روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۱ آوريل ۲۰۰٨
سخنان رئیس جمهوری و واکنش برخی جریانات سیاسی
این حجم از تغییرات کابینه و عزل ونصب ها نه تنها منفی نیست بلکه انعکاس کوچکی از آفتاب عدالت علی(ع) است
سخنان رئیس جمهور که تعجب و تحیر هر ناظری را برمی انگیزاند، از واقعیت بزرگ و آزاردهنده دیگری نیز خبر می دهد
کافی است درست به تحولات اقتصادی اخیر و سنگ اندازی های صورت گرفته در مسیر دولت نگاه کنیم
برنامه های اقتصادی و فرهنگی اصولگرایان
شرکت یا عدم شرکت جدی در مرحله دوم انتخابات مجلس
گرانی و تورم ناشی از بی فرهنگی مردم نیست
روزنامه رسالت در سرمقاله دیروزش: عیار نقد دولت نوشته است: همان طور که رئیس جمهور پیش بینی می کرد سخنانش در قم واکنش های متفاوتی را در پی داشت. برخی دولت را متهم به فرافکنی کرده و عده ای آدرس سیگارفروش را می گیرند. برخی دیگر نیز معتقدند رئیس جمهور نمی بایست تا این اندازه پرده های اتاق سی سی یو اقتصاد بیمار ایران را کنار می زد. رئیس جمهور در این سخنرانی گزارشی از کارشکنی برخی مفسدان اقتصادی در برابر برنامه های دولت ارائه داد و به طور تلویحی مشخصات برخی از عوامل کارشکن و دانه درشت های اقتصادی را برشمرد.
از بررسی وواکاوی انتقادات مطرح شده توسط برخی از جریانات سیاسی و رسانه ها پس ازسخنان رئیس جمهور نکات زیر به دست می آید:
۱ـ در فضای رسانه ای کشور دو دسته انتقاد به دولت و رئیس جمهور مطرح است. یک سری انتقادات وارد و صحیح که خود دولت و شخص رئیس جمهور در صف اول منتقدین حرکت می کنند وطرح این انتقادات را از سردلسوزی و درراستای اصلاح امورکشور و دولت می دانند. سخنرانی اخیر احمدی نژاد در قم وانتقادات ساختاری و کارکردی وی به بخش هایی از دولت منجمله بانک ها، گمرکات، سیستم مالیاتی و… نشان داد دولت نهم به طور جدی به نقد درون گفتمانی اهتمام دارد و معتقد است لاپوشانی آنها دردی را از مشکلات کشور حل نمی کند. اما دسته دوم انتقاداتی است که به منظور تضعیف و کند کردن چرخ های دولت صورت می گیرد و از بن مایه های علمی وکارشناسی تهی است. بنابر برخی از اطلاعات به دست آمده آبشخور این دست نقدها همان گلوگاه های فساد در کشور است. اما دولت باید به این دست انتقادات نیز به دید خریداری بنگرد و داوری در مورد منتقدین و حب و بغض آنها را به خود مردم بسپارد.
۲ـ این انتقادات در حالی به احمدی نژاد وارد می شود که به اذعان دوست ودشمن دولت نهم یکی ازپرکارترین دولت های سه دهه گذشته بوده است. این دولت به لحاظ کارآمدی وتلاش برای پیشرفت کشور وخدمت صادقانه به مردم لحظه ای را فروگذار نکرده ودرکمتر از ۱۰۰۰ روز کاری کارنامه درخشانی را ازخود به جای گذاشته است. در۵ سال دولت خاتمی ۴۲ هزار پروژه در کشور شروع شد که این تعداد در۲,۵ سال اخیر ۹۹ هزار پروژه بوده است واز این تعداد پروژه در کل ۵ سال دولت گذشته ۱۹ هزار پروژه به اتمام رسید و در ۲,۵ سال اخیر ۴۹ هزار پروژه به علاوه ۱٣ هزار پروژه ای که از ۵ سال قبل آغاز شده بود. به اتمام رسیده است. فناوری صادر شده از ایران درکمتر از ۱۰۰۰ روز به ۵,۵میلیارد دلار رسیده است. در ۲,۵ سال گذشته دولت نهم توانسته ۲۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب کند و…
٣ـ برخی معتقدند که این حجم از تغییرات درکابینه نشان از ضعف دولت دارد در حالی که به زعم راقم این سطور این تغییرات حاکی از قوت واعتماد به نفس دولت است. ذهنیت منفی نسبت به عزل ونصب ها محصول روحیه محافظه کاری و ضعف های حاکم بر مدیریت کشور دردولت های گذشته است. الگوی علوی، نمونه آرمانی مناسبی برای ارزیابی و قضاوت منصفانه درباره این رفتار دولت است…
مطابق با الگوی علوی حجم تغییرات کابینه و عزل ونصب ها نه تنها منفی نیست بلکه انعکاس کوچکی از آفتاب عدالت علی(ع) است. احمدی نژاد خاک پای مولای متقیان(ع) نیز نیست اما شیعه یعنی پیروان واقعی علی(ع). حاکم در عزل نباید دستش بلرزد. البته باید شئونات کسانی که به کشور خدمت کرده اند حفظ شود و ناکارآمدی شخصی در یک پست به معنای عدم صلاحیت وی برای یک پست دیگر نیست.
۴ـ هیچ کس برای دولت وشخص رئیس جمهورهاله ای از تقدس قائل نیست. رئیس جمهور یک مدیر است و مدیر باید کارآمد باشد. در۲,۵ سال گذشته حجم زیادی از انتقادات به دولت و شخص رئیس جمهور وارد شد. احمدی نژاد نیز خود در صف اول منتقدین دولت قرار دارد و به طور مستمر به کارآمدی دستگاه اجرایی می اندیشد. این در حالی است که در دوره های قبل برخی سعی می کردند برای روسای جمهوری یک حاشیه امنیت تحصیل کنند و عمده انتقادات را به کابینه معطوف دارند. اما در دولت کنونی از احمدی نژاد گرفته تا اعضای کابینه همگی پاسخگوی نقدهای وارده هستند. بر خلاف تصور برخی نقدپذیری دولت نهم انتقادات تخریبی را به عاملی برای محبوبیت فزاینده احمدی نژاد و دولتش تبدیل کرده که انتخابات اخیر مجلس به خودی خود تصدیقی بر این مدعا بود.
سخنان تعجب و تحیر برانگیز
روزنامه اعتماد با عنوان: نقدی بر سخنان احمدی نژاد نوشته است:
سخنان اخیر رئیس جمهور که تعجب و تحیر هر ناظری را برمی انگیزاند علاوه بر اینکه بدون عوارض و فاقد تاثیر در بدنه دولت نخواهد بود از واقعیت بزرگ و آزاردهنده دیگری خبر می دهد که حداقل طی دو قرن اخیر ملت ایران با آن دست به گریبان بوده و هنوز قادر به رفع و رجوع آن نشده است.
مشکل رئیس جمهور صاحب اختیاری که از قضا از حمایت های مهم و فوق العاده یی برخوردار است با مهم ترین دستگاه های اقتصادی زیر نظر خود چیست که عرف رایج دفاع از زیرمجموعه خویش را فرو می گذارد و اختلاف خود را هویدا می سازد و در منظر عموم دعوای خانوادگی برملا می سازد؟
مساله اصلی که متاسفانه هنوز حتی بسیاری از نخبگان جامعه قادر به پذیرفتن آن نشده یا اراده هضم آن را نکرده اند، این است که خردهای جمعی به هویت دقیق و مستقل خود نرسیده اند و بر همین اساس محوریت ضروری برنامه سازی و برنامه ریزی و عدم تخلف از آن ثابت و استوار نشده است. برخلاف تصور اولیه بدنه دولت و وزارتخانه ها آنچنان راهوار و سیستماتیک نیست که کافی باشد کسی در آن بالا بنشیند و فرمان دهد تا همه امور بر وفق مرادش بچرخد. واقعیت آن است که حتی در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته هم میان تئوری و ایده و عمل و اجرا فاصله زیادی وجود دارد، چه رسد به کشور ما که ساختار بوروکراتیک دولت به شدت فشل و ناکارآمد است.اتفاقاً همین سیستم کهنه و فرسوده ساختاری دولت است که چموشی می کند و چون کسی راز و رمز و نحوه رفتار با آن را نداند نه تنها سر به اطاعت پایین نمی آورد که تا مقاومت و لگدپراکنی هم پیش می رود.
اما شناخت نسبت به بدنه دولت و حتی کل جامعه تنها کافی نیست تا اسب رام ناشدنی و اداره عریض و طویل دولت سر به زیر آورد و به مقصد مطلوب هدایت شود. برای اداره هر جامعه یی اگر هدفی معین و واقعگرایانه و توسعه گرا تعریف شده باشد جز با خرد جمعی و مشارکت مقتضی اکثریت و همکاری جدی همه همفکران امکان پذیر و دست یافتنی و اجرایی نمی شود.
رئیس یک دولت که از مردم رای می ستاند علاوه بر اینکه باید از پیش برای هر پست و مسئولیت مهمی فرد مناسب و هماهنگ و توجیه شده خود را داشته باشد، باید برنامه عملی و قابل اجرا را هم تدوین کرده باشد تا در میانه راه و از طریق آزمون و خطا افراد ناهماهنگ از افراد همدل و هم داستان تمییز داده شوند.
در واقع باید حرف ها و سخنان اخیر رئیس جمهور را در چنین منطقی سنجید که البته درست است چرا که ایشان تنها هستند و همان طور که خود گفته اند فردی حزبی و جناحی نیستند. تا زمانی که تحزب، که نام دقیق اداره امور به وسیله خرد جمعی است، در کشور ما نهادینه نشود بحران ناکارآمدی و مدیریتی هر روز از جایی زبانه می کشد و توسعه را به تعویق می اندازد و هزاران هزینه غیرضرور را متوجه منافع مردم می کند.واقعاً آیا کسی هست اکنون پاسخ مردم را بدهد که پس از دو سال و اندی از قبل ناهماهنگی و تقصیر دستگاه های مهمی چون بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی و… تا چه میزان به سامان کشور خسارت وارد و جیب خالی مردم تا چه حد مقروض تر از گذشته شده است؟
وقتی رئیس جمهور یک نفر است فردا که دوران مسئولیتش خاتمه یافت جز یک خداحافظی و پذیرفتن عذر و تقصیر چه می تواند بکند؟ و ملت به صورت مستقیم از کدام جریان و جناح و حزب می تواند استنطاق پس بگیرد؟
چرا ما اصول تجربه شده جهانی را به هیچ می گیریم و با اینکه بر سر هر بزنگاهی چوب نادیده گرفتن شان را می خوریم یک بار و برای همیشه تواضع نمی کنیم که آنها هم مشکلاتی مثل ما داشته اند و از قدرت ها و ضعف هایی مثل ما برخوردار بوده اند؟
البته در حال حاضر هم مسئولیت پیروزی و شکست رئیس جمهور با تمام کسانی است که در مجلس و بیرون آن از وی و برنامه هایش حمایت کرده اند اما چون وی نماینده یک حزب اسم و رسم داری نیست مرزهای مسئولیت ها از شفافیت لازم برخوردار نیست و بسیاری خواهند توانست از عواقب حمایت خود به طریقی شانه خالی کنند. مشکل بزرگی که هم اینک از طرف رئیس جمهور طرح شده و همگان را به تحیر و ناباوری فرو برده است. روزی از هر دو سوی فضای سیاسی جامعه یعنی ملت و نخبگان باید برطرف شود. نخبگان و سیاسیون و مدعیان اداره کشور براساس یک خرد جمعی باید برای همه بخش ها و حوزه های کشور برنامه داشته باشند و برای پیاده کردن برنامه های خود تیمی مصمم، معتقد، مدیر، کارآمد، هماهنگ و در سایه و در انتظار داشته باشند.ملت نیز باید به برنامه داران و تیم ها رای بدهند تا با جمعی بزرگ و سابقه دار و لاحقه دار و مسئول طرف باشند. باید قصور و تقصیر یک مدیر متوجه همه همکاران و همفکرانش باشد و پیروزی و غلبه او هم باعث شوکت و افتخار جمعی فکر کننده و عمل کننده بشود. با اینکه در حال حاضر هنوز فضای سیاسی جامعه از شفافیت لازم برخوردار نیست ولی اجمالاً بیش از هر کس دیگری این جناح محافظه کار است که باید مواضع خود را در قبال بیانات اخیر رئیس جمهور اعلام کند تا مردم بدانند سرنوشت شان چگونه رقم می خورد، کجا هستند، به کجا می روند و جناح ها در حرکت کلی کشور تا چه حد مسئولیت پذیرند؟ اگر در یک دوره نواقص و چاله ها و عیوب اداره کشور مشخص شود و از این طریق راه به مقصد معهود بریم و به صحت راه های متداول معترف شویم ارزشش را خواهد داشت و شاید گام مهم و نقطه عطفی در تاریخ توسعه کشور بشود.
سنگ اندازیها در مسیر دولت
سرمقاله روز شنبه روزنامه ایران را مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد رئیس جمهوری نوشته است. ثمره هاشمی در این سرمقاله با عنوان: ریشه کنی فساد نیازمند عزم ملی می گوید:
یکی از محورهای برجسته تصمیم گیری در دولت نهم مبارزه با فساد و جلوگیری از گسترش این ناهنجاری خطرناک است. تاکنون اقدامات صورت گرفته نیز حاکی از عزم راسخ دولت در طی این مسیر، تداوم آن و به کار گرفتن اهرم های موثر در جهت تحقق اهداف درنظر گرفته شده است، به طوری که رئیس جمهور در دو هفته اخیر در جوار بارگاه امام رضا(ع) سخن از عزم جدی دولت در مبارزه با فساد می زند و چند روز بعد نیز در صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به بیان برخی از مصادیق مفسده انگیز می پردازد. رئیس جمهور در اجتماع باشکوه مردم قم از سوءاستفاده از امتیازات و استفاده غیرقانونی برخی افراد خاص از بعضی امتیازات و منابع مالی که باعث به وجود آمدن شبکه های بزرگ فساد می شوند، سخن گفت و این واقعیت های تلخ در اقتصاد کشور را یادآور شد. این که دکتر احمدی نژاد صریحاً بعضی از مصادیق فساد در جامعه را بدون واسطه با مردم در میان می گذارد نشاندهنده اراده مصمم دولت برای مبارزه با این پدیده نامیمون اما قدرتمند است، ضمن این که بیان صریح این موضوع در گفت وگوی چهره به چهره با مردم بیانگر اهمیت حمایت ملی از این اراده است. به عنوان مثال رئیس جمهور به موردی اشاره کرد که مستقیماً در ورود سیگار به داخل کشور تأثیرگذار است و وقتی تمهیداتی برای جلوگیری از فعالیت های غیرقانونی آن درنظر گرفته می شود، از طریق ارتباط با شبکه ها و کانال های قدرتمند، به صورت قاچاق به فعالیت هایش ادامه می دهد که در هر دو صورت کشور را متحمل هزینه های فراوان می کند.
اما اصل انتقاد رئیس جمهور به برخی بخش های دولتی در عرصه مبارزه با مفاسد اقتصادی، به برخی بانک ها ـ روسای بانک ها ـ بود. سیستم های فعال در سازمان های پولی و اعتباری کشور سیستم هایی هستند که براحتی می توانند در اقتصاد کشور ایجاد اختلال کنند.
نگرانی رئیس جمهور ناشی از این واقعیت ناگوار است که علی رغم تلاش و عزم مسئولان اصلی و رده بالا برای انجام اصلاحات اقتصادی، بخش های میانی مدیران که در برخی موارد به لایه های بالایی مدیریتی نیز نفوذ کرده اند خود را متعهد به اجرای این سیاست ها نمی دانند؛ ضمن این که در بعضی مواقع ممکن است در مقابل این سیاست ها نیز مقاومت کنند. طبیعی است که این رویه اصلاحات اقتصادی کشور و سیاست های مقابله با فساد را مخدوش می کند. متأسفانه همیشه زمینه های قانونی آنچه که دولت در صدد اجرای آن است، فراهم نمی شود. بدون تردید دولت ها موظف به رعایت قانون هستند اما معنی این اصل مهم این نیست که قوانینی ـ بخصوص قوانین اقتصادی ـ که وضع می شوند، همان چیزی است که دولت می خواهد. گاهی اوقات درست برخلاف آنچه مطلوب دولت است قانون مصوب می شود و در این هنگام، طبیعی است که بخش هایی از منویات دولت مختل می شود، هرچند این دولت درصدد ساماندهی و هدایت مناسب سیستم بیمار اقتصادی باشد.
به عنوان مثال در بخش هایی از بودجه امسال، سیاست های دولت رعایت نشده است و برخی منابع درنظر گرفته شده جز اعمال و تحمیل هزینه به دولت چیزی را دربر نداشته است. در بخش معدن چندین برابر وضعیت موجود درآمد درنظر گرفته شده درحالی که تحقق این درآمدها اصلاً امکانپذیر نیست. بسیاری از منابع مالی برای دولت تعریف نشده است. اینها فقط مثال های بسیار ناچیزی در این خصوص است. مشاهده چنین مواردی چندان دشوار نیست؛ کافی است درست به تحولات اقتصادی اخیر و سنگ اندازی های صورت گرفته در مسیر حرکت دولت نگاه کنیم. واضح است که عدم رعایت این موارد رهاوردی جز تورم را به دنبال نخواهد داشت. پیشبرد یک سیاست اقتصادی، مستلزم هم راستایی اراده تمامی سازمان ها و مسئولین مربوط است. سیاست مبارزه با فساد نیز از جمله این سیاست هاست که تحقق اهداف آن نیازمند همکاری سازمان ها و قوای دیگر با دولت است. مبارزه با فساد هم در بخش قانونگذاری، هم در بخش اجرا و هم در بخش برخورد با متخلفین می بایست با قدرت زیاد و اراده قوی پیش برود تا ثمرات مثبتی داشته باشد. در غیر این صورت مطمئناً چشم انداز مثبتی را برای آن نمی توان متصور بود. به هر حال سیاست فساد زدایی از سطح کشور بویژه در زمینه های اقتصادی نیازمند همکاری و همگامی تمامی دستگاه های ذیربط است. نیاز امروز جامعه ما ریشه کنی فساد بخصوص در سیستم های مالی است. اگر سیستم های مختلف اقتصادی مانند سیستم های مالی و اعتباری، سیستم مالیاتی، سیستم های مربوط به صادرات و واردات، مجوزها و یا توزیع یارانه ها در کشور کاملاً اصلاح شود، تا حدود زیادی سوءاستفاده ها و مفسده ها از بین رود، اما این تنها بخشی از کار است. بخش مهم این مسیر، عزم ملی است. طی طریق ریشه کنی فساد، حمایت ملی را می طلبد؛ همانگونه که پیشرفت های بی بدیل هسته ای مرهون ایستادگی و حمایت های ملی است. اراده ملی برای ریشه کنی فساد پشتوانه بسیار امیدوارکننده ای برای مسئولان در جهت نیل به اهداف این سیاست بوده و ضروری است.
مهار تورم، اولویت مجلس هشتم
غلامرضا مصباحی مقدم نماینده تهران که در انتخابات اخیر مجلس نیز توانسته است در دور اول به مجلس راه یابد، در روزنامه جام جم در مورد برنامه های اقتصادی و فرهنگی اصولگرایان نوشته است:
هر جریان سیاسی که به مجلس راه می یابد، باید هدف و برنامه ای از پیش تعیین شده داشته باشد و برای رسیدن به این اهداف، اولویت هایی تعیین کند. اصولگرایان هم بر مبنای همین اصل، اولویت های خود را برای مجلس هشتم تعیین کرده اند که با توجه به شرایط اقتصادی موجود در کشور که شرایطی تورمی است اولین اولویت مجلس هشتم از نگاه این جریان مهار تورم است.
راهکارهای مهار تورم به دو بخش طولانی مدت و کوتاه مدت تقسیم می شود که بهترین راهکار مهار تورم در طولانی مدت، تسهیل اشتغال و رفع موانع تولید است. در همین زمینه باید با برطرف کردن موانع تولید و افزایش آن، عرضه و تقاضا را افزایش دهیم که همین مساله باعث افزایش فرصت های شغلی می شود.
برای کنترل تورم، راهکارهای کوتاه مدت نیز وجود دارد و مهم ترین آنها مهار رشد نقدینگی است. در حال حاضر رشد تولید در کشور ما تقریبا حدود ۵ درصد است در حالی که رشد نقدینگی بالای ٣۰ درصد است و یکی از علل تورم نیز در حال حاضر همین رشد نقدینگی است و پیشنهاد و تلاش ما این است که رشد نقدینگی از ۱۵ درصد تجاوز نکند.
اصولگرایان بعضی راهکارهای ساختاری نیز برای کنترل تورم در دستور کار دارند که از آن جمله می توان به کوچک کردن دولت، کاهش اتکا به درآمد نفت و افزایش بهره وری از نیروی انسانی اشاره کرد. غیر از رسیدگی به مشکلات اقتصادی، بهبود اوضاع فرهنگی از دیگر اولویت های اصولگرایان در مجلس هشتم است که مسلما عزم جدی کمیسیون فرهنگی را در این حوزه می طلبد.
در این مقوله، نهادینه کردن فرهنگ اسلامی با رویکرد تمدن و تاریخ ایران یکی از اولویت های اساسی ماست. به اعتقاد ما نیروی جوان ایرانی باید با تاریخ و هویت خود آشنا شود و با الهام گرفتن از فرهنگ متعالی اسلام، از فرهنگ مبتذل غرب دوری کند.
شرکت یا عدم شرکت
اصلاح طلبان را یاری کنیم عنوان سرمقاله روزنامه کارگزاران است که در پی نقل شده است:
در حالی به برگزاری مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم نزدیک می شویم که بار دیگر بحث شرکت یا عدم شرکت صورت جدی به خود گرفته است و گویا چالش میان طرفداران شرکت در انتخابات و مدافعان تحریم در میان طیف وسیع جریان اصلاحات پایان ندارد.
اگر از مسأله رد صلاحیت های گسترده که منجر به خارج کردن اصلاح طلبان از رقابت در قریب به ۲۰۰ کرسی از ۲۹۰ کرسی مجلس هشتم شد بگذریم، به نظر می آید رفتارهای شبهه انگیز مجریان و ناظران انتخابات در نحوه اعلام نتایج آرای مرحله اول انتخابات و به ویژه ممانعت از برآورده کردن تقاضای کاندیداهای اصلاح طلب مبنی بر بازشماری حداقل ۱۰ درصد صندوق های رای به صورت تصادفی نیز مزید بر علت شده و مواضع تحریمی ها را سرسخت تر از گذشته کرده است، چنانکه ظاهرا استدلال های مدافعان شرکت در مرحله دوم انتخابات به رغم تاکید بر اینکه نحوه شرکتشان معترضانه است، در تغییر موضع آنها تاثیری ندارد. آنان معتقدند فضا برای فعالیت سیاسی اصلاح طلبان کاملا بسته است و دیگر راه حلی جز تحریم وجود ندارد. به عبارت دیگر یا همه یا صفر!
در مقابل اصلاح طلبانی که در مرحله اول شرکت کرده و قصد حضور در مرحله دوم انتخابات نیز دارند، به رغم تمامی موانع پیش رویشان از رد صلاحیت ها گرفته تا نحوه شمارش آرا، نتیجه مرحله اول را شکست هواداران جدی دولت احمدی نژاد عنوان می کنند و معتقدند کسب ٣۵ کرسی مجلس هشتم در این مرحله بیانگر تغییر آرای مردم به نفع اصلاح طلبان است و اگر انتخابات در شرایط برابری صورت می گرفت و تمامی لوازم رقابتی بودن رعایت می شد، حماسه انتخابات مجلس ششم تکرارشدنی بود. پایه اصلی تحلیل آنها علاوه بر اندک بودن تعداد حامیان مطلق دولت نهم در میان اصولگرایان راه یافته به مجلس هشتم، اعلام خبر قصد رئیس جمهور مبنی بر تغییر وزیر کشور است. به باور آنان طرح موضوع تغییر وزیر کشور آن هم در شرایطی که هنوز تکلیف نهایی انتخابات مجلس هشتم معلوم نشده است، چیزی جز رنجیدگی خاطر از عدم دستیابی به مطلق خواهی نیست. با این اوصاف با توجه به اینکه همیشه در مرحله دوم انتخابات کاهش مشارکت مردم را شاهدیم و در عین حال تجربه انتخابات در دوره های قبل نیز نشان داده که پایین بودن میزان مشارکت مردم به ضرر اصلاح طلبان است، وضعیت آنان در این مرحله انتخابات سخت تر به نظر می رسد، خاصه آنکه از مجموع ۷۰ کرسی باقیمانده در دور دوم تنها در ۲٨ کرسی امکان رقابت برای آنها وجود دارد. غلبه یأس بر بخشی از شرکت کنندگان مرحله اول انتخابات نیز تا حدودی این وضعیت را بغرنج تر نشان می دهد.
این در حالی است که هم اینک در میان کاندیداهای اصلاح طلبان برای ۲٨ کرسی مورد اشاره چهره های شاخصی وجود دارند که سوابق فعالیت آنان در موقعیت های مختلف حکایت از توانایی شان در پیشبرد اهداف اصلاحات و بهبود شرایط زندگی مردم دارد و به طور حتم ورود آنها به مجلس در شکستن فضای بسته فعلی موثر خواهد بود.
بر این اساس شایسته است در مقطع فعلی به نقش و تاثیر عملکرد اقلیت مجلس پنجم در روی کار آمدن آقای خاتمی و پیروزی مطلق اصلاح طلبان در مجلس ششم توجه جدی شود؛ نکته ای که شاید بنا به فضای حاکم بر مجلس هفتم و نبود مدیریت و رهبریت قوی در فراکسیون اقلیت این مجلس تحقق نیافت. لیکن از آنجا که به نظر می رسد به رغم پیروزی اصولگرایان، مجلس هشتم در موقعیت متفاوتی از مجلس هفتم قرار بگیرد، امید اصلاح طلبان به شکل گیری اقلیتی قوی و تاثیرگذار بیراهه نباشد. عمیق تر شدن اختلافات میان اصولگراها و تبدیل شدن آنان به دو جریان حامیان و منتقدین دولت احمدی نژاد عمده تفاوت مجلس هفتم با مجلس هشتم است و در چنین مجلسی حضور چهره های شاخص اصلاح طلبان قطعا در تغییر ترکیب دولت آینده بی تاثیر نخواهد بود. از سوی دیگر با توجه به اینکه جمع کثیری از راه یافتگان به مجلس هشتم را مستقل ها تشکیل می دهند، احتمال جذب آنان توسط جریان توانمند رهبری فراکسیون اقلیت قابل پیش بینی است و شاید حتی بتوان امید بست که بعضا جمع آرای آنان با آرای اقلیت از تصویب طرح ها و لوایح محدودکننده حقوق شهروندی جلوگیری کند.
بنابراین با توجه به آنچه که بیان شد تجدید نظر تحریم کنندگان انتخابات در مواضع خود و انگیزه مند شدن بی تفاوت ها جهت شرکت در انتخابات ضروری تر از هر زمان به نظر می رسد، هرچند که برای مواضع خود استدلال های قابل تاملی داشته باشند.
درست است که اصلاح طلبان با شرکت خود در انتخابات طی چند دوره اخیر به آنچه که می خواستند، نرسیده اند اما تحریمی ها دقت داشته باشند در عدم مشارکت چه چیزی به دست آورده اند که در مشارکت نصیبشان نشده است؟ آیا در جهان کشوری وجود دارد که یک شبه به دموکراسی دست یافته باشد؟ آیا وقت آن نرسیده است که یک بار دیگر به خود آییم و در شرایطی که اصلاح طلبان ائتلافی حداقلی را به منظور بهبود شرایط تشکیل داده اند، یاری رسانیم، هرچند خواسته آنان در این مقطع اندک باشد؟ فراموش نکنیم انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و گرانی ها پاشنه آشیل دولت نهم!
عملکرد شاگردان جناب مصباح
روزنامه اعتمادملی با عنوان: این آقا چه می گوید؟ نوشته است:
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در ملاقات با اعضای شورای مرکزی کمیته امداد با انتقاد آشکار از وضعیت فرهنگی حاکم بر دانشگاه ها و نظام مدیریتی و اقتصادی کشور، انتقادهای صریحی را به طور خاص متوجه دانشگاه ها و دانشجویان عزیز نمودند. شنیدن چنین اظهارنظرهایی از جناب ایشان تازگی ندارد، اما اعلام صریح شکست سیاست های فرهنگی برای نسل آینده علی رغم سیاستگذاری ها، دغدغه ها و اعتبارهای فراوان در کلیت ساختار نظام فرهنگی و مدیریتی کشور در سال های گذشته، حداقل این پرسش را مطرح می سازد؛ مبادا اندیشه ای که جناب مصباح از اصرار بیشتر برای تحقق آن دم می زند، عامل این نابسامانی های برشمرده شده از سوی ایشان است.
بدون آنکه بخواهیم کلی بافی نموده و یا فرافکنی های بی حاصل را وجه همت خویش قرار دهیم به عنوان یک الگوی قابل مطالعه و اندازه گیری می توان به عملکرد چند تن از شاگردان معنوی جناب مصباح در حوزه مدیریت کشور در سال های اخیر اشاره نمود. آقایان محمود احمدی نژاد و پرویز داوودی تحت تاثیر تعلیم فرهنگی و اخلاقی جناب مصباح بوده و هستند. همگان می دانیم در تشکیل دولت نهم، میزان ارادت به آقای مصباح و آموزه های وی یکی از عوامل اصلی گزینش در هیات دولت بوده است. حداقل آن است اگر وزرایی چندان به آن اندیشه پایبندی نداشته اند، ظواهر امر را رعایت کرده اند. از دیدگاه سیاسی به نظر می رسد همگان بپذیرند که چنانچه ایشان می خواستند دولتی مطلوب و مطابق آرمان های خود تشکیل دهند چیزی فراتر از دولت نهم که محمود احمدی نژاد رئیس آن است ظهور و بروز نمی یافت.
تاییدهای این نظریه پرداز نسبت به دولت فعلی بر کسی پوشیده نیست. طرفه آنکه رئیس جمهور فعلی پس از جلوس بر کرسی ریاست، به اولین کسانی که حضورا ابراز تکریم نمود، این روحانی نظریه پرداز می باشد. حال منصفانه از جناب مصباح می پرسیم حاصل عملکرد این دولت را در حوزه های مختلف چگونه ارزیابی می کنند؟ همگان می دانیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم، بیشترین قرابت را در عملکرد به وی داشته است اما چرا شرایط فرهنگی جامعه نابسامان است؛ بحران هویت، بحران ارزش ها، بحران هنجارها و… . در حوزه اقتصادی حاصل عملکرد همکاران و شاگردان آقای مصباح تورم کمرشکن، به هم ریختگی نظام بانکی، گرانی افسارگسیخته، فرار سرمایه، کاهش مفرط سرمایه گذاری، تعطیلی واحدهای تولیدی و… می باشد. در حوزه های بین المللی، اجتماعی و سیاسی نیز ذکر مصائب، مثنوی هفتاد من خواهد شد و اما شاید خواننده این جریده از خود بپرسد منزلت آقای مصباح در ساختار نظام جمهوری اسلامی چیست؟ نباید فراموش نماییم در کارنامه سیاسی ایشان نقطه تاریکی وجود دارد که شاگردان و مقلدان و مریدان امام(ره) نمی توانند به راحتی از آن بگذرند و آن داستان برمی گردد به سالیان سیاه رژیم پهلوی و اعلام عزای عمومی در جشن نیمه شعبان سال ۵۶ از سوی امام(ره) و جالب آن است که آقای مصباح از مدرسین و روحانیونی بودند که در موسسه خویش مراسم شادمانی را برپا ساختند! هرچند نباید فراموش کرد در مجادلات فکری اول انقلاب، نظام اسلامی از توانایی فلسفی و دینی ایشان در مناظره با گروهک های ملحد سود برد. به نظر می رسد حضرت امام(ره) تا این اندازه با حضور ایشان در عرصه موافق بودند، اما حداقل برادران فداکار آن نهاد انقلابی به خوبی به یاد دارند زمانی که قرار شد یکی از منسوبین ایشان به عنوان نماینده امام در آن نهاد مشغول شوند، حضرت امام(ره) به دلیل انتساب و نزدیکی فکری ایشان به آقای مصباح جلوی این اقدام را گرفتند. داستان هایی از این دست بر محرمان انقلاب و سیلی خوردگان آن پوشیده نیست. در پایان تکرار این نکته ضرورت دارد، دیدگاه های ایشان در خصوص دانشگاه و دیگر حوزه ها تقارن چندانی با دیدگاه های حضرت امام(ره) ندارد. البته ایشان حق دارد هرگونه که می خواهد فکر کند و حتی آن را بر زبان آورد، اما مریدان آن پیر فرزانه اجازه نخواهند داد آرای ناصواب دیگران به نام امام خمینی(ره) بیان شود.
معنای سه گانه نوآوری دیپلماتیک ایران
روزنامه کیهان با عنوان: بازی در زمین حریف نوشته است:
هفته گذشته وزیر خارجه ایران اعلام کرد تهران به زودی یک بسته پیشنهادی خطاب به گروه ۶ عرضه خواهد کرد. رسانه ها و تحلیلگران غربی شاید به این دلیل که سخنان منوچهر متکی درباره ابتکار جدید ایران سخت مجمل بود و بعد از او هم هیچ کس چیز بیشتری در این باره نگفت، تا کنون عمدتا در این باره سکوت کرده اند و پیداست که بی تابانه منتظرند تا کسی پیدا شود و به آنها بگوید اهداف، معانی و محتوای بسته ای که ایران در حال تدوین آن است چیست. اعلام خبر تدوین یک پیشنهاد از جانب ایران به کشورهایی که عموما خود را همه کاره جهان و بی نیاز از کمک و حتی همکاری دیگران می پندارند به سرعت همه اخبار دیگر درباره برنامه هسته ای ایران را تحت شعاع قرار داد و حتی باعث شد که اجلاس گروه ۶ در شانگهای هم اهمیت مفروض خود را از دست بدهد…
تدوین بسته پیشنهادی خطاب به گروه ۶، که از ابتدای سال جاری شمسی در دستور کار دستگاه دیپلماسی ایران قرار گرفته، دقیقا چنین هدفی را تعقیب می کند. اگرچه هنوز معلوم نیست که ایران دقیقا در بسته خود چه خواهد نوشت و این بسته را چه زمانی در اختیار طرف های خود قرار خواهد داد، اما اصلا اعلام این خبر که بسته ای در کار است، خود حاوی معانی بسیار مهمی است که پیش از گمانه زنی درباره محتوای بسته باید دقیقا درباره آنها تامل کرد. این نوآوری دیپلماتیک توسط ایران لااقل ٣ معنای ضمنی بسیار مهم دارد.
۱ ـ اراده حل مسأله. از تلاش ایران برای عرضه یک بسته تشویق و تهدید به گروه ۶ می توان فهمید اراده اصلی و ذاتی ایران حل مسئله است نه طولانی و مزمن کردن آن. ایران اکنون در حال نشان دادن این نکته است که به طولانی شدن زمان و گسترده شدن دامنه بحران ـ اگر بتوان گفت بحرانی در کار است ـ چندان علاقمند نیست و مایل است با استفاده از الگوهای مذاکراتی و در چارچوبی منصفانه مسائل خود را حل و فصل کند. اگرچه، محتوای بسته پیشنهادی طبعا به گونه ای تنظیم خواهد شد که بدون کمترین ابهامی نشان دهد اگر غربی ها حاضر به بازتعریف جایگاه ایران در ذهن خود نباشند و همچنان بخواهند به نام تلاش برای حل مسئله به تبعیض ها و دروغ های خود رسمیت و مشروعیت ببخشند، ایران ترجیح خواهد داد پارامترزمان را بالکل از محاسبات خود حذف کند و تا هر وقت که لازم باشد به مقاومت ادامه دهد.
۲ ـ اعتماد به نفس برخاسته از قدرت. مهم تر مورد اول، وقتی ایران اعلام می کند یک بسته خطاب به بزرگترین قدرت های جهانی تدوین خواهد کرد، علامتی روشن از اعتماد به نفس سرشار و قدرت روزافزون آن است که اکنون هیچ کس را یارای انکار آن نیست. ایران اکنون احساس می کند ـ و این احساس نه یک سوء تفاهم بلکه به اعتراف دشمنانش عین واقعیت است ـ که مجموعه ای از برگ های بسیار مهم موثر در اختیار دارد که می تواند فقط با استفاده از بخشی از آنها بسته متوازنی از پیشنهادها خطاب به جامعه بین المللی تدوین کند. به عبارت دیگر، پیش قدم شدن ایران در هویج پراکنی به سوی غرب، آشکارا به این معناست که ایران اعلام می کند مجموعه ای از مبرم ترین مسائل منطقه ای و فرامنطقه ای وجود دارد که اهرم های لازم برای حل آنها منحصرا در اختیار ایران است و ایران هم تنها زمانی ممکن است به فعال کردن این اهرم ها فکر کند که در یک بازی برد ـ برد شریک شده باشد. ایران با اعلام اخیر وزیر خارجه، ظهور خود به عنوان یک قدرت برتر منطقه ای را تثبیت کرده و نشان داده است که توانایی کافی برای ورود به مذاکراتی کاملا هم تراز را دارد.
٣ ـ خروج از انفعال در تعیین چارچوب مذاکرات. تدوین بسته پیشنهادی خطاب به غرب از جانب ایران به این معنا هم هست که اگرچه ایران در هر حال علاقمند به گفت و گوست و روش های مذاکراتی را به دیگر روش ها ترجیح می دهد، اما علاوه بر این، مایل است چارچوب مذاکراتی خود با دنیای خارج ـ آنچه اصطلاحا در ادبیات پرونده هسته ای متن مبنا خوانده می شود ـ را خود تعیین کند یا لااقل ترتیباتی به وجود بیاورد که این چارچوب از دل مذاکراتی مشترک بیرون بیاید. در پیش گرفتن این رویه درسی است که ایران از تاریخ پرونده هسته ای خود آموخته است. در گذشته هرگاه غرب این فرصت را پیدا کرده که یک متن مبنا برای مذاکرات روی میز بگذارد، از آن فقط برای بسط پیش فرض ها و توهمات خود بهره برده و هرگز به این نیندیشیده که پیشنهادی حاوی حداقل درخواست های طرف مقابل روی میز بگذارد تا لااقل انگیزه ای هم برای ورود ایران به مذاکره فراهم شود. اکنون ایران قصد دارد به غرب نشان دهد چنانچه حاضر به اندکی بازنگری در چارچوب های کهنه و غبار گرفته ذهنی خود باشد، منظرهای بسیار متفاوتی هست که می توان از آنها به موضوع برنامه هسته ای ایران و فراتر از آن نقش آفرینی منطقه ای و جهانی ایران نگریست و همچنین از آن منظرهای جدید، راه حل های جدید و در عین حال بسیار منصفانه ای هم پیداست.
ریشه گرانی ها کجاست
دکتر عطاءالله مهاجرانی در سایت خود با عنوان: گرانی و بی فرهنگی؟ نوشته است:
دولت ولایت؛ از آغاز کارش تا به امروز دست به انتشار بی سابقه ی پول و شبه پول زده است. خواجه حافظ هم می داند، که این رویه موجب تورم و گرانی می شود. از سوی دیگر با سیاست تشویق واردات، تولید ملی در زمینه های مختلف ضربه های ویران کننده ای دیده است. همه از جمله آقای مصباحی مقدم هم به درستی گفته اند که حجم شگفت انگیز نقدینگی ریشه گرانی هاست… در این میان آیت الله مهدوی کنی که اعتبار و احترام بسیاری دارند، اشاره به بی فرهنگی مردم در مصرف کرده اند… ایشان هم نخست وزیر بوده اند و هم وزیر کشور… مسئولان اقتصادی در دولت ایشان می گفتند، آقای مهدوی به نظریات کارشناسی به دقت گوش می داد. دولت فعلی، چنین خط مشی یی ندارد. گرانی و تورم ناشی ازبی فرهنگی مردم نیست و ناشی از بی برنامگی و شتابزدگی و شعار زندگی دولت است. آیت الله مهدوی بار دیگر کارشناسان اقتصادی معتمد خود را دعوت کنند. تمامشان هم از جناح اصول گرا باشند. تا به ایشان بگویند ریشه گرانی ها کجاست.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|