یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

زمینه‌ها و پیامدهای «خروج از حاکمیت»
به بهانه کنگره جبهه مشارکت ایران اسلامی»


ف. تابان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٨ تير ۱٣٨۱ -  ۱۹ ژوئيه ۲۰۰۲


بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی و از جمله برخی از فعالین اصلاح‌طلب جناح دولتی در ایران، از مدت‌ها پیش این ارزیابی را مطرح کردند که وضعیت کنونی قابل دوام نیست و نه جامعه ایران تحمل آن را دارد و نه حکومت می‌تواند به این وضع ادامه دهد. وضعیتی که برخی تحلیل‌گران آن را «بن‌بست» می‌نامند و برخی دیگر معتقدند مدت‌هاست از مرحله «بن بست» عبور کرده وارد فاز سراشیبی و سقوط شده است. توصیف وضعیت فعلی با واژه‌هایی نظیر «بن بست»‌و «انسداد»، ماهیت اتفاقاتی را که در شرف وقوع است نمی‌تواند تشریح کند. اکنون وضعیت از این مراحل عبور کرده و سرکوب و اضمحلال و فروپاشی کامل جنبش اصلاحات در چشم‌انداز قرار گرفته است.
قرائن و شواهدی که شاید بتوان «ماجرای آقاجری» را بروز ظاهری آن دانست، همه حاکی از آن است که تحولی در پیش است. جناح‌های عمده سیاسی کشور بدون اینکه این تحول را انکار کنند،‌خود را برای خروج از وضعیت فعلی آماده می‌کنند. تشدید حملات محافظه‌کاران و ارگان‌های مطبوعاتی آن‌ها به جناح اصلاح‌طلب جبهه دوم خرداد،‌قصد و عزم ارتجاع حاکم بر ایران را برای حذف قریب‌الوقوع دست‌کم بخشی از اصلاح‌طلبان از ساخت قدرت آشکار می‌سازد. در مرکز این سیاست حذف، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت اسلامی یعنی سازمان و حزبی قرار دارند که بدون آن‌ها از اصلاحات در حکومت ایران حتی در حرف هم نشانی باقی نخواهد ماند. به‌حاشیه راندن و سرکوب اعضای موثر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و توقیف روزنامه نوروز که اکنون دیگر همه انتظار آن را می‌کشند، دو گام برجسته‌ای است که احتمال داده می‌شود در جهت این سیاست حذف برداشته شود.
واکنش بخشی از جبهه دوم خرداد که به بخش «رادیکال»‌مشهور شده است، در برابر این وضعیت، عبور به مواضعی است که تاکنون در اصلاح‌طلبان حکومت ایران بی‌سابقه بوده است. مفاهیم و نتیجه‌گیری‌هایی نظیر «ساختار اصلاح‌ناپذیر نظام سیاسی حاکم بر کشور»، «عدم توانایی حاکمیت دوگانه برای حل معضلات فوری و آتی جامعه ایران»، «بی‌نتیجه ماندن شعار قانون‌گرایی» و بالاخره هشدارها نسبت به «فروپاشی» که گاه غیرمستقیم و گاه به صراحت در تحلیل‌های این بخش از اصلاح‌طلبان مطرح می‌شود تا چندی پیش اگر از سوی هر کسی مطرح می‌گردید با عنوان دشمنی با اصلاحات و مسالمت و قانون مورد حمله شدید قرار می‌گرفت و تخطئه می‌شد. نتیجه اساسی و تعیین‌کننده‌ای که این بخش از جبهه دوم خرداد به آن نزدیک می‌شود، موضوع «خروج از حاکمیت» است که اکنون دیگر تنها عباس عبدی مدافع شاخص آن نیست و می‌توان اثراتش را در سخنرانی‌های دبیرکل جبهه مشارکت اسلامی و بیانیه‌های دانشجویی و سخنان بسیاری از اصلاح‌طلبان نیز به خوبی دید.
هر چند مدافعین این نظر تاکنون تنها نیمی از تاکتیک «خروج از حاکمیت» را مورد توجه قرار داده و به نیمه دوم آن یعنی چه باید کرد بعد از آن نپرداخته‌اند، اما در همین نیمه نخست این راهکار نیز نتیجه‌گیری‌های بسیار پراهمیتی وجود دارد. رسیدن اصلاح‌طلبان به این نتیجه‌گیری از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که ساختار سیاسی موجود اصلاح‌پذیر نیست و برای موفقیت (و اکنون در درجه اول نجات) جنبش اصلاحات، باید این جنبش را متوجه تغییرات ساختاری نمود. پذیرش چنین رویکردی، تاکتیک‌های عمده فعلی اصلاح‌طلبان یعنی حرکت در چارچوب‌های مجاز حکومت و قانون را از اعتبار می‌اندازد و تغییر ساخت سیاسی و قانون اساسی را به یک هدف گریز‌ناپذیر جنبش اصلاحات در ایران تبدیل خواهد ساخت. اگر کسانی یافت شوند که هم از ایده خروج از حاکمیت دفاع کنند و هم این نتیجه‌گیری‌های اساسی را نفی کنند، کسانی خواهند بود که یا به عواقب سخنان و سیاست‌های خود نیندیشیده‌اند و یا به قصد بازار گرمی چنین تاکتیک‌ها و رویکردهایی را مطرح کرده و به آن اعتقادی نداشته و قصد ندارند در جهت آن اقدامی عملی صورت دهند.
توجه به همین نتیجه‌گیری‌هاست که گام بعدی رویکرد «خروج از حاکمیت» را می‌تواند تعیین کند. هیچ کس در جامعه ایران از اصلاح‌طلبان نخواهد پذیرفت که برای رفع مسئولیت از خویش و عدم شراکت در اقدامات حکومتی که به خواست‌های مردم تن نمی‌دهد و سرکوب آن‌ها را در دستور خود قرار داده است، از حکومت بیرون بیایند و گوشه‌نشینی اختیار کنند. خروج از حکومت اگر قرار باشد به معنای تلاشی برای باز کردن راه تنفس جنبش اصلاح‌طلبانه باشد، باید به معنای جستجوی میدان‌ها و نیروهای تازه‌ای در مبارزه برای تحقق اهداف ملت ایران و تلاشی برای بیرون آمدن از یک محیط تنگ و بسته و غیرقابل اصلاح‌درنظر گرفته شود.
خروج از حاکمیت هرگاه با رویکرد به نیروی لایزال توده مردم ـ همان نیرویی که جنبش دو خرداد اندکی بیش از دو سال پیش خود را از آن محروم کرد ـ همراه شود به معنای شروع دوباره‌ای برای جنبش اصلاحات در کشور ما خواهد بود.
مرز دوستان و دشمنان جنبش دوم خرداد را تا به امروز مناسبات نیروهای سیاسی با حکومت اسلامی ایران تعیین کرده است. خروج از حکومت باید قاعدتا بتواند این نگاه را دگرگون ساخته و معیارهای تازه‌ای را جایگزین آن سازد و به جای مصالح نظام، مصالح مردم و دموکراسی را قرار دارد. این معیارهای تازه، نه تنها سیاست‌ها، بلکه دوستان،‌دشمنان و رقبای اصلاح‌طلبان حکومت را نیز دگرگون خواهد ساخت. خروج از حکومت،‌هرآینه با رویکرد به ایجاد یک جبهه دموکراتیک و مردم‌سالار از کلیه نیروهای سیاسی و اجتماعی که خواهان پیروزی اهداف اصلاح‌طلبانه مردم ایران هستند همراه نشود، چاره کار اصلاح‌طلبان نخواهد بود. من نمی‌خواهم به رسم معمول بگویم زمان تشکیل یک سیاست تازه، یک جبهه تازه و یا حداقل همکاری‌های موثر همه دموکرات‌ها و اصلاح‌طلبان حقیقی و تمام کسانی که به ایران برای ایرانیان اعتقاد واقعی دارند، فرا رسیده است، می‌خواهم بگویم که از این زمان بسیار گذشته و تاخیرهای بسیاری وجود دارد و بنابر این دیگر زمانی برای از دست دادن وجود نخواهد داشت. اگر جنبش اصلاح‌طلبی در ایران آینده و چشم‌اندازی داشته باشد،‌این آینده و چشم‌انداز بدون مشارکت همه نیروهای سیاسی و اجتماعی موافق و مدافع اصلاحات و مردم‌سالاری و تکیه کردن بی‌قید و شرط بر نیروی مردم ایران و رهایی از ایده‌های فلج‌کننده‌ای که این جنبش را زمینگیر کرده است،‌امکان‌پذیر نخواهد بود.
اکنون همه کس این را فهمیده است که موانع اساسی زمینگیر شدن جنبش اصلاحات و سیر قهقرایی آن در بخش ضددموکراتیک و انتصابی حاکمیت نهفته است. اتخاذ سیاست‌های موثر در جهت انتقال همه قدرت سیاسی به نهادهای انتخابی مردم و محدود کردن و حذف تمامی نهادهای غیرانتخابی و انتصابی باید راهنمای هر سیاستی قرار گیرد که به طور صادقانه در جهت دگرگونی وضعیت فعلی به سود فرآیند اصلاحات و تحولات در کشور ما می‌باشد.

در چنین فضایی، کنگره جبهه مشارکت اسلامی به عنوان بزرگترین تشکل جبهه دوم خرداد،‌نقشی در خور و بی‌بدیل می‌تواند ایفا کند. آیا از این کنگره پیام‌های نو و امیدوارکننده به گوش خواهد رسید؟ آیا این کنگره راه جبهه مشارکت اسلامی و دیگر اصلاح‌طلبان را به‌سوی شکستن حصارهای تنگی که جنبش اصلاحات دولتی به دور خود تنیده هموار خواهد کرد، آیا از این کنگره پیام‌هایی در جهت پایان انحصارطلبی و دعوت به همکاری و همیاری با بخش‌های گسترده نیروهای سیاسی دموکرات و مسالمت‌جوی بیرون از حاکمیت شنیده خواهد شد؟
وضعیت در جامعه ما به گونه‌ای شده است که بسیار زود می‌توان دریافت، ‌آن چه که در روزهای اخیر از سوی اصلاح‌طلبان گفته شده، صرفا واکنشی است نسبت به تشدید فشارهای همه‌جانبه‌ای که از سوی جناح محافظه‌کار و ارتجاعی حکومت بر جناح اصلاح‌طلب وارد می‌آید یا این بخش از اصلاح‌طلبان حقیقتا دریافته‌اند برای نجات جنبش اصلاحات در ایران باید طرحی نو در انداخت. اصلاح طلبان واقعی در جبهه دوم خرداد و جریان‌های نزدیک به آن، هنوز این فرصت و امکانات را دارند که با تجدیدنظرهای مسئولانه در سیاست‌های سابق و تصمیم‌های شجاعانه برای آینده، یاس و ناامیدی کنونی را به شور و شوق و اشتیاق دوباره‌برای پیروزی آرمان‌های مردم ایران تبدیل سازند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست