گفتمان رستگاری احمدی نژاد نئولیبرالیسم و مخالفین جمهوری اسلامی
محمد خوشابی
•
اگر کسی یا کسانی از تحقق آرزوها و آمالهای تودهها، و نه طرحها و وعدههای مالیخولیایی احمدی نژاد، سخن نگویند، نئولیبرالها در آیندهای نزدیک یکی از آسانترین پیروزیهای خود را در ایران جشن خواهند گرفت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۲ فروردين ۱٣٨۷ -
٣۱ مارس ۲۰۰٨
در چند سال اخیر، حکومت جمهوری اسلامی در قالب سخنرانیهای، شعارها و عملکرد احمدینژاد گفتمان جدیدی را به ایرانیان و جهانیان ارائه داده است. هر چند این گفتمان نکات یا مسائلی متفاوت با مبانی اعتقادی و رفتاری حکومت اسلامی طرح نمیکند ولی چنان ابعاد رادیکال و آرمانگرایانهای به آن مبانی بخشیده که میتوان به آن همچون گفتمانی جدید نگریست. این گفتمان بر آن است که رستگاری اینجهانی انسان نه فقط ممکن که امری در شرف وقوع است. ادیان الهی وعده رستگاری قطعی اخروی را به کسی نداده و نمیدهند. بر آن سیاق جمهوری اسلامی هم تا چند سال پیش وعده گشایش شاهراهی به بهشت رانمیداد. احمدی نژاد نیز چنین وعدهای را به کسی نمیدهد اما او وعده سعادت دینی و دنیوی را در همین جهان به همه میدهد. او "حاکمیت منجی موعود" و حل بنیادین مشکلات مادی و روحی مردم را در آیندهای نزدیک ممکن میداند. دولت او اعتقاد به استقرار سریع و همه جانبه عدالت در جامعه موجود دارد.
گفتمان رستگاری اینجهانی احمدی نژاد در نقطه مقابل اصلیترین گفتمان سیاسی-اقتصادی عصر، نئولیبرالیسم، قرار دارد. نقطه عزیمت نئولیبرالیسم جهان موجود است و وعدههای آن نیز معین و مادی هستند: رشد اقتصادی، رفاه، آزادی انتخاب، وفور کالاها و خدمات مصرفی و برابری نسبی حقوقی و اقتصادی شهروندان. نئولیبرالیسم از هرگونه اشارهای به اموری "غیر عقلایی" مانند سعادت، جهان ماوراءالطبیعه و رستگاری بیزار است. خوشی مادی در زندگی روزمره را میجوید، ولی نه یکبار که صد بار تأکید میکند که برای تحقق آن باید بهای سنگینی را پرداخت. ناهار مجانی وجود ندارد. باید کار کرد، به رقابت پرداخت، تن به نابرابری و استثمار داد، دیگران را استثمار کرد، محدودیت آزادی را پذیرفت و طبیعت را آلوده ساخت تا در نهایت به وضعیتی مطلوب دست یافت. از چشمانداز آن، با تحمل سختی و رویکردی آکنده از صبر و حوصله میتوان انتطار شکلگیری وضعیتی بهتر را داشت. این در حالی است که در گفتمان احمدینژاد نه از تحمل سختی خبری هست و نه از انتظار توأم با صبر و حوصله. در آن گفتمان، نبوغ ملت ایران، فداکاری دولت، فرج الهی و ظهور منجی موعود رویداد پیروزی نهایی را، که ما عملاً در آستانه آن قرار داریم، ممکن ساخته است.
گفتمان احمدی نژاد متشکل از سه خرده گفتمان الف) پیروزی، ب) استقبال و ج) رویکرد عاطفی است. در هر یک از این خرده گفتمانها ادعایی کلان و مالیخولایی نسبت به قدرت دولت، مردم و نیروهای ماورالطبیعه وجود دارد. الف) در گفتمان احمدی نژاد ادعا می شود که آنچه زمانی اهداف انقلاب یا آرزوی دولتهای پیشین بودند تحقق یافتهاند و دولت و جامعه در آستانه رسیدن به بزرگترین پیروزیها قرار دارند. رئیس جمهور خود از یکسو و مقامات دولتی از سوی دیگر هر چند روز یکبار خبر از پیروزی بزرگی در زمینه انرژی هستهای، مداوی بیماریهای مزمن یا حل مشکلات اقتصادی همچون بیکاری و کمبود سرمایهگذاری میدهند. از آنجا که عامل پیروزیها هوشمندی، توانایی و اسلام خواهی ایرانیان قملداد میشود مشخص است که باید انتظار پیروزیهای بزرگتر و بزرگتری را داشت. ب) در گفتمان دولت جدید گریز از خطر و انتظار گشایش جای خود را به استقبال دادهاند. دیگر قرار نیست از خطر و و رویارویی مستقیم با دشمنان احتراز شود بلکه قرار است به استقبال آن شتافت. از دشمن کاری بر نمیآید. او در اولین برخورد فرار را بر قرار ترجیح خواهد داد. همچنین دیگر لازم نیست به انتظار وضعیتی بهتر نشست. عصر حاکمیت منجی موعود فرا رسیده است و باید بشکلی عملی به استقبال او رفت. برای ورود او به پایتخت باید بزرگراه ساخت. منجی موعود نه در لحظهای ترافرازنده که در همین آینده نزدیک بهنگام صرف شام ظهور خواهد کرد. به این دلیل حتی اگر دشمنان پیروز شوند و وضعیتی بحرانی در جامعه شکل گیرد نباید نگران و ناراحت شد. منجی موعود با ظهور خود تمامی جهان را آکنده از عدل و روشنایی خواهد ساخت. ج ) با اینهمه هیچ لازم نیست به انتظار پیروزیهای بزرگ یا منجی موعود نشست. با کنش عاطفی میتوان وجود انسانی خود و روابط با دیگران را هم اینک و هم اینجا آکنده از صفا و صمیت ساخت. به این دلیل کنش عاطفی باید فوری و خودانگیخته انجام شود. تقابل آن با رفتارِ خشک و بیروح حسابشده عقلایی نیز باید مشهود باشد. مهرورزی دولت، اختصاص بودجه به طرحهای مندر آوردی و بازدیدهای استانی رئیس جمهور ساز و کاری عقلایی ندارند و قرار نیز نیست که چنین ساز و کاری داشته باشند. هدف نفی عقلانیت و و رها ساختن خود از منطق عقلانیت در جهت احساس همدل و صمیمت در یک لحظه داده شده است. در این رابطه چه بسا که کسانی تحقیر شوند یا در فرایند برنامههای عمرانی و اجتماعی خلل وارد شود، ولی این بهایی است که برای رسیدن به هدف باید پرداخت. بعلاوه نباید به مسائل جانبی توجه نشان داد زیرا جهان قرار نیست در دراز مدت آنگونه باشد که اکنون هست. ظهور منجی موعود اوضاع را یکسره دگرگون خواهد ساخت. کنش عاطفی قرار است اینک و اینجای زندگی افراد را متحول سازد.
مخالفین جمهوری اسلامی، از هر گرایش و دستهبندی، گفتمان احمدنژاد را بدرستی مبتذل، کلیشهای و ضد عقلایی معرفی کرده، در جهت افشای تنافضات آن با یک سیاست منطقی، هدفمند و معقول کوشیدهاند. اما در این زمینه آنها مجبور شدهاند به گفتمانی تیره و منفی روی آورند. آنها مجبورند امور را آنگونه که هستند یعنی پیروزیهای را شکست، استقبال را بلاهت و رویکرد عاطفی را فریبکاری معرفی کنند. در نبرد صداقت و دروغ آنها برنده هستند ولی در نبرد امید و یأس، غرور و خفت و مهر و منطق بازی را میبازند. در گفتمان احمدینژاد پیروزی نه از آن دولت بتنهایی که از آن اراده ملی و توده مردم (و دولت بعنوان بخشی از آن اراده) است؛ منجی موعود عدالت و سعادت گستر است؛ و رویکرد عاطفی صفا و صمیت را ایجاد خواهد کرد. مخالفین حکومت مجبورند عظمت اراده ملی، امید به عدالت و سعادت و امکان برقراری صفا و صمیمت را نفی کنند و در این رابطه خود را پیام آور سیه روزی و ناامیدی سازند. آنها حقیقت را باید بیان کنند و حقیقت با امید و شور واهی به رستگاری سر ناسازگاری دارد.
بدون شک تمامی آنچه که احمدی نژاد از آن سخن میگوید برداشتی مالیخولیایی و یکسره جعلی از امور است. به حقیقت چنین برداشتی کمتر روحانی آگاه به امور شرع و سیاستمدار آشنا به مشکلات اداره امور جمعی باور دارد. قدرت واقعی در ایران همانگونه که بارها گفته شده است در دستان احمدی نژاد نیست. اما در دورانی که مشخص شده است که جمهوری اسلامی از عهده حل بنیادیترین مشکلات جامعه بر نمیآید و اساساً انسجام درونی و قوام ایدئولوژیک خود را از دست داده است گفتمان احمدی نژاد بهترین ابزار برای حفظ روحیه نیروهای خودی و متأثر ساختن افکار عمومی است.
با اینحال نقد مخالفین ضربهای به موقعیت احمدی نژاد وارد نمیآورد. او خود را واقعگرا، دانا و مجرب معرفی نمیکند که در پیامد نقد مخالفین نقاب از چهره او کنار رود. گفتمان او تحقق رستگاری و سعادت را به شیوهای مالیخولیایی وعده میدهد. مخالفین در صورتی میتوانستند بدیلی جدی در مقابل او ایجاد کنند که از امیدها و آمال دیگری ولی بهمان اندازه آرمانی و بلندپروازانه سخن بگویند. سوسیالیستها و کمونیستها میتوانستند وعده برابری همه جانبه سیاسی و اقتصادی شهروندان، همبستگی عمیق اجتماعی و آزادی رادیکال افراد از قید ضرورتهای اقتصادی و سیاسی را بدهند. لیبرالها میتوانستند وعده عرفی ساختن کلیه نهادهای اجتماعی و سیاسی، حمایت همه جانبه از آزادی فردی و برابری حقوقی و سیاسی کلیه شهروندان صرفنظر از هویت جنسی، قومی یا دینی بدهند. اصلاحطلبان میتوانستند برنامهای برای رفع کلیه تبعیضها، خصوصی سازی تمامی شرکتهای تولیدی و تجاری متعلق یه دولت، استقرار دموکراسی بی قید و شرط پارلمانی و جدایی دین از دولت مدون کنند. اکنون ولی ما بیشتر شاهد آن هستیم که بجای اینکار، مخالفین حکومت مهمترین وظیفه خود را نقد رجزخوانی و بلندپروازی دولت احمدی نژاد میدانند. آنها ظاهراً، از آن در هراس هستند که خود همچون احمدینژاد شوند و از تقدم وعده و آرمان بر واقعیت سخن گویند.
از همین الآن میتوان پیش بینی کرد که در نهایت گفتمان رستگاری اینجهانی احمدی نژاد در تصادم به دیوار سخت واقعیت فرو خواهد پاشید. مشکلات بیش از پیش بزرگتر و پیچیدهتر اقتصادی و اجتماعی بتدریج خود را به رخ همگان خواهند کشید و دیگر کمتر کسی حوصله و توان توجه به وعده رستگاری را خواهد داشت. نیروی برنده چنین تحولی به احتمال قریب به یقین برنده تمامی تحولات جهان کنونی یعنی نئولیبرالها خواهند یود. آنها هم اکنون در هیأت سیاستمداران عملگرا و اقتصاددانان و متخصصین کار کشته مشغول تیز کردن چاقوهای خود هستند. آنها بر عکس مخالفین پر جار و جنجال حکومت کار خود را افشای دروغ و تزویر نمیدانند بلکه وعده جهانی بهتر و آرمانهایی عملی را میدهند، هر چند جهان آرمانی آنها واقعیت جهان موجود است. آنها، همانگونه که پیشتر گفته شد، نابرابریهای اقتصادی و سیاسی، کسب سود به اتکای استثمار نیروی کار و تصرف طبیعت را پیش شرط تحقق رشد، رفاه و برابری نسبی سیاسی و اقتصادی میدانند. آنها بر این نکته پای میفشارند که واقعیت جهان آنگونه است که نمیتوان بدون تحمل سختی، از استثمار و نابرابری گرفته تا طبیعت آلوده، زمینه تحقق آرزوها را فراهم آورد. به اینگونه آنها به مقابله با نه فقط گفتمان احمدی نژاد که همه گفتمانهای آرمانی وعده دهنده تحول آنی و همهجانبه می روند. آنها از مردم میخواهند که بهای رسیدن به آمال و آرزوهای خود را هم اکنون بپردازند و سپس با واقع بینی و صبر و حوصله به امید تحقق آرزوهایشان بنشینند.
در تمایز با دیگر مخالفین جمهوری اسلامی، نئولیبرالها برنامهای دقیق و در عین حال آرمانی برای جامعه و یکایک شهروندان آن دارند. کارت برنده آنها تلفیق واقع گرایی با آرمانگرایی خاص خودشان است. اگر کسی یا کسانی از تحقق آرزوها و آمالهای تودهها، و نه طرحها و وعدههای مالیخولیایی احمدی نژاد، سخن نگوید نئولیبرالها در آیندهای نزدیک یکی از آسانترین پیروزیهای خود را در ایران جشن خواهند گرفت. نئولیبرالیسم ایرانی بیقین با نئولیبرالیسم آمریکایی، اروپایی یا حتی نوع جدید و مبتذل اروپای شرقی آن مشابهت چندانی نخواهد داشت، ولی حتماً سرمایه گذاری، سودآوری و انظباط کاری را بسان منجی موعود معرفی خواهد کرد و انواع و اقسام کارخانه، بزرگراه و تأدیبخانه برای استقبال از آن خواهد ساخت.
|