شخصیت برجسته ی جامعه ی فرهنگی میهنمان، بهزاد بهزادی به ابدیت پیوست
•
چهره ی نامدار، نویسنده، زبانشناس پر آوازه و شخصیت شهیر و ماندگار آذربایجان، استاد دکتر بهزاد بهزادی، انسان شریف و پرتلاشی که همه ی زندگی پر تکاپوی خود را صرف مبارزه در راه آزادی و سعادت هم میهنان خود کرد، دور از دیار خویش چشم بر جهان فرو بست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱٣ اسفند ۱٣٨۶ -
٣ مارس ۲۰۰٨
اطلاعیه هیات تحریریه سایت آذربایجان
بر اساس اخبار به دست آمده، چهره نامدار، نویسنده، زبانشناس پر آوازه و شخصیت شهیر و ماندگار آذربایجان، استاد دکتر بهزاد بهزادی، انسان شریف و پر تلاشی که همهی زندگی پر تکاپوی خود را صرف مبارزه در راه آزادی و سعادت هم میهنان خود کرد، دور از دیار خویش چشم بر جهان فرو بست.
استاد بهزاد بهزادی به سال ۱٣۰۶ شمسی درخانواده ای روشنفکر و فرهنگی در شهر آستارا چشم بر جهان گشود. پدر او که میرزا پاشا نام داشت از مردان خیرخواه و نوعدوست آستارا بود. میرزا پاشا که همواره در آبادانی شهرآستارا ورفع و رجوع مشکلات روزمره همشهریان خود فعال بود، به تربیت فرزندان خود اهمیت ویژه ای میداد و میکوشید تا آنها را با روحیه ای انساندوست و خدمتگذار ایده آل های بشردوستانه پرورش دهد.
بهزاد بهزادی در چنین خانواده ای رشد کرد و بالید. او تحصیلات ابتدائی و متوسطهی خود را درشهر زادگاهش آستارا به پایان برد و در سال ۱٣۲۲ برای ادامه تحصیل به تهران رفت وبا ثبت نام در " دانشسرای مقدماتی" مدت دو سال نیز در آنجا درس خواند.
رویداد جنبش ملی ـ دمکراتیک آذربایجان در سال ۱٣۲۴ بهزاد جوان را نیز همانند هزاران جوان دیگر به سوی خود جلب کرد. در این زمان بود که به همت حکومت ملی آذربایجان برای اولین بار دانشگاه تبریز گشایش یافت. بهزاد جوان به اشتیاق تحصیل در آن دانشگاه تهران را وداع گفت وخود را به شهر تبریز یعنی قلب تپنده آذربایجان رساند. او همزمان با تحصیل در رشته ریاضی دانشگاه تبریز به عنوان صدر" اتحادیه دانشجویان آذربایجان" انتخاب گشت و تلاش کرد تا به عنوان یک رهبر جوان کار آمد، این تشکیلات را در جهت فعالیت هر چه بیشتر در راستای اهداف و ایده ال های جنبش ملی ـ دمکراتیک آذربایجان هدایت کند.
سرانجام، با هجوم وحشیانهی نیروهای مسلح فرستاده شده از طرف حکومت مرکزی که تحت حمایت کامل دولت متحدهی آمریکا قرار داشت، جنبش ملی مردم آذربایجان به شکل ددمنشانه ای به خاک و خون کشیده شد. درنتیجهی این یورش مغول وار بیش از ۲۵ هزار نفرکشته و ده ها هزار نفر بی خانمان گشتند و بهزاد جوان نیز مانند هزاران میهن پرست دیگر تحت تعقیب قرار گرفت. او پس از خروج پنهانی از تبریز، مجبور به دو سال زندگی مخفی در آن شهر می شود.
او در دوران زندگی مخفی نیز همچنان به فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود ادامه می دهد. او از سال ۱٣۲۶ تا ۱٣۲٨ در شهرهای سمنان، تهران و نوشهر به شغل آموزگاری می پردازد. در یکی از شهرهای شمال دستگیر شده و به بند کشیده می شود، پس تحمل مدتی حبس رها شده و از کار خود نیز اخراج می گردد. در همین سال ها کتاب کالنین را با عنوان "سیمای معنوی ملت ها "به زبان فارسی ترجمه می کند.
بهزاد بهزادی با نوشتن مقالات سیاسی و اجتماعی مختلف همچنان به فعالیت خودتا سال ۱٣٣۰ ادامه داد و از همین زمان به جنبش عظیم ملی کردن نفت که در سرتا سر ایران جریان داشت پیوست. او به همراه تعدادی از دوستان آذربایجانی خود روزنامه های "بشریت" و نیز "بشیر آینده" به دست چاپ می سپارد و در کسوت سردبیر به نوشتن مقالات ملی و میهنی پر شوری در این نشریات می پردازد.
در سال ۱٣٣۱ کتاب "جنبش ملی ـ دمکراتیک در آذربایجان جنوبی" اثر نویسنده سرشناس میرزا ابراهیموف را به فارسی برگرداند.
استاد بهزاد بهزادی به فعالیت مطبوعاتی خود با پذیرش سردبیری روزنامه "آذربایجان" که از ۲۱ آذر ۱٣٣۰ به طور مخفیانه به چاپ میرسید ادامه داد. این روزنامه که نقش ارگان درون کشوری قرقه دمکرات آذربایجان را داشت، تحت سرپرستی استاد بهزادی تا شماره ۱۴۲ چاپ شد. در سال ۱٣٣٣ به دنبال توقیف نشریهی "آذربایجان" از طرف اداره پلیس، استاد بهزادی نیز بازداشت شد. او از سال ۱٣٣۴ تا ۱٣٣۶ در زندان ماند و شکنجه های مختلفی را تحمل کرد. او پس از رهائی از زندان به عنوان چهره ای برجسته در محافل فرهنگی آذربایجان مسئولیت های متعتددی را به دوش می کشد. او چند سالی با عنوان مدیر عامل "بیمه ملی ایران" به کار می پردازد، و پس از آن، سال های طولانی در مقام مدیرعاملی شرکت "انبارهای عمومی ایران" ایفای وظیفه کرد و در سال ۱٣۴۰ کتاب "گفتگو در باره بیمه عمر" را نوشته و به چاپ رساند.
استاد بهزادی در کنار همه این کارها از ادامه تحصیل نیز غافل نماند و در سال ۱٣۴۴ موفق به گرفتن درجه علمی رشته حقوق از دانشگاه تهران شد.
با همه این اوصاف او حتی لحظه ای از زندگی خود، خواست ها، آرزوها و مطالبات اجتماعی مردم آذربایجان را از یاد نبرد. او از سال ۱٣۵۰ تهیه و تدوین فرهنگ لغات آذربایجانی به شیوه ای علمی را آغاز کرد و بالاخره نیز پس انقلاب بهمن ۱٣۵۷ توانست آن را به چاپ برساند.
گذشته از کتاب های فرهنگ لغت "آذربایجانی به فارسی" و "فارسی به آذربایجانی" که پس از انقلاب از استاد به چاپ رسید، کتاب های مختلفی دیگری نیز از استاد به چاپ رسیده است که به عنوان نمونه می توان از کتاب های "در باره نگارش زبان آذربایجانی"، "آذربایجانجا دیل قورولوشو" و "آذربایجان دمکرات" نام برد.
از استاد بهزادی ترجمه های ارزشمندی نیز چاپ شده که از جمله میتوان از "دو نمایشنامه" میرزا ابراهیموف و "کتاب ددم قورقود شاهکار ادبی ـ حماسی ترکان اوغوز" نام برد.
نمونه ای از صفحات درخشان فعالیت های ادبی و فرهنگی پس از انقلاب استاد بهزادی را می توان در فصل نامه وزین "آذری" مشاهده کرد.
این نشریه که سردبیری آن را شاعر گرانقدر آذربایجان، آقای حسن ایلدیریم به عهده دارد و تاکنون ۱٨ شماره از آن به چاپ رسیده است را در شرایط کنونی می توان نمونه اصیل و واقعی آنتولوژی ادبیات آذربایجان دانست.
در آخرین شمارهی این نشریه، نامه ای از استاد بهزادی با عنوان "با امید دیدار" چاپ شده که از آمریکا فرستاده شده است. دربخش پایانی این نامه که عنوان "سخن آخر" را بر پیشانی خود دارد چنین می خوانیم:
«من با تمام علاقهی عمیقی که به انتشار مجله آذری دارم، بی نگرانی، یقین دارم که نویسندگان و همکاران فرهیخته و شیفته زبان و ادبیات آذربایجان به سردبیری دوست و همکار، شاعر و نویسنده توانا، آقای حسن ریاضی تمام کارها را در دوران غیبت من ادامه داده اعتلا خواهند بخشید. به راستی که تمام سهم و نقش عمده و اساسی در انتشار شماره های گذشته مجله نیز بر عهدهی ایشان بوده است. برای انتشار مجله، پس از من هم مجوز قانونی تدارک دیده خواهد شد و این امر مهم در اولین فرصت ملاقات که پیش آید انجام خواهد گرفت».
استاد بهزادی در سال های پس از انقلاب، همزمان با نشر مجله "آذری"، با همکاری و مساعدت تعدادی از شاعران، نویسندگان و شخصیت های ادبی به تشکیل مرکز زبان و ادبیات خلق ــ " ائل دیلی و ادبیات اوجاغی" ــ پی ریخت و به چاپ نشریه "ائل دیلی و ادبیاتی" همت گماشت.
نویسندکان و دست اندرکاران سایت آذربایجان، خاطرهی فراموش نشدنی استاد بهزادی را گرامی میدارند و در برابر این انسان دانا، شریف و مبارزی که آرزوئی جز سربلندی انسان ها و اعتلای فرهنگ جامعه نداشت سر تعظیم فرد می آوریم.
ما در گذشت این انسان فریخته را به همه مردم ایران به ویژه به مردم آذربایجان و همچنین به جامعه ادبی و فرهنگی میهنمان صمیمانه تسلیت میگوئیم. یاد و نامش گرامی باد!
دونیا سندن کیملر کئچدی...
ساهر ادبی- مدنی درنهیی، صابر ادبی انجمنی و آذری مجلهسینین بیانیهسی
آذربایجان خلقینین بویوک اوغلو، ادبیاتیمیزین داهی آقساققالی استاد بهزاد بهزادی اولمزلیگه قووشدو.
یئنهده اورهک آغریسیایله ادبیات و مدنیت آغاجیمیزین آنا بیر قولونون قیریلماسینین شاهدی اولدوق. بو آغیر ایتگی بوتون مدنیت و ادبیات سئورلری اورهکدن سارسیلتدی.
استاد بهزاد بهزادی اوز شرفلی عومرونو، اولکهمیز ایرانین، آنا یوردوموز آذربایجانین انکشافی و یوکسلیشی اوغروندا صرف ائتدی. بو گورکملی شخصیت اجتماعی- سیاسی مبارزهیه ان گنج چاغلاریندان گیریشمیش، "آذربایجان دانشگاهی"نین اویرنجیلری اتفاقینین صدری وظیفهسیندن، "آذربایجان" روزنامهسینین باش یازارلیغیندان توتموش "آذری" مجلهسینین نشرینه قدهر، همیشه انسانلارین سعادتی، خالقلار آرا دوستلوق، دونیا اوچون صلح و امین- آمانلیق و عموم بشری ایدهآللارین اوغروندا چالیشقان انسانلارین اون سیرالاریندا گئدنلردن اولموشدور.
استاد بهزاد بهزادی گورکملی اجتماعی شخصیت اولماقلا برابر، عینی حالدا دیرلی عالم و فیلولوق و ژورنالیست کیمی؛ مطبوعات تاریخیمیزده، دیلیمیزین و ادبیاتیمیزین یوکسلیشی و چیچکلنمهسی ساحهسینده، اولمز اثرلری، مصاحبه و مقالهلریایله درین ایزلر بوراخمیش و اوز "لغتلری" و "گرامر کتابی"، ترجمه و مصاحبهلریایله مدنیت خزینهمیزی زنگینلشدیرمیشدیر.
استاد بهزاد بهزادی، اونودولماز اجتماعی و ادبی خادم کیمی خلقیمیزین معنوی دونیاسیندا ابدی اولاراق یاشایاجاقدیر.
بیز بو بویوک ایتگینی بوتون وطنداشلاریمیزا، اوستادین حورمتلی عائلهسینه، ایران و آذربایجانین ادبی- مدنی جمعیتلرینه، علم و مدنیت و اینجه صنعت خادملرینه و خالقلارین دوستلوغونا و مدنیتلرینه حورمت بسلهین بوتون انسانلارا باش ساغلیغی وئریر، "یولو دواملی اولسون!"- دئییریک.
ساهر ادبی- مدنی درنهیی صابر ادبی انجمنی آذری مجلهسی
|