نویسنده "صد روز با خاتمی" و "با خاتمی در پاریس"
بابک داد: آقای خاتمی، حزب جبهه مشارکت را منحل کنید
انحلال حزب مشارکت، شرایط را برای یک «نوسازی سیاسی» در میان نیروهای موافق با تفکرات شما فراهم خواهد کرد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲٨ فروردين ۱٣٨۷ -
۱۶ آوريل ۲۰۰٨
فشار بر خاتمی برای "شکستن مصادره"
بابک داد، نویسنده سفرنامه های "صدروز با خاتمی" و "با خاتمی در پاریس" و روزنامه نگار سابق روزنامه های سلام، جامعه و عصرآزادگان طی نامه ای به رییسجمهور سابق کشورمان از وی درخواست کرد حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی را به دلیل "سوء مدیریت سیاسی و مصادره و هدردادن سرمایه خاتمی" منحل کند و با پایان دادن به قیمومیت این حزب بر اصلاحات، به قرائت اصلاحات به روش ده سال گذشته و فعلی خاتمه دهد.
افزایش درخواستها و فشار بر رئیسجمهور سابق برای پایان دادن به آنچه مصادره خوانده میشود، درحالی صورت میگیرد که پیش از این و در روز دوم فروردین ماه سال جاری نیز، قائم مقام حزب اعتماد ملی طی نامه ای به سیدمحمد خاتمی از وی خواسته بود، "مصادره و محاصره" را بشکند و "یاران دیرین را به عدهای نفروشد".
در این نامه آمده است:
جناب آقای خاتمی!
سوء مدیریت سیاسی و اصرار فزاینده دوستان مشارکتی و مجاهدین انقلاب، بالاخره موجب «حضور بی نتیجه» جنابعالی و به هدر رفتن «سرمایه بزرگ امید» مردم به شما گردید.
پیش از شروع این رقابت بی نتیجه و خسارتبار، می شد بسیاری از این اتفاقات تلخ را پیش بینی نمود. دلسوزان و ارادتمندان جنابعالی با رصد این رخدادها، پیشاپیش به شما انذار دادند که یا وارد این معرکه نشوید و یا به اجماع همه نیروهای اصلاح طلب و دموکراسی خواه بیندیشید و «چتر فراگیر همه» نیروهای اصلاح طلب باشید. از همان آغاز، ردصلاحیتهای گسترده قابل پیش بینی بود.. «نتیجه تلخ» شمارش آراء هم قابل پیش بینی بود. آنچه قابل پیش بینی بود اما بسیار«ناگوار» بود، «قمار کردن» ثروت مردمی ما بنام «سید محمد خاتمی» بود.شکست انتخاباتی چندان اهمیتی ندارد.«بلور قیمتی امید» مردم نباید می شکست.
جناب آقای خاتمی!
سیاستهای قبیله ای مشارکت و مجاهدین، باعث فرار مغزها (و من میگویم فرار قلبها) از اطراف شما و کمپین اصلاحات شد. چرا حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب را به دلیل این «ریزش نیروها» سرزنش و توبیخ نمی کنید؟ لطفا" از آنها بپرسید «مصادره خاتمی» و محدود کردن دوستدارانش از ٢٢ میلیون به این تعداد اندک، آیا سودی هم داشت؟ بپرسید چرا قطار اصلاحات هرچه جلوتر رفت، مسافرانش را کمتر و کمتر کردند و دسته دسته آنها را بیرون انداختند؟
چرا همه پژواک «حضور خاتمی»، تبدیل شد به سرمایه گروه اندکی که خود را «یاران خاتمی» نامیدند و آنچنان عمل کردند که با قمار چنان سرمایه ای، جز بدهکاری و ورشکستگی، نتیجه ای ببار نیاورند؟ کار تباه کردن و تحقیر این ثروت ملی به چنان وضع اسفباری رسید که دلسوزانی مجبور شدند «لوگوی تحقیر شده یاران خاتمی» را از بالای پوسترهای تبلیغاتی دور دوم انتخابات بردارند؟! چرا راضی به این قمار و این نتیجه خسارتبار شدید؟
گرچه نیروهای سرخورده اما توانمند،بعد از پیاده شدن از قطار اصلاحات، به تنهایی یا در قالب گروههای دیگر به رقابت انتخاباتی پرداختند و بعضا"موفق هم شدند.اما لطفا" بپرسید چرا افراد موفق امروز، تا وقتی در کمپین اصلاحات تحت رهبری حزب مشارکت بودند، فرصت «ابراز وجود» نداشتند و به محض «ریزش»، دوباره خود را باز یافتند و به موفقیت رسیدند؟ سئوال کنید چه سیستمی بر مدیریت مشارکت حاکم بوده و هست که چنین «تمامیت خواه» شده است؟ حزبی که در طول این سالها، نه تنها هیچ «پذیرش» نیرویی نداشته و نه تنها نیروهای موجود را «مدیریت» نکرده و نه تنها «کادرسازی» نکرده، بلکه محصولش فقط «اختلاف افکنی»، «آسیب پذیر کردن اصلاحات» ، «تلفات جمعی» و «ریزش» نیروهای مفید بوده است! از اینان بپرسید چرا با اصلاحات چنین کردند؟
جناب آقای خاتمی!
آیا واقعا" زمان «انحلال حزب مشارکت» فرا نرسیده است؟ حزبی که «فرصت سوزی» و تباه کردن انرژیها و فکرهای سازنده را «سیستماتیک» کرد و انصافا این کار را هم بی نقص انجام داد! انحلال حزب مشارکت توسط جنابعالی،ضروری است. و متضمن این پیام است که اولا" کالیبر و وزن سیاسی و محبوبیت مردمی شما، بیش از آن است که این حزب «مصادره»اش کند. ثانیا" انحلال حزب مشارکت، شرایط را برای یک «نوسازی سیاسی» در میان نیروهای موافق با تفکرات شما فراهم خواهد کرد.
با انحلال این حزب، رسما «پایان اصلاحات با قرائت ده سال قبل و با روش فعلی» را اعلام کنید. همچنانکه مردم بارها این پایان را اعلام کرده اند.
وقتی حزب مشارکتی نباشد تا در «توهم ذهنی خود» اصلاحات را قیمومیت کند، قطعا" شما و اندیشمندان دلسوز می توانید با شناخت شرایط و ابعاد مسائل جامعه امروز ، راههای تازه و روشهای ممکن و نوینی را بیابید و جامعه امروز ایران را از مشکلات و مصائب فراوانش برهانید.
جای تأسف است که هزینه های تلخ شکست انتخاباتی مشارکت، به صورتحساب شما واریز شده. اما تأسف بیشتر از آنجاست که جنابعالی انذارهای دوستداران مخلص خود را نشنیده واگذاشتید و اجازه دادید یک گروه اندک و تمامیت خواه، «مصادره و هزینه» تان کنند. استدعایم این است که این بار چنان نکنید و باقیمانده این ثروت اعتماد مردمی را پاس بدارید.
این بار با اقدام بموقع و انحلال حزب مشارکت و نوسازی سیاسی همه نیروها،دوباره یک «چتر فراگیر» شوید. «شوری تازه» برپا کنید برای یافتن «راهی تازه» و ساختن «دنیایی تازه».
۲٨ فروردین ۱٣٨۷
منبع: "الف"
|