جلسه در کنگره آمریکا
در نشستی در کنگره آمریکا در در مورد نقض حقوق اقلیتهای مذهبی و اتنیکی در ایران گفتگو شد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۷ اسفند ۱٣٨۶ -
۱۷ مارس ۲۰۰٨
روز پنجشنبه ۱٣ مارس ۲۰۰٨، گروه کاری ایران وابسته به کمیسیون خارجی کنگره آمریکا (با عضویت بیش از ۲۰ نماینده) نشستی در مورد نقض حقوق بشر اقلیتهای مذهبی، ملی و اتنیکی در ایران برگزار کرد و از نمایندگان این اقلیتها برای شرکت و ارائه رساله هائی در اینمورد دعوت کرد.
به گزارش مرکز مطالعات اهواز- واشنگتن، این نشست در ساختمان ریبرن (Rayburn) با یک پانل ۶ نفره شامل ۴ نفر بنمایندگی از اقلیتهای ملی و اتنیکی ترک، عرب، کرد و بلوچ در ایران و نیز ۲ نماینده یکی بنمایندگی ار بهائیان و دیگری بنمایندگی از دیگر اقلیتهای مذهبی، برگزار شد.
این نشست با همکاری سازمان های کنگره رهبری حقوق بشر (Leadership Council for Human Rights)
که سازمانی است آمریکائی، سازمان دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان:
Azerbaijani Political Prisoners Association for the Defence of و نیز سازمان حقوق بشر اهواز (Ahwaz Human Rights Organization) و همچنین کمیته حقوق بشر کنگره آمریکا (Human Rights Caucus ) تدارک دیده شده بود.
رهبری گروه کاری ایران و مطرح کنندگان نقض حقوق بشر اقلیتهای مذهبی و ملی در ایران – در کنگره آمریکا را -که همگی در این نشست شرکت فعال داشتند آقای مارک کرک (Mark Kirk) نماینده ایالت ایلینوی ، خانم (Sheila Jackson Lee ) از ایالت فلوریدا و آقای رابرت اندروز (Robert Andrews) نماینده ایالت نیو جرسی، برعهده داشتند.
اداره پانل را خانم کترین کارتر(Kathryn Carter) رئیس "کنگره رهبری حقوق بشر" بعهده داشت. خانم کارتر جلسه را افتتاح نمود و با مقدمه ای در باره اینکه ایران کشوری است با تکثر ملی ، مذهبی ، قومی، زبانی و فرهنگی و نیز کشوری است کثیر المله که از ملل مختلف فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن و نیز از مذاهب مسلمان شیعه و سنی و هم چنین مسیحی و یهودی و زردشتی و بهائی و دیگر ادیان، تشکیل شده است و این اقلیتها تحت فشار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و زبانی بوده و نیز از ابتدائی ترین حقوق انسانی محروم و بوسیله دولتهای مرکزی و از جمله حکومت جمهوری اسلامی ایران - حقوق آنها مستمراً نقض شده است .
سخنران اول خانم نینا شی (Nina Shea) بود- وی از نقض مستمر حقوق بشر اقلیتهای دینی و مذهبی سنی، مسیحی ، زردشتی، و صوفی صحبت کرده و شواهدی دال بر آزار و شکنجه این اقلیتها به کنگره ارائه کرد.
سخنران دوم خانم کیت بیگلاو (Kate Bigelaw) بنمایندگی ازسازمان جهانی و جامعه بهائیان ایران بود که وی نیز با ارائه مدارک و عکس و شواهد دیگر نشان داد حداقل ۲۰۰ بهائی از بعد از انقلاب بدست جمهوری اسلامی کشته شده اند و فشار و نقض حقوق اقلیت بهائی کماکان ادامه دارد.
سخنران بعدی خانم فاخته زمانی از سازمان دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی آذربایجان، بود. وی نیز در اول با ارائه آمارجمیعتی و با نشان دادن دلایل و مدارکی دال بر اینکه حداقل ۲۰ میلیون ترک آذربایجانی- که بزرگترین اقلیت ملی و اتنیکی در مقایسه با کل جمعیت میباشد- از حقوق فرهنگی، زبانی ، تاریخی و اجتماعی محروم میباشند و اینکه به این ملت مستمراً بوسیله رسانه های حکومتی توهین و اهانت اعمال میشود و ترک های آذربایجانی در ایران از اساسی ترین حقوق انسانی که همانا تدریس و آموزش به زبان مادری خود محروم بوده و کماکان هستند - و نیز از حق داشتن رسانه های جمعی مانند مطبوعات و رادیو تلویزیون و غیره بی بهره اند. خانم زمانی سپس با آوردن نقل قول هائی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (مواد ۱۵ و ۱۹) با نشان دادن اینکه حکومت مرکزی بطور سیستماتیک سعی در آسیمیله کردن و ادغام اجباری ملل غیرفارس در فرهنگ فارسی – ازجمله محو زبان ملت آذربایجان- با هدف به اصطلاح "یکدست" کردن و امحاء زبان و فرهنگ ملت ترک و دیگر ملل ساکن ایران کرده است- ایشان سپس با نشان دادن و ارائه تصویر از موارد مشخص دستگیری، بازداشت، زندان ، شکنچه و کشتار فعالان و زندانیان سیاسی آذربایجانی ، نمونه های فراوانی ارائه کرد.
سخنران بعدی آقای شریف بهروز نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آمریکا بود- که وی نیز با در مورد نقض حقوق بشر ملت کرد در ایران ، وضعیت اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی اقلیتهای ملی غیر فارس در مناطق مختلف مرزی و اینکه این ملل در مقایسه با ملت و مردمان ساکن مرکز از وضعیت به مراتب پائن تری برخوردار میباشند ، صحبت کرد. سپس به تفصیل با ارائه عکس و مدارک و دلایل دیگر از نقض فاحش حقوق کردها در ایران بوسیله حکومت جمهوری اسلامی ایران وهم چنین اعدام ها، شکنجه، دستگیری روشنفکران، روزنامه نگاران و فعالین کرد ، به تفصیل صحبت کرد.
سخنران بعدی آقای دکتر حسین برحقوقدان، پرفسور دانشگاه و نویسنده کتاب " ایران و ملل ساکن آن- ملت بلوچ در ایران" بود. وی در سخنرانی خود ایران را کشوری چند ملیتی که از ۶ ملت عمده ترک و فارس و عرب و کرد و بلوچ و ترکمن تشکیل شده معرفی کرد، که از سال ۱۹۲۵ حکومت در دست فقط یکی از این ملل ساکن ایران، یعنی فارسها، بوده است، که خود نیز اقلیتی - حد اکثر ۴۰ در صدی بوده –ودیگر ملل خارج از حکومت حد اقل ۵۵ تا ۶۰ در صد جمعیت را تشکیل میدهند.
دکنر حسین بر سپس و ضعیت معیشتی و محرومیت و فشارهلی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و دیگر نقض حقوق بلوچهای ساکن ایران که هم از نظر اتنیکی ،و نیز به لحاظ سنی بودن، از جنبه مذهبی نیز بوسیله حکومت مرکزی بر آنها جفا روا وبا آنها بعنوان شهروندان درجه دو و سه با آنها رفتار میشود. دکتر حسین بر با تحلیلی از هردو قانون اساسی سال ۱۹۰۶ و ۱۹۷۹ نشان داد که تقض حقوق بشر اقلیتهای ملی و مذهبی سیستماتیک بوده و امری تصادفی نمیباشد.
آخرین سخنران پرفسور دکترعلی الطائی- رئیس بخش جامعه شناسی دانشگاه شاو در آمریکا- به نمایندگی از ۴.۵ تا ۵ میلیون عرب اهوازی در خوزستان در جنوب غرب ایران بود. دکتر الطائی در ابتدا با دادن تحلیلی، کشور ایران را متشکل از ملل و اقوام مختلف، و نه یک ملت و قوم یکدست و واحد، معرفی کرد و این تکثر ملی و اتنیکی و فرهنگی را یک مزیت (و نه برغم ناسونالیستهای فارس یک مشکل) عنوان کرد، ولی متاًسفانه حکومتها و بعضی روشنفکران و ناسیونالستهای در سلطه، حتی از اعتراف به این تکثر ملی و قومی طفره میروند. پرفسور الطائی سپس به موارد مختلف نقض حقوق بشری ملت عرب در ایران پرداخت. وی گفت علاوه بر محرومیت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی وزبانی مانند دیگر ملل غیرحاکم و غیرفارس، عربها درایران که زمینهای اباء و اجدادی آنها نزدک به ۹۰ در صد نفت و ثروت ایران را تشکیل میدهد- خود از این نعمت الهی محروم و ملت عرب در ایران درپائینترین درجه فقر و محرومیت قرار دارند، و برآنها انواع و اقسام تبعیض نژادی، زبانی، سیاسی و اجتماعی روا شده و کماکان نیز میشود. زمینهای آنها مصادره، آبها و رودخا نه های آنها استانهای غیرعرب منحرف شده، و با بیسوادی ۴ برابر و بیکاری ۵ برابر میانگین کشوردست به گریبانند و از همه مهمتر بطور سیستماتیک و با برنامه ریزی کامل حکومت مرکزی و با اخراج اجباری آنها از مناطق عربی و کوچ اجباری به مناطق فارس نشین خارج از خوزستان – پاکسازی قومی بر علیه آنها اعمال میشود.
در خاتمه به دلیل کمبود وقت تمامی رساله های شرکت کنندگان برای ثبت رسمی به کنگره تقدیم شد.
در قسمت سوال و جواب نمایندگان کنگره با طرح سوالات مختلف از هر یک از شرکت کنندگان در پانل و گرفتن جواب های لازم ، نمایندگان عنوان کردند که کنکره امریکا در اینمورد کاملاً کم و حتی نا آگاه بوده و از همگی اعضاء پانل برای آگاهی اعضای کنگره و نیز برای مردمان نا آگاه در آمریکا ، تشکر کردند.
آقای کرک نماینده مردم ایالت ایلینوی گفت که این موارد نقض حقوق بشر اقلیتها در ایران میبایست بیشتر در کنگره مطرح شود بدلیل اینکه این موضوعی است که مورد پشتیبانی هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه میباشد و این گروه کاری دو حزبی است و در مورد دفاع از حقوق بشر اقلیتهای مذهبی و ملی در ایران توافق کامل گروهی وحزبی در کنگره موجود است.
دیگر نمایندگان حاضر در جلسه از جمله خانم شیلا جکسون و آقای رابرت اندروز پس از تشکر از سازمان دهندگان و شرکت کنندگان در پانل مطرح کردند که آگاهی از این حقایق مطرح شده امروز و بخصوص ترکیب جمعیتی ، ملی ، قومی و مذهبی در ایران برای دولت و کنگره آمریکا – بدلایل اهمیت ایران برای سیاست خارجی آمریکا- بسیار ضروری میباشد و قول دادند که در آینده بیشتر از این نوع نشستها، کنفرانس و سمینارهائی برای آگاهی هرچه بیشتر برای ساکنین حوزه هلی انتخابی خود و هم چنین کل جامعه آمریکا، برگزارکنند.
نکته قابل توجه در این نشست آن بود که عده ای از ایرانیان برای لحظاتی برگزاری این نشست را دچار وقفه کردند. این عده شرکت کنندگان در جلسه را تجزیه طلب می خواندند و بیشتر آن ها وابسته به گروه های سلطنت طلب بودند.
سخنان خانم فاخته زمانی در جمع اعضاء کنگره آمریکا
من به اینجا آمده ام که مشکلات آذربایجانی هایی را که در ایران زندگی میکنند، کسانی که حقوق اولیه انسانی آنان مستمرا نقض شده و صدای آنان خفه میگردد، تشریح کنم.
آذربایجانی ها با بیش از ۲۰ میلیون جمعیت، بزرگترین اقلیت در ایران را تشکیل میدهند. آنان اساسا در شمال و شمال غربی ایران ساکنند، ضمن اینکه در شمال شرقی و مرکز ایران و همچنین در پایتخت ایران- تهران نیز زبان آذربایجانی صحبت میشود. همه این مردم در زیر سلطه رژیم اسلامی ایران قرار داشته و حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان به شدت نقض میگردد.
از سالهای ۱۹۲۰ به این طرف، سیاست حکومت ایران در هر دو دوره سلسله پهلوی و رژیم اسلامی عبارت از سیاست تبعیض وآسسیمیلاسیون اجباری جمعیت غیر فارس بوده است. رژیم جدید پس از انقلاب ۱۹۷۹، مناطق اداری آذربایجان را به میزان بیشتری از هم جدا کرده و عنوان آذربایجان را از اغلب بخش های اراضی آن حذف کرده است. (بطور نمونه در سال ۱۹۹٣ آذربایجان شرقی را به دو استان آذربایجان شرقی واردبیل تقسیم کرد.) در واقع حکومت ایران این فارسیزه کردن وسیع نام ها را نه فقط در مورد نقاط جغرافیائی، بلکه به نام گذاری کودکان در شناسنامه های آنان نیز گسترش داده است. به این مفهوم که والدین آذربایجانی اجازه ندارند که نام هائی با ریشه آذربایجانی را برای فرزندان خود انتخاب کنند.
موقوف کردن زبان آذربایجانی در مرکز تلاش حکومت برای آسیمیله کردن مردم آذربایجان قرار دارد. مردان و زنان صرفا به خاطر کار های ساده ای نظیر داشتن کتاب های آذربایجانی، تشکیل کلاس های آموزش زبان آذربایجانی و شرکت در فستیوالهائی برای صیانت از فرهنگ ملی خود دستگیر شده اند. تا به امروز مطلقا هیچ کتاب درسی که به زبان آذربایجانی باشد اجازه نشر یافته است. تقریبا تمام ادبیات کودکان بزبان فارسی بوده و حتی یک مدرسه برای نوشتن و خواندن زبان میلیون ها آذربایجانی وجود ندارد.
طریقه دیگری که حکومت تلاش کرده که حقوق انسانی و آزادی بیان آذربایجانی ها را پایمال کند استفاده از وسائط ارتباط جمعی بوده است. تنها برنامه های موجود به زبان آذربایجانی در رادیو و تلویزیون عبارت از پوشش محدود فرستنده های دولتی است که در آن صرفا اخبار و تبلیغات دولتی به نوعی از زبان آذربایجانی فارسیزه شده که به فآذری موسوم شده است ترجمه میشود. فآذری ( درست مثل اسپانگلیش) ترکیبی از زبان آذربایجانی با تزریق سنگین زبان فارسی است. البته که این دو زبان از ریشه با هم فرق داشته و کاملا از گروه های زبانی متفاوتی مشتق شده اند. این تاکتیک، آسیمیلاسیون فرهنگی و زبانی آذربایجانی را تشدید کرده و بنا به نظرمغز های متفکر طراح آن، در نهایت موضوعیت زبان آذربایجانی کاهش یافته و با از دست دادن وضعیت یک زبان به بصورت لهجه ای از زبان فارسی در میاید.
آذربایجانی ها بصورت روزمره و آشکارا در رادیو، تلویزیون و مطبوعات سراسری مورد توهین قرار میگیرند. ( تمام رسانه ها زیر نظر دولت اداره میشوند.) آنان در قالب شخصیت هائی که از نظر هوش مشکل دارند نمایش داده میشوند و با تمثیل آنان بصورت “خر” و “سوسک” به آنان شخصت غیر انسانی داده میشود.در مجموع، آذربایجانی ها به خاطر عدم فصاحت آنان در زبان فارسی (زبان رسمی در ایران) با عقب ماندگی مترادف میشوند. انگیزه این تبعیض به دلیل نیاز به آسسیمیله کردن و فشار بر روی اقلیت آذربایجانی بوده و مفصلا توسط محققین غربی نظر دکتر برندا شافر و دکتر علیرضا اصغرزاده و دیگران مورد تحقیق و تحلیل قرار گرفته و مستند شده است.
در ۱۲ ماه مه سال ۲۰۰۶، روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت، کاریکاتوری را که در آن آذربایجانی ها به سوسک تشبیه شده بودند انتشار داد. صد ها هزار آذربایجانی در سراسر کشور به خیابان ها ریختند تا اعتراض خود را در جریان تظاهرات مسالمت آمیز ابراز نمایند. در مقابل، واحد های ضد شورش سپاه پاسداران انقلاب، واحد های ویژه و نیروی بسیج به تظاهر کنندگان حمله کردند. حد اقل ۲۷ نفر کشته شدند و صدها نفر مجروح گردیدند. خیلی ها نیز با اسلحه های ساچمه ای کور شدند. پس از آن سرویس های اطلاعاتی ایران شروع به دستگیری های وسیع کردند. صد ها نفر از جمله نوجوانان دستگیر شدند.
رسانه های غربی عمدتا در موضوع نقض حقوق آذربایجانی ها در ایران ساکت مانده اند. تعداد کمی در خارج از کشور از وحشیتی که در ایران بر علیه آذربایجانی هااعمال میشود اطلاع دارد. عفو بین الملل، دفتر کمیسیون عالی برای حقوق بشر(OHCHR) و اخیرا وزارت خارجه آمریکا جزو معدود آنهائی هستند که نگرانی خود را نسبت به سلامتی آذربایجانی هائی که دستگیر شده اند ابراز نموده و از حکومت ایران طلب کرده اند که به حقوق آذربایجانی ها و الزام های بین المللی خود احترام به گزارد.
فعالان آذربایجانی مستمرا در تقلای کسب حقوق اولیه خود نظیر حق آموزش به زبان طبیعی مادری خود میباشند. آنان اجازه تجمع در مکان های عمومی یا در خانه های خود در ایامی که برای تاریخ ملت آذربایجان حائز اهمیت است نظیر یادبود قهرمانانی مثل بابک، ستارخان، باقرخان، و همچنین رهبران سیاسی نظیر پیشه وری ندارند. فعالان حقوق بشر آذربایجانی مستمرا بازداشت شده و در زندان های ایران مورد بد رفتاری قرار میگیرند. حتی روحانیون آذربایجانی که تلاش میکنند که نسبت به حقوق کاملا اولیه انسانی اگاهی بدهند زندانی شده اند.
فعالان حقوق بشر آذربایجانی فاقد منابعی هستند که رژیم ستمکار ایران را به چالش بکشند. آنان در نتیجه استفاده از ابزار اولیه ارتباطی، زندگی خود را به خطر می اندازند. جنبش حقوق ملی در ایران هر چند فاقد تجربه بین المللی یا فاقد حمایت از خارج میباشد اما در عین حال قوی ترین چالش در مقابل رژیم ایران است. سیاست ایالات متحده آمریکا نسبت به ایران حول توجه به تهران است در حالی که بزرگترین چالش برای ژیم ایران در استان ها قرار دارد، جائیکه اقلیت های قومی متمرکز هستند.
ما میخواهیم که آذربایجانی ها و دیگر اقلیت ها مورد حمایت قرار گیرند. آنها نیاز دارند بدانند که دنیا به آنها توجه دارد. آنها نیاز دارند بدانند که به خطر انداختن زندگی اشان برای حقوق برابر، به هدر نمی رود. آنها به امید احتیاج دارند و برای آن به جامعه جهانی چشم دوخته اند.
دانستن اینکه آنان حمایت جامعه جهانی را دارند، آنها را برای ادامه مبارزه برای حقوق برابر نیرومند میکند. این به معنی ثبات و دموکراسی بزرگتری برای ایران و در بعد وسیعتر برای خاورمیانه است. اقلیت های ایران عوامل تغییر در کشوری هستند که خیلی به آن احتیاج دارد. آنان برای یک تحول مثبت در ایران تلاش میکنند و نیاز دارند که هر کمکی را به توانند دریافت کنند.
|