یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رای ای هدف دار*
در مدح صلح خواهان و توسعه طلبان، و نفی حامیان جنگ و تروریزم


عیسی سحرخیز



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ اسفند ۱٣٨۶ -  ۱٣ مارس ۲۰۰٨


   باز دهه ی آخر اسفند است و روزهای آخر سال. و امسال، باز برگزاری انتخابات. انتخاباتی چون کارزار سخت هشت سال پیش. همان که پیامدش پیروزی قاطع اصلاح طلبان بود و شکل گرفتن مجلس ششم، و البته نتیجه اش ترور ناجوانمردانه برادرعزیزمان سعید حجاریان؛ به عنوان مغزمتفکر اصلاحات و از نقش آفرینان اصلی بسته شدن لیست موسوم به مطبوعاتی ها. لیستی که تکلیف هیات رئیسه مجلس پنجم را یک سره کرد، و البته راه را باز کرد برای نوع جدیدی از تقلب انتخاباتی، و ورود نامشروع حداد عادل به خانه ی ملت، پس از ابطال آرای قانونی عزیز دیگرمان علی رضا رجایی و خط خوردن نام او از میان برگزیده شدگان ملت.
   بازی ای که آن روز با خط زدن و حذف نام یک نفر آغاز شد، طی هشت سال تکامل یافت، گسترده شد، پیچیدگی پیدا کرد، و شد این انتخابات‌ فرمایشی که چیزی نیست جز شیر بی یال و دم و اشکم. انتخابات که نه، در واقع انتصابات، بسیار دور از یک انتخابات "آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی". انتصاباتی که کار را به جایی رسانده است که در آن آنان حامیان عاملان و آمران عملیات تروریستی و هدف قرار دادن سعید حجاریان شمشیر از رو بسته و آمده اند که با توهین به افکارعمومی، صندلی های سبز رنگ مجلس را نیز اشغال کنند و جای مدرس ها و مصدق ها را غصب.
   در چنین روزی اگرچه گردهم آمده ایم تا برنامه های ضد انسانی اقتدارگرایان و خشونت طلبان را محکوم سازیم، اما مگر می توانیم لب فرو بندیم و از سیاست سخن به میان نیاوریم؟ از صلح و دموکراسی بگوئیم، اما انتخابات از اصلی ترین نمادهای مردمسالاری را به دست فراموشی بسپریم؟ مگر می توانیم خشونت را نفی کنیم و خشونت طلبان را لعن، اما هشدار ندهیم که حامیان تروریست ها در لیست های انتخاباتی اقتدارگرایان جا خوش کرده اند، و پس از حذف گسترده ی رقیبان، هدف تصرف تمام و کمال مجلس را دنبال می کنند.
   مگر می توان شاهد این ماجرا بود که جماعتی که برای آنان جان انسان بی مقدارترین چیزهاست- جه جانی که جانیان با گلوله می خواهند از انسان هایی چون حجاریان بستانند یا از امثال مختاری ها و شریف ها می ستانند، و چه جانی که دشمنان آزادی، در چهار دیواری بازداشتگاه ها محبوسش می کنند، یا حتی جانی که با ممنوع الخروج کردن تا در سرزمینی به وسعت ایران زندانی اش می سازند- در روز روشن، در مقابل چشم مردم و حتی به ظاهر با رای مردم، خانه ی ملت را تسخیر کنند؟
از آن سو نیز، آنانی که تنش آفرینی می کنند، بی محابا بر طبل جنگ می کوبند و در حال به ورطه ی نیستی و نابودی کشاندن مردم ایران هستند، دانسته و نادانسته می خواهند ملت را به قربانگاه بفرستند و این بار سعیدها را در مقیاس وسیع قربانی کنند. آنها در شرایطی که فریاد صلح خواهی ملت را نادیده می گیرند، می خواهند با یک دست کردن مجلس و خاموش کردن حتی یک صدا، با نوشتن و تصویب قوانین فرمایشی یا عدم نظارت بر عملکرد دولت، فضای "نه جنگ و نه صلح " را دامن زده و منافع مادی و انسانی ایران را هر چه بیشتر در جریان "صلح مسلح" و پروژه های بلندپروازانه ی بی حاصل، نابود کنند؛ زمینه ساز تصویب بیشتر قطعنامه های تحریم زنجیره ای شوند؛ و چشم انداز جنگ را در افق همیشه روشن نگاه دارند.
   این در شرایطی است که قاطبه ی ایرانیان، از موضع صلح خواهانه و اصلاح طلبانه، بارها بر این نکته انگشت گذارده اند که " ما ملتی نیستیم که بخواهیم مسائل خود را با جنگ و خشونت با دیگران حل و فصل کنیم. ملت ایران از راه مردم سالاری و حقوق بشر، انسان دوستی و آشتی ملی، و تنش زدایی و صلح، بهتر و راحت تر می تواند مسائل خود را در داخل، و همچنین با جهانیان حل کند. ما نیازی به حزب پادگانی، دولت پلیسی و مجلسی فرمایشی نداریم. ما نمی پذیریم که در یک انتخابات غیرآزاد، ناعادلانه و غیررقابتی، نظامیان شخصی پوش و طرفداران جنگ و خشونت، شکنجه و ترور را بر ارکان تصمیم سازی و تصمیم گیری این سرزمین حاکم کنند و در افق حیات ما همواره جنگ و خشونت جلوه گر باشد."
   در حالی که حاکمیت در شرایط سانسور و خودسانسوری گسترده ادعا می کند که همه چیز بر وفق مراد است، ما باید در هر دو جبهه ی "صلح و دموکراسی" برای لحظه ای هم که شده پا پس نگذاریم. در شرایطی که حاکمان هر روز این شعار را تکرار می کنند که در ایران همه طرفدار تداوم برنامه ی هسته ای هستند و به پیامدهای آن هم اصلا نمی اندیشند، ما صلح‌طلبان کشور باید با تکیه به باورهای انسانی، نگران از تشدید تنش و بروز جنگ و خونریزی، به وظیفه ی ملی و اسلامی خود عمل کنیم؛ صدای صلح خواهانه خویش را هرچه بلندتر به گوش جهانیان برسانیم. ما باید پژواک این خواسته ی اصیل ملت باشیم که بر حقوقی مهمتر، اساسی تر و حیاتی تر از انرژی هسته ای تاکید دارد. و آن چیزی نیست جز حق برخورداری از "مردم سالاری و حقوق بشر" و در دل آن "انتخابات آزاد"، و به موازاتش " عدالت و توسعه ی پایدار"، " امنیت و صلح" و همچنین اجتناب از "فقر و بدبختی" و "جنگ و صلح مسلحانه".
    ما در این روزها ی سرنوشت ساز، باید این خواسته ها را هرچه بیشتر عینیت بخشیده و از طریق آرایی هدف دار که به صندوق ها می ریزیم آن ها را به نمایش درآوریم. و این چیزی نیست جز "نه" گفتن به لیست اقتدارگرایان، و رای "بله" دادن به لیست حامیان خاتمی، البته تنها در اندک حوزه های انتخاباتی که امکان و فرصتی برای حضور و رقابت باقی مانده است، چون تهران.
نهایت حرف ما و رای ما باید این باشد که ما با چنگ و دندان جلوی ورود "حامیان آمران و عاملان قتل های زنجیره ای، باندهای محفلی، و دوستان سعید امامی" را در هر چهره و جلوه سد می کنیم، حتی اگر نهایت توانمان پس از رد صلاحیت های فله ای، جلوگیری از ورود یک نفر به خانه ی مجلس و غصب کرسی مدرس ها و مصدق ها باشد.

Aftab_iran@yahoo.com               

* متن ویراسته ی سخنرانی ارائه شده در مراسم هشتمین سالگرد ترور سعید حجاریان در تاریخ سه شنبه ۲۱ اسفند ماه ٨۶ با عنوان "صلح برای دموکراسی".


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست