به مناسبت روز جهانی کارگر!
هادی صوفی زاده
•
در شرایط فعلی جنبش کارگری و خواسته های کارگران، با جنبش ملی دمکراتیک خلقها در ایران و جنبش سراسری زنان در ارتباط تنگاتنگ بوده و سه عامل مهم درعرصه تحولات اجتماعی ـ سیاسی ایران محسوب می شوند و سرنوشت مشترکی دارند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۲ آوريل ۲۰۰٨
هر سال روز اول ماه مای و سالروز قیام کارگران شیکاگو مورد تجلیل طرفداران عدالت و آزادی قرار می گیرد. گرچه یادواره همچون روزی به تنهایی دردی از کارگران را دوا نمی کند اما باز هم شایسته است که به پاس زحمات آنان که دنیای امروزی با همه امکاناتش به دست کارگران ساخته شده، و اما سهم ناچیزی نصیب خودشان شده ادای احترام شود. وقتی از شرایط زندگی و کاری کارگران صحبت می شود، نمیتوان کارگران اروپا را با کارگران جهان سومی مقایسه نمود زیرا کارگران اروپا و ممالک پیشرفته، برای مقابله با ناعدالتی و ستمهایی چون کار اضافی بدون مزد، حقوق کم، نبود مرخصی سالانه، عدم امنیت شغلی، نبود بیمه اجتماعی و بیکاری و موارد بسیاری از این قبیل که در گذشته روبرو بودهاند، و برای رسیدن به حقوق کارگری خود به فک رمتشکل نمودن خود و ایجاد سندیکا و اتحایه شدند و از نهادهای کارگری به اهرمی برای کسب حقوق خود در مقابل کارفرمایان استفاده نمودهاند. یکی از بزرگترین تشکل کارگری در جهان که در بعد از جنگ جهانی دوم تاسیس شده و در اروپا بازوی اساسی کارگران میباشد و در عرصههای سیاسی اجتماعی حضور موثر دارد سازمان بین المللی کار "ال او" میباشد. برای نمونه تشکیلات ال او در کشور چهار و نیم میلیونی نروژ بیش از ٨۰۰۰۰۰ نفر عضو دارد و حافظ منافع کارگران، و بویژه در معادلات سیاسی کشور و در مراحل انتخابات نقش مهمی ایفا می کند.
در تاریخ معاصر ایران و با تاسیس حزب توده نهادهای کارگری در ایران تشکیل و نقش مهمی در آگاهسازی جامعه کارگری ایران ایف انمود و برای رسیدن به خواستههای صنفی خود، در مقاطعی به ایجاد تحصن و تظاهرات به ویژه در تهران، اصفهان و آبادان و مناطق نفتی پرداختند.
با سرکوب حزب توده و جریانات مدافع حقوق طبقه کارگر در ایران نهادهای کارگری نیز دچار افت و خیز شدند، و از این زاویه که اتحادیههای کارگری برآمده از افکارکمونیستی و مارکسیستی بوده بیشترین خصومت از طرف نظامهای شاهنشاهی و اسلامی با آنان انجام گرفت، در مقابل کارگران نی زکماکان تهدیدی جدی علیه پایه های نظام پادشاهی و اسلامی بوده و برای نمونه اعتصاب کارگران زحمتکش و ایستادن چرخه اقتصاد بود که ضربه نهایی را به پیکره نظام استبدادی پادشاهی وارد و در نهایت در بهمن ۱٣۵۷ بساط نظام پادشاهی را در هم پیچید. آنچه که نباید از نگاه دور پنداشت این است که رژیم گذشته به خاطر مسائلی که به بقای حکومتش مربوط می شد تا اندازهای به کارگران بخش خدمات توجه می نمود اما با تبعیض آشکاری که میان شهر و روستا قایل بود، نفرت دهقانان را نسبت به خود به اوج رسانده بود و همچنین حمایت از خوانین و فئودالها در مقابل دهقانان بخشی از تاریخ سیاه رژیم شاه است. از مهمترین حرکات دهقانی را می شود شورش دهقانان کردستان در سال ۱٣٣۱ و مناطق بختیاری نام برد. عملکرد تحقیرکننده رژیم شاه بر ضد دهقانان خارج از اینکه ظالمانه و غیرانسانی بود، منحرف کننده نیز بود و دهقانان را بخاطر اینکه با فرهنگ کمونیستی آشنا نشوند به دامن اسلامگرایان افراطی غلطاند زیرا واعظین به راحتی به شستشوی مغزی آنان می پرداختند. نتیجه آن در انقلاب ۵۷ تشکیل نیروی بسیج و تغذیه نیروی انسانی و اساسی در جنگ بی معنی ایران و عراق بود که به راحتی در دام سران جنگ طلب آخوندی قرار گرفتند. از میان کارگران حاشیهنشین و حلبی آبادها نیز با توجه به فضای بسته سیاسی جامعه و دسترسی آنان به متون اسلامی و شرکت در مراسم مذهبی و مساجد نیروی اصلی سپاه پاسداران را تشکیل دادند. خشم کارگران در پرتو این ایده که آنها دارای چیزی نیستند که از دست بدهند به اعتراضات خود علیه ستمگران ادامه می دادند و همین واقعیت به ترسی در دل نظامهای خودکامه تبدیل شد، بیهوده نبود که رژیم شاه تا پایان عمر خود توجهی به زندگی کارگران و دهقانان نداشت و سرمایه های کشور را صرف تسلیحات و مدرنیزه نمودن دستگاه سرکوب نمود که شکاف عمیق طبقاتی را مدام گودتر می نمود. ظهور حلبی آبادها و زاغه نشینها نتیجه سیاست توسعه ناهمگون نظام پادشاهی بود. گرچه قهر انقلابی طبقه کارگر علیه ستم با آمدن نظام اسلامی به اهداف خود نرسید اما همچنان پویا و تهدید جدی بر علیه نظام فعلی نیز می باشد و حاکمان ایران به خوبی به این مهم اگاه هستند که خیزش کارگران قابل کنترل نیست و دیر یا زود به خروش خواهد آمد، چون خواسته های کارگری در جهت برپایی نظامی انسانی و عدالت خواهی می باشد اما نظام اسلامی با هیچ یک از معیارهای انسانی همخوانی ندارد.
با شکل گیری جمهوری اسلامی نهادهای کارگری مستقل در زمره تفکرات کمونیستی و الحادی قلمداد می شدند و یکی از وجوه مشترک آنان با نظام قبلی است و کلیت نظام اسلامی نیز در ستیز با خواستههای طبقه کارگر بود و به این جهت به بیرحمانه ترین شیوه سرکوب می شدند. سرکوب بی رحمانه جنبش دهقانی زنده یاد الله قلی جهانگیری در اصفهان و مناطق بختیاری از اولین موج سرکوب نظام ارتجاعی بعد از کردستان به حساب می آید. با پایان گرفتن جنگ ایران و عراق جمهوری اسلامی ناخواسته برای برون رفت از انزوای بین المللی و به نوعی بازسازی جامعه به فکر سرمایه گذاری روی نسلی که از جنگ برگشته بود پرداخت و در همین راستا برای کارگران نیز در فکر نسخه پیچی بودند و در جریان کنفرانسی که در دهه نود میلادی در نیویورک برگزار شد آقای علیرضا محجوب را ـ نه به عنوان نماینده کارگران بلکه ـ به عنوان نماینده دولت ایران در جلسه فرستاد که به رسوایی بزرگی برای جمهوری اسلامی تبدیل شد که در نهایت و با بازگشت ایشان به ایران به ایجاد خانه کارگر پرداخت. تاسیس این خانه از این لحاظ عوام فریبانه بود که آنها در عمل به فکر احترام و حمایت از طبقه کارگر نبودند و یا اساسا اعتقادی به حقوق کارگران نداشتند بلکه از آن دیدگاه که شاید کارگران را همچون بنیاد مستضعفان یا سایر نهادهای اسلامی زیر چتر خود قراردهند و قدرت آنان را مهار نمایند. و اینکه به خیزش و توان نیروی کارگری ارزشی قائل نبودند و اساسا" خواسته کارگران با تفکرات مذهبی آنها همخوانی ندارد به فکر محدود کردن هر چه بیشتر کارگران بر آمدند تا اینکه همگان دیدند که علی رغم تاسیس چند نهاد مدنی و صنفی همچون کانون نویسندگان و کانون وکلا و کانون معلمان و بعضی دیگر، هیچگاه به کارگران اجازه تاسیس اتحادیه مستقل نداند و به شیوه خود به برخورد با کارگران پرداختند که ممانعت از برگزاری اعتصاب کارگران ایران خودرو در سال گذشته در مقابل ساختمان مجلس از جمله آنهاست. کارنامه جمهوری اسلامی در مقابل کارگران آنقدر منفور است که نیازی به گفتن نیست. جنایت حاکمان بر ضد کارگران خاتون آباد، کارگران افغانی، زندانی نمودن نمایندگان صادق کارگری همچون منصور اسالو و محمود صالحی، ندیده گرفتن حقوق انسانی کارگران کورههای آجرپزی و بی خانمانها دلایل ماهیت غیرانسانی حکومتی است. در تاریخ نظام اسلامی حمله شوراهای اسلامی و خانه کارگر به هیئت مدیره شرکت واحد، فاجعه کارگران خاتون آباد، قراردادهای اجباری شش ماهه کارگران کورههای آجرپزی، و از این قبیل موراد فراموش نشدنی هستند.
سعید حجاریان که تردیدی در ماهیت ارتجاعی نظام برایش نمانده و میداند که خانه کارگر و حزب کار اسلامی چگونه به سوءاستفاده از حقوق کارگران پرداخته اند و برای رسیدن به خواستههای خود نیز از هیچ عمل غیراخلاقی نیز دریغ نمی ورزند در جریان انتخابات فرمایشی اخیر خطاب به سهیلا جلودارزاده کاندید حزب اسلامی کار اعلام نمود: کسی که خود را نماینده جامعه کارگری می داند، به جای اینکه بهفکر سوءاستفاده از موقعیت کارگران باشد، باید وظیفهاش سازماندهی کارگران و دفاع از حقوقشان باشد، تا با اتکای کارگران صلاحیتش در انتخابات تائید شود نه اینکه به رای آنان چشم دوخته باشد اما رای را بر ضد آنان بکار برد.
در شرایط فعلی جنبش کارگری و خواسته های کارگران، با جنبش ملی دمکراتیک خلقها در ایران و جنبش سراسری زنان در ارتباط تنگاتنگ بوده و سه عامل مهم درعرصه تحولات اجتماعی ـ سیاسی ایران محسوب می شوند و سرنوشت مشترکی دارند.
در خاتمه لازم می دانم که در گرامیداشت روز کارگر از همه کارگران کردستان و ایران به کلی، از کارگران کورههای آجر پزی و کارگران ساختمان سازی که برای بدست آوردن حداقل دستمزد و حفظ بقا به دورترین نقاط ایران مهاجرت می کنند ادای احترام شود و به امید فردایی که به دور از شعار و خیال به جامعه ای ضد استثمار برسیم.
|