یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

باید دید آیا اصولگرایان نیز همانند اصلاح طلبان حاضر به پذیرش و درس گرفتن از واقعیت رفتار رای دهندگان در پایتخت هستند؟
پیام آرای مردم تهران به اصولگرایان
اکنون و پس از گذشت شش سال به همان نقطه سال ۸۱ بازگشته ایم چرا که در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم شهروندان تهرانی همان رفتاری را از خود بروز داده اند که در انتخابات شوراهای دوم از خود نشان دادند. اینک میزان مشارکت در حد شوراهای دوم تثبیت شده است



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۹ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۲٨ آوريل ۲۰۰٨


گزارش رسمی وزیر کشور از نتیجه انتخابات حاکی از مشارکت معنادار ۱٣ درصدی شهروندان در پایتخت کشور است که همین مساله نگاه ها را به سمت و سوی چرایی عدم اقبال قابل قبول رای دهندگان در تهران یعنی سیاسی ترین نقطه کشور معطوف کرده است. مصطفی پورمحمدی که آخرین روزهای خود را در وزارت کشور طی می کند در شرایطی از مشارکت ۱٣ درصدی در پایتخت خبر داده است که در دور اول انتخابات هم میزان مشارکت در پایتخت حداقل یک سوم کمتر از متوسط مشارکت در سایر شهرهای کشور بود. منابع غیررسمی هم میزان مشارکت در تهران را ۲٨ درصد اعلام کردند. همین مساله هم نگاه ها را به خود معطوف کرده است. در واقع توجه بیش از حد به انتخابات تهران نسبت به سایر شهرهای کشور به این مساله برمی گردد که کرسی های نمایندگی پایتخت در مجلس نقش اساسی را در تعیین خط مشی سیاسی پارلمان در ایران ایفا می کند و همیشه ریاست مجلس و پست های حساس مجلس بین نمایندگان تهرانی تقسیم می شود. ضمن اینکه تهران سیاسی ترین شهر ایران است و رفتار رای دهندگان در این شهر قدری متفاوت تر از رفتار رای دهندگان در سایر شهرهای کشور به خصوص شهرهای کوچک تر است. به این معنا که انگیزه های رای دادن در پایتخت کمتر از علایق شخصی، قومی و فامیلی و بیشتر متاثر از میزان رضایت آنان از عملکرد ساخت رسمی قدرت به خصوص در قوای مقننه و مجریه است. بر این مبنا می توان از میزان مشارکت مردمی در انتخابات تهران به میزان رضایت شهروندان پایتخت از عملکرد مسوولان پی برد. در این راستا اگر از انتخابات ریاست جمهوری سال های ۷۶ و ٨۰ - که هر دو به پیروزی خاتمی منجر شد - و انتخابات مجلس ششم - که به پیروزی اصلاح طلبان منجر شد - بگذریم سیر حضور شهروندان تهرانی پای صندوق های رای همواره با کاهش نسبی مواجه بوده است. قهر نسبی رای دهندگان در پایتخت که از انتخابات دوم شوراها شروع شد تا به امروز تقریباً تداوم داشته است و تنها در انتخابات ۲۴ آذر سال ۱٣٨۵ بود که تا حدودی بهبود یافت. ۲۴ آذر سال ۱٣٨۵ انتخابات خبرگان و شوراها به صورت همزمان برگزار شد و استقبال رای دهندگان در پایتخت تا حدودی قابل قبول بود. اما در انتخابات شوراهای دوم، مجلس هفتم، ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم میانگین مشارکت مردمی در تهران نسبت به سایر انتخابات با کاهش مواجه شد.

تحلیل محتوایی از رفتار رای دهندگان پایتخت نشان می دهد از انتخابات شوراهای دوم که در سال ٨۱ برگزار شد تا اردیبهشت ۱٣٨۷ که مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم به انجام رسید رفتار رای دهندگان تهرانی جز در انتخابات ۲۴ آذر ۱٣٨۵ همواره از یک ویژگی برخوردار است که آن را از سایر نقاط کشور متفاوت می کند. در واقع زمانی که رای دهندگان تهرانی در انتخابات شوراهای دوم با صندوق های رای قهر کردند و میزان مشارکت به حدود ۱۰ درصد رسید در آن زمان محافظه کاران چنین استدلال کردند که عملکرد اصلاح طلبان حاکم بر دولت، مجلس و شوراها به شرایطی منجر شده است که رای دهندگان را ناچار به خداحافظی با صندوق های رای کرده و همان تعداد اندکی هم که در انتخابات شرکت کرده اند ناچار از رای دادن به رقبای اصلاح طلبان شده اند. البته این استدلال تا حدودی از سوی اصلاح طلبان هم پذیرفته شد و آنان رسماً اعلام کردند از انتخابات شوراهای دوم درس گرفته اند و نتیجه آن را به رسمیت می شناسند.

محمدرضا خاتمی در مجلس ششم که نایب رئیس آن مجلس بود و نیز دبیرکلی جبهه مشارکت را برعهده داشت از تریبون مجلس رسماً اعلام کرد اصلاح طلبان شکست را می پذیرند و به نتیجه انتخابات احترام می گذارند. البته انتخابات شوراهای دوم تنها انتخاباتی بود که اصلاح طلبان رسماً شکست را در آن پذیرفتند ولی در مراحل بعدی به خصوص انتخابات مجلس هفتم، ریاست جمهوری نهم و اینک مجلس هشتم حاضر به پذیرش شکست نشدند و علت شکست شان را به نحوه عملکرد مسوولان انتخاباتی از جمله شورای نگهبان نسبت دادند. به هر حال اکنون و پس از گذشت شش سال به همان نقطه سال ٨۱ بازگشته ایم چرا که در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم شهروندان تهرانی همان رفتاری را از خود بروز داده اند که در انتخابات شوراهای دوم از خود نشان دادند. اینک میزان مشارکت در حد شوراهای دوم تثبیت شده است و باید دید آیا اصولگرایان نیز همانند اصلاح طلبان حاضر به پذیرش و درس گرفتن از واقعیت رفتار رای دهندگان در پایتخت هستند؟ البته به نظر می رسد اصولگرایان با سکوت از کنار مساله یی به این مهمی عبور کرده اند و به اصطلاح ترجیح داده اند آن را به روی خود نیاورند و بیانیه پیروزی صادر کنند. حتی در این زمینه صدا و سیما بلافاصله شب انتخابات خبر داد که ملت کار را تمام کرد و اصولگرایان هم بیانیه تشکر از مردم را به خاطر حضور حماسی در انتخابات و اطمینان دوباره مردم به خودشان صادر کردند.

اما در این میان هیچ اشاره یی به این نکته نشده است که چرا میزان مشارکت در پایتخت در مرحله اول به کمتر از ٣۰ درصد و در مرحله دوم به حدود ۱٣ درصد رسیده است. در واقع میانگین مشارکت مردمی در انتخابات پایتخت در مرحله اول و دوم در حد ۲۰ درصد تثبیت شده است. نگاهی به آرای غلامعلی حدادعادل نفر اول اصولگرایان هم نشان می دهد او کمتر از ۲۰ درصد از آرای کل تهرانی ها را به خود اختصاص داده است و این میزان رای برای نفر اول تهران که احتمال ریاست مجدد او بر مجلس هم می رود چندان پشتوانه قابل قبولی نیست.

این در حالی است که برخی کاندیداهای اصولگرای راه یافته به مجلس هشتم حتی کمتر از ۱۰درصد آرای کل تهرانی ها را به عنوان اندوخته خود دارند و می بایستی با این تعداد از آرا به عنوان نماینده کل تهرانی ها و نیز کل ملت به ایفای وظیفه نمایندگی بپردازند. البته اگرچه اصولگرایان حاضر به توضیح درباره دلایل کاهش مشارکت شهروندان تهرانی نیستند و حتی وزیر کشور در مصاحبه های گوناگون مطبوعاتی و تلویزیونی که با قاطعیت از ورود ۷۵ درصدی اصولگرایان به مجلس می گوید اما اشاره یی به کاهش مشارکت تهرانی ها نمی کند ولی با این وجود این دیگران هستند که از همان ابتدا هشدار داده بودند در صورتی که مجریان و ناظران انتخاباتی در شیوه عملکرد خود تجدید نظر نکنند احتمال کاهش مشارکت مردمی به خصوص در تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور وجود دارد. اینک با بسته شدن پرونده انتخابات مجلس هشتم بخش هایی از پیش بینی ها محقق شده است. از یک سو بخش هایی از مردم به خاطر نارضایتی از اوضاع کشور به خصوص وضعیت اقتصادی پای صندوق های رای حاضر نشدند و از سوی دیگر ردصلاحیت بخش مهمی از کاندیداهای اصلاح طلب و مستقل هم باعث کاهش انگیزه بخش دیگری از رای دهندگان برای حضور در پای صندوق های رای شده است.

مجموعه این عوامل منجر به آن شده که میزان مشارکت در پایتخت کمتر از حد انتظار باشد و در شهرهای بزرگ هم کم وبیش همین اتفاق رخ داده است هر چند در شهرهای کوچک انگیزه های قومی - قبیله یی بر میزان مشارکت تاثیرگذار بوده است و میزان حضور مردم در این مناطق تا حدودی قابل قبول است، اما با این وجود نمی توان به این راحتی از کنار رفتار رای دهندگان تهرانی و سایر شهرهای بزرگ کشور عبور کرد. در واقع فارغ از اینکه چه گروهی اکثریت مجلس هشتم را به دست گرفته اما یک نکته ضروری است و آن هم چیزی نیست جز واکاوی چرایی کاهش میزان مشارکت مردمی در پایتخت و شهرهای بزرگ.

                                                                                                       ایرج جمشیدی
                                                                                             
٨ اردیبهشت ۱٣٨۷
منبع: اعتماد


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست