کدام چهره هیچ؟
به دوست: فرهاد فروهر
عسگر آهنین
•
کسی که شعله ور از آتش ِ تمنّا بود،
در آرزوی ِ رسیدن به هیچ ِ ناب گذشت
چو اسب سوخته یالی، گذشت از دل ِ شب
چو نقش ِ شعله وری بر ضمیر ِ آب گذشت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٣ فروردين ۱٣٨۷ -
۱ آوريل ۲۰۰٨
شهابِ شعله ور از مرزهای ِ خواب گذشت
سوال ِ سوخته ای بود و، بی جواب گذشت
شبی که هیچ، درآن طاق ِ نصرتش افراخت
به زیر سایه ِ او ، سایه ای خراب گذشت
هزار نقش زد وُ، جایگاه ِ خویش نیافت
چه جای ِ پرسش اگر چهره ای زقاب گذشت؟
هزار چهره در آیینه دید و، حیران شد
کدام چهره ی او بود و، در نقاب گذشت؟
کسی که شعله ور از آتش ِ تمنّا بود،
در آرزوی ِ رسیدن به هیچ ِ ناب گذشت
چو اسب سوخته یالی، گذشت از دل ِ شب
چو نقش ِ شعله وری بر ضمیر ِ آب گذشت
پیاله چون پر خون شد، بنوش وُ هیچ مگوی
که دور ِ گرمی ات از شعله ی شراب گذشت
سپیده ، حوصله ی انتظار می طلبید،
ندید حوصله در ما وُ بی شتاب گذشت
به انتظار ِ تو، مدیون ِ آفتاب شدیم،
زشرق و غرب وزید ابر وُ، آفتاب گذشت.
|