ما سربازان سرکوب آینده نمی شویم!
بابک امیرپور
•
عجیب است که بعضی از روشنفکران و تحلیل گران ما هنوز بر این باور احاطه نیافته اند که سرمایه چه در لباس کهنه ی استعماری اش و چه لباس نوکلنیایی و چه باز هم نوتر در لباس نئولیبرالی اش قصد تجاوز به حریم مقدس فارسیان و یا پارسیان گرامی را ندارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۷ فروردين ۱٣٨۷ -
۱۵ آوريل ۲۰۰٨
عجیب است که بعضی از روشنفکران و تحلیل گران ما هنوز بر این باور احاطه نیافته اند که سرمایه چه در لباس کهنه¬ی¬ استعماری¬اش و چه لباس نوکلنیایی و چه باز هم نوتر در لباس نئولیبرالی¬اش قصد تجاوز به حریم مقدس فارسیان و یا پارسیان گرامی را ندارد.
مگر سرمایه در عراق، آفریقا، فلسطین با پارسیان است که سر ستیز دارد؟
چرا کمی بیشتر نمی¬نگریم؟ یا کمی دورتر را نمی¬پائیم که چه می¬گذرد؟
سرمایه، که امروزپدیده¬ای همه¬جایی، فراگیر و سخت متغیراست، همه¬ی تلاش¬اش نه در محوسازی پارسیان است که مجدانه می¬کوشد تا با هویت فرهنگی، که پدیده¬ای بس ضد مصرف است، جهانی بی هویت، و با لباس یک شکل مصرف، تولید ¬کند." سربازان مصرف".
بازار مصرف جهانی، برای بحرانی که میل به سودآفرینی سرمایه به آن دچار¬اش کرده ¬است، تنها دغدغه¬ی باارزشی¬ست که وی را ناگزیر از لشگر¬کشی به همه¬ی نقاط جهان خاکی ما کرده¬ است.
آیا وقت آن نرسیده ¬است که ما هم مانند سرمایه نگاه¬مان را جهانی کنیم و با این ندای فریبنده¬ی درونی، خود را تافته¬ای جدا بافته از بازار مصرف جهانی نپندارنیم.
حال به واسطه¬ی منابع زیرزمینی سرزمین¬مان کمی پولدارتر- که آن هم تنها به ما پارسیان تعلق ندارد بلکه به همه¬ی ساکنان ایران و همه¬ی نسل¬های آینده¬ی آن سرزمین- .
آیا به دلیل وجود اندیشه¬های جدایی طلبانه¬ی برخی از گروه¬های سیاسی، ما ناگزیریم که ازسوی دیگر بام فرو افتیم و در تحلیل¬ها¬مان حتی وجود آنان را منکر شویم؟ و به اصرار فقط از یک ملت در ایران نام ببریم آن هم "پارسیان"؟
این نگاه یک تحلیل¬گر علمی است؟ از ترس سوءاستفاده¬ی گروه¬های جدایی طلب یا خودمختار، حذف و ندیده گرفتن آن¬ها.
گاهی خوشحالم که فارس هستم وهم چنین بسیار خوشحال¬تر که تحلیل گرانی چونین، هنوز سعادت حاکمیت بر ما را نیافته¬اند. زیرا اگر حکومت جمهوری اسلامی، مردم ایران را با خط کش اسلام شان به خودی و غیرخودی تقسیم کردند و به جان هم انداختند ، گروهی را برگروهی دیگر رجحان دادند و آن دیگری را دشمن خواندند و عقوبت¬اش داشتند، اینان از فارس بودن خط کش می¬سازند تا اندازه¬ی حقوق انسانی¬ واجتماعی¬ مردمان را با آن قیاس کنند. چه بسا هم که برای حراست ازدست¬آوردهای باارزش فرهنگ کهن پارسی که به یقین نجات بخش بشریت خواهد بود، از ما لشگری بسازند تا علیه هرآنچه که ضد پارس و پارسی تلقی شود، بجنگیم و سرکوب کنیم و نابود کنیم.
همان باوری که لشگرحزب الله با تکیه بر آن خود را تافته¬ای جدا بافته از خلق عالم می¬داند و بهشت را ازآن خود و الباقی را جهنمی می¬پندارد، و هنوز خطرناک تر، سرکوب غیرخودی را نردبانی برای صعود به عرش ملکوت و بهشت برین می¬انگارد.
نه آقایان! ما نیستیم...از ما چوب تکفیر و سرکوب نسازید.
بگذارید دست آوردهای گرامی و پرارزش¬مان برباد شود، اما تصورو باور به ویژگی¬مان، بهانه¬ای برای وحشی¬گری، کشتار، زندان، سرکوب و تبعید انسان¬های دیگر را به دستمان ندهد.
هیچ ارزشی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، تاریخی نمی¬تواند امتیازی ویژه برای گروهی به وجود آورد. جهان امروز ما هر چند به ارزش¬های متفاوت انسان¬ها احترام می¬گذارد اما حقوق مدنی ویژه¬ای را برای هیچ گروهی از ایشان بر نمی¬تابد.
اگر برای ارزشی می¬ستزیم به آن معنا نیست که دیگری را نادیده می¬انگاریم.
جایی که صحبت از حفظ هویت فرهنگی¬مان برای تقابل با تهاجم سرمایه است، به یاد ¬خواهیم داشت که سرزمین ایران، سرزمینی چند فرهنگی¬ست.
جدای از بحث¬های طولانی شیوه¬ی اداره¬ی آن که به یقین برای تدقیق و رسیدن به نتایج مطلوب، یعنی، همه شمول، که حقوق همه¬ی مردم ما را لحاظ کند، زمانی طولانی، کارپی¬گیر و کارشناسانه لازم دارد، اما از بیم جدایی هم نمی¬توانیم گونه¬گونی این مردم را نادیده انگاریم .
|