یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ترانه های آشور پور و حافظه پایدار گیلکان


علی صدیقی


• شاخصه ی برجسته و کم نظیر آثار آشور پور، روح جمعی و اغلب شاد ترانه های اوست. این درونمایه هنری از آن جهت کم نظیر است که بعدها به دلایل اجتماعی و سیاسی ـ و هم به دلیل ظرفیت عموماً جمع گریز موسیقی سنتی و فلکلور ایرانی ـ در گستره ی موسیقی ما تکرار نشده است. موسیقی آشورپور جوش و خروش پرشور انسان و طبیعت در رفتاری جمعی است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۷ فروردين ۱٣٨۷ -  ۵ آوريل ۲۰۰٨


اگر راه اندازی و رواج رسانه ای چون رادیو دراستان های ایران را اشاعه گر موسیقی محلی و بیداری آواهای فلکلوریک بدانیم، ـ که بی گمان چنین نیز هست ـ آن گاه پی خواهیم برد که جایگاه ترانه های احمد آشور پور( ۱۳۸۶ ـ ۱۲۹۶)، به چه میزان دارای اهمیت است. او سال ها پیش از آن که   رادیو های محلی در کشور کار خود را آغاز کنند ، اجراء و ضبط ترانه های گیلکی را شروع کرد و بسیار زود مشوّق دیگر هنرمندان محلی شد.
اما، لازم است بدانیم که   ترانه های آشور پور، به تمامی، مصداق موجودیتی فلکلور نیست. به عبارتی دقیق تر، ترانه های او، هم در فهم کلام و چه دربهره گیری از سازها و هم در نوع اجراء ؛ بازساخته زمینه های موجود فلکلور است. با این وجود، اما قاطعانه باید گفت ترانه های او برانگیزاننده چنان روح نهفته و پنهانی ( که احتمال فراموشی آن ها می رفت ) در فرهنگ موسیقی بومی گیلکان و دیگر اقوام بوده است.
خاستگاه فرهنگ و آداب فلکلور، برآمده از لایه های پایین و غیر توانگر هر جامعه ای است. فرهنگ فلکلور در قلمرو مفاهیم آفریده ها، در هیچ اجتماعی ، نسبتی با زندگی اشرافی یا اریستوکراسیک ـ که در ایران، ازمنظر جامعه شناختی، به مفهوم یک کلاس اجتماعی و نه پراکنده و گسسته وجو نداشته ـ ندارد.   در فرهنگ فلکلور،« آفریده ها» با ذوق جمعی پدید آمده اند و آفریده فردی محسوب نمی شوند.
از این نگاه، بسیاری از ترانه های آشور پور چنان که آثار خواننده مشهور فلکلور گیلان ـ فریدون پوررضا ـ وفادار به سنت فلکلور است، نیست. فراتراز این، در ترانه های آشور پور، بهره جویی از سازهای غیر بومی ( غیر ایرانی )، و تلفیق آن ها با سازهای محلی و ملی ( چنین چیزی   امروزه در جهان موسیقی به ویژه در میان گروه های آوانگارد وجوان، مورد توجه است ) آشکار است. این هم آمیزی موسیقیایی سازها در آثاراو، می تواند بیانگر تعریفی سیاسی ـ و از نگاه او، طبقاتی ـ از موسیقی باشد. چرا که رسالت ارایه موسیقی مردم فرودست، در فرهنگ سیاسی او، مهم تراز پایبندی به سنت فلکلور موسیقی بوده است. با این وجود، در تعدادی از ترانه های او، مانند « لیلی » و « کل علی جان» ...؛ آلات موسیقی و نیز مفهم   ترانه ها، و هم در اجراء و خوانش ، بیشتر از هنجارهای فلکلوریک پیروی می کنند؛ که به طور مثال در « جمعه بازار » به جز شعر یا ترانه، اجراء و نیز سازهای بکار رفته، و هم تا حدودی ملودی آن، چنان نیست.
اما، بی هیچ جانبداری، ارج یا ارزشگزاری ذوقی نسبت به وفاداری یا کم وفایی به سنت فلکلور، آثار آشورپور گام های بسیاری مهم و پر ارزشی در موسیقی گیلان است. او پیشگامی است که کار را بر آیندگان خود، سخت گرفت تا پایه های موسیقی در گستره ی آن بوم، بر سهل انگاری بنا نگردد.
 
( ۲)
 
شاخصه ی برجسته و کم نظیر آثار آشور پور، روح جمعی و اغلب شاد   ترانه های اوست. این درونمایه هنری از آن جهت کم نظیر است که بعدها به دلایل اجتماعی و سیاسی ـ وهم به دلیل ظرفیت عموماً جمع گریز موسیقی سنتی و فلکلور ایرانی ـ در گستره ی موسیقی ما تکرار نشده است. موسیقی آشورپور جوش و خروش پرشور انسان و طبیعت در رفتاری جمعی است.
روح جمعی، انسان گرا و آرمانی ترانه ها، به ویژه اجراء و خوانش او، برآمد نگاه جانبدارانه و دریافت های آرمان خواهانه او نسبت به زندگی « کلکتیو » آنسوی مرزهای شمالی بود که او از نخستین روزهای جوانی خود ، به آن گرایش یافت. ترانه های او ملهم از آواهای موسیقی و جنبش و حرکتی است که پیش از او، نه تنها در فرهنگ موسیقی گیلان، بل درعرصه موسیقی ملی نیز دارای سابقه نبوده است. این ملودی جوشش جمعی و متنوع سازها ، نشانه هایی از آواهای موسیقی آن سوی آب های کاسپین را به رخ می کشید که از مسیر آرزوهای سیاسی آشور پور به موسیقی محلی گیلان راه یافت .
چنین گرایش و رویکردی در آشورپور، اگر به لحاظ سیاسی ، برای او ثمری جز آوارگی نداشت، اما توانست آن روح شاد و جمعی آواها را با فرهنگ مردمی ی جغرافیای طبیعی و انسانی محبوبش، درآمیزد و در ستایش زندگی گیلکان، به زیباترین شکل در قامت ترانه هایش ماندگاری یابد.
در عرصه موسیقی فارسی نیز، آشورپور تلاش ورزید رویکرد جمع اندیشانه خود را به آن وارد سازد. در اندک ترانه های فارسی   او، چنین   اجراء وخواستی را می توان شنید. ترانه معروف « زهره » که با صدای داریوش رفیعی نیز خوانده شد و بر نگارنده معلوم نیست که کدام یک، آشورپور یا رفیعی در ابتدا آن را خوانده اند ( در این جا چنین تقدمی دارای اهمیت نیست) ؛   این ترانه درصدای آشورپور از چنان ظرفیت جمعی و گروهی برخوردار می شود که یک سره بر مفهوم و چشم انداز ترانه ، تاثیر آشکار می گذارد.
 
( ۳ )
 
در باره شخصیت هنری آشور پور، شاید بیان این نکته بی فایده نباشد که بدانیم او در برابر سرودهای زیبا ی دیگران ـ هر اندازه نیز سراینده به لحاظ سیاسی و ایده ائولوژی، در نقطه مقابل او ایستاده باشد، نرمش نشان می داده. چنان که می دانیم، او بعضی از ترانه های گیلان شناس ، ادیب و سیاست ورز راست اندیش گیلک، جهانگیر سرتیپ پور را اجراء کرده است. امروزه چنین دانسته ای شاید توجه ای را برنیانگیزد، اما در زمان خود و از موضع سیاسی آشورپور، استفاده از ترانه های سرتیپ پور، نشانگر شجاعتی بود که هر هنرمند واقعی می بایست در برابر هر متن ارزشمند از خود بروز دهد.
آشور پور مرز های سیاسی خود را تا پایان زندگی اش حفظ کرد، اما رایحه بی مرز هنر اورا وادار به گذر از دگماتیسم ایدئولوژی می کرد؛ تا در جهان هنری خود، به « آواز بیندیشد، نه به آوازخوان »
... و چنین بود که ترانه جمعه بازار، از زیباترین آهنگ های آشورپور شکل گرفت.
  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
         نروژ ـ ۱۰ فروردین ۱۳۸۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست