یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

زندگی سرقت شده (۲)
ملاقات با آدریانو سُفری زندانی سیاسی معروف ایتالیا


جلال رستمی


• نتیجه ی هشت سال مبارزه بین زندانی بودن جسم و تلاش برای آزادی فکر، نوشته های برلیان گونه ای هستند که تنها او خود از آنها راضی نیست: بدون کتابخانه، بدون اینترنت بدون اینکه آرامش داشته باشد. مجموعه ی نوشته ها ی این دوران او پیام یک انسان وحشی است، «که همانند یک زن خانه دار که هر روز رفت و روب می کند، معتاد به نوشتن است.» ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۴ مرداد ۱٣٨۴ -  ۱۵ اوت ۲۰۰۵


برنادت کنراد (روزنامه آلمانی دی سايت) برگردان جلال رستمی

از اواخر ماه ژوئن هر روز صبح سُفری سلولش را قبل از ساعت ٨ برای رفتن به سر کارکر ترک می کند. او حال با گذراندن نصف دوران محکوميت اش از اين حق استفاده می کند که هر زندانی با گذراندن يک سوم محکوميتش اجازه دارد برای کار کردن از آن استفاده کند. او هرروز صبح مسير بطرف محل کارش را مانند کسی که درخواب راه می رود، طی می کند.
سُفری دراسکولا نورماله دی پيزا Scuola Normale di Pisaيک نوع کالج نخبگان دانشگاه پيزا که نزديک برج کج معروف پيازا کاواليه ری Piazza Cavallieri واقع شده درس خوانده و زندگی کرده است. درست يک پيچ دورتر از پيازا دای ميراکولي Piazza dei Mircoli – مکان معجزه- جايی که سيل جمعيت توريست ها ازدُم (کليسای قديمی) با جمعيتی که به طرف برج کج در حرکت هستند تلاقی می کند.
«گاهی شرايط سختی وجود دارد که تو بايد در مقابل آن کوتاه بيايي. من جسماً آزاد نيستم. ولی اگر زمانی اجازه دهم آزادی فکری ام از من گرفته شود، آنجاست که ديگر بطور واقعی آزاد نيستم. تقاضای عفو کردن هميشه بدان معنا است که تو کار خلافی انجام داده ای که اکنون احتياج به تقاضای عفو دارد.
من آزاد هستم. من زدگی کرده ام و يک زندگی خوب داشته ام. من در مجموع از زندگی خود راضی هستم.»
بخشش به معنای دقيق کلمه بهترين کلمه ای است که وجود دارد. بخصوص در زبان ايتاليايی. ما سپاس و يا تشکر خود را با کلمه ی گراسيه بيان می کنيم.
گراسيا – يا کلمه ی بخشش کاملاً نزديک به يک کلمه ی محوری ديگری است بنام - گراتيس – مجانی، آزاد. من چيزی قشنگ تر از معنی اين کلمه نمی يابم. از يکطرف معنای معامله و از طرف ديگر ارزش مصرف از آن استنباط می شود.
گراسيا معنی سوم ديگری هم دارد: ملاحت، دلپذير. هرسه ی اين کلمات معانی زيبايی دارند که انگار در فضا هستند و هنوز پايشان به زمين نرسيده است.
گراسيه يک کلمه ی با سخاوت است. اين کلمه چيزی را نشان می دهد که از آن آزادی کامل استنباط می شود.
عفو را به عنوان هديه می دهند و عفو کاملاً مجانی است. همانطور که ديديم ريشه ی اين کلمه بر می گردد به زيباترين کلمه ای که درجهان وجود دارد.»
او که هميشه نوشته است حال بيشتر از هر زمان ديگر می نويسد. او همچنان مانند گذشته استاد به تصوير کشيدن معانی مختلف کلمات است، و اين را به خوبی می توان در جستار بلندش Der Knoten und Nagel (گره و ميخ) ديد جايی که سُفری بعنوان يک محقق زبان شناس نکته سنج خود را متعهد می بيند که کلمات و معانی عميق مختلف آنها را با گوشی معاينه بدقت گوش کند و موقعيت جدلی - ديالکتيکی اتفاقاتی که در جهان رخ می دهند را نشان دهد، و آنها را تحليل کند.
نتيجه ی هشت سال مبارزه بين زندانی بودن جسم و تلاش برای آزادی فکر، نوشته های برليان گونه ای هستند که تنها او خود از آنها راضی نيست: بدون کتابخانه، بدون اينترنت بدون اينکه آرامش داشته باشد. مجموعه ی نوشته ها ی اين دوران او پيام يک انسان وحشی است، «که همانند يک زن خانه دار که هر روز رفت و روب می کند، معتاد به نوشتن است.»
سُفری (Sofri)تاکنون در مورد يک مسئله لب به سخن نگشوده است و آن پروندهی خودش میباشد.
«من يک ويژهگی دارم. من ميتوانم اين اجازه را به خودم بدهم که دشمنی نداشته باشم. غرور من مرزی نميشناسد. اين هم خود يک نوع آزادی فکر است: که انسان خود را مجبور نسازد کسی را بعنوان دوست و يا دشمن داشته باشد...»
سُفری يکبار رابطهاش را با گذشتهی خودش با کلمهي، ديستانزا دی رسپيتو (distanza di rispetto) توضيح ميدهد: - فاصله‌ی محترمانه -، که ارزش آن به اين بسته است که انسان چه بوده و چه کار برجسته‌ايی انجام داده و او در نهايت اجازه مي‌دهد، که به آن به عنوان مسئله‌ای که ديگر تاريخ مصرف آن گذشته نگاه شود.
سُفری در يک مصاحبه با هنينگ کلو‌ور ((Henning Kluever اين موضوع را بدين شکل برجسته فرمول بندی مي‌کند: آن‌ها در گذشته اين شانس را داشتند که پيشگام يک تاريخ شکست خورده باشند، تاريخی که خودش، خودش را از پا درآورد.
جهان پير است. ساليان طولانی است که حيوان انسان نما در راهی اشتباه قدم گذاشته است. آن چيزی که بايد تغيير داده شود آن قدر غير طبيعی و چندش آور ست، که توهم اينکه می توانی آنرا صريح و ناگهانی با يک عمل جراحی تغيير دهي، خيلی خطرناک خواهد بود. چونکه بعداً همه چيز برسر تو خراب خواهد شد. پس بايد با احتياط و مواظبت کامل درست مانند کسی که زنده در زير آوار دفن شده است و تو مي‌خواهی او را بيرون آوری، بی اندازه محتاطانه عمل کنی که او در اثر يک حرکت اشتباه تو از بين نرود.
از همه چيزی مهمتر که انسان امروز می ‌تواند در دستور کار خود قرار دهد تعمير کردن يا نوسازی کردن چيزی است که مسدود و يا خراب شده است.
رپاراره Reparare معنی دوگانه‌‌ايی دارد: از نظر فنی دوباره ساختن يا دوباره قابل استفاده کردن و از نظراخلاقی يعنی اشتباهات را جبران کردن و يا باسازی کردن اشتباهات و خطاها.
يک قسمت از اشتباهات نسل او اين بوده است: «ما با وجود فاصله ايی که با مسائل جهان سوم و ويتنام داشتيم آنچنان خود را نزديک و هم بسته به آنها مي‌دانستيم که به خاطر همين همبستگی اين خطر وجود داشت که ما از مسائل خودمان دورشده و به دور و بری های خود سطحی برخورد کنيم.
اين انقلابی قديمی هنوز به شعارهای خود وفادار باقی مانده است: نزديکی وهمدردی. اين «نزديکی» نمی تواند نزديکتر از يک سلول آنطرف تر تصور شود. اين هشت سال همينطور خالی سپری نشده، بلکه پُر است از انسان هايی که مورد توجه و علاقه ی من بودند و يا همانطور بر عکس من آنها را در دور و بر خود داشتم. آدم هايی که خودشان را کاملاً در اختيار من قرا می دادند. اين ها حالا نزديکترين افراد به من بودند وگرنه من جای ديگری آنها را جستجو می کردم.
سُفری اين را يک نکته ی مثبت می داند. «زمانی شرايطی در زندگی وجود دارد که به تو فشار می آورد در کنار کسی باشی که تو او را انتخاب نکرده ای.
در انجيل فرد نزديک به تو آدمی است که فقير است و جامعه آنرا ترد کرده است. ما در زندگی سعی می کنيم برای راضی کردن خودمان به اين آدم فقير گاه گاهی يک يورو بدهيم اما برای زندگی کردن مطمئناً دنبال آدم های ديگر هستيم.
اينجا در زندان انسان مجبور می شود ديگران و افراد غريبه را تحمل کند. اين موضوع می تواند انسان را خيلی عصبانی کند و حتا تنفر نيز بوجود آورد. ولی من می توانم خودم به خودم تبريک بگويم که اينجا همانگونه بايد زندگی را بگذرانم که در حقيقت يک انسان می گذراند. من هيچگاه يک آدم استثنايی خوب نبودم ولی حالا مجبورم که خوب باشم. اين حرف ها آهنگ حرف های يک مذهبی را دارد که از دهان يک آته ايست شنيده می شود ولی چرا که نه.
آدريانو سُفری ساليان طولانی از سيستم دومان دين (Domandine) سر باز زده است «تقاضاهايی» که او بايد برای گرفتن تخفيف و گرفتن مرخصی انجام می داد. اما بجای آن او تقاضا می داد که می بايستی يک شب زندانيان در زمين فوتبال آزاد گذاشته شوند که بتوانند آسمان را ببينند. يا اينکه سرانجام می بايستی زندان دون – بُسکو به عنوان يک محل ديدنی در کتاب راهنمای توريستی گنجانده شود. بعد از اينکه تمامی اين تقاضاها – يا به خاطر ترس از اينکه مبادا زندانيان بعد از سال ها آسمان پُر ستاره را ببينند و يا ترس در برابر مسافران که ناگهان شروع کنند در حقيقت اين مسئله شک کردن که آيا محل معجزه در مرکز شهر واقع شده است؟- رد شدند، حال با تقاضای او که رفتن به کتابخانه ی Scuola Normale جايی که او دوست داشت آنجا برود، موافقت شده است.
همزمان اين مسئله برای اتحاديه ی راست فورزا ايتاليا دليلی شد که بر عليه رئيس زندان شکايت کنند، که گذاشته است يک قاتل در کتابخانه قديمی با ارزش برای خود به دنبال کتاب بگردد. او از اينکه اين گونه به يک شخصيت مورد نفرت بعضی از ايتاليايی ها واقع شده است در رنج و عذاب است. او تازه گی ها در يک مصاحبه با روزنامه ی کورريرا دلا سرا می گويد: اين يک امکان جزيی است که هيچ کس هم به آن توجه نمی کند ولی بايد اين نکته را متوجه شد که او زمانی بی گناه به پشت ميله ی زندان افتاده است.
حال اين گونه به نظر می رسد که يک نفر به حل پرونده ی او علاقه نشان می دهد. رئيس جمهور سيامپی اين سئوال را در مقابل دادگاه بررسی انطباق قوانين با قانون اساسی ايتاليا قرار داده است که آيا او اين حق را دارد که به تنهايی دستور عفو دهد. حتی اگر وزير دادگستری از امضای آن سرباز زند. چيزی که روبرتو کاستلی از حزب نورد ليگاه با شور تمام برای هميشه بدنبا ل متحقق نشدن آنست.
فعلاً در باره ی بُوم پره سی هم پرونده ی او که دو بار تقاضای عفو داده است تصميم گيری ميشود اما اين امکان وجود دارد که اين تصميم شامل حال سُفری نيز بشود.
انسان نمی تواند بطور جدی باور کند که بگذارند آدريانو سُفری قبل از سال ۲۰۱۶ آزاد شود. اگر اين اتفاق بيفتد گروه های راست بدون اين سمبل نفرت و اين پرده ی نمايش با نام آدريانو سُُفري، که بيش از ۱۷ سال است از آن برای يک جنگ ايدئولوژيک داخلی استفاده می کنند، چکار خواهند کرد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست