در حیاط خلوت، عرصه بر آمریکا تنگتر می شود
ا.م. شیری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۵ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۴ آوريل ۲۰۰٨
به گزارش خبرگزاریها، در انتخابات ریاست جمهوری روز یکشنبه،٢١ آوریل ٢٠٠٨، در پاراگوئه، فرناندو لوگو، روحانی سابق مسیحی، با پشتیبانی ائتلاف احزاب چپ میهن پرست، به ریاست جمهوری این کشور فقیر آمریکای لاتین انتخاب شد. بدین ترتیب، بعد از شش دهه به حاکمیت حزب راستگرای «کلرادو» که از متحدان کاخ سفید بشمار می رود، پایان داده شد.
فرناندو لوگو، رئیس جمهور منتخب پاراگوئه، سه سال پیش زمانی که از صفوف روحانیت خارج شد، گفت: «من عضو هیچ گروه ایدئولوژیک و چپ نبوده ام، من در لباس روحانیت، ضعف خود را در خدمت به فقرا احساس کردم. کلیسای آمریکای لاتین به ارزشهای خاص خود پایبند است».(نقل از یورو نیوز و دیگر خبرگزاریهای معتبر جهانی).
بدین ترتیب، با انتخاب فرناندو لوگو به ریاست جمهوری، یکی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین که زمانی مجموعا به عنوان حیاط خلوت آمریکا شناخته می شدند، پاراگوئه، به جمع آن دسته از کشورهای آمریکای لاتین پیوست که، راه سوسیالیسم قرن بیست و یکم را در پیش گرفته اند. مهمترین بخش برنامه اتنخاباتی فرناندو لوگو، خروج از دایره نفوذ آمریکا بود.
اینکه سوسیالیسم قرن بیست و یکم چه نوع سوسیالیسمی خواهد بود، آینده، هم نشان خواهد داد و قضاوت. ولی، آنچه که حائز اهمیت جدی است و اصولا باید مورد توجه قرار گیرد، عبارت از این است که، سوسیالیسم، علیرغم تخریب آن در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی، ههچنان به عنوان آخرین راه شناخته شده برای آینده بشریت از جاذبه و احترام خاصی در میان توده های فـقـیر، زحمتکشان، کارگران و نیروهای سیاسی مترقی برخوردار است.
فرناندو لوگو با خروج خود از صف روحانیت و جلب حمایت نیروهای چپ میهن پرست، به کلیسا ومعابد و مساجد پیغام داد که با تشکیل انجمنها و بنگاههای خیریه، نمی توان به مبارزه با فقر، بدبختی و گرسنگی توده ها برخاست. باید ریشه تمام مصایب و بلایای اجتماعی را خشکاند که، در نوع مالکیت بر ابزار تولید، استثمار فرد از فرد و استعمار نهـفته است.
انتخاب فرناندو لوگو، پیامی بود برای روحانیت مترقی همه ادیان، بویژه آن گروه از روحانیت شیعه ایران که، هنوز به آرمانهای عدالتخواهانه پشت نکرده اند. هنوز بدنبال جستجوی راههای عملی و ممکن برای خدمت به مردم هستند. این بخش از روحانیت، می توانند و باید به توهمات رایج غلبه کرده و در اتحاد با دیگر نیروهای چپ میهن پرست، در راه از میان برداشتن فقر و گرسنگی، برای پایان دادن به استثمار فرد از فرد، در راه برقراری عدالت اجتماعی مبارزه کنند.
امروز، بخش بزرگی از روحانیت و همچنین بخش وسیعی از مردم ایران، باید به حدی از اعتلا و رشد فکری رسیده باشند که، سوسیالیسم (عدالت اجتماعی) و کمونیسم را «بی خدائی» و «اشتراکی کردن زنان»، معنی نکنند و بپذیرند که این تعریف عوامفریبانه و بی پایه را، غارتگران ثروتهای مردم، مروجان فـقـر و گرسنگی، استعمارگران، امپریالیسم و ارتجاع، برای تداوم غارتگری و توجیه جرایم خویش، برای دور ساختن توده های کار و زحمت از اهداف انسانی، با سوء استفاده و تحریک احساسات پاک آنها، رایج ساختند.
روی کار آمدن نیروهای چپگرا در آمریکای لاتین، بار دیگر نشان می دهد که حذف اتحاد شوروی و تبلیغات خصمانه مداوم برعلیه آن، نمی تواند مبارزان راه عدالت اجتماعی را از مبارزه برای ساختن سوسیالیسم باز دارد. نمی تواند از اعتبار و نفوذ سوسیالیسم در میان مردم تحت ستم و استثمار بکاهد. نمی تواند حرکت تاریخ را متوقف ساخته و آن را به عقب برگرداند.
روند پیروزی پیاپی چپگرایان در آمریکای جنوبی موید این امر است که، امپریالیسم جهانی و در رأس آن آمریکا، بزرگترین عامل تیره بختی و گرسنگی مردم جهان است. باید به سلطه آن پایان داد و می توان بدون آن به کار و زندگی ادامه داد. رابطه با آمریکا، هیچگاه، در هیچ کجای جهان و در هیچ کشوری به سود مردم نبوده و نمی تواند باشد. چرا که آمریکا به چیز دیگری غیر از جنگ، کودتا، خونریزی، ویرانی، چپاول و گرسنگی دادن به مردم، پای بند نیست.
چندی پیش، کشورهای امریکا لاتین با هدف خروج از زیر سلطه بانک جهانی، با پیشنهاد ونزوئلا، بانک بین المللی خود را تاسیس کردند و هفته گذشته، هوگو چاوز، در سخنرانی خود بمناسبت سالگرد کوتای آمریکا برعلیه دولت منتخب وی، اعلام کرد که کشورهای آمریکای لاتین، بمنظور دفاع جمعی در مقابل تجاوزات مداوم آمریکا، پیمان نظامی تشکیل می دهند.
ضمن اظهار شادمانی از پیروزی ائتلاف چپهای میهن پرست در پاراگوئه، یکی دیگر از کشورهای غارت شده آمریکای لاتین، میهن پرستان ایران را به اتحاد و ائتلاف حول حداقلها فراخوانده و این سخن خود را که چند روز پیش، طی مطلبی تحت عنوان «میلیاردرها چگونه بر خر مراد سوار می شوند» بیان کرده بودم، بار دیگر تکرار می کنم: « اولین و کم هزینه ترین شرط وقوع معجزه(پیروزی)، درک ضرورت وحدت در میان نیروهای ترقیخواه و محقق ساختن آن است. شرط دوم، عبارت از تغییرات جدی در متدهای مبارزه و عدم سازش در اصول اساسی، کار تبلیغی و ترویجی روشنگرانه در میان توده های کار و زحمت و سازماندهی آنها می باشد. وشرط سوم، عبارت از؛ ترک سیاست «فحش بده، فحش بستون» با سرمایه داری، تأکید بر تحولات بنیادین، مبارزه برای تغییر مکانیزمها وشعبده بازیهای انتخاباتی و تعیین قواعد جدید «بازی» است که، می تواند نظر و خواست عامه مردم را بر آورده ساخته و میلیاردرها را از خر مراد، پیاده کـند». یقین که، نیروهای ائتلاف چپ پاراگوئه، برای پیروزی خود، چنین راهی را طی کردند.
edalet@bakinter.net
|