•
آوازه ی نوروز خطا بود وگر نه
در موکب گل، مطرب طناز چه شد پس
شاید که زمین یا ئسه ای بود جوان سال
ور نه ثمـر ِنطفه ی آغاز چه شد پس
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۲ آوريل ۲۰۰٨
ای مطرب طناز ترا ساز چه شد پس
شوریدگی دلکش آواز، چه شد پس
شهداب شهامت که به صد ناز چشاندی
بر حنجره ی تشنه ی ابراز، چه شد پس
دادی خبـر ِ هـَدم ِ قفـس، مرغ سحر را
اما نشدش فرصت پرواز، چه شد پس
در زمزمه ات دُرج ِ بسی سر ّ ِ نهان بود
گنجینه ی گوهر گر ِ ایجاز چه شد پس
گفتند که آبستن سحِــر است ، بهاران
فرزند مسیحا دم ِ اعجاز چه شد پس
آوازه ی نوروز خطا بود وگر نه
در موکب گل، مطرب طناز چه شد پس
شاید که زمین یا ئسه ای بود جوان سال
ور نه ثمـر ِنطفه ی آغاز چه شد پس
شلاق ِ جنون ، صورت گل خَست ، به فریاد
بانگی که کند بر ملأ این راز، چه شد پس
بر باغ چه ها رفت که زردند نهالان
سرسبزی سروان سرافراز، چه شد پس
دیواری از اجبار ِ سیـه راه صدا بست
آزادگــی ِ پنجـره ی باز، چه شد پس
در مسلخ عشاق چو کشتند نکو را *
افشاگری ِ سرکــش آواز چه شد پس؟
ویدا فرهودی
بهار ۱٣٨۷
* اشاره به سنگ نوشته ی آرامگاه میرزاده ی عشقی
«در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشتخو را نکشند
گر عاشق صادقی، زکشتن مهراس
مردار بود هرآنکه او را نکشند»
|