روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۵ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۴ آوريل ۲۰۰٨
اختلاف سلیقه در دولت؟
شاید وزیر برکنار شده چون منصب خود را از دست رفته دیده به یاد رک گویی و بیان اختلاف خود با رئیس جمهور افتاده است!
کافی است دو وزیر دیگر در ایستگاه بعدی پیاده شوند
دفاع مدیر کیهان از آیت الله مصباح یزدی
روزنامه اعتمادملی نیزدر همین زمینه با عنوان: نمی شود از واقعیت فرار کرد نوشته است:
نهمین وزیر کابینه نهم هم از قطار دولت پیاده شد. او نطقی در ایستگاه ایراد کرد که در تاریخ خواهد ماند و از نکاتی گفت که بارها کارشناسان و متخصصان گفته بودند. معلوم است وی بسیاری ملاحظات را نیز در نظر داشته است. اینک خوانندگان را به مرور بخش هایی از آن سخنان فرا می خوانیم: مهم ترین ویژگی عملکرد من این بود که در دوره ای مسوولیت پذیرفتم که ناهمواری های بسیاری برای انجام کار وجود داشت و خیلی از مسائل غیرقابل پیش بینی بود.
اول: نسبت به تجربه گذشته کشور و یا آدم هایی که تجارب خوبی داشتند نظر مثبتی وجود نداشت و حداقل این بود که با ابهام به آن نگریسته می شد.
این درحالی بود که هنوز نقشه راه برای آینده موردنظر نیز آماده نشده بود. بسیاری از مفاهیم پذیرفته شده علم اقتصاد در دنیای امروز از قبیل تاثیر نقدینگی در تورم و یا چگونگی تقسیم کار مطلوب بین دولت و مردم زیر سوال بود. به برنامه چهارم به عنوان سندی لازم الاتباع نگاه نمی شد، این درحالی بود که هیچ تلاشی برای تغییر آن نیز نمی شد.
دوم: مسائل جنبی دست چندم کشور که اصولا اهمیت نداشتند در شرایطی، تبدیل به مساله دست اول کشور می شدند، مثل تعیین ساعت کار بانک ها که ماه ها ما را به خود مشغول کرد.
سوم: دولت به دلایل متعدد با حوزه پیرامونی خودش دچار مساله می شد و این فضای سنگین بر کار دستگاه هایی مثل وزارت امور اقتصادی و دارایی سایه افکنده بود. مسائلی که هنوز هم بسیاری از آنها حل نشده است، مشکل با مجلس، مشکل با مجمع تشخیص مصلحت نظام، مشکل با اشخاص خاص، مشکل با صدا و سیما، مشکل با روزنامه ها، مشکل با نامزدهای رقیب در انتخابات قبلی ریاست جمهوری، مشکل با نامزدهای بالقوه در انتخابات دهم و ده ها مساله دیگر که قابل ذکر نیست. این مسائل هرکدام به تنهایی کافی بودند که حرکت تند و سریع و پرشتاب را از دستگاه های اجرایی بگیرند.
چهارم: در طول این دوره به نظر می رسید مهم ترین برنامه دولت مبارزه با برنامه تحریم فزاینده مالی آمریکا علیه ایران باشد و قاعدتا می بایستی همه توان خود را حول این محور بسیج می کردیم.
وی در فراز دیگری درخصوص انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی و شاهکارهای جناب رحیمی رئیس کل دیوان محاسبات آورده است: یک بار آقای دکتر رحیمی رئیس کل دیوان محاسبات در یک مصاحبه داخلی ـ خارجی اعلام نمود که یکی از قراردادهای نفتی که در دولت قبل منعقد شده، مساله دار است و لذا باید این قرارداد که ۲۰ میلیارد خسارت به کشور می زند لغو شود. هم من و هم وزیر نفت جداگانه با ایشان صحبت کردیم و گفتیم این نحوه رفتار شما با قراردادهای بین المللی حیثیت ما را زیر سوال می برد و دیگر در بستن قراردادهای جدید به ما اعتماد نمی کنند. داوود دانش جعفری در حوزه بانک ها نیز به نمونه های جالبی اشاره دارد: یک بار نامه آوردند که گروهی از مدیران سطح میانی بانک ها به دلیل حرف گوش نکردن باید برکنار شوند. از شش ماه قبل فشار برای برکناری بی دلیل آقای درخشنده این جانباز فعال که الحق نقش برجسته ای در بازسازی بانک سپه داشت شروع شد ولی من همه اینها را علیه منافع ملی می دانستم و لذا همکاری نکردم. فشار بیمه ایران، از ناحیه دیگر اعمال شد. یک گزارش ساده در مورد تخلف مدیران قبلی بیمه ایران که در دوره من هم نبود، به زودی تبدیل به یک مساله ملی شد و بعد جمع کردن موضوع چقدر نیرو برد ! موضوع هایی مثل طرح های بیشتر تبلیغی و نه تخصصی و ورود غیرمدبرانه به حوزه هایی که نیازمند مطالعه بوده است اما سخنان پایانی ایشان در بخش مسکن پاسخی صریح به اظهارات رئیس جمهور است. ولی سوال آن است که آیا، وزیر سابق اقتصاد چنین نظراتی را به دکتر احمدی نژاد منتقل نکرده بود؟ و اگر منتقل کرده بودند آیا رئیس جمهور علی رغم دانستن، آن اظهارات غریب را در قم طرح کرده اند؟ این بخش را بخوانید: آنچه که در این رابطه مهم است، این است که چرا زمینه های تحریک های اینچنینی در اقتصاد ما وجود دارد؟! چرا در کشورهای دیگر این اتفاق نمی افتد و یا کمتر می افتد؟! وقتی قدرت خرید اقتصاد سالیانه با تزریق رشد نقدینگی ٣۵ تا ۴۰ درصد بالا می رود، طبیعی است که با پول بیشتر باید کالای بیشتری خرید. اگر میزان کالا کافی نباشد، همان کالای موجود قیمتش بالا می رود. اگر می خواهیم رشد تورم متوقف شود باید ریشه های تحریک کننده آن را بخشکانیم. یعنی کنترل رشد نقدینگی. این همان مطلبی است که من در مراسم رای اعتماد در مجلس گفتم. ریشه اصلی رشد نقدینگی فزاینده در اقتصاد ما را باید در بودجه دولت، در کسری بودجه های آشکار و پنهان و یا در اضافه خرج های آشکار و پنهان آن جست وجو کرد. آیا می شود انتظار داشت که برای انجام تکالیف بودجه ۱٣٨۷ نزدیک به ۶۰ میلیارد دلار نفتی توسط بانک مرکزی تبدیل به ریال شود، ولی نقدینگی بالا نرود؟! هر کس بلد است بفرماید انجام دهد. یا اگر نقدینگی بالا رفت، کاری کنیم که تورم بالا نرود؟! هرکس می تواند بفرماید انجام دهد. تورم نتیجه محتوم این سیاست است و نمی شود از واقعیت فرار کرد. جالب آن است که کابینه نهم به سمت مارس شدن پیش می رود. یعنی کافی است دو وزیر دیگر هم در ایستگاه آتی پیاده شوند.
دفاع کیهان از آیت الله مصباح
حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان در سرمقاله دیروز این نشریه: می ترسید؟… حق دارید! نوشته است:
این حکایت در گلستان سعدی آمده است:
شیادی گیسوان بافت، که علویم و با قافله حجاز به شهر اندر آمد، که از حج همی آیم و قصیده ای نزد ملک برد که خود سروده ام!… یکی از ندیمان پادشاه که آن سال از سفر دریا آمده بود گفت؛ من او را در عید اضحی ـ عید قربان ـ در بصره دیدم، پس حاجی چگونه تواند بود؟! دیگری گفت؛ پدرش نصرانی است، علوی چگونه باشد؟! و شعرش را به دیوان انوری یافتند…
برخی از مدعیان اصلاحات، مدتی است به تحریف کلام مبارک امام راحل(ره) روی آورده و با ساخت داستان های جعلی و نسبت دادن آن به حضرت امام(ره) و یا افزودن و کم کردن از سخنان آن بزرگوار ـ که از بخت بد مدعیان اصلاحات تماماً ثبت شده و مکتوب است ـ افکار انحرافی خود را ترویج داده و تلاش می کنند برای مواضع و عملکرد انحرافی خویش از گفتار و رفتار امام راحل(ره) دلیل و سند بتراشند!
کیهان طی چند سال اخیر به نمونه هایی از این تحریف ها با ذکر سند پرداخته است و البته در تمامی این موارد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) که به همین منظور تشکیل شده و از بیت المال بودجه می گیرد، سکوت محض اختیار کرده است!
جدیدترین نمونه این تحریفات، ساخت یک داستان جعلی علیه آیت الله مصباح یزدی و نسبت دادن آن به امام راحل(ره) است. در جریان این تحریف یکی از مدعیان اصلاحات به نقل از مرحوم آیت الله توسلی ـ که در قید حیات نیست و اگر بود، این داستان جعلی را به یکی دیگر از نزدیکان امام(ره) که از دنیا رفته است، نسبت می داد ـ گفته است؛
با چند نفر از دوستان در خدمت ایشان ـ مرحوم توسلی ـ بودیم. آقای توسلی که از حرمت شکنی بیت امام در آن روزها برافروخته و ناراحت به نظر می رسید، رو به جمع ما کرد و در استناد به سخنان خود گفت؛ برای شما خاطره ای تعریف می کنم که تاکنون نقل نکرده ام. پس از شهادت جناب حاج شیخ فضل الله محلاتی، برادران سپاه با بیت امام تماس گرفته و به حاج احمد آقا گفتند، اگر امام تائید کند، آقای فلانی را به عنوان جانشین آقای محلاتی خدمتتان معرفی می کنیم. آقای توسلی می گفت؛ تا مرحوم حاج احمد آقا این پیام را به امام رسانید، امام به رسم عادت همیشگی شان که مخالفتشان را با پشت دست نشان می دادند، با دستشان به او اشاره کرده و گفتند؛ نخیر، و افزودند: من بیایم این آقا را به عنوان نماینده خودم در سپاه بگذارم که برود منویات و نظرات پدرخانمش آقای… را پیاده کند و سپاه را وارد این مسایل نماید؟… !!
درباره این داستان جعلی و اهداف تحریف کنندگان گفتنی هایی هست.
۱ ـ شخصیت مورد نظر مدعیان اصلاحات، حجت الاسلام والمسلمین محمدی عراقی داماد آیت الله مصباح یزدی است و از آنجا که دروغگویان کم حافظه و تحریف کنندگان نظرات امام(ره) رسوا شونده اند، باید گفت؛ آقای محمدی عراقی قبل از شهادت شهید محلاتی، با حکم حضرت امام(ره) قائم مقام ایشان در سپاه بود و بعد از شهادت شهید محلاتی نیز تا چند ماه بعد از پایان جنگ، یعنی از اسفندماه ۱٣۶۴ تا اسفند ۱٣۶۷ به دستور و حکم حضرت امام(ره) وظیفه نمایندگی حضرت امام(ره) در سپاه پاسداران را برعهده داشت. )صحیفه امام جلد ۱۹ ص۴۹۶ و صحیفه امام جلد ۲۱ ص ٣۱٣).
خب! آقایان تحریف کننده! چه می فرمائید؟! مگر نه این که مطابق داستان شما، حضرت امام(ره) نگران بوده اند که مبادا آقای محمدی عراقی نظرات پدر همسرشان یعنی آیت الله مصباح یزدی را در سپاه پیاده کنند! پس چرا همان حضرت امام(ره) ایشان را در حساسترین دوران سپاه یعنی دوران جنگ در این سمت گمارده اند؟! نظر حضرت امام(ره) که صریح است و مکتوب و این واقعیت هم که آقای محمدی عراقی در تمامی طول دوران جنگ در سمت یاد شده بوده اند قابل انکار نیست، پس بدون کمترین تردیدی باید گفت؛ شما آقایان مدعی اصلاحات دروغگو، تهمت زننده و تحریف کننده نظرات امام راحل هستید. آیا غیر از این است؟!
آقای محمدی عراقی، فرزند شهید، زندانی سیاسی دوران ستم شاهی و حاضر در عرصه های نبرد طی ٨ سال جنگ تحمیلی بوده است. نیم نگاهی به صحیفه امام(ره) بیندازید و عباراتی را که حضرت امام(ره) در تمجید و تجلیل از آقای عراقی نوشته و بر زبان آورده اند نگاه کنید و… حالا بفرمائید که شما آقایان در آن دوران سخت کجا بوده اید؟! و زیر سایه کدام درخت عافیت نشسته بودید؟!
۲ ـ و اما هدف اصلی تحریف کنندگان نظر مبارک حضرت امام، مخدوش کردن چهره حضرت آیت الله مصباح یزدی بوده است. چرا؟!… پاسخ خیلی روشن است. و به قول رهبر معظم انقلاب، دقیقاً به همان علت که با شهید بهشتی مخالفت می رزیدند و علیه شهید مطهری موضع می گرفتند. گناه شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی، شهید باهنر و… فقط این بود که با همه توان و با چنته علمی فراوان به حمایت از امام(ره) برخاسته و در مقابل دشمنان داخلی و خارجی امام راحل(ره) ایستاده بودند. از نگاه مدعیان اصلاحات آیت الله مصباح یزدی نیز مرتکب همین گناه شده است. زیرا در حالی که اسلاف طیف یاد شده، سنگ جدایی دین از سیاست و حمایت از انجمن حجتیه را به سینه می زدند، آیت الله مصباح یزدی ـ به گواهی اسناد موجود از آن دوران یعنی دهه ۴۰ ـ با توان علمی خود رسواگر انجمن حجتیه و حامیان درباری این گروه منحرف بود. این جمله آیت الله مصباح برای همه شناخته شده است که وقتی انجمن حجتیه ای ها ـ سران این گروه منحرف مورد نظر است ـ اعلام می کردند قبل از ظهور حضرت صاحب(عج) نباید در پی تشکیل حکومت بود! آیت الله مصباح خطاب به آنان گفته بود، چرا برای استفاده از سهم مبارک حضرت امام زمان علیه السلام منتظر ظهور و کسب اجازه از ایشان باقی نمی مانید و به راحتی آن را مصرف می فرمائید؟!
وقتی مدعیان اصلاحات همین تز جدایی دین از سیاست را در قالب سکولاریزم به میدان آوردند و با حمایت آشکار مجامع بیرونی در پی حذف ارزش های اسلامی و انقلابی بودند، آیت الله مصباح یزدی ـ باز هم به گواهی دهها کتاب، صدها جزوه و هزاران ساعت نوار سخنرانی که از ایشان موجود است ـ یکی از برجسته ترین دانشمندان دینی و انقلابی بود که در مقابل این موج انحرافی ایستاد و بی آنکه از هجوم دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها، از جمله و مخصوصاً برخی از مدعیان اصلاحات کمترین هراس و تردیدی به خود راه بدهد با احاطه و اشراف مثال زدنی و کم نظیر خود بر علوم حوزوی و فلسفه و مبانی اندیشه غرب، از آموزه های اسلامی و نظرات مبارک حضرت امام(ره) دفاع کرد. آیا بر اساس داستان جعلی شما، حضرت امام(ره) از ترویج این دیدگاهها در سپاه نگران بودند؟! شاید می خواهید بگوئید که آن بزرگوار خواستار ترویج دیدگاه انحرافی انجمن حجتیه و نظرات سکولاریستی طرفداران آمریکا در سپاه بودند؟!
٣ ـ نظرات و دیدگاههای آیت الله مصباح یزدی تماماً مکتوب و موجود است و معلوم نیست چرا مدعیان اصلاحات به جای داستانسرایی و جعل و تحریف نظرات حضرت امام(ره) برای مقابله با این دانشمند الهی، راه نزدیکتری را انتخاب نکرده و نظرات ایشان را نقد نمی کنند؟ و یا نظرات ایشان را با دیدگاههای خود در دوران اصلاحات نظیر بسیج عامل خشونت است ! فرهنگ شهادت طلبی خشونت آفرین است !، امام حسین علیه السلام قربانی خشونت جدش رسول الله(ص) در بدر و احد شد !، دیدگاههای امام خمینی باید به موزه تاریخ برود !، ائمه معصومین(ع) هم قابل نقد هستند ! و… مقایسه نمی کنند تا بر همگان آشکار شود چه کسانی در خط مبارک حضرت امام(ره) گام برداشته اند و چه کسانی به بهانه خط امام(ره) نسخه های آمریکایی در حمایت از سرمایه داران و مرفهین بی درد را پیچیده اند. این راه که خیلی گویاتر است. چرا از این فرمول منطقی استفاده نمی کنید؟ می ترسید؟! از چه؟ از رسوایی؟… حق دارید!
۴ ـ طیف یاد شده که اخیراً به تحریف سخنان حضرت امام(ره) روی آورده اند برای مقابله با آیت الله مصباح یزدی داستان جعلی دیگری نیز ساخته و بارها به آن دامن زده اند و آن، اینکه می گویند در یکی از سال های سیاه رژیم طاغوت ـ سال ۱٣۵۶ ـ که حضرت امام عزای عمومی اعلام کرده بودند، آیت الله مصباح برخلاف نظر ایشان، در موسسه خویش جشن نیمه شعبان را برپا کرده بود! که تحقیقات مستند و موجود به وضوح نشان می دهد این نیز یک دروغ دیگر است. موسسه یاد شده همان موسسه در راه حق بود که اولاً؛ در آن هنگام مدیریت این موسسه با حضرات آیات، استادی، خرازی و شهید حقانی بود که در تاریخ یاد شده شهید حقانی توسط ساواک دستگیر شده و در زندان به سر می برد. بنابراین مسئولیت موسسه با آیت الله مصباح نبود که تصمیم به جشن و سرور بگیرند.
ثانیاً؛ در آن زمان، موسسه در راه حق را برای نوسازی، تخریب کرده بودند و طلاب و شاگردان در یک محل موقت به کسب تحصیل مشغول بودند. بنابراین مکانی برای برپایی جشن نیمه شعبان و مخالفت با نظر مبارک حضرت امام(ره) وجود نداشت، ثالثاً؛ به گواهی تمامی بزرگان حوزه، اساساً موسسه در راه حق آن سال از برپایی جشن و سرور به علت تحریم حضرت امام اجتناب ورزیده و این نظر را هم اعلام کرده بود. رابعاً؛ حضرات آیات استادی و خرازی به عنوان مسئولان موسسه در راه حق، این داستان سرایی علیه آیت الله مصباح یزدی را به شدت تکذیب کرده اند و…
۵ ـ و در پایان این نوشته که فقط اندکی از بسیارهاست، اشاره به نظر رهبر معظم انقلاب درباره حضرت آیت الله مصباح یزدی را خالی از لطف نمی دانیم. ایشان می فرمایند؛
بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم. اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا، این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می کند… این هجوم های تبلیغاتی که به شخصیت های برجسته و انسان های والا و بااخلاق برجسته وارد می کنند، نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاس گزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آن جا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آن جا را می شناسد و به مقابله اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|