یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گروه های فشار باز میگردند؟


ف. تابان


• در صورتی که فرایند اصلاحات بخواهد از محدودیت های فعلی گذر کند، "تور قانون" دیگر به تنهایی فاقد کاراییهای لازم خواهد بود و گسیل دوباره گروه های فشار به مقابله با جنبش های مستقل اجتناب ناپذیر خواهد شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۱ -  ۲۰ می ۲۰۰۲


حمله گروه های فشار به اجتماع دانشجویان در شهر اراک، برای بسیاری از اذهان این پرسش را مطرح ساخته است که آیا گروه های فشار بار دیگر به صحنه باز میگردند؟

گروه های فشار، در سال های نخستین جنبش اصلاحات و زمانی که این جنبش در حال پیشروی بود، نقش مهمی را در مقابله با حرکات اصلاح طلبانه و سرکوب اصلاح طلبان به ویژه دانشجویان بر عهده داشتند که شاید برجسته ترین نمود آن در جریان حوادث دانشجویی تیرماه سال ۷٨ در تهران و سپس اردوی تحکیم وحدت در خرم آباد رخ داد. همزمان با فروکش امواج جنبش اصلاح طلبانه، گروه های فشار نیز از خیابان ها عقب نشستند و به جای استفاده از آن ها، روش های دیگری برای مقابله با فرایند اصلاحات در ایران در پیش گرفته شد. هر چند در برخی تحلیل ها برچیده شدن بساط این گروه ها با "عاقل شدن" محافظه کاران توضیح داده میشد، اما دو تغییر مهم باعث شد تا این گروه ها به پشت صحنه جبهه ضداصلاحات منتقل شوند.
نخست؛ رویکرد محافظه کاران به قانون یعنی همان شعار و هدفی بود که محمد خاتمی و یارانش با آن مبارزه برای تحقق توسعه سیاسی را آغاز کرده بودند. این سلاح مدت زمان زیادی در دست اصلاح طلبان باقی نماند و از همان هنگامی که محافظه کاران دریافتند در این شعار به دلیل وجود قوانین متناقض و حمایت کننده نهادهای انتصابی، نیرویی ده ها بار قدرتمندتر و مشروع تر از چماق چماق داران برای مقابله با سرکوب اصلاحات قرار دارد، به تدریج "مامواران قانون" را به جای عوامل گروه های فشار نشاندند و مقابله با فعالین اصلاح طلب، روزنامه نگاران، دانشجویان را بر عهده قوه قضائیه و محاکم دادگستری قرار دارند. در این جابجایی "سلاح قانون" به "تور قانون" برای جنبش اصلاحی در ایران تبدیل شد.
دومین عاملی که به این روند کمک کرد، مهار جنبش مستقل و اعتراضات و حرکات دانشجویی و مردمی بود. در مهار این جنبش ها البته رهبری اصلاح طلب جبهه دوم خرداد نقش تعیین کننده ای داشت. هدف سیاست آرامش فعال که بعد از حوادث تیرماه ۷٨ به راهبرد اصلی جبهه دوم خرداد تبدیل شد، در واقع چیزی نبود جز پایان بخشیدن و از میان برداشتن حرکات مستقل و خارج از کنترل مردم و به ویژه دانشجویان در جامعه، به این امید که پیروزی جنبش اصلاحات و خواسته های مردم در "تعامل" در میان "بزرگان" و در درون حکومت رقم بخورد. تقابل سرکوبگرانه محافظه کاران در برابر حرکات مستقل در سطح جامعه و اتخاذ سیاست آرامش فعال از سوی اصلاح طلبان به موفقیت رسید و حرکت های دانشجویی و مستقل در سطح جامعه به تدریج افت کرد و به "نقطه صفر" رسید.
به این ترتیب در میدانی که برای جنبش اصلاحات باقی ماند یعنی فعالیت یک جناح از حکومت که خود را به طرز حیرت آوری به قانون بازیچه دست محافظه کاران و محدودیت های قانونی مصر نشان می داد، سلاح قانون در دست محافظه کاران کافی مینمود و احتیاجی به گروه های فشار حس نمیشد.
این راهبرد اساسی رهبری جبهه دوم خرداد امروز در جامعه ما با بن بست آشکاری مواجه شده و تردیدها ی جدی نسبت به آن حتی در صفوف کسانی که تا چندی پیش مدافع آن بودند، پدید آمده است. تردید در این راهبرد به معنای تردید در دو رکن اصلی سیاست آرامش فعال یعنی محدود کردن مبارزه اصلاح طلبانه در چارچوب قانون و سپردن آن به دست نخبگان جبهه دوم خرداد است. قابل پیش بینی است در صورتی که فرایند اصلاحات بخواهد از محدودیت های پیش گقته رها شود و سیاست تازه ای را اتخاذ کند "تور قانون" که محافظه کاران بر سرتاسر جنبش فعلی اصلاحات گسترده اند دیگر به تنهایی فاقد کاراییهای لازم خواهد بود. در چنین شرایطی یعنی شرایطی که ثقل جنبش اصلاحات به "پایین" و اقدامات احیا فراقانونی منتقل شود، گسیل دوباره گروه های فشار برای مقابله با حرکات و اعتراضات مستقل اجتناب ناپذیر خواهد شد.

تاریخ پنج ساله جنبش اصلاحات گواه این است که گروه های فشار همواره عمده ترین اقدامات سرکوبگرانه خود را متوجه جنبش دانشجویی کرده اند. این بار نیز بدون معنی نیست که آن ها اولین حضور مجدد خود را در برابر دانشجویان به نمایش گذاشته اند. قابل پیش بینی است این گروه ها که همراه خانه نشینی دانشجویان و فعالین مستقل اصلاح طلب خانه نشین شده بودند،   همراه با آن ها دوباره راهی "صحنه" شوند. گروه هایی از دفتر تجکیم وحدت که اعلام کرده اند از قدرت فاصله خواهند گرفت و در صدد گسترش فعالیت های خود و پایان دادن به یک دوره رکورد برآمده اند، در نخستین گام ها بار دیگر با اعمال جنایت کارانه گروه های فشار مواجه شده اند.
ارتباطات و سرنخ های این گروه ها و مراکزی که از آن ها دستور می گیرند، امروز در ایران تقریبا بر هیج کس پوشیده نیست. همه گزارشاتی که از تهاجم دو ر وزه عوامل فشار در اراک به دانشجویان در دست است نیز نشان می دهد که آن ها را همان کسانی به میدان فرستاده اند که پیش این نیز فرستاده بودند. محدود کردن ارتباطات و وابستگی های گروه های فشار به "بخش افراطی محافظه کاران" برای پوشاندن چهره ای صورت میگیرد که همه مشروعیت "نظام" از او برمیخیزد. در اراک نیز مثل همه جاهای دیگری که گروه های فشار عمل کرده اند، حمایت پنهان و آشکار امام جمعه و نمایندگی ولایت فقیه و همچنین دخالت و سازمان گری عناصر بلندپایه نهادهای نظامی آشکار بوده است. گروه های فشار نه فقط در اراک بلکه در همه جا به بیوت امامان جمعه و ستادهای فرماندهی سپاه و نیروی انتظامی مرتبطند و در بسیاری مواقع اساسا پرسنل همین نیروها هستند که تنها لباس از تن به در آورده اند. این نهادها همه تحت رهبری و مسئولیت ولایت فقیه هستند. هیچ انسان منصف و بیطرفی نمیتواند بپذیرد در حالی که گزارشات متعدد نشانه این ارتباطات و روابط پیچیده و گسترده گروه های فشار با نهادهای تحت مسئولیت ولایت فقیه است، "رهبر" اگر با چنین حرکاتی مخالف است در برابر آ ن ها همچنان به سکوت خود ادامه دهد. هر چند کسانی حتی در صفوف اصلاح طلبان بکوشند این واقعیت را پنهان کنند، اما افکار عمومی امروز به خوبی بر این حقیقت آگاه است که گروه های فشار، دست سرکوبگری هستند که بار دیگر علیه دانشجویان آزاده از آستین ولایت بیرون میآیند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست