سراشیبی تند عدم مشارکت در انتخابات
عیسی سحرخیز
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۶ اسفند ۱٣٨۶ -
۶ مارس ۲۰۰٨
در شرایطی که مسئولان اجرایی و نظارتی برگزاری انتخابات، و احزاب و جریان های سیاسی درون حاکمیت در آخرین ساعات باقیمانده به زمان شروع تبلیغات انتخاباتی، لیست های "تائیدشدگان" درانتخابات فرمایشی، و "نامزدهای حزبی و جناحی" را نهایی کرده اند، سرمای زمستان هنوز از وجود مردم رخت برنبسته و دارد خود را بر میزان مشارکت در هشتمین دوره ی انتخابات مجلس تحمیل می کند.
نتایج نظرسنجی های رسمی در کل کشور تاکنون بیانگر امکان مشارکت قطعی حدود یک سوم جمعیت حائز شرایط ، و برآوردهای غیررسمی نشانگر عدم مشارکت سه چهارم ساکنان پایتخت و کلان شهرها است. این در وضعیتی است که هنوز تمام جریان های سیاسی غیرحکومتی دیدگاه خود را در مورد "تحریم"، "مشارکت محدود" یا "شرکت کامل" در انتخابات مجلس بیان نکرده اند و جو روانی حاصل از اعتراض های فزاینده انتخاباتی به درون جامعه رسوخ نکرده است.
نگاهی اجمالی به بیانیه ها و مواضع جریان های سیاسی رسمی و غیررسمی درون و بیرون کشور در روزهای اخیر نشان می دهد که تقریبا اکثر قریب به اتفاق شخصیت های حقیقی و حقوقی شاخص بیرون از حاکمیت سیاست "تحریم یا عدم مشارکت" را برگزیده و به صورت علنی آن را بیان کرده، یا بنا به مصالحی به سکوت اعتراض آمیز دست زده اند. در مقابل، جریان های اصلی درون حاکمیت، فارغ از اینکه به "آزاد، سالم، عادلانه" بودن انتخابات چیزان اعتراض کرده، لیست کامل در تهران، مراکز استان ها و شهرستان ها بسته یا نبسته اند، در غالب دو گروه اصلی و چند لیست حاشیه ای به مصاف دو گروه اصلی اقتدارگرا رفته اند. رقابتی که اصلی ترین و سرنوشت سازترین آن در تهران شکل خواهد گرفت.
در چنین وضعیتی که لیست های انتخاباتی اصلاح طلبان در پایتخت، به عنوان نماد کشور، با اما و اگرهای اولیه، به طور کامل تکمیل شده است، آن گروه که پیش از این با عنوان "اصلاح طلبان پیشرو" در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و بخشی از آنان اکنون در "ائتلاف اصلاح طلبان" سامان یافته اند، به دلیل چنین رویکردی با این انتخابات "غیرآزاد" و در عمل "غیررقابتی" با شدیدترین انتقادها و فشارها از جانب لایه های میانی اعضا و طرفداران خود، به ویژه جوانان و نوجوانان و شاخه های دانشجویی، مواجه شده اند. فشارهایی که می تواند در روز ۲۴ اسفند ۱٣٨۶ به عدم تبعیت گسترده از تصمیم تشکیلاتی منجر شود؛ علت نیز روشن است.
رهبران و چهره های شاخص این جریان ها بارها تاکید کرده اند که این نکته ای بدیهی است که "انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی" حق مسلم ملت است و فراهم بودن زمینه برای "انتخاب شدن" و "انتخابات کردن" از حقوق اولیه شهروندان. هم قانون اساسی جمهوری اسلامی بر این حق صحه می گذارد و هم قوانین بین المللی که ایران متعهد به اجرای آن هاست، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر.
اما اکنون آنان باید به این پرسش اساسی پاسخ دهند که آیا شرایط حاکم بر انتخابات در جمهوری اسلامی، قوانین موضوعه به خصوص نظارت استصوابی، و عملکرد مسئولان اجرایی انتخابات در وزارت کشور و شورای نگهبان پاسدار این قوانین، این تعهدها و این حقوق اساسی ملت است؟ سوالی که پاسخ آن کلمه ای جز "نه" نمی تواند باشد.
هیچ ناظر منصفی انتخاباتی را که در آن نیروهای مخالف و منتقد امکان حضور و مشارکت نداشته باشند، انتخاباتی "آزاد و سالم" نمی نامد. هیچ عقل سلیمی حذف هزاران نامزد مستقل، اصلاح طلب و تحول خواه- حتی کسانی که سال ها در پست های بالای اجرایی و قانونگذاری نفش ایفا کرده اند- را در مسیر برگزاری "انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی" ارزیابی نمی کند. هیچ کسی انتخاباتی مهندسی شده را که اکثر نامزدها و رقبای مردمی و صاحب رای حذف شده باشند و تکلیف حدود دو سوم حوزه ها و نمایندگانش از پیش تعیین شده باشد انتخاباتی "عادلانه و رقابتی" نمی داند؛ بدیهی است که از نگاه لایه های میانی احزاب و گروه های اصلاح طلب و نخبگان نزدیک به آنان، این موارد همه نشانه های "انتصابات" است و "انتخابات فرمایشی".
اصل ۲۰ام قانون اساسی تصریح دارد که "همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، با رعایت موازین اسلام برخوردارند". اصل ۵۶ ام قانون اساسی "انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش" حاکم دانسته و تاکید کرده است که "هیچکس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاص قرار دهد". آیا روند انتخابات مجلس هشتم بر این روال بوده است؟ موازین اسلام، عدل علی رعایت شده و "حق الهی" از انسان و "حقوق شهروندی" از "انتخاب شوندگان" و "انتخاب کنندگان" سلب نشده است؟
این حقی است که حاکمیت ایران از نظر بین المللی نیز متعهد به رعایت آن و مستلزم به عدم نقض آن است. بندهای مختلف ذیل ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر این حق تاکید و تصریح دارند:
۱- هر شخصی حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود، مستقیما یا به وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت جوید.
٣- اراده مردم، اساس قدرت حکومت است: این اراده باید در انتخاباتی سالم ابراز شود که به طور ادواری صورت می پذیرد. انتخابات باید عمومی، با رعایت مساوات و با رای مخفی با طریقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رای را تامین کند.
این گروه ها از رهبران خود می پرسند که آیا انتخابات ۲۴ اسفند ۱٣٨۶ بر مبنای این معیارها برگزار می شود؟ اراده مردم- "انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان"- در انتخاباتی سالم ابراز می شود که در آن رعایت مساوات شده و آزادی رای تامین شده است؟
آنان در جلسات دربسته و در نوشته ها و گفه های علنی خود استدلال می کنند که تمام این شواهد و قرائن مهر تائیدی می زند بر "آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی" نبودن انتخابات مجلس هشتم. و جواب می شوند که آیا "ائتلاف اصلاح طلبان" جز اعتراض و انتقاد اقدام عملی دیگری می تواند انجام دهد؟
این نقطه است که شکاف اصلی را بین راس هرم تصمیم گیری و بدنه ی تشکیلاتی ایجاد کرده و می کند. و در کنارش، تعیین تکلیف این سوال سرنوشت ساز که آیا تحریم و عدم مشارکت چاره ی کار است؟ یا نه برعکس، این روش و منش دقیقا در مسیر برنامه ای است که برگزار کنندگان این انتخابات مهندسی شده می خواهند تا در فضایی تبلیغاتی و به ظاهر دموکراتیک اندک صدای انتقاد و اعتراض را در "خانه ملت" خاموش کنند و کشور را به سمت و سوی "حاکمیت یک دست تر" که در آن شخصیت های حقیقی و حقوق مستقل، اصلاح طلب و تحول خواه هیچ پایگاهی، حتی تریبونی برای بیان خواسته ها و مطالبات مردم نداشته باشند سوق دهند؟
هرم رهبری این گروه از اصلاح طلبان در بگو مگوهای تشکیلاتی استدلال می کند که آیا اصولا می توان دست روی دست گذاشت و ساکت نشست که سیلاب بیاید و اندک نشانه های انقلاب را بروبد و ببرد؟ دل می تواند بیش از این به "نابودی" و "خرابی" کشور رضایت دهد؟ یا نه، برعکس دل انسان های میهن دوست از آنچه که اقتدارگرایان نشسته بر کرسی های سبز رنگ مجلس و دولت حاکم شده بر منابع مادی و سرنوشت کشور به ملت تحمیل کرده اند، خون است؟ در این شرایط که درامدهای نفتی سه برابر شده، اما سفره ی ملت روز به روز خالی تر شده، تورم افزایشی فزاینده داشته، بیکاری رو به صعود است و سرمایه گذاری داخلی و خارجی در حال نزول و از همه بدتر تحریم های اقتصادی روز به روز وسیعتر و همه جانبه تر و خطر بروز جنگ در افق، می توان "به سرنوشت ایران نیندیشید" و به فکر "نجات کشور" نبود؟ در این شرایط سخت، در این بحران، و در این برهه ی سرنوشت ساز، راحت ترین و دهان پر کن ترین انتخاب شاید عدم مشارکت و تحریم انتخابات مجلس هشتم باشد، اما چه کسی تضمین می دهد که بهترین انتخاب هم هست؟
آیا ایران و ملت میهن دوست آن با موردی بدیع مواجهند؟ آیا شهروندان دیگر کشورها در برابر چنین دو راهی دشواری قرار نگرفته اند؟ به عنوان مثال، آنگاه که در انتخاب ریاست جمهوری پیشین فرانسه اکثر قریب به اتفاق ملت، از هر حزب و گروهی به پا خواستند، حتی به رقیب سیاسی خود، ژاک شیراک رای دادند تا لوپوئن نماینده ی راست افراطی بر سرنوشت شان حاکم نشود، نمی توانستند به پای صندوق های رای نروند؟ حتما قادر بودند، اما آنها راهی دیگر را برگزیدند. راه و شیوه ای بدیع تا بی سابقه ترین انتخابات را بعد از جنگ جهانی دوم شکل دهند و نماینده ی راستگرایان را با ٨٣ درصد آرا در برابر ۱۷ درصد فاشیست ها راهی کاخ الیزه کنند. یا نه، در همین کشور، آنان که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته ی ایران در خانه نشستند یا بر سیاست تحریم دمیدند، اکنون از نتیجه ی کار خود، ریاست جمهوری احمدی نژاد، راضی هستند؟
تمام این استدلال ها ارائه می شود، شنیده هم می شود، اما اثرگذار و قانع کننده نیست. گویا حتی وزیدن نسیم بهاری هم چندان کمک کار نیست، تا یخ وجود ملت، به خصوص گروه های مرجع و جوانان و زنان طرفدار احزاب و گروه های اصلاح طلب پیشرو را آب کند و آنان را به تحرک لازم برای مشارکت گسترده در انتخابات وادارد. به خصوص که در عمل اصلاح طلبان جز مواردی که هیات اجرایی در وزارت کشور و فرمانداری ها، و مقام نظارتی در شورای نگهبان ناخواسته به کمکشان آمده و امکان رقابت درونی را از آنان سلب کرده اند، خود نتوانسته اند دلخوری ها و گاه کینه ورزی ها را کنار گذارده و به ائتلافی گسترده و یک پارچه، دست کم در تهران برسند. دراین میان، یک جناح خاص چنان تیغ به دست گرفته و بر سر دوست دیروز می کوبد، و چنگ بر رخساره ی رقیب امروز می کشد که دشمن قدار اگر می بود، چنین زخم کاری برنمی داشت!
در یک هفته ای که به زمان برگزاری انتخابات مانده است، اگر تحول خاصی اتفاق نیفتد، کاری کارستان صورت نگیرد، برنامه ای ویژه ارائه نگردد، بعید است که بتوان در این بازی به ظاهر رقابتی، جناحی از اصلاح طلبان شاهد مطلوب را در برگیرد. آن هم شاهدی که از هم اکنون معلوم است که ناقص الخلقه است. شاهدی که در بهترین وجه، اگر بخت یارش شود، دو سوم اعضای خود را پیش از زمان خلقت از دست داده است!
Aftab_iran@Yahoo.com
|