روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۹ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲٨ آوريل ۲۰۰٨
دیدگاههای اصولگرایان و اصلاح طلبان درباره نتایج انتخابات
مردم انتظار دارند نمایندگانشان با برنامه ای کارساز، تورم و گرانی در کشور را مهار کنند
مشارکت معنادار شهروندان پایتخت
چرا بدنه اجتماعی هوادار اصلاحات و آرای خاموش به پای صندوق های رأی نیامدند
آرای اصولگرایان بیش از آنکه حاصل تلاش گروههای سیاسی باشد دستاورد خدمتگزاری دولت نهم است
نتایج رسمی نباید پیروزی مطلق جبهه متحد اصولگرایان تلقی گردد
اصولگرایان با انبوه مشکلات از جمله مشکلات اقتصادی چه می خواهند بکنند
روزنامه کیهان با عنوان: مزد وحدت در سرمقاله خود نوشته است:
انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی پایان پذیرفت. آزمونی که جدای از نتیجه آن ـ که امیدوارکننده و روشنی بخش است ـ نمره قبولی برای مردم ایران اسلامی به همراه داشت. مردم نشان دادند با وجود مشکلاتی همچون تورم و گرانی، هرگز میدان را به نفع دشمنان انقلاب خالی نخواهند کرد و همواره در عرصه های سرنوشت ساز و حساس کشور حاضر خواهند شد.
حضور چشمگیر مردم در انتخابات ـ دور اول و دوم ـ و افزایش ضریب مشارکت آنان در این رأی گیری، نشان از بلوغ و شعور سیاسی مردمی دارد که علیرغم موج تحریمها و تهدیدهایی که از سوی دشمنانشان علیه استقلال و عدالت طلبی آنان برپا می شود، دست از آرمان خواهی و وفاداری به اصول و ارزشهای انقلاب برنداشته و در پاسخ به ندای رهبر حکیم و فرزانه اشان، هوشمندانه در عرصه انتخابات حاضر شده و نمایندگانی اصلح را روانه خانه ملت کردند.
با توجه به تحلیل ها و گمانه زنی هایی که در جریان انتخابات وجود داشت، یکی از تحلیل های محتمل آن بود که اصلاح طلبان در این دوره از مجلس شورای اسلامی بتوانند به اقلیت تاثیرگذاری دست پیدا کنند. اما پیروزی قاطع اصولگرایان، چه آنان که مورد حمایت مستقیم جبهه متحد اصولگرایی قرار گرفته و چه کاندیداهای مستقل و اصولگرایی که وارد مجلس شدند، نشان داد برخلاف همه گمانه ها و حتی ظن دوستانی که وضعیت نسبتا ناپایداری برای جریان اصولگرایی در انتخابات قائل بودند، رویکرد مردم به سمت اسلام و انقلاب، آرمانهای امام راحل(ره)، و خدمتگزاران واقعی شان است…
دوم خردادی ها که در مرحله اول انتخابات با بی اقبالی از سوی مردم مواجه شدند، آستانه تحملشان پایین آمد. آنها که بررسی های آماری و نظرسنجی ها نشان می داد وضعشان نسبت به دور اول بدتر شده است برای آنکه انتقام بگیرند، اقدامات دولت را زیر سوال بردند و واکنش های تندی نسبت به اقبال مردم به جریان اصولگرا، نشان دادند. آنهایی که روزگاری با ژست مردم سالارانه، شعار تبدیل مخالف به موافق سر می دادند، امروز کمترین استقبال مردم از جناح رقیب را تاب نمی آوردند.
در این میان با وجود همه فشارهایی که از داخل و خارج وارد شد و حتی ماجرای قطعنامه سوم تحریم که آن را برای جلوگیری از حضور و مشارکت حداکثری مردم در آستانه انتخابات صادر کردند و سخنان بوش که به طور رسمی از جریان اصلاح طلبی حمایت کرد، همه به نوعی همه زمینه ها را فراهم کردند تا جریان اصولگرایی با عدم اقبال از سوی مردم مواجه شود، با این وجود دیدیم که مردم به اصولگرایان و برنامه های آنان رأی دادند.
مردم تجمیع خلاقیت ها و ظرفیت های نیروهای انقلاب را یک نعمت و فرصت مغتنم برای آبادانی و توسعه کشور می دانند. از این رو شاید بتوان وحدت را محوری ترین عامل پیروزی اصولگرایان نامید. قطعا ادامه و استمرار این روند می تواند به پایداری اصولگرایی و حفظ خط خدمت و گسترش عدالت و امنیت کمک شایانی نماید. اصولگرایان نبایستی تردید داشته باشند که پیروزی قاطعشان در این انتخابات، در کنار سایر عوامل، مزد وحدتشان است…
و اما سخنی با منتخبین ملت؛ در جریان انتخابات، ائتلاف ها و نامزدهای انتخاباتی شعارها و برنامه های متفاوتی را برای جلب نظر و رای مردم اعلام می کردند. این شعارها بیش از آنکه به امور اجتماعی و یا فرهنگی مردم بپردازد، معطوف به رفع مشکلات و نیازهای اقتصادی مردم بود که البته نشان دهنده خواست کلی و جهت گیری آرأ رأی دهندگان نیز می باشد.
مردم انتظار دارند نمایندگانشان در مقام قانون گذار و ناظر بر اجرای قوانین، به گونه ای عمل نمایند تا با برنامه ای مدون و کارساز تورم و گرانی در کشور مهار شده و در آینده ای نه چندان دور مشکل مسکن و اشتغال جوانان حل شود.
در کنار حمایت از دولت، نقد مشفقانه و کارساز فراموش نشود. اگر در کار دولت اشکالی وجود دارد، بدنه عظیم کارشناسی مجلس به سادگی و بی اعتنا از کنار آن عبور نکند؛ چرا که در نهایت مردم از آن لطمه خواهند دید. بایستی تعاملی سازنده و همه جانبه بین دولت و مجلس برقرار شود.
یکی از آفات فعالیت نمایندگی غلبه نگاه محلی بر نگاه ملی است. رسیدگی به حوزه انتخابیه مهمترین بخش از فعالیت های یک نماینده را تشکیل می دهد، اما آنجا که منافع ملی نادیده گرفته شود، طبعاً کسی آن را نمی پذیرد. به عنوان مثال برداشت از صندوق ذخیره ارزی برای طرح های عمرانی بعضی از حوزه ها که به اصرار و رایزنی برخی از نمایندگان صورت پذیرفت، بدون توجه به آثار تورمی این کار در سطح کشور، در کنار آبادانی مقطعی در آن منطقه، کار ناصوابی بود که اتفاق افتاد.
اگر نمایندگان مجلس به شعارهای اصلی انقلاب رجوع کنند، راه حل بسیاری از مشکلات را در تحقق این شعارها خواهند یافت. استقلال، آزادی، عدالت و رفع تبعیض جان مایه اصلی شعارهای انقلاب است که برنامه ریزی برای اجرای هر کدام می تواند گره های بسیاری را از مشکلات مردم بازنماید.
مردم از آزمون انتخابات سرافراز بیرون آمدند و انتظار دارند که منتخبینشان نیز از آزمون نمایندگی سربلند بیرون بیایند.
پیام مردم تهران به اصولگرایان
روزنامه اعتماد در گزارش تحلیلی از نتیجه انتخابات با عنوان: پیام آرای مردم تهران به اصولگرایان نوشته است:
گزارش رسمی وزیر کشور از نتیجه انتخابات حاکی از مشارکت معنادار ۱٣ درصدی شهروندان در پایتخت کشور است که همین مساله نگاه ها را به سمت و سوی چرایی عدم اقبال قابل قبول رای دهندگان در تهران یعنی سیاسی ترین نقطه کشور معطوف کرده است. مصطفی پورمحمدی که آخرین روزهای خود را در وزارت کشور طی می کند در شرایطی از مشارکت ۱٣ درصدی در پایتخت خبر داده است که در دور اول انتخابات هم میزان مشارکت در پایتخت حداقل یک سوم کمتر از متوسط مشارکت در سایر شهرهای کشور بود. منابع غیررسمی هم میزان مشارکت در تهران را ۲٨درصد اعلام کردند. همین مساله هم نگاه ها را به خود معطوف کرده است. در واقع توجه بیش از حد به انتخابات تهران نسبت به سایر شهرهای کشور به این مساله برمی گردد که کرسی های نمایندگی پایتخت در مجلس نقش اساسی را در تعیین خط مشی سیاسی پارلمان در ایران ایفا می کند و همیشه ریاست مجلس و پست های حساس مجلس بین نمایندگان تهرانی تقسیم می شود. ضمن اینکه تهران سیاسی ترین شهر ایران است و رفتار رای دهندگان در این شهر قدری متفاوت تر از رفتار رای دهندگان در سایر شهرهای کشور به خصوص شهرهای کوچک تر است. به این معنا که انگیزه های رای دادن در پایتخت کمتر از علایق شخصی، قومی و فامیلی و بیشتر متاثر از میزان رضایت آنان از عملکرد ساخت رسمی قدرت به خصوص در قوای مقننه و مجریه است. بر این مبنا می توان از میزان مشارکت مردمی در انتخابات تهران به میزان رضایت شهروندان پایتخت از عملکرد مسئولان پی برد. در این راستا اگر از انتخابات ریاست جمهوری سال های ۶۷ و ۰٨ ـ که هر دو به پیروزی خاتمی منجر شد ـ و انتخابات مجلس ششم ـ که به پیروزی اصلاح طلبان منجر شد ـ بگذریم سیر حضور شهروندان تهرانی پای صندوق های رای همواره با کاهش نسبی مواجه بوده است. قهر نسبی رای دهندگان در پایتخت که از انتخابات دوم شوراها شروع شد تا به امروز تقریباً تداوم داشته است و تنها در انتخابات ۲۴ آذر سال ۱٣٨۵ بود که تا حدودی بهبود یافت. ۲۴ آذر سال ۱٣٨۵ انتخابات خبرگان و شوراها به صورت همزمان برگزار شد و استقبال رای دهندگان در پایتخت تا حدودی قابل قبول بود. اما در انتخابات شوراهای دوم، مجلس هفتم، ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم میانگین مشارکت مردمی در تهران نسبت به سایر انتخابات با کاهش مواجه شد.
تحلیل محتوایی از رفتار رای دهندگان پایتخت نشان می دهد از انتخابات شوراهای دوم که در سال ٨۱ برگزار شد تا اردیبهشت ۱٣٨۷ که مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم به انجام رسید رفتار رای دهندگان تهرانی جز در انتخابات ۲۴ آذر ۱٣٨۵ همواره از یک ویژگی برخوردار است که آن را از سایر نقاط کشور متفاوت می کند. در واقع زمانی که رای دهندگان تهرانی در انتخابات شوراهای دوم با صندوق های رای قهر کردند و میزان مشارکت به حدود ۱۰ درصد رسید در آن زمان محافظه کاران چنین استدلال کردند که عملکرد اصلاح طلبان حاکم بر دولت، مجلس و شوراها به شرایطی منجر شده است که رای دهندگان را ناچار به خداحافظی با صندوق های رای کرده و همان تعداد اندکی هم که در انتخابات شرکت کرده اند ناچار از رای دادن به رقبای اصلاح طلبان شده اند.…
به هر حال اکنون و پس از گذشت شش سال به همان نقطه سال ٨۱ بازگشته ایم چرا که در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم شهروندان تهرانی همان رفتاری را از خود بروز داده اند که در انتخابات شوراهای دوم از خود نشان دادند. اینک میزان مشارکت در حد شوراهای دوم تثبیت شده است و باید دید آیا اصولگرایان نیز همانند اصلاح طلبان حاضر به پذیرش و درس گرفتن از واقعیت رفتار رای دهندگان در پایتخت هستند؟ البته به نظر می رسد اصولگرایان با سکوت از کنار مساله یی به این مهمی عبور کرده اند و به اصطلاح ترجیح داده اند آن را به روی خود نیاورند و بیانیه پیروزی صادر کنند. حتی در این زمینه صدا و سیما بلافاصله شب انتخابات خبر داد که ملت کار را تمام کرد و اصولگرایان هم بیانیه تشکر از مردم را به خاطر حضور حماسی در انتخابات و اطمینان دوباره مردم به خودشان صادر کردند.
اما در این میان هیچ اشاره یی به این نکته نشده است که چرا میزان مشارکت در پایتخت در مرحله اول به کمتر از ٣۰ درصد و در مرحله دوم به حدود ۱٣ درصد رسیده است. در واقع میانگین مشارکت مردمی در انتخابات پایتخت در مرحله اول و دوم در حد ۲۰ درصد تثبیت شده است. نگاهی به آرای غلامعلی حدادعادل نفر اول اصولگرایان هم نشان می دهد او کمتر از ۲۰ درصد از آرای کل تهرانی ها را به خود اختصاص داده است و این میزان رای برای نفر اول تهران که احتمال ریاست مجدد او بر مجلس هم می رود چندان پشتوانه قابل قبولی نیست…
مجموعه این عوامل منجر به آن شده که میزان مشارکت در پایتخت کمتر از حد انتظار باشد و در شهرهای بزرگ هم کم وبیش همین اتفاق رخ داده است هر چند در شهرهای کوچک انگیزه های قومی ـ قبیله یی بر میزان مشارکت تاثیرگذار بوده است و میزان حضور مردم در این مناطق تا حدودی قابل قبول است، اما با این وجود نمی توان به این راحتی از کنار رفتار رای دهندگان تهرانی و سایر شهرهای بزرگ کشور عبور کرد. در واقع فارغ از اینکه چه گروهی اکثریت مجلس هشتم را به دست گرفته اما یک نکته ضروری است و آن هم چیزی نیست جز واکاوی چرایی کاهش میزان مشارکت مردمی در پایتخت و شهرهای بزرگ.
بدنه اجتماعی هواداران اصلاحات و آرای خاموش
همین روزنامه در بررسی نتایج انتخابات تهران و شهرستانها نوشته است:
با نواخته شدن زنگ پایان رسمی انتخابات پرحرف و حدیث مجلس هشتم در عصر روز گذشته، ۵۴ حوزه انتخابیه ـ که انتخابات مرحله دوم در آنها برگزار شد ـ نمایندگان خود را شناختند. اکنون و با معرفی ٨۲ ساکن جدید صحن بهارستان، صاحبنظران و فعالان سیاسی می توانند با قطعیت بیشتری درخصوص آرایش سیاسی مجلس هشتم به ارائه تحلیل بپردازند. اگرچه با نظر به دو ماه پرفراز و فرود منتهی به مرحله ثبت نام انتخابات مجلس و وقایع پرشتاب و بحث برانگیز پس از اعلام ردصلاحیت ها، اصلاح طلبان معتقد بودند که تکلیف حداقل ۶۰ تا ۷۰ درصد صندلی های سبز پارلمان از قبل مشخص شده اما اکنون ناظران استراتژی اتخاذ شده توسط اصلاح طلبان را ـ به طور نسبی ـ دارای دستاوردهایی قلمداد می کنند. هرچند در شهرهای بزرگ و خصوصاً حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر به دلیل رفتار کاملاً سیاسی رای دهندگان، مرحله دوم با کاهش ۶۰ درصدی نسبت به مشارکت ۲۷ درصدی مرحله اول مواجه شد اما معدود کاندیداهای باقیمانده اصلاح طلب در مرحله دوم در شهرستان ها با اقبال مردم روبه رو شدند. گزارش های رسیده و موضع گیری های مسئولان ستاد انتخابات اصلاح طلبان و حزب اعتماد ملی نشانگر این واقعیت قابل تامل است که به رغم اینکه اصلاح طلبان نابرابری میدان انتخابات ـ در همه عرصه ها ـ را به عنوان اصلی ترین مانع در مقابل انتقال پیام خود به جامعه اعلام می کردند، مردم در حوزه های انتخابیه بسیاری، مدیران دولت اصلاحات ، و نمایندگان اصلاح طلب را به جناح مقابل ترجیح داده اند. اعتماد مردم در شهرستان هایی که اردوگاه سیاسی ـ انتخاباتی منتقدان دارای کاندیدا بوده در شرایطی به اصلاح طلبان جلب شده که نامزدهای اصلاح طلب و مردم عرصه رقابت را ناعادلانه نسبت به رقبای دارای پشتوانه مالی و اجرایی خود دیدند. اگر حدود ۲۵ نامزد اصلاح طلب برگزیده شده را با ۴۰ نماینده اصلاح طلب دور اول جمع کرده و در کنار آن، آمار نمایندگان مستقل عموماً نزدیک به حزب اعتدال و توسعه نیز لحاظ شود چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی تعداد نمایندگان منتقد سیاست های اجرایی کشور از افزایش قابل توجهی نسبت به دوره هفتم برخوردار است. در چنین شرایطی است که رئیس کمیته امور استان های ستاد انتخابات اصلاح طلبان و مسئول اجرایی ستاد انتخابات حزب اعتماد ملی از انتخاب حدود سه چهارم از ۲۲ کاندیدای خود در سراسر کشور خبر می دهند. ناگفته پیداست این تعداد کاندیدا در قیاس با اکثریت مجلس ششم و چهره هایی که می توانستند و حق داشتند به عرصه انتخابات قدم بگذارند، عدد قابل توجهی نیست. اما در شرایطی که در کل کشور به اضافه ٣۰ نماینده تهران تنها ۱٣۰ کاندیدا در جبهه اصلاحات وجود داشت، تشکیل یک فراکسیون ۶۰ نفری در مجلس هشتم نوعی موفقیت به شمار می رود.
در این میان اما در تهران سلسله علل و عوامل بسیاری دست به دست هم داد تا مشارکت عمومی دستخوش آسیب شده و بدنه اجتماعی هوادار اصلاحات و آرای خاموش ترجیح خود را در نیامدن در پای صندوق های رای دیدند.
بدون تردید ریشه ها و علل رفتار انتخاباتی مردم تهران نیازمند تحلیل جدی صاحبان قلم و اندیشه است تا جایی که روزنامه جمهوری اسلامی در یکی از سرمقاله های خود از آرای پایین نمایندگان تهران لب به انتقاد گشود. اکنون فراکسیون اقلیت مجلس هشتم علاوه بر دارا بودن پشتوانه سیاسی و حزبی احزاب و گروه های مختلف اصلاح طلب و با نیم نگاهی به پرونده ناموفق مجلس هفتم امکان ایفای نقش هرچه بیشتر در راستای منافع مردم و کشور را بهتر از گذشته خواهد داشت…
گزینه های معنادار مردم
روزنامه ایران با عنوان پیام مردم در انتخابات مجلس هشتم نوشته است:
دومین مرحله از هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی روز گذشته در حالی به پایان رسید که در ماه های منتهی به این انتخابات، جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ تحولات منطقه ای و بین المللی شرایط جدیدی را تجربه می کرد و هم در عرصه داخلی نگاه احزاب و جریانات سیاسی به مقوله انتخابات، این برداشت را در جامعه تقویت کرده بود که چه بسا با انتخاباتی متفاوت، هم از لحاظ نتیجه و هم حضور مردم نسبت به ادوار گذشته مجلس مواجه گردیم. اما تلاش برخی رسانه های خارجی و گروه های سیاسی داخلی در آستانه انتخابات برای القای این نکته که انتخابات مجلس هشتم غیررقابتی است، نتوانست حضور مردم در پای صندوق های رأی را کمرنگ کند و مردم در مرحله اول انتخابات با حضور بیش از ۶۰ درصدی خود ثابت کردند تحت تأثیر این القائات قرار نگرفته اند. این در حالی بود که حداقل دو مصوبه مجلس هفتم می توانست بستر حضور حداقلی مردم را در انتخابات فراهم نماید. اول، بالا بردن سن رأی دهندگان از ۱۵سال به ۱٨سال و دوم محدودیت در شیوه تبلیغات انتخاباتی که هرگونه کاهش در آرای این دوره را توجیه می کرد.
در نگاه اول، قطعاً برگزاری پرشور و سالم این انتخابات را باید حاصل تدابیر و رهنمودهای روشنگرانه رهبر معظم انقلاب در دیدار قشرهای مختلف جامعه دانست که بر اهمیت و توجه ویژه به انتخابات مجلس هشتم تأکید داشتند و با تبیین شاخصه های کاندیداهای اصلح، زمینه را برای دقت نظر مردم در انتخاب و هوشیاری آنان فراهم ساختند. همچنین باید این انتخابات را محصول تلاش دولتی بدانیم که با همت و کوشش شبانه روزی توانست اعتماد مردم را جلب کند. ۷۴درصد آرای اصولگرایان در مرحله اول انتخابات و پیش بینی همین درصد در مرحله دوم، بیش از آنکه حاصل تلاش احزاب و گروه های سیاسی باشد، دستاورد خدمتگزاری دولت نهم به مردم است.
پاسخ منفی مردم به جریانات معاند و مخالف نظام و حضور گسترده در انتخابات، ناشی از هوشیاری و درایت آنها نسبت به سرنوشت کشور، آن هم در مقطعی بود که دشمنان با ابزارهای شکست خورده تحریم و تهدید، درصدد ایجاد فاصله بین بخش های مختلف نظام بودند. انتخابات مجلس هشتم هرچه بود پرونده آن روز گذشته بسته شد و بیش از آنکه منتخبین برآمده از آن خود را پیروز بدانند، این ملت ایران هستند که با حضور گسترده، برگ زرین دیگری را رقم زدند و سربلند از این امتحان الهی بیرون آمدند و دشمنان انقلاب را ناامید کردند.
مردم با این حضور و انتخاب گزینه های معنادار، در کنار پیام به قدرت های سلطه طلب، یک نکته را به نهادهای تصمیم گیر و مسئولین متذکر شدند و آن اینکه خواهان مجلسی هستند که در کنار دولت خدمتگزار بتواند مطلوب های توسعه و آبادانی کشور را با همتی مضاعف دنبال کند. از این رو مجلس هشتم باید زمینه ساز شتاب بخشی به خدمت رسانی دولت نهم گردیده و موجبات خشنودی مردم را فراهم نماید. انشأ الله
پیروزی با حداقل رأی
روزنامه کارگزاران نیز در سرمقاله دیروزش: دادن میدان به رقیب نوشته است:
مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی به هر تقدیر پایان یافت و اصلاح طلبان توانستند در حوزه های انتخابیه شهرستان هایی که امکان رقابت برای آنان وجود داشت به موفقیت های خوبی دست یابند. هرچند در تهران به عنوان پیشانی سیاست در ایران موفقیت قابل قبولی نصیب جبهه اصلاحات نگردید.
صرف نظر از صحت و سقم نتایج اعلام شده در تهران که در جای خود باید مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گیرد، اعلام نتایج رسمی نباید پیروزی مطلق جبهه متحد اصولگرایان تلقی گردد زیرا این نتایج حاصل رای اقلیت محدودی از رای دهندگان تهرانی است. غیبت اکثریت معنی دار و قاطع مردم و رای دهندگان تهران زمینه ای را فراهم کرد که جبهه متحد اصولگرایان بتواند با آرای حداقل و به راحتی اکثریت قاطع کرسی های پایتخت را از آن خود کند. غیبت معنی دار مردم تهران از جنبه های مختلف سیاسی و اجتماعی باید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
از نظر پایداری نظام و امنیت ملی کشور هرچند در کوتاه مدت ممکن است خطری از این ناحیه متوجه کشور و نظام نگردد لکن این سطح پایین از نشاط و مشارکت سیاسی آن هم در نظامی که فقط و فقط به مردم خود متکی است، قابل قبول و قابل تحمل نخواهد بود. مسئولان عالی رتبه نظام باید با درک جنبه های مختلف این پیام سیاسی و اجتماعی مهم، با آسیب شناسی علمی به انتقادات و ایرادات مردم پاسخ مناسب داده و زمینه لازم برای مشارکت حداکثری مردم در انتخابات آتی را فراهم کنند.
ممکن است افرادی ساده لوح و خوش خیال تصور کنند که مشارکت محدود مردم در انتخابات که منجر به پیروزی اصولگرایان می شود از مشارکت وسیع مردم که منجر به پیروزی اصلاح طلبان می گردد برای نظام بهتر است لکن افراد عاقل و دوراندیش به خوبی درک می کنند که این سطح از مشارکت عمومی به هیچ وجه برای نظام مردمی جمهوری اسلامی قابل قبول و تحمل نیست.
از نقطه نظر فکری و جناحی هم انتخابات بیست وچهارم اسفندماه و ششم اردیبهشت ماه درس ها و عبرت هایی دارد. به راستی مردمی که در انتخابات شرکت نکردند به خود و کشور خود چه کمکی کردند. اینکه اکثریت مردم از حق خود استفاده نکرده و امتیاز مدیریت چهارسال آینده کشور را به رقیب خود واگذار کرده اند چه ارزش و اعتباری دارد؟
رنجش ها و ناراحتی ها از روند مدیریت کشور و نیز مسائل مربوط به برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه قابل درک است ولی آیا راه حل مقابله با این مشکلات، دادن امتیاز به رقیب بود؟
شاید اکثریت مردم فریب جریانی را خوردند که در جریان برگزاری انتخابات از همه ابزارهای خود برای دلسرد کردن مردم استفاده کرد. اگر هدف دلسرد کردن و خانه نشین کردن مردم و مهم تر از توده های میلیونی مردم، شخصیت های سیاسی تاثیرگذار برای کسب کرسی های مجلس هشتم بود باید به موفقیت رقیب آفرین گفت ولی بازی خوردن اکثریت سیاسیون و توده های میلیونی را چگونه تفسیر کنیم.
به هر تقدیر انتخابات پایان گرفت و اکثریتی که در انتخابات شرکت نکرده و به یک انتخاب حداقل نسبی دست نزدند باید چهار سال حکومت کسانی را پذیرا باشند که با رای اقلیت، مدیریت کشور را در اختیار خواهند داشت. باید پذیرفت که سیاست انتخاب نسبی است و اگر از این اختیار و امکان استفاده نکنیم فقط و فقط فرصت ها را به رقیب داده ایم.
برخورد اصولگرایان با مشکلات اقتصادی کشور
روزنامه رسالت با عنوان: درباره پس از انتخابات نوشته است:
پیروزی قاطع اصولگرایان در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان داد اصولگرایان در ۵ گام خود از انتخابات شورای دوم تاکنون در رجوع به آرای عمومی با اقبال عمومی روبرو هستند. این ۵ گام موفقیت آمیز فضای سیاسی ایران را غکه از دوم خرداد ۷۶ شروع و به مجلس ششم ختم شدف دگرگون کرده است. این دگرگونی نیاز به بازخوانی و باز تقریر دارد. گفتمان پیشرفت و خدمت اکنون با همه مشکلاتی که دارد در باور عمومی جایگاه ویژه ای دارد. اکنون دولت، مجلس، شوراها و نهادهای انتخابی مردم همه در اندیشه آن هستند که با پاک دستی خدمتی بکنند و کشور را یک گام به جلو هدایت نمایند.
آن سوی دیگر این فضای سیاسی، دوم خردادی ها هم دچار دگرگونی های ساختاری شدند. جریان لائیک و سکولار کم کم فاصله خود را از جریان اصلاحات بیشتر می کند و با تز اصلاحات از طریق انتخابات خداحافظی کرده است. آنان معتقدند باید به دنبال ساختار شکنی، تغییر قانون اساسی و نهایتا حذف اسلامیت نظام بود و این از طریق انتخابات ممکن نیست. برای همین برخی کادرهای اصلی آنها به خارج از کشور رفته و از طریق بوق های آمریکایی و اسرائیلی با ملت حرف می زنند. جریان سالم دوم خرداد، رقابت، رای مردم و داوری مردم را گردن نهاده و مشغول بازخوانی و باز تعریف استراتژی خود هستند. برخی دوم خردادی ها نیز معتقدند بازی در حوزه سیاست جواب نمی دهد، باید آن را به حوزه فرهنگ و اجتماع کشاند و به افزایش سرمایه اجتماعی فکر کرد. آنها معتقدند اقتدار مشروعیت و مقبولیت اجتماعی جبهه دوم خرداد از سوی افکار عمومی زیر سوال است و باید به بازسازی آن پرداخت.
می گویند اگر دوم خردادی ها قدرت فرهنگی و اجتماعی را هدف قرار دهند می توانند امیدوار باشند فاتحانه به حوزه سیاست برگردند.
برخی از آنان نقد، مهار، کنترل و مدیریت و نهایتا کسب قدرت را در شکل گیری یک حزب نیرومند و شناسنامه دار با رهبری مشخص جستجو می کنند. می گویند کسب اعتماد و حمایت مردم فقط از طریق فعالیت حزبی ممکن است. باید یک حزب پاسخگو با پذیرش مسئولیت محدود به وجود آورد و با صبوری در صحنه سیاسی به رقابت پرداخت. پدیده حزب اعتماد ملی و حضور حجت الاسلام و المسلمین کروبی را در عرصه سیاست کنونی کشور از این زاویه می توان تحلیل کرد.
برخی دیگر هم معتقدند، اگر در بازی سیاست امکان برد وجود ندارد بهتر است فعلا بازی نکنند. این جریان در انتخابات اخیر دچار وسوسه چکنم ، چرا شد اما نهایتا به میدان آمد تا ثابت کند این تز صحیح است. اکنون با روشن شدن نتایج انتخابات، یک نهضت ملامتیه راه انداخته اند که نگفتیم شرکت نکنیم بهتر است.
برگردیم به اردوگاه اصولگرایان!
اصولگرایان با انبوه مشکلات کشور از جمله مشکلات اقتصادی چه می خواهند بکنند، نرخ تورم سال ۱۹٨۰ در ترکیه ۱۱۰ درصد بود. ترک ها موفق شدند در سال ۲۰۰۲ آن را به ۹,۴۴ درصد و پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به ۴,۱٨ در سال ۲۰۰٣ برسانند. در حقیقت روی آوردن مردم به اسلامگراها در ترکیه فقط ارزش های اسلامی نبود بلکه مسئله کارآمدی آنها در پاسخ به مشکلات معیشتی مردم حرف اول را می زد. اصولگرایان در مجلس هشتم و دولت نهم و ان شأالله در ادامه آن در دولت دهم حتما باید به یک تئوری اقتصادی برای برونرفت از وضعیت کنونی دست یابند. ریشه همه این مشکلات در نوع بودجه بندی و بودجه ریزی است که با استانداردهای علمی و قانونی مطابقت ندارد. اگر حکم قانون اساسی و ا حکام قانونی در قوانین عادی در قلمرو اقتصاد رعایت شود ما هیچ مشکلی نداریم. تائید بودجه های سالیانه توسط شورای نگهبان به معنای تطبیق آن با قانون اساسی نیست. نگارنده در ده ها مقاله شبهه نقض قانون اساسی بویژه اصول ۵٣، ۵۲، ۴۵ و ۴۴ قانون اساسی را به بودجه های سالیانه مطرح کردم. دریغ از یک سطر پاسخ از سوی نهادهای مربوط برای رفع اشکالات مطروحه! بیاییم برای یکسال هم که شده قانون بودجه را با استانداردهای قانون اساسی و قوانین عادی مربوط بنویسیم و مشکل کسری بودجه دولت را که منشأ اصلی تورم و گرانی و افزایش حجم نقدینگی است برای همیشه حل کنیم. در حوزه مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خطر سکولارها و لائیک ها رفع نشده است. تاریخ صد ساله ایران نشان داده است اگر غفلت کنیم این جریان که مستظهر به پشتیبانی اجانب است برمی گردد و در یک چشم به هم زدن معادله قدرت را به نفع بیگانگان در داخل به هم می زند و دوباره یک دوره طولانی شاهد بازگشت استبداد سیاسی و استعمار خارجی خواهیم بود.
حرکت اصولگرایان در مجلس هشتم
اقبال به اصولگرایان عنوان سرمقاله دیروز روزنامه همشهری است که در پی نقل شده است:
در آستانه هر انتخاباتی به ویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی، مردم براساس مقایسه عملکرد گروه ها و جناح های مختلف در دوره های گذشته تصمیم می گیرند.
اگر چه در زمان تبلیغات انتخابات مجلس هشتم، جبهه متحد اصولگرایان، نقص های موجود در مجلس هفتم را انکار نکرده بود اما با این حال برداشت ملت ایران از عملکرد نمایندگان اصولگرای این مجلس، برداشتی به نسبت متفاوت تر و مثبت تر از عملکرد اصلاح طلبان مجلس ششم بود.
به طور کل اقبال عمومی مردم به اصولگرایان در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی را می توان در دلایلی چند خلاصه کرد: اول، مقایسه عملکرد مجلس ششم و هفتم؛ مجلس هفتم در این دوره چهارساله نشان داد که راه را برای خدمتگزاری بیشتر دولت هموار می کند. مردم این احساس را داشتند که این مجلس برخلاف مجلس ششم، دغدغه مشکلات و مسائل مبتلابه جامعه را دارد.
دوم، وحدت اصولگرایان؛ رویکرد مردم به اصولگرایان را می توان در وحدت اعضای اصولگرا جست وجو کرد. اگرچه وحدت اصولگرایان در برخی از استان ها به صورت صددرصدی محقق نشد اما در مجموع روال حرکت این گروه تحت عنوان جبهه متحد به گونه ای بود که به ویژه در تهران به مردم ثابت کرد از اختلافات بسیار جزئی برخوردار است و بالطبع می تواند با وحدت درون گروهی خود در رفع مشکلات مردم گام بردارد. جناح دوم خرداد با فهرست های متنوعی که منتشر کردند این وحدت را نتوانستند به نمایش بگذارند.
سوم، رویگردانی مردم از شعارهای تندروانه اصلاح طلبان؛ مردم احساس می کردند که جناح دوم خرداد برای ایجاد ثبات در جامعه برنامه مشخصی ندارد. در واقع این انتخابات نشان داد که اگر قرار است اصلاح طلبان به میدان خدمت برگردند باید مردم را قانع کنند که تندروی های گذشته را کنار گذاشته یا اینکه عناصر تندرو خود را از مجموعه حذف کرده اند، اصلاح طلبان این مهم را حداقل در انتخابات مجلس هشتم نتوانستند به مردم ثابت کنند اما با پایان دور دوم انتخابات و مشخص شدن ترکیب مجلس هشتم به عنوان یک مجلس اصولگرا، نمایندگان این مجلس باید با تصویب درست قوانین و نظارت بر حسن اجرای قانون، همان گونه که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند مسیر حرکت دولت را به سمت توسعه بازکنند.
تلاش نمایندگان برای حل مشکلات موردی مردم اگر چه مثبت است اما وظیفه نماینده، مصوب کردن قوانین کلی برای حل مسائل کلان جامعه است. نمایندگان بهتر است به جای صرف انرژی برای رفع امور جزئی حوزه انتخابیه خود، در جهت تصویب یا اصلاح قوانین کلی برای رفاه عمومی مردم تلاش کنند که چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
پیگیری اجرای قانون اصل ۴۴ که می تواند تحولاتی را در اقتصاد کلان کشور به وجود آورد، اصلاح بعضی از امور مبتلابه جامعه که مردم را به شدت آزار می دهد و نظارت بر اجرای صحیح لایحه خدمات کشوری که انقلاب اداری را در کشور به وجود می آورد از جمله این موارد کلی است که در مجلس هفتم مطرح بوده و نمایندگان مجلس هشتم باید با انرژی بیشتری به آن بپردازند.
به طور کلی، حرکت اصولگرایان در مجلس هشتم در جهت سیاست های چشم انداز ۲۰ ساله نظام است واین مجلس راه دولت را برای محقق کردن برنامه های چشم انداز ۲۰ ساله باید هموار کند.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|