سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

زندگی سرقت شده (۱)
ملاقات با آدریانو سُفری معروفترین زندانی سیاسی ایتالیا


جلال رستمی


• روزنامه ی دی سایت در مقاله ای در مورد آدریانو سُفری زندانی سیاسی مشهور ایتالیا دارد که توسط برنادت کنراد Bernadet Conrad نگاشته شده است. سرنوشت اکبر گنجی و ناصر رزافشان با تمامی تفاوت ها از پاره ای جهات شباهت هایی به سرنوشت این زندانی سیاسی دارد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۲ مرداد ۱٣٨۴ -  ٣ اوت ۲۰۰۵


روزنامه ی دی ساي ت درشماره ۲٨.۷.۰۵  مقاله ای در مورد آدريانو سُفری زندانی سياسی مشهور ايتاليا دارد که توسط برنادت کنراد Bernadet Conrad نگاشته شده است. سرنوشت اکبر گنجی و ناصر رزافشان با تمامی تفاوت ها از پاره ای جهات شباهت هايی به سرنوشت اين زندانی سياسی  دارد.
ترجمه ی آزاد اين مقاله برای اجتناب از طولانی شدن در دو شماره پياپی صورت خواهد گرفت.
 
 آدريانو سُفری درسال ۱۹۴۲ در Triest متولد شده و در دانشگاه شهر Pisa که او هم اکنون در آنجا زندانی است، فلسفه خوانده است. سُفری فعاليت های سياسی خود را ابتدا از درون جنبش اپوزيسيونی که برای خدمات اجتماعی بيشتر در ايتاليا مبارزه می کردند، شروع کرد و بعد خود درسال ۱۹۶۹  جنبش غيرپارلمانی مارکسيست های انقلابی بنام لوتاکنتی نوا Lotta Continau را پايه گذاری کرد. او تا سال ۱۹۷۶ سخن گوی رسمی اين جريان بود .سُفری بعد ها بعنوان خبرنگار آزاد از محل های بحرانی در جهان گزارش تهيه کرده و کتاب های متعددی نيز به رشته ی تحرير درآورده است. سُفری در زندان برای آزادی خود و همچنين بهبود شرايط زندان دست به اعتصاب غذاهای متعدد زده که هم در داخل زندان و هم در خارج زندان با پشتبانی گسترده ی روبرو بوده است.
 
فضاحت قضايي
مورد پرونده ی سُفري
آدريانو سُفری Adriano Sofri از موسسين و از چهره های برجسته ی جنبش مارکسيست انقلابي- لوتا کنتی نوا Lotta Continua ۱۹۶٨-۷۶ متهم است که نقشه ی قتل کميساريای پليس کالابرسي Calabresi را در سال ۱۹۷۲ طراحی و دستور اجرای آنرا داده است. اين اتهام منحصرا ًمتکی بر اعتراف عضو سابق اين جريان بنام مارينو Marino می باشد که شانزده سال بعد در سال ۱۹٨٨به شکل غيرطبيعی و تعجب آور و پر از تناقض و بخشاً  با توضيحات نادرست و غيرقابل قبول، روی پرونده او گذاشته شده بود. سُفری خودش را بيگناه می دادند. جريان محاکمه ی اين زندانی سياسی نه سال با تاخير روبرو شد تا سرانجام درسال ۱۹۹۷ سُفری و دوتن از هم پرونده ای های او بُم پرسی Bompressi و پيت روسته فاني Pietrostefani هر يک به ۲۲ سال زندان محکوم شدند.  محکوميت سُفری تا کنون از طرف يک رشته اقدامات و ابتکارات جهت درخواست» حق عفو«برای او پی گيری شده است. در کنار نام روشنفکران متعرض بين المللی که برای آزادی سُفری اقدام می کنند نام های هانس ماگنوس انسنسبرگر، امبرتو اکو و ژاک دريدا نيز ديده می شود .
برای اينکه خشم افکارعمومی از اين واقعه فروکش نکند، يک خبر نامه ی روزانه ای peradira-nosofri@liero.it و همچنين يک اعتصاب غذای مداوم و سمبوليک که افراد آن مرتب عوض می شوند، از جمله اقداماتی است که انجام می گيرند. دراين شرايط پرونده ی سُفری مختومه اعلام شده و امکان برسی مجدد آن نيز وجود ندارد . تقاضاي- عفو- تنها امکان باقی مانده برای رهايی اوست. پيتروسته فانی به خارج گريخته بُم پرسی به دليل بيماری در خانه اش زندانی شده و دو بار هم تقاضای عفو داده است. سُفری اما امکان تقاضای عفو برای خودش را برای هميشه رد کرده است.
با توجه به قانون اساسی ايتاليا رئيس جمهورآن سيامپي Ciampi البته، اين امکان را دارد که  دستور عفو زندانيان را بدهد. اگر بخواهد. نخست وزير سلويوبرلوس کُنی Silvio Berlusconi   حتی اين مسئله را ازاو درخواست کرده است. با اين وجود در ايتاليا يک روند سياسی جاافتاده است که موارد عفو ها نه تنها بايد به امضای وزير دادگستری برسد بلکه طالب عفو خود نيز بايد آنرا تقاضا کند.
روبرتو کاستلي Roberto Casteli ازحزب نُورد ليگا Nord Lega بارها راجع به عفو سُفری و بمُ پرسی اخطار داده و اشاره به تمامی نيروهای راست افراطی در ايتاليا می کند که برای اين مسئله درپشت سرخود دارد.
 
سئوال اينجاست آيا رئيس جمهور ايتاليا از اختيارات قانون اساسی که دارد استفاده خواهد کرد- اگر چنين کاری صورت گيرد برای اولين بار است که در تاريخ جمهوری ايتاليا اين مسئله روی خواهد داد  - آيا اين اتفاق خواهد افتاد- مشخص نيست.
 
زندگی سرقت شده
ملاقات با آدريانو سُفری معروفترين زندانی سياسی ايتاليا
در زندان دون بُسکو در شهر پيزا روز ملاقات است. يک زوج عاشق. زن به طرف در هجوم می برد ولی با در بسته مواجه می شود. او به سر جای خود باز می گردد. مرد در حالی که از شدت عصبانيت دندان هايش را روی هم فشار داده و می سايد نمی تواند کلماتی را ادا کند که زن منتظر آنهاست. يک زوج عاشق!؟
اين دو نفر نمی توانند همديگر را دريابند حتا اگر وقت ملاقات ۴(و با رضايت مسئولان زندان ۶)  ساعت باشد.
آنها هميشه يک بگو مگوی مسخره و با بهانه ای مسخره تر پيدا می کنند تا توسط آن از يکديگر جدا شوند - زخم های کوچکی که خود آنها به خود می زنند- تا زخم های بزرگتری که جدايی داخل زندان با بيرون زندان به بوجود آورده است را، کمتر احساس کنند.
کسی که اين را برای ما تعريف می کند آدريانو سُفری است. پيام آور بخش تاريک جامعه، جايی که خود او هشت سال و نيم است که در آن به سر می برد. سُفری يکی از بنيان گذاران و از رهبران کاريزماتيک جنبش مارکسيست انقلابی بنام "لوتا کُنتی نوا" بود که در سال۱۹٨٨ خيلی ساده و روشن به ارتکاب قتل عمد متهم شده است.
يک عضو سابق لوتا، سُفری و دو عضو ديگر اين گروه بُم پرسی و پيت روسته فانی را متهم می سازد که درسال ۱۹۷۲ کميساريای پليس کالابرسی Calabresi را به قتل رسانده اند. اتهامی که به خاطر تناقض ها واشتباهات زياد در آن از آغاز تا کنون بطور مداوم توسط کارلو گينس بورگ Carlo Ginzburg محقق تاريخ تجزيه و تحليل شده، اما بدون نتيجه.
از سال ۱۹۹۷ سُفری در زندان به سر می برد. او به ۲۲ سال حبس محکوم شده و از سال ۲۰۰۰ نيزامکان برسی مجدد پرونده اش ديگر وجود ندارد.
از آن زمان سُفری ديوانه وار شروع به نوشتن کرده است. تقريباً درمورد همه چيز: در مورد حکم اعدام در آمريکای جوانی که نمی خواهد پا به سن بگذارد. در باره ی اروپای پير که تلاش می کند به زور خودش را جوان نشان دهد. در مورد بچه های کر و لال سارايه ُو Sarajevo که در زير بمباران به بازی فوتبال مشغول هستند. در باره ی کشور آلمان که در مقابل ترکيه مانند ميزبانی رفتار می کند که اين کشور را به صرف غذا دعوت کرده ولی به جای پذيرايی در سالن غذا خوری ميز غذا را در آشپزخانه چيده است. او بازی فوتبال در زندان را شرح می دهد. بازی ای که در آن همان عاشق زنداني، ياس و ناتوانی اطاق ملاقات را برای ۲۰ دقيقه به يک انرژی منتقل می کند تا از آن طريق شخص ديگری شود. يک رونالدو شايد! که ميليون ها نفر به او نگاه می کنند.
سُفری شرح می دهد که در زندان مردان جوان ده پانزده نام و نشان مختلف ديگر نيز پيدا می کنند مثلاً  زندانی معروف به... يا معرف به... و يا معرف به.... مثل اينکه بدين وسيله می خواهند فاصله ای که بين خود و زندگی غيرقابل تحمل اشان  ايجاد کرده اند، هرچه بيشتر بزرگتر باشد. حال چگونه اين شرايط می تواند آنها را کمک کند و برای چه خوب است من نمی دانم. من خيلی بدبين هستم که اين کار به بقای واقعی آنها کمک کند. زندگی زندانيان قبل از همه جوانان زندانی خيلی وحشتناک است. دراينجا اين امکان از آنها گرفته شده است که دست به کاری بزنند که ارزش داشته باشد. جوان هايی که اينجا می آيند با تيغ ريش تراشی اقدام به خودزنی می کنند. آنها خيلی راحت خود را ناقص می کنند. می خواهند با اين شيوه ی ساده اذهان را به سوی خود جلب کرده تا بدان وسيله از زندگی بدون شان و منزلت خويش کنده شوند.
 
برای آدريانو سُفری ۶٣ ساله زندگی روزانه تغير کرده است از اواخر ژوئن امسال او اجازه دارد پنج روز کاری هفته را کارکند. اين می تواند يک تغير اساسی در زندگی او محسوب شود. ولی سُفری اين را شديداً رد می کند. » تحت عنوان زندگي، انسان می خواهد بيشتر از يک حرکت آزادانه ی بدنی که زمان آنهم محدود شده است بفهمد. حتی اگر او در اين مورد خوشحال و راضی هم به نظربرسد.«
 
دراين مسئله که سُفری بايد تا سال ۲۰۱۶ يک زندانی باقی بماند چيزی تغيرنيافته است.
تاکنون سُفری بدون وقفه نوشته های پاورقی و رپرتاژهای تنظيم شده ی خود را در روزنامه ی لا رپوپليکا La Repubblica و هر هفته در آخرين صفحه ی پانوراما Panorama و هر روز در روزنامه ی فوگليو Foglio - داستانهای اين دنيای نيم تاريک را برای افکار عمومی به روشنايی می آورد. او اين را بدرستی می داند اگر با تخفيف از زندان آزاد شود اين رابطه ی خيلی نزديک با داستان های زندگی در پشت ميله های زندان را از دست خواهد داد.
 
او همچنان اين مکان که زندگی در آن به سرقت رفته است را شرح می دهد: کسی که اينجا زندگی نکرده نبايد اين تصور را داشته باشد که اينجا را می شناسد. در اين مکان که در آن بدون توقف صدای انعکاس پا می آيد، کليدها می چرخند و در های آهنی با صدای خشک و خشن باز و بسته می شوند يک انسان با گوش حساس چکار بايد بکند.» اينجا هيچی نيست« سُفری می گويد زمانی که ما در صندلی های پلاستيکی در اطاق گفتگو می نشينيم بين ما يک ميز و دور و بر ما ديوارهايی قرار دارد که هر کلمه که از دهان ما خارج می شود را به خود ما باز می گرداند. اينجا نه يک اطاق خصوصی بلکه يک اطاق نيمه عمومی است. در سلول واقعی کسی با تو نمی آيد. بايد اجازه داد تا اين مکان را نقاشی کنند: يک سلول ۲ متر در ٣متر طول آن با تختی اندازه گيری می شود که مردی روی آن دراز کشيده و به تلويزيون نگاه می کند. برای اندازه گيری عرض آن بايد چنين تصورکرد که همان مرد درازکشيده می تواند دست راستش را دراز کرده و با آن توالت اش را پاک کند (که البته وجود ديوار باريکی اين کار را غيرممکن می سازد) و همچنين زمانی که او روی دستشويی اش نشسته می تواند بر روی گاز کمپينکی خود قهوه اش را آماده کندسازد.
من باروحيه هستم حداقل بايد نشان دهم که با روحيه هستم اما بطور واقعی اين روحيه را اينجا نمی توان بدست آورد. اين مسئله فقط هدر دادن زندگی و تلف کردن وقت است. انسان در زندان ديوانه می شود. تو اگر شروع کنی که خودت را با شرايط زندان انطباق دهی و اينجا را مثل خانه ی خودت بدانی تازه آن موقع است که واقعاً ديوانه خواهی شد.
من خيلی دقت می کنم که تنفر به محلی که هم اکنون در آن هستم  را حفظ کنم. مسلماً اين روشن است که اين خود نيز نوعی ديوانگی است.«
 
سُفری نه تنها زندانی پشت ديوارها است بلکه او همچنان ۱۷ سال است که زندانی يک کيس تاريخی است. مارکوبوآتو Marco Boato نماينده ی حزب سبزها در پارلمان ايتاليا می گويد » او اسير يک جنگ ايدئولوژی داخلی می باشد که ده ها سال است در ايتاليا جريان دارد.« و اشاره به نقش سياسی می کند که سُفری مجبور به اجرای آن شده است.
او با خود رايی مخصوص به خودش اين اجبار را اين گونه جواب می دهد:  مقاومت منعطف با متدهای گوناگون. که توسط آنها سُفری توانسته است تنفر نيروهای راست و نزد بقيه ی نيروهای مترقی جهان، اعتبار و نفوذ اخلاقی  فراوانی بدست آورد.
سُفری سال ۱۹۹۷ به دلخواه خود راهی زندان شد. در حين ۹سال مراحل طولانی دادرسی اش به عنوان خبرنگار و مدد کار در بوسنی در رفت و آمد بود. همراه با پاسش که او با آن می توانست خيلی راحت متواری شود. اما او به جای متواری شدن حبس را پذيرفت و هرگونه تخفيف و امکان تقاضا برای عفو را هم رد کرد.
 
ادامه دارد


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست