یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گفت وگوی صمیمانه با دو زن کارگر
به مناسبت روز جهانی زن


مریم زندی


• پیشینبه روز جهانی زن به مبارزات زنان کارگر برای ایجاد شرایط عادلانه تر باز می گردد. این پیشینه مرا بر آن داشت که پای صحبت دو زن شاغل و کارگر ایرانی بنشینم و سهم خود را از روز ۸ مارس به انعکاس مشکلات و دادن صدایی برای آنان مبدل سازم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۷ اسفند ۱٣٨۶ -  ۷ مارس ۲۰۰٨


پیشینبه روز جهانی زن به مبارزات زنان کارگر برای ایجاد شرایط عادلانه تر باز می گردد. این پیشینه مرا بر آن داشت که پای صحبت دو زن شاغل و کارگر ایرانی بنشینم و سهم خود را از روز ٨ مارس به انعکاس مشکلات و دادن صدایی برای آنان مبدل سازم. زنان کارگری که به رغم آن که شغلی دارند و «استقلال مالی»، ولی یکی نه «حقی» در خانه دارد و نه «پولی از آن خود» و آن دیگری «کودک اش» را بدون هیچ «حقی» بزرگ می کند.
هنگامی که به صحبت های این دو زن کارگر گوش فرا می دادم به روشنی و صراحت، تاثیر نداشتن حمایت های نیم بند قانونی در مورد زنان، و تبعیض و ناروایی قوانین در زندگی آنان و نیز نقش ویران کننده مجموعه این بی عدالتی ها، را بیشتر لمس کردم. باشد که با مشارکت و آگاهی بتوانیم برای استقرار عدالت و برابری و رفع تبعیض کوشنده باشیم.


گفتگو با زهره

اولین گفتگویم را با زهره آغاز می کنم، زنی چهل ساله و متاهل و دارای سه فرزند. از او در مورد تحصیلات خودش و شوهرش می پرسم، پاسخ می دهد:

- تا مقطع دیپلم درس خوانده ام. همسرم – ابوالفضل – هم چهل ساله است و تا سوم ابتدایی درس خوانده.

حقوق ماهیانه تان چقدر است؟

- خودم ۲۰۰،۰۰۰ تومان و همسرم ۲۵۰،۰۰۰ تومان.

چطور برای هزینه های جاری خانه تصمیم می گیرید؟

- راستش هر جور که همسرم صلاح بداند خرج می کنیم .

یعنی تو در تصمیم گیری برای دخل و خرج ها نقشی نداری؟

- نه . ابدا.

چطور و از چه موقع شروع به کار کردید؟

- هفت سال است کار می کنم. در چند جای مختلف کار کرده ام. جاهایی خیلی بزرگ و متوسط. به دلیل کمبودهای زندگی و نداشتن خرجی روزانه و مخصوصا هزینه تحصیلی بچه ها مجبور به کار شدم. چون شوهرم اعتیاد داشت و برای همین نمی توانستیم مخارج زندگی را تامین کنیم. شوهرم بیشتر پولش را خرج اعتیاد می کرد و باقی مانده آن کفاف زندگی من و بچه ها را نمی داد.

وقتی تو هم در بیرون از خانه کار می کنی، شوهرت هم در کارهای خانه، مشارکت می کند؟

— نه خیلی، یعنی بعضی اوقات. هر وقت که دلش بخواهد. این سال ها فقط بعضی اوقات که ظرف نشسته خیلی باشد ظرف می شوید.

شوهرت مشکلی نداشت که بیرون از خانه کار کنی؟

- نه ابدا. می گفت زن که کار کند پرو می شود. هنوز هم راضی به کار کردن من نیست. از روز اول هم با دعوا و مرافعه برای خودم شغلی پیدا کردم. خیلی کتک کاری کرد. دست بزن دارد. حتی بچه ها را علیه من شوراند. ولی خوب رفته رفته راضی شد یعنی وقتی حقوق ام را به او دادم تا او خرج کند، راضی شد و دیگر چیزی نمی گفت . ولی من فقط بخاطر مخارج بچه ها و تحصیل آن ها به سر کار رفتم.

بچه هایت در چه مقطعی تحصیل می کنند؟

- یکی دانشجوست و دیگری دبیرستانی و آخری هم در مقطع راهنمایی درس می خواند.. انگیزه کار کردنم بخاطر تامین هزینه پسر بزرگم بود که دانشجو است. پدرشان اصلا حاضر به تامین هزینه تحصیلی بچه ها نیست و حتی اگر آنها نمرات ضعیفی داشته باشند خیلی راحت می گوید که درس نخوانید. ولی من همه آرزویم این است که بچه ها درس بخوانند و دانشگاه بروند. برای همین هم زحمت می کشم و کار می کنم.

در محیط کار شورا دارید؟

- در محبط کاری من شورا نداریم، محیط ما کاملا زنانه است.

در پست های مدیریتی چی؟ یعنی زنان در مدیریت هستند یا نه؟

- در پست های مدیریتی جایی که من کار می کنم هیچ زنی نیست. در رده های بالا و تخصصی همه آقایان هستند.

راستی کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز را می شناسی؟

- بله از طریق دوستان که سر کار می رفتم با این کمپین آشنا شدم.

نظرت راجع به قوانین تبعیض آمیز چیست؟

- در مورد زنان قوانین ناعادلانه است و معضلات زنان با این قوانین بیشتر می شود. وقتی زنی به خاطر کوچک ترین حقوق انسانی مانند نفقه مجبور به زد و خورد و فحاشی از جانب همسر خود است و شوهرش او را مورد تهدید و تهمت قرار می دهد، زمانی که زن به خاطر اعتیاد همسر مجبور می شود که خود و بچه های خود را از محیط آلوده ای که او فراهم کرده و دائما شعار می دهد که فرزندان من باید کار کنند و به تحصیل نیازی ندارند. زمانی که زن به جای تکیه گاه محکم برای بنای زندگی مستحکم پایگاه خانوادگی – همسر خود را دیواری پوسیده و تو خالی و بی ابمان و بی هدف می بیند، واقعا چه کسی به داد این زن باید برسد و آیا نباید قانون از این موجود نحیف حمایت کند؟ حقوق انسانی زنان را نمی دهند و جامعه از حق و حقوق ما مثل طلاق. حضانت. ارث. دیه و حق تحصیل هیچ پشتیبانی نمی کند. من رنانی را در این مدتی که کار می کنم، می شناسم که برای تامین مخارج فرزندانشان مجبور به تن فروشی هستند با اینکه شوهر دارند اما شوهران شان آنان را تامین نمی کنند، آن وقت اگر این زن به دست قانون سپرده شود سنگسار می شود به کدامین گناه؟ اصلا تحقیق و بررسی نمی کنند که چرا این زن مجبور به این کار شده؟ یا علت تن فروشی دختران جوانی که در جامعه ما به وفور دیده می شود و خانواده قادر به تامین مخارج آن ها نیست. جرا برای آن ها فکری نمی کنند؟

نظرت راجع به کمپین و فعالیت بچه های کمپین چیست؟

- به نظر من خیلی عالی است، خیلی خوب است مثل تولد طفلی است که بزرگ خواهد شد.

گفتگو با مریم

گفتگوی دیگری دارم با مریم که ٣۷ ساله است و دارای یک فرزند. مریم اکنون دانشجوی سال دوم است. در مورد شوهر سابق اش می گوید: «همسرم _ احسان _ چهل و دو ساله بود و تا سیکل بیشتر درس نخوانده». از میزان درآمدش می پرسم، پاسخ می دهد:

- ۲۵۰،۰۰۰ تومان

چند سال سابقه کار دارید؟

- هفده سال است کار می کنم. در یکی از کارخانجات تولید تلویزیون. همیشه داشتن شغل برایم مهم بود و دوست داشتم در بیرون از خانه کار کنم چون استقلال مالی را دوست داشتم. مضافا اینکه شوهرم قادر به تامین مخارج خانه نبود، برای همین وقتی پیشنهاد کار کردن را دادم، استقبال کرد. آن موقع تصورم این بود که با کار کردن ام گوشه ای از هزینه های زندگی را تقبل کنم تا زندگی مان بچرخد . اما برداشت غلط همسرم باعث شد که همه مسئولیت های زندگی به دوش من بیفتد. درحال حاضر قسط مسکن و هزینه تحصیلی تنها فرزندم همه به عهده من است. چون همسرم معتاد بود و به تدریج دیگر کاملا دست از کار کشید و رفته رفته به خانواده بی توجه شد و همه مسئولیت زندگی به دوش من افتاد.

پس احتمالا تصمیم در مورد چگونگی خرج و مخارج را هم خودت برعهده داری؟

- راستش قبل از این که طلاق بگیرم در تصمیم گیری های مهم همیشه شوهرم دخالت می کرد. مثلا بعد از چند سال کار کردن که با فروش سهام و قرض گرفتن از مادر و خواهر و بستگان و همکاران برای خرید یک خانه کوچک اقدام کردم. کار به جنگ و دعوا کشید و شوهرم گفت چرا خانه را به اسم من نمی کنی! حتی مادر شوهرم از شهرستان پیغام برایم فرستاد که «پسر من شوهر کرده یا زن گرفته؟ چرا خانه به اسم تو باشد». حتی بعضی از بستگان خودم می گفتند یک دانگ خانه را به اسم او بکن تا دلش در زندگی خوش باشد! او می گفت «من مرد خانه هستم و باید خانه به اسم من باشد». خلاصه به خاطر اینکه از چند سال پیش من کم کم از پس انداز خودم در بانک مسکن اندک پولی داشتم و توانستم وام بگیرم. به او گفتم چون وام به اسم من است نمی شود خانه به اسم تو باشد! حالا خدا را شکر می کنم که به طور تصادفی خانه به اسم او نشد، چون وقتی طلاق گرفتم و من و تنها فرزندم حداقل سر پناهی داریم.

آیا در محبط کار شورا، سندیکا یا تشکل صنفی دیگری دارید؟

- اوایل شورا داشتیم. اما در سال های بعد، کارگران و کارکنان را روزهایی که برای انتخابات از طرف اداره کار می آمدند به بهانه ای به جاهایی می فرستاند که حد نصاب به دست نیاید و انتخاباتی برگزار نشود و می گفتند ببینید این ها خودشان شورا نمی خواهند. در محیط کار فقط دو زن مدیر داریم یکی اداری و دیگری مالی.

نظرت راجع به قوانین چیست؟

- قوانین اصلا به نفع زنان نیست و در قوانین اصلا از زنان حمایتی نمی شود. در دادگاه ها خیلی از مواقع حتی اگر ببینند که حق با زن است، باز هم به نفع مردان رای می دهند. البته من وقتی می خواستم طلاق بگیرم خیلی شانس آوردم و قاضی من مرد بسیار خوبی بود، او مرا غیابی طلاق داد زیرا شوهرم به دادگاه نمی آمد. قضیه فرزندم را نیز مسکوت گذاشت. چون خود قاضی گفت «اصلا نمی خواهد در این مورد حرفی بزنی، او که رفته، برو و بچه ات را بزرگ کن». در این چند سال حتی یک ریال برای فرزندم نپرداخته و من از نظر قانونی هیچ حقی ندارم. ولی کار می کنم فرزندم را به مدرسه غیر انتفاعی فرستاده ام کامپیوتر برایش خریده ام. کلاس زبان و ورزش می رود ولی هیچ حق قانونی ندارم. اگر روز اتفاقی برای پسرم بیافتد و احتیاج به معالجه و بستری شدن داشته باشد. هنوز هم باید بگردیم دنبال پدرش.

آیا کمک کردی که شوهرت ترک اعتیاد کند؟

- سه سال دوندگی کردم و چندین بار همسرم را در خانه به مدت یک ماه بستری کردم. بهترین داروها و مواد غذایی را برای او تهیه می کردم اما باز هم موفق به ترک اعتیاد او نشدم. همه فامیل و خانواده ام شاهد بودند که من سعی خودم را کردم و عاقبت مجبور به جدایی شدم.

آیا کمپین یک میلیون امضاء را می شناسید؟

- بله از طریق دوستان ام با این کمپین آشنا شده ام. بیانیه آن را هم امضا کرده ام. خوشحالم که خانم ها فعالیت می کنند. مخصوصا در مورد حق حضانت و حق طلاق

منبع: سایت مدرسه ی فمینیستی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست