شاید امروز!
(پیرامون استخوانی که آقای خاتمی لای زخم گذاشتهاند)
ف. تابان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۲ تير ۱٣٨۱ -
۱٣ ژوئيه ۲۰۰۲
تعرض به مطبوعات و جریان آسیبپذیر اطلاع رسانی در کشور ما، این بار نه از سوی قوه قضائیه، که از طرف شورای عالی امنیت ملی صورت گرفت. با انتشار اطلاعیه دبیرخانه این شورا، مطبوعات از پرداختن به یکی از مهمترین حوادثی که در ماهها و بلکه سالهای اخیر در درون حکومت ایران روی داده است، یعنی کنارهگیری یکی از برجستهترین مقامات مسئول حکومت اسلامی از بخشی از مسئولیتهای خود و ادعانامهای که علیه کل حکومت منتشر کرده، منع شدند. نخستین قربانی این اطلاعیه، روزنامه آزاد بود که به گفته مدیر مسئول آن، به دلیل عدم وابستگی به جناحهای حکومت، «راحتترین لقمه» برای قاضیای بود که اطلاعیه شورای عالی امنیت ملی یک بار دیگر اشتهای سیریناپذیر او را تحریک کرده است.
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برای سانسور آیتالله اطاهری و فشار علیه روزنامهها به همان استدلالی آویخت که دو روز پیش از آن کمیسیون ماده ۱۰ احزاب برای ممنوع کردن تظاهرات دانشجویان و جوانان به آن توسل جسته بود، یعنی حفط آرامش، و امنیت ملی. بهانهای همیشه تازه که برای هر قدمی که در جهت سلب حقوق اساسی و بدیهی مردم برداشته میشود، دست کم یک بار به آنان یادآوری میگردد. تا اینجای موضوع در حکومتی مانند حکومت جمهوری اسلامی ایران که به اندازه عمر خود از این اقدامات در چنته دارد، هیچ اتفاق عجیبی رخ نداده است. آنچه موضوع را اندکی ناخوشایندتر میکند این است که این تازهترین تحدید علیه مطبوعات از سوی ارگانی صورت گرفته است که رئیسجمهور اصلاحطلب بر راس آن قرار دارد.
گوشهای مردم ایران پر است از سخنان زیبای آقای محمد خاتمی در مورد ضرورت و تقدیس آزادی مطبوعات. اغراق نیست اگر گفته شد رئیس جمهور در طول پنج سال ریاست خود دهها بار و هزاران کلمه در وصف آزادی مطبوعات بر زبان رانده است. و باز اغراق نیست اگر گفته شود در همین پنج سال ریاست جمهوری ایشان بیش از صد روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه تعطیل شدهاند و گوشهای مردم ایران به زحمت اشاراتی در اظهار نارضایتی از دهان رئیس جمهور خود شنیده است و این اشارات محدود و معدود نیز هر بار همراه بوده است با انبوهی از تعاریف از مزایای نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت دینی که آن اشارات در لابلای این تعریفها و تحمجیدها یا گم شده یا کاملا بیاثر. خود ایشان گاه، و اطرافیانش به کرات گفتهاند و میگویند که آقای خاتمی از برخورد با مطبوعات ناراضی است منتهی اختیاری ندارد و بگیر و ببند را نهادهای دیگری صورت میدهند که رئیس جمهور نسبت به آنها حتی نقش نظارتی هم نمیتواند بازی کند.
این بار فرمان محدودیت بیشتر مطبوعات از سوی نهادی صادر شده است که وی ریاست آن را برعهده دارد. آقای خاتمی بعد از سه روز از انتشار این اطلاعیه که نقدا به توقیف یک روزنامه دیگر و اعتراض دهها روزنامهنگاری که ایشان حاضرند با آنها قدم بزنند، اما هیچ گاه به سوالاتشان پاسخ ندهند، منجر گردیده، هنوز واکنشی نشان نداده است. هرچند در این نکته دیگر باید بطور جدی تردید کرد که وی با چنین اقداماتی موافق نباشد اما حتی اگر این گفته و حدس نیز واقعیت داشته باشد که «رئیس جمهور موافق نیست»، آیا چیزی از قبح سکوت کم میکند؟
با این حال هنوز کسانی هستند که امیدوارند سکوت بشکند. آقای عبدی از روزنامهنگاران اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت اسلامی اخیرا یادداشتی گلهآمیز خطاب به آقای خاتمی منتشر کرده و از او خواسته است به سخن بیاید و «جایگاه» خود را در تحولاتی که در کشور در حال وقوع است، روشن کند. این خواسته را بسیاری کسان دیگر هم در طول سالهای گذشته مطرح کردهاند، اما هیچ کدام پاسخی از رئیس جمهور نگرفتهاند.
مگر همیشه باید سخن گفت تا «جایگاه» خود را معلوم ساخت؟ گاه سخن نگفتن و سکوت جایگاه انسانها را تعیین میکند. خیلیها معتقدند آقای خاتمی با سکوت معناداری که نسبت به تعرض علیه بقایای حقوق شهروندی در ایران اتخاذ کرده و به آن ادامه میدهند، موضع و جایگاه خود را بصورتی شفاف و روشن تعیین کرده است. این واقعیتی است که شاید برخی اصلاحطلبان مایل به دیدن و پذیرفتن آن نباشند. پس بیاییم باز هم امیدوار و خوش بین باقی بمانیم.
در خبرها آمده است که امروز آقای خاتمی رئیس جمهور، در جمع مسئولان آموزش و پرورش سخنرانی خواهد کرد و پارهای گمانهها این است که در این جلسه ایشان «سخنان مهمی» ایراد خواهند کرد. هر چند عادت کردهایم که پیش از هر سخنی آقای خاتمی این گمانهزنیها را بشنویم، اما این یک روز را هم میشود صبر کرد.
شاید امروز، همان روزی است که قرار است رعد در آسمان بیابر به صدا درآید!
|