یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتشار نشریه ی «کار داخل کشور»
دومین شماره ی نشریه ی «کار داخل کشور» منتشر شد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۲۷ آوريل ۲۰۰٨


دومین شماره ی نشریه ی «کار داخل کشور» منتشر شد. این نشریه متعلق به «گروهی از فدائیان خلق ایران - داخل کشور» می باشد و تاریخ انتشار آن روز هشتم اردیبهشت ماه است. مطالب مندرج در این شماره ی این نشریه در زیر آورده شده است:

سرمقاله:
درحواشی انتشار نشریه ”کار داخل کشور“


    انتشار کار داخل کشور همانطوریکه پیش بینی می نمودیم عکس العمل های متفاوتی را در پی داشت. امیل های متعددی که برای ما ارسال شده حاکی از استقبال گرم و شادمانه تعداد زیادی ازآنها بوده، که اکثراً خواهان اشتراک اینترنتی نشریه گشته اند. ارتباطات محدود ما در داخل کشور با کسانی که نشریه را دیده اند اکثراً ذوق زده و از این اقدام رفقای خود خشنود بودند. البته بودند رفقایی که سوالات و ابهاماتی هم در مورد حرکت فوق داشتند. متأسفانه بعلت مسائل امنیتی نمی توانستیم جوابگوی رودرروی آنان باشیم. هر چند که ارتباطات مستقیم ما هم در حدی نیست که جوابگوی سوالات همه مخاطبین باشد. بالاجبار وسیله ارتباطی ما به همین چند صفحه نشریه محدود می شود، که تنها سهم کوچکی از آنرا می توانیم به این امر اختصاص دهیم. اما در خارج از کشور به نظر می رسد با بایکوتی بی سرو صدا مواجه شده ایم. سایت کار آنلاین و دیگر سایت های فدایی و احزاب و سازمان های چپ نه تنها از گذاشتن این نشریه در سایت های خود و یا دادن لینک آن امتناع نمودند، حتی از اعلام خبر انتشار آن نیز خودداری کردند. تنها سایت ” یاران ما“ که خود اخیراً مغضوب هیئت سیاسی سازمان قرار گرفته خبر انتشار آنرا اعلام و با دادن لینک امکان دسترسی به نشریه را فراهم ساخت و سایت ”صدای مردم“ و چند سایت دیگرهم به نقل از این سایت خبر انتشار آنرا درج نمود.
    الزام انتشار نشریه در فورمت پی- دی- اف برای حفظ شکل نشریه در پرینت و تکثیر آن در داخل کشور، مشکلاتی را برای نقل مقالات در سایت های اینترنتی را به همراه داشته است. سعی خواهیم نمود در شماره های بعدی مقالات آنرا در فورمت وورد هم ارائه کنیم تا این مسئله مشکل ساز نباشد. هر جند که درج خبر انتشار آن به این موضوع ارتباطی نداشت.
انتشار نشریه ”کار داخل کشور“ دوستان زیادی را خشنود، عده ای را شوکه و کسانی را ناراحت ساخته، کسانی که معتقدند اگر کاری باید انجام گیرد، حتماً باید از کانال آنها و البته با اجازه ایشان باشد. هرچند که خود هم زیاد حال وحوصله کار کردن ندارند. عدم معرفی و ناآشنا بودن دست اندرکاران نشریه و مسائل امنیتی شاید دستآویز محکمه پسندی برای بایکوت خبری آن باشد، و یا دعوای حیدر- نعمتی اکثریتی بودن ما هم دلیلی است برای عده ای دیگر. روی سخن ما با کسانی است که ما و امثال ما را آلترناتیو و یا بدیلی برای خود محسوب می دارند. دوستان ما باری را برداشته ایم که متأسفانه سالهاست شما برزمین گذاشته اید، و مطمئنیم به تنهایی توان رساندن آن به سرمنزل مقصود را نداریم. ولی به یاری یاران آشنا و ناآشنای خود امیدواریم. البته انکار نمی کنیم که نگرانی امنیتی بخشی از دوستان بجاست. ما این نگرانی ها را درک میکنیم و بر آن ارج می نهیم. حتماً شما نیز نگرانی های امنیتی ما را که در کام افریت مرگ چنین رقص رندانه ای را شروع کرده ایم، درک می کنید. سعی خواهیم نمود در پروسه ای با این دوستان به تعاملی منطقی دست یابیم، فقط اجازه دهید بخاطر محدودیت های فراوان برای ما، چگونگی آنرا هم ما تعیین کنیم.
    هدف ما راه اندازی نشریه ای تئوریک- سیاسی در داخل کشور بود که بتواند خلع نسبی مطبوعاتی چپ و خصوصاً سازمان مان را در حد توان برطرف سازد، ما در نخستین شماره نشریه ”کار داخل کشور“ نوشتیم که: ” در این نشریه سعی خواهیم کرد صدای همه فدائیان و کمونیست های داخل کشور را انعکاس دهیم، و در صفوف کارگران و زحمتکشان، در میان زنان و دانشجویان برای صلح، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم مبارزه کنیم. ما اقدام خود را مکمل دیگر صداهای چپ کشورمان می دانیم، وضمن حمایت از جنبش چپ و مبارزه در این اردو کاستی ها و انحرافات تمامی جریانات چپ را نقد خواهیم نمود، ضمن آنکه تلاش خواهیم کرد از ارائه تصویری از خود بعنوان آلترناتیوی برای دوستان دیگر دوری گزینیم. ما براین باوریم که پربار بودن نشریه و تداوم انتشار آن، نیازمند یاری شما رفقا و هم رزمان داخل و خارج از کشور می باشد. با ارائه گزارش، اخبار و مقالات و نوشته ها و رهنمودهای خود ما را در این راهی که آغاز کرده ایم یاری نمائید.“ و همچنان بر این باوریم. از این رو دو مطلب از فعالین داخل کشور در این شمار گذاشته ایم. در شماره بعدی ما به علل تشتت صفوف چپ و راه کارهای برون رفت از این معضل خواهیم پرداخت. از دوستانی که بواسطه ایمیل برای انجام مصاحبه اینترنتی تماس می گیریم، انتظار داریم با همکاری خود، ما را در این راستا یاری نمایند.

”برگی از صفحات جنبش کارگری و کمونیستی ایران“
اعلامیه حزب کمونیست ایران
” اول ماه مه ”


”ترجمه شده از متن روسی
رفقای رنجبر و زحمتکش،
    امروز روز اول ماه مه عید رنجبران جهان است. امروز روزی است که رنجبران قدرت تشکیلاتی و اراده دفاع از حقوق و منافع طبقاتی خود را ظاهر می سازند. امروز در سراسر جهان، رنجبران کار را ترک می گویند و روز کار را جشن می گیرند. در این روز رنجبران آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، و سایر کشورها، و البته روسیه آزاد، در خیابان ها تظاهرات برپا می کنند. شعار انقلابی و سرود های بین المللی رنجبران تمام جهان را به تکان در می آورد.
رنجبر ایرانی
    تو یکی از افواج این ارتش قدرتمند و مهیب را تشکیل می دهی! تو باید در کنار رنجبران تمام جهان علیه بی قانونی های امپریالیسم، استبداد رژیم موجود، جنگ خونین سرمایه داران و زورگوئی های روز افزون کار فرمایان قد علم کنی: تو باید برای روز کار هشت ساعته بخاطر اعلام قوانین مدافع کارگر بپا خیزی!
برادران، رفقا!
    شاه، مالکین ارضی، ملاها، نمایندگان مجلس، سران نظامی، حکام، کارمندان[ عالی رتبه ]، فرمانداران، و کلیه سرمایه داران بر شما حکومت می کنند و از طریق وسایلی که شما و دهقانان فلک زده تهیه می کنید به عشرت زندگی می کنند: اینان به حساب بردگی شما و فلک زدگی شما و دهقانان بدبخت ایرانی زندگی می کنند. امروز شما محکوم به فلاکت هستید. شما به فردا نه امیدی دارید و نه اطمینانی. شما مدام زیر تهدید بیکاری و فقر قرار دارید. دولت اشرافی کنونی هرگز از حقوق شما دفاع نکرده، و نخواهد کرد. این دولت نماینده و مدافع اشراف، ملاکین وسرمایه داران بزرگ ایران و همچنین دست نشاندگان امپریالیسم خارجی است.
    نیروهای ملی و عناصر آزادی طلب که اکنون علیه رژیم مستبده و علیه فعالیت های جنایتکارانه، به خاطر آزادی، علیه مظالم و بی قانونی های دولت بورژوا مبارژه می کنند، به حمایت شما احتیاج دارند. شما باید حامی و اساس این گروه های انقلابی، پیش قراولان جنبش آزادیبخش و انقلابی باشید.
    رفقا، برای کسب حقوق خود، در زیر بیرق سرخ انقلاب متحد شوید! رنجبران و دهقانان ایرانی مدافع و حامی دیگری ندارند مگر فرقه کمونیست ایران که فرقه رنجبران است.
    رفقای رنجبر، تظاهرات کنید، زیرا آزادی بشریت به اتحاد و تظاهرات رنجبران بستگی دارد. بپا خیزید، زیرا خیانت، ظلم، استبداد و خود سری دولت اشرافیت ایران حد و مرزی نمی شناسد. متحد شوید و برای ویران کردن اساس این ظلم و استبداد تظاهرات کنید.
زنده باد اتحاد بین المللی و همبستگی رنجبران!
زنده باد ستاد فرماندهی انقلاب جهانی، بین الملل سوم!
زنده باد اول ماه مه!
فرقه کمونیست ایران
اول ماه مه ۱۹٢٨ [۱۳٠۷

در همراهی و همدردی با کارگران زندانی

”آنکه با درد زبان گشود حقیقت گفت“
                                                            شکسپیر   
      سوار بر مرکب عشق وحرکت به سوی مقصد جز کار رهروان راستین درد آشنا و رنج کشیده و محنت دیده نیست، سالکان این طریق جملگی هم زادان درد انسان هایند، گرچه با مرارت های شدید و سختی های جانکاه و جانفرسا دست و پنجه نرم می کنند. اما تاریخ همآره بر هنر و استعداد و کارآئی و توانائی و بردباری این نوع انسان ها شاهد و گواه بوده، و علیرغم نداشتن افسر و دیهیم آنان را خسروان عهد خویش قلمداد می نماید. باید بخاطر داشت که تنها کار عملی است که این آگاهی و بینش خردمندانه را در مغز و میدان مانور همه جانبه سوژه به ودیعت می گذارد. و چنان او را با آلام کارگران جهان همدم و همنوا می سازد که هیچ قدرتی را توان انکارش نیست. زیرا هر فعال محنت کشیده ای از دید عموم بر صف مقدم این حرکت قرار دارد. او نیازمند هیچ عنوان و مقامی نیست، بلکه تنها خواست بر حق توده های کار و زحمت او را کافی است.
    در سالهای اخیر کم نبوده اند انسان های مبرز و نمونه، فعال و با شهامت که در عرصه سیاسی و اجتماعی کشورمان به میدان آمده و با حضور خود پرچم مبارزه را بر افراشته نگه داشته اند. از آن جمله اند صدها کارگر آگاه و شجاع در اقصی نقاط میهنمان، کارگران شرکت واحد، نیشکر هفت تپه،عسلویه، ایران خودرو، نانوایان سقز و ... ، می توان از محمود صالحی، منصور اسانلو، ابراهیم مددی، بختیار رحیمی و دهها کارگر جان بر کف و نترس و حق طلب، بی نام و نشانی نام برد که پرچم سرخ مبارزه طبقاتی را در اهتزاز دارند. انسان هایی وارسته و مبارز و مدافعان راستین طبقه کارگر که ماهها و سالهاست که در زندان ها و سیاه چال ها و زیر شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی و اعتصاب غذاهای طولانی ثابت نوده اند:
هر آنکس عاشقه از جون نترسه که عشق از کنده و زندون نترسه
دل عاشق بود گرگ گرسنه که گرگ از هی هی چوپون نترسه
(رقیه دانشگری)
    کارگران زندانی علیرغم رنج بردن از بیماری های و دردهای جسمانی که هم زاد آنان است. هم چون سدی محکم و استوار و تسخیر ناپذیر در برابر نامردی ها و حق کشی های استثمار گران توده های رنج دیده مقاومت می نمایند، تمامی مراجع بین المللی از جمله مدافعان حقوق بشر و سازمان های مدافع حقوق طبقه کارگر کاملاً بر این امر واقفند و همه روزه از طرف مراجع و منابع مختلف بین المللی از حاکمان ظلم و جور و پایمال کننده حقوق زحمتکشان ایران، آزادی بی قید و شرط کارگران زندانی مطالبه میگردد، اما گوش استبدادیان و زورگویان کر و چشم شان کور و فلب شان چنان قسی و کین توز گشته که نه می شنوند و نه می بینند و نه احساس می نمایند. اما کارگران ازخواست های قانونی و بر حق خود عدول نکرده و پیگیرانه در دفاع از حقوق حقه خویش در تلاشند، ومصرانه برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری می رزمند. خونی که در رگهای کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای شرکت واحد، روزنامه نگاران در بند، دانشجویان زیر شکنجه، معلمان حق طلب، زنان مبارز و آزادی خواه جاریست چنان گرم و سیال است، که هر لحظه بر پایمردی و استقامت و استحکام اراده و توان پایداری آنان می افزاید. آنکه با درد زبان گشوده، از گفتن حقیقت ترسی به دل راه نخواهند داد. آنان بر این باورند، ” اگر خواهی افسانه شوی، افسانه نیک باید شد و نه افسانه بد و بیمار“
    جرم کارگران زندانی دفاع از عمومی ترین مطالبات کارگران است. از حقوق ماه ها عقب افتاده، از بیمه بنا حق ملغی شده کارگران، از حق تأسیس سندیکاهای کارگری، از بی سرپناهی میلیون ها خانواده کارگران و زحمتکشانی که آلونکی و مأوائی ندارند، از تضییع حقوق کارگران غیر رسمی که بخش عمده ای از زحمتکشان این مملکت را شامل می شوند، از حقوق کارگرانی که در کارگاه های کوچک، معدنها و کوره پزخانه ها کار می کنند. از کارگرانی که در کارگاه ها بدون رعایت موازین بهداشتی در معرض انواع بیماری ها و آسیب ها قرار دارند. آری آنان نه برای خود بلکه از بهر هم سر نوشتان خود سربه عصیان و فریاد برداشته اند. بشنوید فریاد کارگران زندانی را که اعتراض کردند به خصوصی سازی های تاراج گرانه، به اجحاف گری ها و رانت خواری باندهای حاکم، به سندیکا ستیزان استثمارگر، به بورژوهای یک شبه میلیاردر شده. در این پیکارسرنوشت ساز آنها تنها نیستند، توده های ستم دیده و زجر کشیده، حق طلب و در به در و بی خانمان شده، دانشجویان، کارگران، معلمان، روشنفکران قلم شکسته و زبان بریده، همه و همه همراه و هم دوش آنانند. توده های کار وزحمت چشم به راه و نگران، اما استوار و محکم فریاد بر می آورند که ” کارگر زندانی آزاد باید گردد“.
    فراموش نخواهیم نمود. ” آنکه با درد زبان گشود، حقیقت گفت و هیچ حقیقتی کتمان شدنی نیست.“


اقدامی مشترک برای آزادی کارگران زندانی

    دادگاه انقلاب سنندج که با محکوم کردن محمود صالحی، فعال کارگری و از بنیان گذاران سندیکای خبازان سقز به دو ماه زندان به جرم ارتباط با خارج از زندان و ارسال پیام های حمایتی به دانشجویان و نوشتن نامه تشکر آمیز به کسانی که خواهان آزادی وی گردیده بودند، از آزادی وی که می بایستی در چهارم فروردین ماه انجام می گرفت خودداری نمود. در پی اعتراض سازمان ها و احزاب کارگری، سیاسی و حقوق بشری و نیزشخصیت ها و مقامات سیاسی- کارگری ایران و جهان همچنین عفو بین الملل، اتحادیه کارگران صنعتی جهان، کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری، فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل اعتراض به این عمل غیر انسانی و ضد کارگری جمهوری اسلامی در تاریخ ۱٨/۱/۱۳٨۷مجبور به آزادی وی گردید.
    این اقدام جمهوری اسلامی به نظر می رسد در راستای پرونده سازی های اخیر علیه فعالین سندیکایی و کارگری و برای باز گرداندن آنان به زندان و یا تمدید دوران محکومیت شان می باشد.اتهامات جدید محمود صالحی که به استناد آن دوران محکومیت وی تمدید گردیده بود، هم به نظر می رسد اقدامی از همان دست باشد،
    ما اقدامات ضد انسانی و ضد کارگری برای سرکوب جنبش کارگری و فعالین سندیکایی و کارگری را که از جمله تلاش ها وتمهیدات جمهوری اسلامی برای تسهیل غارت سرمایه داری لجام گسیخته و در راستای پیوستن به سازمان تجارت جهانی است، هم صدا با تمامی فعالین سیاسی – کارگری و مدافعان حقوق بشر جهان و کشورمان محکوم می نمائیم. و بر این باوریم که کارگران در این مبارزه چاره ای جزوحدت و تشکیلات ندارند. چپ ایران در عرصه مبارزات کارگری و برای ایجاد و گسترش تشکل های سندیکایی نیازمند همکاری و اقدام مشترک می باشد.
    در آستانه روز جهانی کارگر ضمن استقبال از آزادی محمود صالحی، از تمامی سازمانها و احزاب چپ و تشکل های کارگری دعوت می نمائیم برای آزادی منصور اسانلو، بختیار رحیمی و دیگر فعالین کارگری، سیاسی و دانشجوئی متحدانه عمل کنیم.


می توان جهان بهتری ساخت
”تقدیم به زنان کارگر“


    با پایان جنگ دوم جهانی آمریکا در حالیکه رقیبان بزرگ سرمایه داری خود را نابود شده میدید در راس ساختار امپریالیستی قرار گرفت، در طول جنگ دوم زنان بیش از هر زمان دیگر گروه گروه به نیروی کارگری می پیوستند و به کارهایی که پیشتر از انجام آن محروم بودند. پس از جنگ با گسترش پر شتاب سرمایه داری تعداد بیشتری از زنان به بازار کار کشانده شدند. این امر موجب استقلال اقتصادی و پیشرفت کیفی در وضعیت اجتماعی زنان شد. تحول در بینش اجتماعی، سیاسی و طبقاتی میلیونها زن که گرفتار کارهای خانگی (بردگی خانگی) و سنتی بودند و همچنین تغییر و دگرگونی در جایگاه زن در جامعه از پی آمدهای این فرایند بود.
    موج اعتراضات و خیزش ها و اعتصابات کارگری سالهای ۴۶ - ۱۹۴۵ در اروپا و آمریکا با بن بست روبرو گردید ولی کارگران زن با مبارزه مستمر و پیگیر توانستند امتیازهایی را نظیر دستمزد برابر با مردان و شرایط کار برابر را بدست آورند. هر چند سرمایه داری با حرکت گسترده سیاسی واید ئولوژیک می خواهد دگرگونیهای به وجود آمده را از میان بردارد و با سیاست زدایی از مبارزات طبقه کارگر، با ایجاد ترس و دو دستگی و ناامیدی، با کاستن از آگاهی طبقاتی و سیاسی کارگران زن در پی آنند که کارگران زن را در قبال حقوق کمتر به کار وادارند. ایدئولوگ های سرمایه داری همواره تبلیغ می کنند که زنان خواه بخشی از نیروی کار و طبقه کارگر باشند یا نه، نخست و پیش از همه همسر، مادر و خانه دار می باشند.
    بهره کشی سرمایه داری از زنان با استفاده از تبلیغات گسترده برای لوازم آرایشی و مد با اتکاء به رسانه های جمعی و با کمک گرفتن از سیستم آموزش همگانی و مجامع دینی، توانسته است تا حدودی فشارهای وارده بر زنان را در خود درونی و جذب کند، و ناآگاهانه نقش و جایگاهی را که جامعه برای آ نها تعیین کرده بود را بپذیرند. تجارت سکس شکل جدید بردگی است که موضوع آن میلیونها زن و کودکی است که با گسترش جهانی سازی به عنوان کالاهای جنسی ارائه می شوند.
    یکی از مهمترین عرصه های پیشرفت و موفقیت اجتماعی زنان ورود زنان به کارهای صنعتی و تخصصی بود. کار زنان در صنایع اتومبیل سازی، فولاد و معدن و ... باعث بالا رفتن میانگین دستمزد و مزایای بهتر برای زنان شد. البته هنوز هم زنان کارگر مورد تبعیض و تعصب و آزار و اذیت جنسی در محیط کار قرار می گیرند. تبعیض جنسی خود تضعیف گر جنبش کارگری است. این قشر از کارگران زن( بخش صنعتی) جزء آگاه ترین و پیگیرترین کارگرانی هستند که در اتحادیه ها، سندیکاها و سازمانهای مدافع منافع کارگران فعالیت و مبارزه می کنند.
      هدف سرمایه داری از یورش به حقوق زنان اساساً بیرون کشیدن زنان از جریان کار نیست. چرا که نه شرایط و روند تاریخی این امکان را به سرمایه می دهد، و نه سرمایه که همیشه جویای نیروی کار ارزان است در پی چنین امری است. زنان بعنوان آسیب پذیر ترین و ستم دیده ترین اقشار اجتماعی از اهداف سرمایه داری برای بهره کشی بیشتر با دستمزد کمتر جهت کسب سود بیشتر است. یورش اقتصادی، سیاسی و ایدولوژیک سرمایه علیه زنان بدنبال کم رنگ ساختن آگاهی های طبقاتی، اجتماعی و سیاسی زنان کارگر که بخشی از طبقه کارگرند، با برجسته کردن نقش خانگی زنان و اینکه مسئولیت واقعی زن وقتی شروع می شود که از سر کار به خانه بر می گردد، و اینکه زنان دارای نقش درجه دو در اجتماع هستند و باید پیوسته به مردی وابسته باشند، با هدف ایجاد شکاف در صفوف طبقه کارگر و تضعیف صفوف متحد کارگران بکار گرفته می شود. ” برای نیل به این هدف سرمایه سود مدار با ایجاد رقابت بین کارگران زن و مرد برای یافتن کار میانگین ارزش کار را کاهش میدهد و دستمزدها را پایین می آورد در حالیکه بخش عمده نیروی کار بیکار را زنان تشکیل می دهند.“ (مارکس- سپاه ذخیره کار)
    سرمایه داری همیشه نیازمند نیروی ذخیره کار به صورت کارگران موقت، پاره وقت، نیم وقت و کارگران خانگی بوده است. ارزش نیروی کار زنان نسبت به مردان کمتر و فشار ناشی از بیکاری موجب گشته زنان بی تشکیل و بدون برخورداری از حقوق اولیه و انسانی خود وارد بازار کار شده و مورد بهره کشی و اهانت و تعرض واقع شوند. سرمایه داری می خواهد و مسئولیت بیکاری کارگران مرد را به گردن زنان کارگر بیاندازد و زنان در دشواریها ی اقتصادی و اجتماعی خود را سرزنش کنند نه مناسبات اجتماعی و تولید سرمایه داری را که عامل تمامی دشواری ها، فلاکت ها و فجایع بشری است.
    نظم کنونی جهانی بر پایه چنان سیستمی از غارت و استثمار استوار گشته که در طول تاریخ سابقه نداشته است. شرکتهای فرا ملیتی گردانندگان اصلی اقتصادی جهان هستند. صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی روند جهانی سازی و خصوصی سازی را بر پایه منافع و خود پیش می برند. فقر و بیکاری، نابرابری و افزایش شکاف طبقاتی، جنگ و خشونت، عدم امنیت، تبعیض نژادی و جنسی، فحشا و قاچاق انسان از پیامدهای جهانی سازی نئولیبرالیستی و از خصایص ذاتی سرمایه و نتیجه انباشت سرمایه است. جهانی سازی که مهمترین شالوده ساختاری زنانه شدن فقر و بی ارزش شدن کار زنان است، همچنین دلایل بنیادی انقیاد زنان به نظام سرمایه داری را افزایش داده است. تاریخ سرمایه داری نشان داده است که چشم انداز آزادی زنان از مبارزه برای رهایی طبقه کارگر جدا نیست.
    مذهب و حتی جنبش اصلاح طلبی مذهبی که با تولد سرمایه داری امکان رشد پیدا کرد، متقابلاً به شکل گیری و رشد سرمایه داری کمک نمود. فرهنگ مرد سالارانه باز تولید شده از مناسبات سرمایه داری، با دیدگاهی که بر جداسازی مردان از زنان، جداسازی محل کار، مردانه و زنانه کردن کارهای صنعتی و خدماتی، ممنوعیت تحصیل دختران در برخی از رشته های تحصیلی و تبلیغ و ترویج نقش همسری و مادری برای زنان، ارتجاعی ترین نظرات را همگام باسرمایه داری پیش می برد.
    در این مبارزه تلاش برای ارتقاء آگاهی های طبقاتی، سیاسی و دموکراتیک، مبارزه برای سازمان یابی و تشکل، اتحاد زنان کارگر، مبارزه برای اتحاد جهانی بر علیه جهانی سازی نـ‍ئولیبرالی و علیه جنگ، مبارزه بر پایه منافع فوری طبقه کارگر برای افزایش دستمزد، مقابله با خصوصی سازی، بهبود شرایط کار و....روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند .
سوسیالیسم یک ضرورت تاریخی و آلترناتیو سرمایه داری است، سوسیالیسم شرط لازم بر اداره زندگی انسان و بقاء طبیعت است. هر روز بیشتر از قبل بر این باور راسخ تر می شویم که می توان جهان بهتری ساخت.


”شمه ای از تاریخچه ی جنبش سندیکائی و اتحادیه ای کارگران ایران

    جنبش سندیکائی واتحادیه ای ایران در دوران انقلاب مشروطیت توسط کارگرانی که در باکو و عشق اباد کار کرده و به وطن بازگشته بودند بنا نهاده شد. این کارگران که عموماً با افکار سوسیال دموکراسی اشنا بودند تاثیر عمیق خود را بر روی دیگر کارگران ایرانی نیز گذاشتند. هم چنین حرکتهای انقلابی ۱۹٠۵ و ۱۹٠۷ تحولی ملموس در کارگران ایران به وجود اورند. در سال ۱٢٨۴ در چاپخانه ای کوچک در تهران نخستین اتحادیه کارگری تاسیس شد. هم زمان با اتحادیه کارگران چاپخانه ها در دیگر کارخانه ها نیز این امر رو به نضج نهاد، تا اینکه کارگران مشهد، تبریز، انزلی و دیگر نقاط کشور را هم در بر گرفت. شعارهای مزد عادلانه، هشت ساعت کار در روز، زمین برای دهقان، جمهوری و... سر داده شد.
    با سرکوب انقلاب مشروطه از طرف استبداد، جنبش سندیکائی و اتحادیه ای نیز مورد هجوم واقع گردید، تا مانع از رسوخ افکار پیشرفته و سوسیال دموکراسی و مشروطه خواهی شود. در این بین منافع صنفی و طبقاتی کارگران بطور اشکارا مورد تعرض قرار گرفت. کارگران پیشرو ایرانی که مدافعان حقیقی استقلال، ازادی و عدالت اجتماعی بودند، پس از جریانات انقلاب مشروطه تا سالهای قبل از پیروزی انقلاب اکتبر آماج شدید ترین حملات ارتجاع داخلی و خارجی قرار داشتند، و ارتجاع سلطنتی قاجار، امپریالیست های روس و انگلیس از هیچ گونه جنایتی در حق آنان خودداری نمی نمودند.

- دوران رشد گسترده ی جنبش سندیکائی پس از پیروزی انقلاب اکتبر
هنگامی که ارتجاع داخلی و همدستان خارجی شان جنبش سیندیکائی و اتحادیه ای ایران را دفن شده می پنداشتند، زحمتکشان ایران با خیزشی مجدد سر بر افراشتند. و با تأثیر پذیری از انقلاب اکتبر به بسط جنبش های سندیکایی دست زدند. در سال ۱٢۹۹تعداد اتحادیه های کارگری تهران به ۱۵ رسیده بود، در سال۱۳٠٠ شورای مرکزی اتحادیه های حرفه ای کارگران ایجاد گردید که هدف ان رهبری جنبش سندیکائی و اتحادیه ای در سطح کشور بود. در عرض ۴ سال بیش از۳٠ هزار کارگر و کارمند زیر پرچم شورای مرکزی اتحادیه های حرفه ای گرد امدند. تحت تأثیر همین جنبش بود که در فاصله ی سالهای ۱۳٠۴-۱۳٠٠ چندین اعتصاب بزرگ، از جمله اعتصاب ۱۴ روزه کارگران چاپخانه ها و اولین اعتصاب کارگران نفت ابادان انجام گرفت. دولت وثوق الدوله روزانه٨ ساعت کار، آزادی فعالیت سندیکاها و جشن اول مه را قبول نمود.
      کارگران با طرح خواست های سیاسی و دفاع از ازادی های دمکراتیک بر علیه تسلط استعمار امپریالیسم به مبارزه برخاستند. از مهم ترین وقایع کارگری این دوره وصل شدن کارگران ایران به انترناسیونال کارگری بود. شورای مرکزی اتحادیه های حرفه ای ایران به عضویت سازمان بین المللی کارگران سندیکای جهانی کارگران پذیرفته شدند.

- سالهای خفقان (۱۳٢٠-۱۳٠۴) و جنبش سندیکائی
    سرکوب جنبش سندیکائی واتحادیه ای و جلوگیری از فعالیت های سندیکائی و اتحادیه ای و غیر قانونی ساختن فعالیت حزب کمونیست، در فاصله ی ۱۳۱٠- ۱۳٠۴ به تصویب قانونی معروف به ”قانون سیاه ”انجامید. رضاخان با راهبری های اربابان انگلیسی اش مدافعان ازادی و استقلال و ترقی کشور را آماج حملات خود ساخت، اما جنبش سندیکائی واتحادیه ای در زیر ضربات سنگین با اعتصابات و اعتراضات در شرکت نفت و صنایع نساجی و سایر کارخانجات به مبارزه علیه استبداد و امپریالیسم انگلستان و علیه چپاولگران و زور گویان ادامه دادند و پای ننشستند. در اوج سال های دیکتاتوری، کارگران شرکت نفت ساعت کار را به ۹ ساعت در روز تقلیل دادند. اتحادیه ی مخفی کارگران راه آهن با برگزاری اعتصاب ٨٠٠ نفری، نمونه ای از قدرت یابی مجدد و رو به رشد کارگران ایرانی را به نمایش گذاشت. رضاخان در سوم شهریور توان و قدرت نیروی مصمم و پایداری را که بسان آتشی از زیر خاکستر سر بر آورده بود را به عینه لمس کرد.

- دوران شکوفایی جنبش سندیکائی در ایران (۱۳۳٢-۱۳٢٠)
    جنبش کارگران ایران از سال ۱۳٢٠ الی ۱۳٢۶ فعالیتی علنی داشت و تعداد کارگران صنایع ماشینی بیشترشده بود. با بکارگیری تجربیات گذشته طی آن سال ها گام های مهمی درراه گسترش سندیکاها برداشته شد. در این سالها ابتدا اتحادیه های مختلف کارگری و سندیکاها شکل گرفتند و از اتحاد آنها شورای مرکزی اتحادیه کارگران ایران با ۳٠ هزار عضو در ۱۳٢۱ با پا به عرصه وجود گذاشت. بالاخره شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران در اول ماه مه ۱۳٢۳ تاسیس گردید. که این امر متقابلاً در تسریع تشکیل سندیکاها و اتحادیه های کارگری در بخشهای مختلف نقش بسزایی داشت. از آن جمله تشکیل سندیکای کارگران نفت و پیوستن آن به شورای متحده مرکزی تحت نام سندیکای کارگران نفت خوزستان، دستآورد مهمی بود. بدین ترتیب وحدت کامل جنبش سندیکایی ایران در سراسر کشور تامین گردید. بیش از ۳٠٠هزار کارگر ایرانی زیر پرچم شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران، به عنوان مهم ترین سازمان سندیکایی ایران و خاور میانه گرد هم آمدند. این تشکل در سال ۱۳٢۵ از طرف فدراسیون جهانی کارگران مورد شناسائی قرار گرفت و به عضویت فدراسیون سندیکائی جهان در آمد. در آن زمان احزاب کارگری و ملی کشور، حتی دولت و وزارت کار، شورای متحده مرکزی را به رسمیت شناختند و حق نمایندگی در شورای عالی کار به شورای متحده مرکزی داده شد.
   در خرداد ۱۳٢۴ اولین اعتصاب۶ روزه یک هزار کارگر نفت در کرمانشاه صورت گرفت. سال بعد ۱٠هزار نفر از کارگران نفت آغاجاری به مدت ۱۴ روز در اعتصاب بودند. عدم رسیدگی به خواست های کارگران ٢ ماه بعد موجب اعتصابی ۱٠٠هزار نفری گردید، که علاوه بر خواست های صنفی خواست های سیاسی از جمله عدم دخالت عمال انگلیسی در شرکت نفت را در پی داشت. فعالیت و نقش حزب توده ی ایران در این جریانات کاملاً مشهود بود.
      محمد رضا پهلوی پس ازشکست فرقه ی دمکرات آذربایجان فرصتی مناسب برای یورش به تشکل های سندیکائی را بدست آورده بود. ارتجاع سلطنت به یاری امپریالیست های انگلیس و امریکا در سال ۱۳٢۶ به صورت وحشیانه ای شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران و سندیکا های سراسر کشور را مورد تهاجم خود قرار داد. در سال ۱۳٢۷ با صحنه سازی ترور شاه، فعالیت شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران و سندیکا های کارگری و حزب توده ایران را ممنوع و غیر قانونی اعلام نمودند.
      طبقه ی کارگر ایران با تشدید مبارزات و اعتصابها در منطقه نفت خیز خوزستان و در سایر نقاط کشور منجمله کارگران کارخانه شاهی در ۱۳٢۹ مقاومت شایان توجهی از خود نشان دادند. مقاومت قهرمانانه کارگران نفت در سال ۱۳٢۹ کمک موثری به ملی شدن نفت توسط دولت مصدق نمود. در جریان این اعتصابات ۱٨ کارگر و۳ کودک به هلاکت رسیدند. بالاخره بدنبال مبارزات و افت و خیزهای مکرر، انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ با شور و شوق عظیم کارگران و زحمتکشان ایران به بار نشست.

- تشکل های کارگری بعد از انقلاب ۵۷
با اوج گیری انقلاب در سال ۵۷ ،کارگران در پیشاپیش توده های میهن مان به حرکت در آمدند، و با سازمان دهی کمیته های اعتصاب در مراکز کار اعتصاب سراسری را در کشور به راه انداختند. با پیوستن کارگران نفت به اعتصاب در تیر ماه ۵۷ حرکات کارگری به اوج خود رسید. از درون کمیته های مخفی اعتصاب شوراهای کارگری در اکثر کارخانجات و موسسات صنعتی شکل گرفت، ودر کوتاه ترین زمان شوراهای کارگری کارخانجات توانستند مدیریت موسسات و کنترل تولید و توزیع را بدست گیرند. از بهم پیوستن شوراهای سازمانی کارگری تحت نام ” خانه کارگر“ متولد شد. تشکیلات ” خانه کارگر“ محل تجمع فعالین کارگری تهران و شهرستان ها گردید.
    همراه با این تشکل سراسری، در شهررهای بزرگ کشور ” انجمن همبستگی“ کارگران عمدتاً از تجمع کارگران صنوف و کارگاه های تولیدی کوچک شکل گرفت. مبارزه علیه طرح های ارتجاعی و واپسگرایانه قانون کار که در قانون کار پیشنهادی احمد توکلی وزیر کار وقت متجلی می گردید و برای تصویب قانون کار مترقی و متناسب با خواست کارگران از اقدامات عملی و موثر این دو تشکل کارگری بود.
    با شروع جنگ خانمان سوز که هدیه ای آسمانی برای جمهوری اسلامی بشمار می رفت، فرصت لازم برای سرکوب جنبش مستقل کارگری بدست آمد. احزاب و سازمان های مدافع کارگری غیر قانونی و سندیکاها و اتحادیه های کارگری منحل شدند. نشریات کارگری توقیف، فعالین کارگری از کار اخراج و تحت پیگرد قرار گرفتند. هزاران کارگر مبارز دستگیر و بیش از پانصد کارگر به جوخه های اعدام سپرده شدند. عده گثیری از کارگران نیز مجبور به ترک محل کار و زندگی خود شده یا به تبعید رفتند. شوراهای کارگری یکی پس از دیگر منحل و با تصویب لایحه ای قانونی شوراهای اسلامی کار جایگزین آنها شدند. با تهاجم قداره بندان وچماق بدستان جمهوری اسلامی به خانه کارگر این نهاد مستقل کارگری از دست کارگران در آمده، در اختیار مزدوران کارگرستیز رژیم قرار گرفت. از آن پس اشخاصی همچون محجوب، کمالی، ربیعی، سرحدی زاده که هر کدام بعدها به وزارت و نمایندگی مجلس رسیدند، هدایت این تشکیلات دولتی شده را بر عهده گرفتند.
   طی سه دهه مافیای حاکم بر تشکل های رسمی کارگری بعنوان عامل تفرقه و سرکوب جنبش های مستقل کارگری عمل نموده. از آن جمله است حمله سندیکای مستقل شرکت واحد و سرکوب فعالین کارگری، همکاری با ارگان های اطلاعاتی و امنیتی در تقابل با حرکت کارگران ایران خودرو دیزل، لاستیک سازی البرز، نیشکر هفت تپه و ...
    با شکل گیری تشکل های مستقل کارگری و کمیته هایی برای احیاء سندیکاها و اتحادیه های کارگری و کارگران بیکار، گسترش اعتراضات کارگری از جمله اعتصابات کارگری که علیرغم منع قانونی بلاانقطاع در سراسر کشور شاهد آن هستیم، همگی نشان از آینده ای روشن برای جنبش کارگری کشورمان دارد، اگر فعالین کارگری و احزاب و سازمان های مدافع حقوق کارگران نیروی ناتوان گشته خود را صرف مبارزه بر علیه یکدیگر ننمایند.   


از میان رویدادهای کارگری در یک سال گذشته

اعلام مو جودیت اتحادیه ی سرا سر ی کار گران اخراجی و بیکار: هیئت مو سس اتحادیه سرا سری کارگران اخراجی و بیکار فعا لیت خود را با راه اندازی سایت اینتر نتی با مشارکت کارگران برخی واحد های کارگری تهران و سنندج و کرمانشاه شروع بکار کرد. اتحادیه از اول سال ٨۶ شروع به عضو گیری کرد، و اولین مجمع عمومی خود را در تاریخ ٢۴/۱/۱۳٨۶ در سنندج و با حضور ۱۴۹ نفر از اعضا تشکیل داد. در این مجمع اساسنامه اتحادیه به تصویب رسید و هیئت مدیره و بازرسان اتحادیه انتخاب شدند.
    در تاریخ ۳٠/۱/۱۳۸۷ مجمع عمومی اتحادیه آزاد کارگران ایران (اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار) علیرغم دوری راه با حضور بیش از ۱٠٠ نفر نماینده کارگران از شهرهای مختلف از جمله قم ، تهران ، عسلویه و... در شهر سنندج برگزار شد. این مجمع پس از تصویب اساسنامه و تصویب نام اتحادیه آزاد کارگران ایران به جای اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار ، وانتخاب اعضای هیئت مدیره و بازرسین در ساعت ۱۶ به کار خور پایان داد .
بازداشت محمود صا لحی از بنیانگذاران انجمن صنفی خباز شهر سقز: محمود صا لحی که در جریان برگزاری تظا هرات اول ماه مه سقز در سال ٨۳ دستگیر و با وثیقه ازاد شده بود. نهایتا در سال ٨۶ به یک سال زندان محکوم و از اواخر فروردین ٨۶ در زندان مرکزی شهر سنندج زندانی گردید. صالحی که از بیماری شدید کلیه رنج می برد. همراه با تهدیدها و فشارهای جسمی و روانی و در اعتراض به نقض حقوق خود مدتی را در اعتصاب غذا بود. طی یکسال زندان این فعال کارگری مرتباً از طرف تشکلهای کارگری، زنان، دانشجویان و آزادیخواهان ایران و جهان مورد حمایت قرار گرفت.
      روز جمعه ۱۶ اذر هیئتی ۱۱ نفره متشکل از نمایندگان اتحادیه ی اروپا، فعالان کارگری اروپا و یک نفر از سازمان ملل با همسران سه فعال کارگر زندانی – منصور اسانلو، ابراهیم مددی و محمود صا لحی- در دفتر سازمان ملل در تهران دیدار کردند.
    در ۱/۱٠/۱۳٨۶ کنگره اتحادیه های کارگری بریتانیا، اتحادیه ی بین المللی کارگران غذایی، حمل و نقل خواهان افدام فوری برای ازادی محمود صا لحی شدند.
    در ۶دی ماه اتحادیه کشتیرانی اندونزی طی نامه ای به مقامات ایران از وضعیت جسمی او ابراز نگرانی کرده و خواهان ازادی او شدند.
    در ۴ فروردین ٨۷ تجمعی با حضور بیش از ٢٠٠ نفر از فعالین کارگری از شهر های مختلف ایران در جلو زندان سنندج به عمل امده و خواهان ازادی او شدند.
    نهایتاً تحت فشار فعالان کارگری – سیاسی و آزادی خواهان ایران و جهان محمود صالحی در اواسط فروردین ٨۷ از زندان ازاد گردید.
اعتراضات و اعتصاب در کارخا نه ی نیشکر هفت تپه: در۷ آابان ماه ٨۶ حدود۱۱٠٠ نفر از کارگران قسمت نی بری در اعتراض به عدم دریافت حقوق سه ماهه ی فصل جدید دست به اعتصاب زدند. بدنبال این حرکت وزارت اطلاعات رژیم در چندین مرحله با اتهاماتی واهی مبادرت به دستگیری نمایندگان کارگران نمود، که در هر مورد با اعتراض یکپارچه کارگران مواجه و مجبور به آزادی آنان شد. از نکات جالب توجه آنکه مسول حراست کارخانه که در سرکوب اعتراضات کارگران نقش اساسی دارد، خود از بزرگترین مالکان مزارع نیشکر می باشد.
    روز دوشنبه ۱۹/۹/۱۳٨۶کارگران در اعتراض به حقوق معوقه در محوطه کارخانه اقدام به تجمع نمودن، که مدیریت کارخانه بعد از ۴ ساعت موافقت خود را با پرداخت حقوق معوقه اعلام نمود.
    همزمان در کاغذ سازی پارس که بیش از ۱٠٠٠ کارگر در ان شاغل می باشند و از شرکتهای زیر مجموعه ی طرح نیشکر هفت تپه می باشند در پی به تعویق افتادن حقوقشان بعد از سه روز اعتصاب به خواستها یشان رسیدند.
    روز دوشنبه ۱٠ دی٨۶ کارگران نی بر در اعتراض به محرومیت شان در استفاده از امکانات درمانی دفترچه های بیمه علیرغم پرداخت حق بیمه، و عدم پرداخت حقوق خود تا ۱۳ آذر علیرغم توافق با مدیریت کارخانه دست به اعتصاب زدند.
    کارگران بخش کشاورزی نی بر مجددا از روز سه شنبه ۱۴/۱٢/۱۳٨۶ دست به اعتصاب زدند و با وعده پرداخت مطالباتشان به اعتصاب خود پایان دادند.
    از صبح چهار شنبه ۱۵/۱٢/۱۳٨۶ کارگران کلیه ی خطوط تولید در داخل کارخانه در یک اقدام هماهنگ در اعتراض به عدم پرداخت حقوق بهمن ماه دست به اعتصاب زدند.
کارگران قسمت های مختلف این شرکت از صبح روز شنبه ٢۴ فروردین در مقابل دفتر مدیریت تجمع کرده و خواستار پرداخت حقوق و پاداش معوقه و رسیدگی به سایر خواسته های خود شدند تعداد کارگران شرکت کننده در این تجمع نزدیک به ۳٠٠٠ نفر تخمین زده شده است .
      مدیریت کارخانه در ابتدای اعتصاب به کارگران گفته ما تا آخر فروردین٨۷ قادر به پرداخت حقوق شما هستیم و بعد از ان حقوق شما را پرداخت نخواهیم کرد. ولی کارگران اعلام کرده اند تا رسیدن به خواستهای خود به اعتصاب و اعتراضات ادامه خواهند داد.
سندیکای شرکت واحد تهران و حومه: جمهوری اسلامی پس از اینکه برای محواین تشکل مستقل و دمو کراتیک کارگری به هر اقدامی دست یازید، اقدام به دستگیری و زندانی کردن منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد تهران نمود. که با اعتراض شدید فعالان کارگری، سیاسی، زنان، دانشجویان ایران و آزادیخواهان و فعالین کارگری و حقوق بشری جهان روبرو گردید.
    ابراهیم مددی نائب رئیس سندیکا در۱٨ مرداد سال ۱۳٨۶ در حین مراجعه به منزل اسانلو برای ابراز همدردی با خانواده ی وی در جلو منزل ایشان دستگیر ودر شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود، با اعتراض ابراهیم مددی و وکلایش در دادگاه تجدید نظر از اتهامات انتسابی تبرئه وپس از ۱٢۷ روزدر تاریخ ٢۵/۹/۱۳٨۶ از زندان ازاد شد.
    کنفدراسیون بین المللی کارگران و فدراسیون جهانی کارگران حمل نقل ۱۶ اسفند ٨۶ را روز همبستگی با سندیکای کارگران شرکت واحد و عموم کارگران ایران و آزادی منصور اسانلو و دیگر کارگران زندانی تعیین کرده بود.
به این مناسبت یک تجمع کارگری در میدان گاز سنندج سازماندهی گردید، هم چنین در کشورهای کانادا، فلسطین، عراق، کره ی جنوبی، نروژ، پرتقال، اکراین، فرانسه، بلژیک، انگلستان، اردن، مراکش، یمن، کویت، بحرین، لبنان، تایلند، آلمان، هندوستان، اسپانیا، لیتوانی، رومانی، روسیه، دانمارک- سوئیس، لوگزامبورگ، اتیوپی، ژاپن، اندونزی، استرالیا، هنگ کنگ، زلاندنو، ترکیه وسایر کشورهای جهان هزاران کارگر و شهروند با صدای بلند خواهان ازادی سریع و بدون قید و شرط منصور اسانلو و محمود صا لحی شدند.
اعتراضات کارگران و کارکنان در صنعت پتروشیمی: پس از اعلام واگذاری صنایع پتروسیمی به بخش خصوصی در اوایل ابان ماه ٨۶ و فروش سهام صنایع پترو شیمی اراک، اصفهان و خارک در بازار بورس پنجم آبان کارکنان پتروشیمی اراک دست از کار کشیده و با برگزاری چند تجمع اعتراضی خواهان لغو تصمیم مدیریت صنایع پترو شیمی شدند.
    هفتم آبان ماه با پیوستن کارگران پتروشیمی اصفهان و خارک به کارگران اراکی اعتراض جنبه ی سراسری به خود گرفت. از دهم آبان ماه کارگران پتروشیمی اصفهان و اراک نیز اعتصاب کردند. هزاران کارگر صنایع پتروشیمی اصفهان، اراک و خارک مجدداً در٢۶ و ٢٨ آبان دست به اعتصاب و تجمع زدند و تا درب ورودی کارخانه راه پیمایی کردند. سی ام آبان هیئتی از طرف کارگران پتروشیمی ابادان جهت پی گیری خواستهای خود به وزارت نفت در تهران اعزام شدند. یکم آذر گروهی از نمایندگان کارگران و کارکنان شرکتهای پتروشیمی ابادان، اصفهان، خارک و اراک به مجلس شورای اسلامی رفتند و به نمایندگان مجلس و وزیر کشور اعلام کردند که در صورت عدم پاسخ مثبت به خواسته ها یشان دست به اعتصاب سراسری و متحدانه خواهند زد. سوم آذر کارگران پتروشیمی اراک در سالن آمفی تاتر تجمع کرده و اعتراض خود را نسبت به بی تفاوتی مسو لین اعلام نمودند. در اقدامی دیگر بیش از هزار نفر از کارکنان پتروشیمی اراک دراعتراض به بی توجهی مسولین به خواسته هایشان از گرفتن غذا خودداری کرده و غذای پتروشیمی را به بهزیستی اراک فرستادند.    کارگران و کارکنان پتروشیمی هم صدا با کارگران ایران خواستار توقف خصوصی سازی، توقف اخراج کارگران، افزایش دستمزدها متناسب با تورم، حق تشکل مستقل، حق اعتصاب و حق کار و بیمه ی بیکاری مکفی برای همه ی کارگران و افراد آماده ی به کارهستند. و مبارزه هم چنان ادامه دارد.
زنان کارگر: علاوه بر میلیون ها زن خانه دار با وضعی فلاکت بار و رقت انگیز، هزاران کارگر زن شاغل در موسسات اقتصادی نیز مشابه زنان خانه دار شدیداً مورد تبعیض قرار می گیرند. بر پایه آمار در چند سال اخیر زنان اصلی ترین قربانیان اخراج و بیکاری و تعدیل نیرو هستند. بخش بزرگی از زنان کارگر با رواج قراردادهای موقت طی دو دهه ی اخیر وادار به عقد قراردادهای سفید و یا حتی پرداخت سفته برای استخدام مجدد شده اند. سو استفاده از فقر زنان کارگر و تحمیل شرایط غیر انسانی به آنها فقط از سوی سرمایه داران و دلال ها صورت نمی گیرد. سیاست دولت جمهو ری اسلامی نیز کاملا در جهت دادن پوشش قانونی به این سو استفاده هاست. زنان در کوره های آجر پزی از هیچ حقوق و مزایای قانونی بهره مند نمی باشند، بخش دیگری از زنان نیز در کارگاههای زیر ده نفر کار می کنند که سیستم کارمزدی در آنها غالب می باشد، این زنان مواد اولیه را از کارفرمایان تحویل می گیرند وبا ابزار کار وهزینه های مصرفی خود مواد خام را با کار شبانه روزی در کنار وظایف منزل مبدل به کالاهای آماده برای فروش می سازند وبه ازائ کالای تولید شده مبلغ بسیار اندکی دستمزد دریافت می دارند. از کارهایی که این زنان به آن مشغول می باشند می توان به تولید پوشاک، خیاطی، قالیبافی، خشک کردن سبزی، گلدوزی و ... را نام برد.
تغییرات در ترکیب شورای عالی کار: دولت احمدی نژاد با استفاده از تعطیلات نوروزی ترکیب شورای عالی کار را که مطابق ماده ۱۶۷ قانون کار متشکل از سه نفر نماینده کارگران، سه نفر نماینده کارفرمایان و سه نفر نماینده دولت بود، با افزایش یک جانبه نمایندگان دولت از سه نفر به پنج نفر، عملاً قدرت تصمیم گیری در خصوص موارد مهمی هم چون افزایش حداقل دستمزدها را در اختیار گرفت.
موج اخراج کارگران بعد از عید: رئیس اتحادیه کارگران پیمانی و قراردادی کشور گفته است موج اخراج دسته جمعی کارگران قراردادی که از روزهای پایانی سال٨۶ آغاز شده بود همچنان ادامه دارد و بسیاری از کارگران با اتمام قراردادهایشان وعدم انعقاد مجدد قرارداد بیکار شده اند. بطوریکه بیش از۵٠ هزار کارگر قراردادی در سراسر کشور در روزهای آغازین سال ٨۷ شغل خود را از دست داده اند. لازم بتوضیح است که بیش از ۶۵ در صد کارگران کشور به صورت قراردادی در کارهای دائم به کار گرفته می شوند.
اعتراض در کارخانه لاستیک سازی البرز: کارگران کارخانه لاستیک سازی البرز با بیش از ۱٠٠٠ کارگر در ٢٢ فروردین در اعتراض به عدم پرداخت حقوق شان در چند ماه گذشته، با آتش زدن لاستیک های فرسوده جاده تهران - اسلام شهر را مسدود کردند. روز دو شنبه ٢۶ فر وردین خانواده های کارگران بازداشت شده در اعتراض به باز داشت آنها و برای آزادی شان، در مقابل پاسگاه احمد آباد مستوفی تجمع کردند. تعداد کارگران بازداشتی در این پاسگاه به ۴٠ نفر می رسد. کمسیون همبستگی بین المللی اتحادیه های کارگران صنعتی جهان به دستگیری و ضرب و شتم این کارگران بشدت اعتراض کرده است .


گرامی باد ۱٢ اردیبهشت روز معلم

    از روزی که دکتر خانعلی ٢۹ ساله در ۱٢ اردیبهشت ۱۳۴٠ و در اعتراض معلمان، بدست دژخیمان سلطنت بخون غلتید. این روز به یاد و خاطره این معلم مبارز و در پاسداشت پیام آوران دانش و آگاهی ”روز معلم“ نام گرفت. ترور مطهری به دست گروهی بنیادگرا همچون خود جمهوری اسلامی در ۱٢ اردیبهشت۵٨ موقعیتی را فراهم آورد تا با انتساب این روز به مطهری و ترور او ماهیت انقلابی و مترقی این روز را تهی ساخته، و نفرت تودها و دانش آموزان از رژیم را متوجه این روز سازد.
    معلمین ما همواره از پیشگامان مبارزه علیه بی عدالتی ها و استبداد بوده اند. جنبش چپ ایران از وجود معلمین و اساتید دانشگاهی بهره های فراوانی برده است. معلمین به همراه دانشجویان سهمی اساسی در بنیان گذاری سازمان ما داشته اند. بهرنگی، فراهانی، دهقانی، نابدل، اسکوئی و... از جمله دهها فدائی بودند که در دهات و محلات فقیر نشین شهرها درس آزادگی و عدالت را به کودکان میهنمان می آموختند. و این امر با رسالت سیاهی و تباهی جمهوری اسلامی سر سازگاری نداشت. فردای انقلاب هزاران آموزگار ترقی خواه و تحول طلب خصوصاً چپ ها و کمونیست ها از مدارس اخراج و روانه زندان ها و شکنجه گاه ها گشتند. سرکوب و خفقان وترور اعدام معلمین و روشنگران جامعه هرچند موجب وقفه و تضعیف مبارزات معلمین شد، اما اعتراضات چند سال اخیر خصوصاً سال٨۶ نشان داد که شراره های آتش معلمین از زیر خاکستر سرکوب هرآن آماده فوران است.
    سازمان یونسکو ۱۳مهر را بعنوان روز جهانی معلم اعلام نمود، تا همه ساله از زحمات معلمان تقدیر و تجلیل شود. یونسکو در پیامی بدین مناسبت اعلام کرد: ”معلم های شایسته به کودکان، نوجوانان و جوانان کمک می کنند تا جوهره حقیقی زندگی را بشناسند و ارزش های زندگی مانند اعتماد، احترام، گفتگو و تفکر انتقادی را گسترش دهند.“ ما ضمن استقبال از این حرکت، به پاسداشت مبارزات پیگیر و درعین حال خونین جامعه معلمین کشورمان، همآره ۱٢ اردیبهشت را بعنوان یادروز پیکار دانش و آگاهی علیه جهل و ناآگاهی در میهن مان گرامی خواهیم داشت.


انتخاباتی که برازنده جمهوری اسلامی بود

    با همه اما و اگر ها و با تکیه بر نظارت استصوابی شورای نگهبان موضوع اصل ۹۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی و رد صلاحیت گسترده افراد، بالاخره با بررسی صلاحیت داوطلبان از بین ۷۵٠٠ نفر شرکت کننده، ۳٢٠٠ نفر توسط هیئت های اجرایی رد صلاحیت شدند.که با اعتراض رد صلاحیت شده گان به هیئت های نظارت نیمی از رد صلاحیت شده گان مجدداً تأیید گردیدند. همه اصلاح طلبان هم پس از ادا و اطوارهای رایج شان بالاخره وارد بازی شدند. تا انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی در تاریخ ٢۴/۱٢/۱۳٨۶ بخوبی وخوشی برگزار گردد.
    دو مسئله در این رابطه حائز اهمیت است. نخست آنان که باز هم به امیدی واهی در این انتخابات شرکت کردند، تا به سان سی سال گذشته از میان بد و بدتر، بد را انتخاب کرده باشند. کسانی که انتظارات خود را از نتیجه انتخابات حتی به یک نفر هم تقلیل دادند!!! می خواهیم از این حضرات بپرسیم اگر شما عامدانه و به مأموریتی چنین نکرده اید، لاقل بررسی کنید که اقدام تان بجز تفرقه و تشتت چه حاصلی برای نیروهای دمکراتیک و چپ داشته است؟
    دوم آنکه علیرغم تقلبات گسترده، خرید آشکار رأی در شهرستان ها و مناطق قومی اگر آمار از پیش تعیین شده را کنار بگذاریم. از شرکت مردم در این انتخابات بخصوص در شهرهای بزرگ، بطور فاحشی نسبت به انتخابات قبلی کاسته شده بود. حتی مطابق آمار رسمی وزارت کشور، در تهران ۱۹۹٠۵۶٢ رأی یعنی کمتر از ۱۹% و در شهرهای بزرگ مشهد، تبریز، اصفهان ، شیراز و ... حدوداً ٢٠ درصد و در کل کشور کمتر از ٣۵ درصد واجدین رأی دادن در انتخابات شرکت کردند.
    عدم تناسب آرای ریخته شده در صندوق ها با نتایج اعلام شده، تقلب و دستکاری در صندوق ها و ابطال برخی صندوق ها در ایلام، ایوان، تهران، زابل، مهران، بم و ... اعلام آمارهای متفاوت ۶۵ درصد ، ۶٠ درصد، ۵٨ درصد و کم اعلام کردن تعداد واجدین شرایط رأی و همه و همه دلیل بحرانی است که سر تا پای نظام جمهوری اسلامی را فرا گرفته است.
    ما همچنان بر این باوریم که تحریم آگاهانه و متحدانه انتخابات گامی در راستای نفی استبداد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی بود.


یاد یاران یاد باد
گرامی باد یاد و خاطره رفیق بیژن جزنی و یارانش


    شاه روز شنبه ۳٠ فروردین ۱۳۵۴ نه تن از زندانیان سیاسی، رفقای فدایی بیژن جزنی، حسن ضیا ظریفی، عزیز سرمدی، عباس سورکی، مشعوف کلانتری، محمد چوپانزاده و احمد جلیل افشار را به همراه دو تن از مجاهدین خلق مصطفی جوان خوشدل، کاظم ذوالانوار، این رزمندگان انقلابی و فرزندان راستین خلق را به دست جلادان حرفه ای خود سپرد تا در تپه های اوین تیرباران کنند، و وقیحانه اعلام نمود که این گروه هنگام انتقال از زندانی به زندانی دیگر قصد فرار داشتند، که بضربه گلوله محافظین به قتل رسیدند
    رفقا بیژن جزنی و همرزمانش از تئوریسین های سازمان و از منادیان وحدت در مبارزه علیه رژیم شاه بودند. و قتل آنها نشان از وحشت بیکران رژیم شاه از این اندیشه و تحقق آن بود. بویژه در آن شرایط جهان و کشورمان.
درسی و سومین سالگرد قتل بیژن جزنی و همرزمانش، خاطره این مبارزان راه سوسیالیسم، صلح، دمکراسی، آزادی وعدالت اجتماعی را گرامی می دایم، و وفادار به جهان بینی علمی و سمت گیری طبقاتی- تاریخی آنها، راه آنها را در این مبارزه ادامه خواهیم داد.


”شاهزاده سرخ“ نماد خیانت ...
بمناسبت درگذشت مریم فیروز


      پس از تحمل سال ها زندگی مخفی، تبعید، شکنجه و زندان مریم فیروز در آستانه ۹۵ سالگی روز ٢٢ اسفند ۱۳٨۶ در گذشت. مریم فیروز دختر عبدالحسین نوه عباس میرزای قاجار، که در خانواده ای سلطنتی از پدری وزیر و در کنار برادری وکیل و وزیر بزرگ شده بود، و به فرمان پدر با عباسقلی اسفندیاری فرزند رئیس مجلس شورای ملی ازدواج کرد. با فوت پدر از همسرش جدا و با شکستن حصارهای سنت و پشت کردن به اشرافیت و کاخ های مجلل اش برای همیشه با زندگی اشرافی وداع گفت.
    مریم فیروز جزوء اولین زنانی بود که به عضویت یک حزب سیاسی درآمد، و با عضویت در حزب توده ایران در سال ۱۳٢۷ عضو مشاور کمیته مرکزی شد و در سال ۱۳۵۷ عضو رسمی کمیته مرکزی گردید. وی اولین زن در تاریخ سیاسی ایران است که در سال۱۳۶٠ به عضویت هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزبی انتخاب گردید. مریم فیروز سوای مسئولیت های حزبی، بعنوان موسس سازمان زنان ایران و رهبر تشکیلات دمکراتیک زنان ایران ”همواره تلاش نمود که زنان را هر جا که هستند محترم بدارد و از آنها دفاع نماید.“
    فعالیت های سیاسی مریم فیروز با گرایشات سوسیالیستی ، با توجه به خواست گاه اجتماعی اش سر و صدای زیادی را موجب شد. لقب ”شاهزاده سرخ“ حاصل این شورش و سنت شکنی وی بود. انتخاب اردوی کار و زحمت کشان و پشت کردن به اشرافیت و طبقه ملاک و سرمایه داران تازه پا گرفته، نمادی از خیانت ” شاهزاده سرخ“ به طبقه خویش بود. ٨ سال زندگی مخفی در شرایط خفقان، ٢٢ سال تبعید در شوروی و آلمان شرقی، ۱٠سال زندان با شنیع ترین شکنجه ها و توهین ها در جمهوری اسلامی و ۱۵ سال حصر خانگی پی آمد این خیانت و انتقام سرمایه داری و اشرافیت از ”شاهزاده سرخ“ بود.
    جمهوری اسلامی که طی ٢۵ سال گذشته از اعمال هرگونه ددمنشی در حق وی و همسر و یارانش کوتاهی ننمود، با دفن مخفیانه جسد این بانوی مبارز دور از چشم دوستان و یاران و آشنایانش دنائت خود را تکمیل کرد.
    یاد و خاطره این مبارز خستگی ناپذیر را گرامی می داریم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست