سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مسئله این است:
باور به سوسیالیسم و یا "رنج گذر از سوسیالیسم به عدالت اجتماعی"؟
پیرامون مطلب "پاره ای از حقیقت، حقیقت نیست"


بهروز خلیق


• هرکس مختار است جایگاه خود را تغییر دهد، "رنج گذر از سوسیالیسم به عدالت اجتماعی" را تحمل کند و پیوستگی خود را به سوسیال دمکراسی اعلام کند، اما حق ندارد با دور زدن سند پایه ای سازمان [فدائیان اکثریت]، دیدگاههای سازمان را مخدوش کند، جایگاه خود را به عنوان جایگاه سازمان جا به زند و این توهم را اشاعه دهد که گویا سازمان در همان جائی قرار دارد که او قرار گرفته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۲۱ آوريل ۲۰۰٨


مطلبی با عنوان "پاره ای از حقیقت، حقیقت نیست" در کارآنلاین و در اخبار روز بقلم رفیق فریدون احمدی درج شده است. او در این نوشته به پاسخ نامه "جمعی از مادران و خانواده های جان باختگان فدائیان خلق" پرداخته است. از آنجا که برخی مسائل مطروحه در نوشته وی در مورد دیدگاهها و جایگاه سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) اغتشاش آفرین است، ضروری است که تمایز بین دیدگاه و جایگاه وی و دیدگاهها و جایگاه سازمان مشخص شود.
اما قبل از آن، جا دارد که به برخی برخوردهای رفیق احمدی در این مطلب اشاره شود.

رفع کاستی ها و نادقتی ها و یا به دنبال فرصت برای برخورد؟
در مقدمه مطلب آمده است: "از آنجا که به نظر من این پاسخ از جنبه هایی دارای کاستی هایی جدی بوده و از دقت کافی برخوردار نیست، و نیز به این دلیل که در پاسخ به "جمعی از مادران و ..." و در فضایی عاطفی، شعاری وارد برخی مباحث نظری جاری در میان فعالین چپ شده است، لازم دیدم در ربط با آن، نکاتی را از نظرگاه خود طرح نمایم."
کار حزبی، کار جمعی است و باید کوشید تا آنجا که مقدور است از خرد جمعی بهره برد. در سازمان ما [فدائیان خلق ایران (اکثریت)] بر خرد جمعی تکیه میشود و در مسائل مهم تلاش میشود که نظرات و پیشنهادهای تعداد هرچه بیشتری از کادرها و اعضای سازمان اخذ گردد. پاسخ "نامه مادران .." با وجود اینکه با امضای هیات سیاسی ـ اجرائی است، ولی قبل از انتشار برای اظهار نظر در اختیار تعدای زیادی از رفقای سازمان قرار گرفته بود.
پاسخ "نامه مادران... " قبل از انتشار بیرونی در اختیار وی برای اظهارنظر و تدقیق قرار گرفت. انتظار این بود که وی همانند عده ای از رفقا برای رفع کاستی و تدقیق بخشیدن به مطلب، قبل از انتشار نظرات و پیشنهادهای خود را در اختیار ارگان مربوطه قرار دهد تا کاستی های آن رفع و به آن دقت بخشیده شود. اما تا زمان انتشار پاسخ "نامه مادران .." اظهار نظری از او دریافت نگردید. بعد از انتشار پاسخ نامه، یکباره ما با مطلب او روبرو شدیم. انتشار مطلب رفیق احمدی این سئوال جدی را در مقابل ما گذاشت: اگر به زعم وی پاسخ نامه از کاستی ها و نادقتی ها برخوردار است، پس چرا قبل از انتشار آن، کاستی ها و نادقتی ها را تذکر نداد؟ مگر ایشان عضو سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)نیست؟ اگر کاستیها و نادقتی های مطلب به سازمان آسیب می زند که وی مجبور شده است برای رفع آن دست به قلم برد، چرا قبل از انتشار مطلب سکوت کرده و بعد از درج آن در سایتها، دست به قلم برده است؟ با این برخورد او، آیا خوانندگان مطلب در نیت او تردید نخواهند کرد؟ آیا برای آنها مطرح نخواهند شد که نیت رفیق احمدی رفع کاستی ها و دقت بخشیدن به مطلب نبوده است، بلکه او عامدانه سکوت کرده و دنبال فرصت میگشت که به آنچه به زعم او "کاستی ها و نادقتی های مطلب" است، برخورد کند؟ برای اعضای سازمان این سئوال را پیش نخواهد آورد که برای رفیق احمدی منافع سازمان در این برخورد مطرح نبوده، بلکه او اهداف دیگری را پی گرفته است؟
سئوال جدی تر مطرح است. آیا شیوه کار حزبی آن چیزی است که رفیق احمدی به کار بسته است؟ یا اینکه ارگانهای سازمان به کار میگیرند؟ آیا در احزاب دیگر سیاسی هم به شیوه وی عمل میکنند یا به گونه دیگر؟

چرا برخورد شخصی؟
در مطلب آمده است: "نخست اینکه پذیرفتنی نیست که پس از گذشت بیش از ۲۲ سال گفته شود "بررسی علل و عوامل ضربات سال ۶۵ در دستور قرار دارد" مگر اینکه تاریخ شروع مسئولیت برخی مسئولین بعد از کنگره اخیر سازمان (کنگره دهم) مبدا و آغاز تاریخ سازمان و در ربط با این موضوع تلقی شود."
رفیق احمدی از عدم برخورد در ۲۲ سال گذشته سخن میگوید ولی متاسفانه به خواننده مطلب خود نمی گوید که از کنگره اول بدینسو او در نه دوره (به غیر از کنگره دهم) عضو شورای مرکزی سازمان بوده و در چندین دوره هم عضو هیات سیاسی ـ اجرائی. او بگونه ای برخورد میکند که گویا این دیگران هستند که باید پاسخگو باشند و پاسخگوئی شامل او نمیشود. او میگوید: "پذیرفتنی نیست که پس از گذشت بیش از ۲۲ سال گفته شود...". بنابرین او قبل از هر چیز لازم است توضیح دهد که بچه دلیلی در این مدت طولانی پیگیر موضوع نبوده است؟ و اگر غیر از این است باید گزارش مستند از اقدامات خود در پیگیری موضوع برخورد با ضربات سال ۶۵ در مدت عضویتش در ارگانهای هدایتگر سازمان را ارائه دهد. آیا او میتواند توضیح دهد که چرا پای خودش را کنار میکشد و موضوع را به دیگران احاله میدهد؟
جای تعجب است که رفیق احمدی به جای استقبال از تصمیم ارگانها مبنی بر بررسی علل و عوامل ضربات سال ۶۵، آن را دستآویز قرار داده، به مسئله جنبه شخصی بخشیده و خصومت خودش را با "برخی مسئولین" نشان داده است. در حالیکه مسئله نه جنبه شخصی دارد و نه پاسخ "نامه مادران..." به نام فرد است. پاسخ نامه با امضای هیات سیاسی ـ اجرائی است و تصمیم گیرنده برای بررسی موضوع هم، همین ارگان. این سئوال مطرح است که رفیق احمدی چرا و به چه دلیلی موضوع بررسی علل و عوامل ضربات سال ۶۵ را وسیله برخورد شخصی قرار داده است؟
کار حزبی فراتر از برخورد شخصی است. برخورد شخصی نه نشانگر فرهنگ دمکراتیک، بلکه بیانگر فرهنگ غیردمکراتیک، نه نقطه قوت فرد حزبی، بلکه نقطه ضعف آن به حساب می آید. از رفیق احمدی انتظار میرفت که با پشتوانه چندین دهه کار حزبی با وسعت نظر با مسائل برخورد کند نه چنین تنگ نظرانه که مسائل را به برخورد شخصی تنزل دهد. امیدوارم او از برخوردهای شخصی فاصله بگیرد و فرهنگ حزبی و دمکراتیک را اشاعه دهد.

مصوبه پلنوم ۱٣۶۵ و سند کنگره اول
سندی که در پلنوم کمیته مرکزی در سال ۱٣۶۵ مورد بحث و بررسی قرار گرفت، حاصل ماهها بحث فشرده کار کمیسیونی بود که توسط هیات سیاسی ـ اجرائی وقت انتخاب شده بود. برای اولین بار در این سند مطرح شد که در سالهای بعد از انقلاب باید بجای مبارزه ضد امپریالیستی، مسئله دمکراسی در کانون سیاست ما قرار میگرفت. معلوم نیست که به چه دلیلی رفیق احمدی مصوبه پلنوم ۶۵ را نیم بند خوانده است.
متاسفانه به دلایل مختلف قبل از کنگره اول کمیسیونی تشکیل نشد تا خط مشی سیاسی سازمان در طی سالهای ۱٣۵٨ ـ ۱٣۶۲ را مورد نقد جدی و عمیق قرار دهد. در کنگره کمیسیونی تشکیل شد که به جهت ضیق به طور اختصار به موضوع پرداخت. مسئله خیلی عمیقتر از آن است که به توان در چند پاراگراف ابعاد آن خط مشی را بیان کرد. مجموع سخنرانی اعضای سازمان در کنگره اول به مراتب عمیقتر از بندی است که در کنگره به تصویب رسید. بهمین خاطر در پاسخ به "نامه مادران .." بر سخنرانی ها تاکید شد و گرنه قصدی برای حذف آن سند وجود داشت. رفیق احمدی این موضوع را دستاویز قرار داده و به "کسانی" اتهام زده است که گویا میخواهند سند را انکار و کتمان کنند. اما او به جای تهمت زدن، میتوانست قبل از انتشار تذکر دهد که این سند از قلم افتاده است و به سادگی اضافه میشد. پاسخ به "نامه مادران ..."با امضای هیات سیاسی ـ اجرائی است و او به این ارگان اتهام انکار و کتمان سند را زده است، در حالیکه تمام اعضای آن منتقد جدی خط مشی سیاسی آن دوره هستند.

دور زدن سند "دیدگاهها و آماجها"
رفیق احمدی در نوشته اش برخی نگاههای سازمان را نقل کرده است ـ مانند رد دیکتاتوری پرولتاریا ـ و بگونه ای قلمداد کرده است که گویا پاسخ به "نامه مادران .." آنها را عامدانه از قلم انداخته و "حقیقت" را بیان نکرده است. در حالیکه پاسخ به نامه "مادران..." قصد نداشت که مجموعه دیدگاههای سازمان را برشمرد و یا تحولات فکری را که سازمان ما پشت سر گذاشته است، یکایک برشمارد. در "نامه مادران .." مشخصا به آرمانهای سوسیالیستی پرداخته شده و گفته شده بود که سازمان از آرمانهای سوسیالیستی فاصله گرفته است. بهمین خاطر پاسخ عمدتا به این موضوع پرداخت و کوشید نشان دهد که سازمان ما از چه نوع سوسیالیسمی فاصله گرفته است.
مجموعه دیدگاههای سازمان نه تماما در آنچه او بیان کرده است، بلکه در سند "دیدگاهها و آماجها" آمده است.
در کنگره پنجم سازمان سند "دیدگاهها و آماجها" با رای ۹۵ درصد نمایندگان کنگره به تصویب رسید و به سند پایه ای سازمان تبدیل شد. این سند در حقیقت سیمای سازمان را ترسیم کرده و جایگاه آن را در بین نیروهای چپ مشخص نموده است.
رفیق احمدی در نوشته اش میخواهد نگرشهای سازمان ما را توضیح دهد. اما او بطور تعجب آوری این سند را دور می زند، در حالیکه بدون این سند نمی توان هویت سازمان را بیان کرد. بهمین خاطر هم او سیمای مغشوشی از سازمان ارائه میدهد. او جملاتی را از اسناد کنگره اول و دوم همراه نظرات خود ردیف کرده و به عنوان نظرات سازمان مطرح کرده است. ولی آنچه در این میان گم است همانا سند پایه ای سازمان و باور سازمان به سوسیالیسم است. با این وجود او مدعی میشود که گویا نه "پاره ای از حقیقت"، بلکه تمام حقیقت را بیان کرده است.
یکی از خطوط برجسته سیمای سازمان باور به سوسیالیسم است. در اولین سطر سند "دیدگاهها و آماجها" آمده است: "سازمان‌ فداییان‌ خلق‌ ایران‌ (اکثریت‌) مدافع‌ دموکراسی‌، پیشرفت‌، عدالت‌ اجتماعی‌ و سوسیالیسم‌ است‌" این جمله اعتقاد سازمان به سوسیالیسم را بیان میکند. از نوزده بند سند، سه بند به سوسیالیسم اختصاص داده شده است و در این سه بند نگاه سازمان نسبت به سرمایه داری و سوسیالیسم بطور فشرده بیان گردیده است. در بند ۱۶ گفته شده است: "سوسیالیسم‌ نظامی‌ است‌ انسانی‌ و دموکراتیک‌ که‌ در آن‌ رشد آزادانه‌ و همه‌ جانبه انسان‌ تأمین‌ می‌گردد و انسان‌ها از حق‌ و ارزشی‌ برابر برای‌ بهره‌مندی‌ از مواهب‌ زندگی‌ برخوردار می‌شوند. از نظر ما سوسیالیسم‌ جامعه‌ای‌ است‌ بر پایه سیستم‌ خودگردانی‌، دموکراسی‌ وسیع‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ با حداکثر مشاورت‌ مردم‌، جامعه‌ای‌ همبسته‌، آشتی‌جو و عاری‌ از قهر. سوسیالیسم‌ برای‌ ما نه‌ یک‌ غایت‌ تاریخی‌، بلکه‌ مبارزه‌ای‌ هدفمند برای‌ فرا رفتن‌ از مناسبات‌ سرمایه‌داری‌ است‌."
رفیق احمدی سند پایه ای سازمان را کنار گذاشته است تا به باور سازمان ما به سوسیالیسم نپردازد. در حالیکه او در کنگره پنجم به سند "دیدگاهها و آماجها" رای داده بود و از آن دفاع میکرد. اما رفیق احمدی در طی سالهای اخیر از نگرش حاکم بر این سند فاصله گرفته و جایگاه جدیدی را انتخاب کرده است. جایگاه جدید او را میتوان در مصاحبه او با تلاش با عنوان: "رنج گذر از سوسیالیسم به عدالت اجتماعی" و در همین مطلب دید. او میگوید: "سمت و سو و مضمون تحولات ذکر شده آشکارا در ادبیات سیاسی در سطح جهان نام شناخته شده و تعریف شده ای دارد. گذر از بنیانهای تفکر کمونیستی، و پذیرش مبانی فکری سوسیال دموکراتیک. اگر ملاحظات و مصلحت های سیاسی و نیز فضا و جو در سازمان، پوپولیسم ظاهرا عدالت جویانه در پهنه سیاسی ایران و همچنین برآمد جوانان چپ رادیکال در داخل کشور، بیان صریح آن را مانع شده است و شهامت ابراز را ستانده است، در واقعیت امر تغییری پدیدار نخواهد شد." این دو نوشته نشان میدهد که رفیق احمدی از نگرش حاکم بر سند "دیدگاهها و آماجها" و از سوسیالیسم فاصله گرفته و سوسیال دمکراسی را پذیرفته است.
رفیق احمدی طبعا مختار است که جایگاه خود را تغییر دهد، "رنج گذر از سوسیالیسم به عدالت اجتماعی" را تحمل کند و پیوستگی خود را به سوسیال دمکراسی اعلام کند، اما حق ندارد با دور زدن سند پایه ای سازمان، دیدگاههای سازمان را مخدوش کند، جایگاه خود را به عنوان جایگاه سازمان جا به زند و این توهم را اشاعه دهد که گویا سازمان در همان جائی قرار دارد که او قرار گرفته است. و سپس بگوید که مسئولین سازمان شهامت ندارند که بگویند گویا سوسیال دمکرات هستند و سازمان به یک جریان سوسیال دمکراسی تبدیل شده است.
سلامت برخورد ایجاب میکند که هر کسی نه با توسل به این شیوه برخوردها، بلکه شجاعانه جایگاه خودش را اعلام کرده و تلاش نکند که با نسبت دادن جایگاه خود به جایگاه سازمان و یا اتهام عدم شجاعت به دیگران، از بیان صریح جایگاه خود، خودداری کند.   
درست آن است که شما رفیق احمدی جایگاه امروزین خودتان را اعلام کنید و بگذارید دیگران هم خود جایگاهشان را اعلام کنند. درست نیست که جایگاه خودتان را به سازمان نسبت دهید. جایگاه امروزی شما به سازمان ربطی ندارد. سازمان دیدگاهها و جایگاه خود را در سند "دیدگاهها و آماجها" مشخص کرده است. از کنگره پنجم تا کنون هم تغییری در آن به وجود نیآمده است. سازمان هیچگاه اعلام نکرده که به جریان سوسیال دمکرات پیوسته است. مسلم بدانید که اگر روزی اعضای سازمان سوسیال دمکرات شدند، نه به شیوه شما، بلکه شجاعانه آن را اعلام خواهند کرد و جایگاه خودشان را هم به دیگران نسبت نخواهند داد.

جریان سوسیالیسم دمکراتیک
از بطن تحولات فکری که در برخی جریانهای کمونیستی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی صورت گرفت، جریان جدیدی پا به حیات گذاشت که هم با سوسیال دمکراسی فاصله داشت و هم با جریان کمونیستی. این جریان نه در درون احزاب کمونیست جا داشت و نه در چارچوب سوسیال دمکراتها می گنجید. بهمین خاطر هم نه به سوسیال دمکراتها پیوست و نه خود را در احزاب کمونیست محصور کرد. بلکه جریان جدیدی را شکل داد. این تحول نه در یک کشور، بلکه در کشورهای زیادی انجام گرفت. از جمله ایتالیا، آلمان، سوئد، یونان ....
ما در آلمان شاهد آن بودیم که ابتدا حزب سوسیالیسم دمکراتیک از بطن حزب سوسیالیست متحده آلمان شرقی ـ که حزب کمونیست بود ـ شکل گرفت و سپس با بخشی از جناح چپ سوسیال دمکرات وحدت کرد و حزب چپ آلمان را به وجود آورد. سوسیالیسم دمکراتیک به حزب سوسیال دمکرات نپیوست، بلکه بخشی از آن به سوسیالیسم دمکراتیک پیوست. امروز حزب چپ آلمان خود را با بنیانهای نظری سوسیال دمکراتها تعریف نمی کند، بلکه هویت جدا از حزب سوسیال دمکرات برای خود قائل است و حزب سوسیال دمکرات هم کوشش نمی کند که هویت خود را به حزب چپ نسبت دهد. آندو با سیمای خودشان در جامعه آلمان برآمد میکنند و برنامه خودشان را ارائه میدهند.
چپ در سطح جهانی و در کشور ما از گرایشها و برنامه های مختلفی تشکیل شده است. ما باید تنوع در درون جریان چپ را پذیرا شویم و تلاش نکنیم که چپ را در یک جریان و یا در دو جریان خلاصه کنیم. کمونیستها تنها خودشان را به عنوان چپ قبول دارند و بقیه جریانهای چپ را منحرف، رویزیونیست، اپورتونیست و ....میدانند. سوسیال دمکراتها هم کمونیستها را به عنوان جریان افراطی و استبدادی به حساب می آورند و حاضر نیستند تنشان به تن آنها به خورد. در حالیکه سوسیالیسم دمکراتیک هر دو جریان را به مثابه جریان چپ به حساب آورده و پذیرای همکاری با آنها است و حتی در مواردی پذیرای وجود حاملین این گرایشها در درون خود.
طبعا سوسیالیسم دمکراتیک را دیوار چین از دو جریان تاریخی چپ جدا نمیکند. بنیانهای نظری سوسیالیسم دمکراتیک هم با کمونیستها هم پوشانی دارد و هم با سوسیال دمکراتها. سوسیال دمکراتها میتوانند مدعی شوند که سوسیالیسم دمکراتیک گرایش چپ ما به حساب می آید و کمونیستها هم میتوانند آن را گرایش راست خود تلقی کنند. در این امر یک واقعیت وجود دارد. اما سوسیالیسم دمکراتیک در چارچوب دو جریان مزبور قابل تعریف نیست و از هویت مستقل برخوردار است. این هویت در اسناد این احزاب و از جمله در سند "دیدگاهها و آماجها" بیان شده است.
طبعا برخلاف دو جریان تاریخی چپ هنوز تمام وجوه بنیان های نظری سوسیالیسم دمکراتیک تدوین نشده است و کار در این زمینه ادامه دارد.

[email protected]


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست