرستنده تلویزیونی وارد چاه شود. در اینجا دو گزارش از او را میخوانید:
"روز اول زن و شوهر پیری به سر چاه آمدند که تعداد زیادی پاکتهای عریضه در دست داشتند و هر کدام را با ذکر نام و تقاضاهای صاحبش روانه چاه میکردند. سپس هر دو به گریه و زاری پرداخته و بر سر و کله خودشان میزدند و میگفتند: "ای امام زمان هر چه زودتر ظاهر شو و ایران را پر از عدل و داد کن". از روی دلسوزی که شاید جلوی این همه اشک و آه را بگیرم، من هم در میکروفون گفتم: بروید پیروانم... بزودی ظهور خواهم کرد... که هر دو از فرط هیجان زیاد (وحشت) در یک لحظه، دارالفانی را وداع گفتند و من هم سعی کردم که بعد از آن رسم و رسوم نیایش را رعایت کرده و جوابی به التماسهای مردم ندهم.
روزی دیگر عدهای تکبیرگویان به چاه نزدیک شده تا بالاخره به دهانه چاه رسیدند. صدای نخراشیده علی گدا بود که به میکروفون ته چاه رسید. او با رویت عریضههای مردم که تا خرخره چاه رسیده بود، گفت: "حتی یک عدد از این عریضهها نباید گم شود یعنی در واقع نباید به دست مخالفان ما برسد چون آنرا افشاء و مردم نادان را آگاه و سپس ما را از تخت پائین میکشند." که جمعیت با تکبیر اعلام همکاری کردند. بعد او گفت: "بایستی همه را مستقیماً به کورهای برده و یکجا آنها را سوزاند." در حضور ایشان کار انجام گرفت و سپس علی گدا سر در چاه کرد، در حالیکه نه چیزی دید و نه چیزی شنید ولی باز هم دلنگران بود. لذا به چماقدارانش دستور داد تا یک شبکه محکم آهنی در چاه قرار دهند که از خروج احتمالی مرد نامرئی جلوگیری شود...".
بیچاره مرد نامرئی فکر کرده بود که با آمدن منادیان اسلام بالاخره از شرّ این زندگی مخفی خلاص میشود در حالی که در جواب آن پیغام بیجا، پیغامی متقابل گرفت که: "شکرگزار باش که اسم تو هنوز مورد استفاده است و گر نه تا بحال ردّ صلاحیت شده بودی."
این مدعیان شرف را خورده و حیا را قی کردهاند! کدام عدالت و انصاف و وجدان و واقعیت...؟
حال در میان این امت پر از حیله و نیرنگ (حساب ملت، جدا)، تهمانده اصلاحطلبان برای کم نبردن از فیض امام زمان به فکر شرکت در انتخابات افتادهاند. گویا امر بر ایشان مشتبه شده است که برگ صلاحیتشان از زیر عبای آقا امام زمان بیرون میاید و از آنجایی که هنوز هم گوشهچشمی به این واسطه فیض الهی دارند برای اینکه از قافله عقب نمانند خودشان را شریک جرم کرده و ملت را به شرکت در انتخابات دعوت کردهاند.
حالا من ماندهام! با این وضعیت، تکلیف مردم در این میان چه می شود؟ اگر در انتخابات شرکت کنند که حقانیت آقا صاحبالزمان را تائید می کنند، اگر شرکت نکنند، تحویلشان نمیگیرند. شاید هم اپوزسیون برای کمک به ملت دوباره دست به دامن فرشتگان و ملائکه شود و در انتظار ندائی چاره ساز بنشیند و بنشیند و بنشیند و...
آقایان اصلاحطلب، اگر فکر می کنید که آقا امام زمان کلید مهد دمکراسی را به شما میدهد، باید بگویم کور خواندهاید! اگر بنا باشد در این مملکت دمکراسی بیآید، تکلیف کلیددار چه می شود؟
این آخوندهای مزدور، کینهتوز و خودخواه حتی از سر همقطاران خودشان هم که روزی در فیضیه همبستر و هم کاسه بودهاند، نمیگذرند! بعد چطور انتظار دارید که انتخاباتی آزاد در سرزمین امام زمان برگذار شود؟
چندین نوع فیلتر بر سر راه کاندیدها گذاشتهاند که فقط پیروان عوامفریبی و امام زمانی میتوانند از آنها عبور کنند.
هموطن، با سکوت ما تاریخ تکرار خواهد شد. اگر من و تو و ما با حرکتی متحد به پیش برویم، مرد نامرئی و تمامی اربابانش را به زبالهدانی تاریخ خواهیم سپرد. دوازده امام را به ما غالب کردهاند و حالا نوبت امامهای قرن ۲۱ میباشد که از امام خمینی... شروع شده و به امام ۲۴ که رسید بطور حتم خودش را غیب میکند تا ما را ۱۴۰۰ سال دیگر سر کار بگذارد!!!
به زاهد گفتم آیا این ریا تا کی بود باقی
بگفتا تا به دنیا مردم نادان شود پیدا
(۱): از شجاعالدین شفا
(۲): نقل از روزنامه اعتماد
|