در باره کنفرانس سال ۲۰۰۸ عراق در برلین
مصاحبه علی فتح الله نژاد با یوآخیم گویلیارد - برگردان: ناهید جعفرپور
•
در ماه مارس ۲۰۰۸ بمناسبت پنجمین سال حمله ارتش های آمریکا و بریتانیا به عراق، کنفرانسی بین المللی در شهر برلین آلمان بر گزار گردید. در این گفتگو به انگیزه ها و نتایج این کنفرانس پرداخته شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۱٣ می ۲۰۰٨
پرسش: در ماه مارس ۲۰۰٨ بمناسبت پنجمین سال حمله ارتش آمریکائی/بریتانیائی به عراق، کنفرانسی بین المللی در شهر برلین آلمان بر گزار گردید. انگیزه برگزاری یک چنین کنفرانسی بین المللی در پایتخت آلمان چه بود؟
پاسخ : بیش از یک میلیون زن و مرد عراقی قربانی این جنگ و اشغال شدند و بیش از ۴ میلیون یعنی یک ششم مردم این کشور آواره و فراری گشتند. حمله و تجاوز آمریکا به عراق بعد از جنگ های در کنگو، بزرگترین فاجعه بشری دهه گذشته جهان است.
با وجود وسعت و گستردگی جنگ و مفهوم سیاسی جهانیش که قابل مقایسه با جنگ ویتنام است اما تاکنون جنبش اعتراضی ی گسترده ای بر علیه آن شکل نگرفته است.
بدیهی است که خبرها و عکس های روزانه از عراق تنها یک چیز را نشان می دهند: درماندگی و عجز. دلیل این مسئله هم عمدتا یکطرفه بودن کامل این اخبار و عکس ها می باشد. بطور مثال اگر بمانند جنگ ویتنام عکس هائی از بمباران های ارتش آمریکا نشان داده می شد، در این صورت بروشنی اوضاع طور دیگری دیده می شد.
گزارش های رسانه ها تنها بر اختلافات میان نیروهای عراقی، آزار و اذیت شبه نظامیان، خشونت با انگیزه مذهبی و ترورها متمرکزند. اما خشونت نیروهای ارتش آمریکا هیچ جائی نشان داده نمی شود. اشغالگران بعنوان نیروهائی نشان داده می شوند که مایوسانه تلاش دارند برای کشوری که در خود تکه پاره شده است، صلح و ثبات به همراه بیاورند. گفته می شود که خروج ارتش آمریکا از عراق این کشور را در هرج و مرج بزرگتری خواهد انداخت. این کنفرانس می بایست کمک کند تا این تصویر کج از عراق درست شود.
پرسش : مرکز ثقل های کنفرانس و نتایج کنفرانس چه بودند؟
پاسخ : یک مرکز ثقل کنفرانس این بود که چون گزارش:„War and Occupation in Iraq“ که در ماه یونی ۲۰۰۷ توسط Global Policy Forum به همراه ٣۰ گروه دیگر صلح ـ و حقوق بشری تهیه و منتشر گشت، مدارکی ارائه بشود که نشان دهد آمریکا مسئول اصلی شرایط وحشتناک و همچنین مسئول بلاواسطه خشونت فزاینده در عراق می باشد.
دومین مرکز ثقل کنفرانس را بحث در باره راه حل هائی که در هر صورت چه از جانب کارشناسان مستقل غربی و چه از سوی اپوزیسیون عراق بر علیه اشغال وجود دارند، تشکیل می داد.
پرسش : شما بعد از ۵ سال اشغال عراق چه نتیجه گیری می کنید؟
پاسخ : بیلان این پنج سال همانطور که من اشاره کردم فاجعه بار است. زندگی روزمره تحت تاثیر تمامی خشونت های موجود و تامینات اجتماعی فاجعه بار قرار دارد. بهداشت و سلامتی ـ و آموزش و پرورش صفر است. سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن شکافی عمیق در جامعه عراقی بجای گذاشته است. آمریکا با وجود تمامی خشونت هایش نتوانسته است این کشوررا تحت کنترل خود در آورد. بیش از ۴۰۰۰ سرباز آمریکائی کشته شده اند. هزینه های مستقیم جنگ بیش از ٨۰۰ میلیارد دلار شده است. مجموعه هزینه ها تا کنون چیزی بیش از ٣ بیلیون دلار شده است. در کنفرانس عراق در برلین تمامی کارشناسان از ویلیام ار پولک مشاور اسبق امنیتی آمریکا گرفته تا خیر ال دین حاسب رئیس Centre For Arab Unity Studies همگی با هم همنظر بودند که آمریکا این جنگ را دیگر نمی تواند برنده شود.
پرسش : قبل از جنگ عراق آلمان بر علیه شرکت خودش در یک جنگ ضد حقوق ملت ها رای داد و پیامد این مسئله این بود که طبق نظر دونالد رامزفلد وزیر دفاع آنزمانی، آمریکا با فرانسه و روسیه " اروپای قدیم" را تشکیل دادند. نقش برلین را در جنگ علیه عراق از آن زمان تا کنون چگونه می توان ارزیابی نمود؟
پاسخ : در سطوح سیاست خارجی نخست وزیر آلمان شرویدر و فیشر وزیر امور خارجه اش به واقع بر علیه جنگ موضع گرفتند. اما عملا در مقابل آنهم کاری نشد ـ حتی برعکس دولت شرویدر آلمان را بعنوان مهمترین محل تدارکات (لوژیستیکی) جنگ در اختیار متحدین بریتانیائی و آمریکائی اش گذاشت. ارتش آلمان سال ۲۰۰٣ تا ۴۲۰۰ سرباز را برای محافظت از پادگان های آمریکائی مستقر نمود و برای اینکه دست همکاران آمریکائی اش را برای حملات جنگی باز گذارد، موشک های دفاعی پاتریوت را به ترکیه فرستاد و تانک های حفاظتی "آ ب س" را در کویت مستقر نمود.
حزب سوسیال دمکرات "اس پ د" و سبزها تا به امروز هم این مسئله را با وظایفشان در مقابل ائتلاف و پیمان هائی که در این رابطه بسته اند که برای دولت آلمان راه دیگری را باقی نمی گذاشته است، توجیه می کنند. اما همانطور که سرویس علمی مجلس آلمان و بعدا دیوان عالی اداری آلمان بروشنی ابراز نمودند، هیچ وظایف و قرارداد هائی وجود ندارد که آلمان را مجبور به پشتیبانی از حمله به حقوق ملت ها بنماید و حتی اگر هم وجود داشته باشد، حقوق ملت ها بر آن وظایف و پیمان ها ارجحیت دارد.
دیوان عالی اداری همچنین اعلام نمود که بر عکس، دولت آلمان حتی موظف بود فضای هوائی را برای اشغالگران سد نماید و از شرکت نیروهای نظامی مستقر در اینجا در جنگ با تمامی ابزاری که در اختیار دارد جلوگیری نماید.
پرسش : بنظر کارشناسان همچنین برای ماه های باقی مانده دولت بوش یک جنگ شدید بر علیه ایران امکان پذیر است. از تابستان سال گذشته و همین اخیرا همچنین از سوی جنرال داوید پترایوس فرمانده کل قوا در عراق، در واشنگتن در باره یک "دخالت ایرانی در عراق" صحبت می شود که توسط آن سربازان آمریکائی کشته شده و دولت عراق ضعیف شده است. در باره این اتهامات چه موضعی باید گرفت؟ چه فاکتور هائی را باید درسیاست اشغال آمریکا در عراق در رابطه با حمله به کشور همسایه عراق ایران مورد توجه قرار داد؟
پاسخ : از یک سو وضعیت بغرنج عراق مهمترین مانع یک چنین جنگی است. تنها نیروهائی که آنها به جز کردها می توانند در عراق به آن تکیه کنند، هر دو حزب شورای عالی اسلامی عراق و شورای عالی انقلاب اسلامی در عراق و دعوه است که آنها هم دردولت نفوذ دارند و هر دو از ایران بر علیه رژیم صدام مبارزه نموده اند و امروز هم با رژیم ایران رابطه تنگاتنگ دارند.
آمریکائی ها باید بر این حساب کنند که حتی با یک حمله محدود نیروی هوائی آمریکا حداقل در عراق بخشی از بریگاد بدر که در ایران تعلیم نظامی دیده اند بر علیه ارتش آنها خواهند شد. جدا از این طبیعتا ایران این امکان را دارد به یک حمله از سوی آمریکا به سرزمینش با حملات تلافی جویانه به نیروهای نظامی آمریکا که بلاواسطه در مسیر هدف آنها قرار دارد عکس العمل نشان دهد ـ و این نیروها، نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان می باشند.
از سوی دیگر به واقع هم اتهاماتی وجود دارد که ایران در عراق دخالت می کند و مقاومت شیعیان را نظامی پشتیبانی می کند. این اتهامات تبلیغات می باشند.
اول برای اینکه توجه ها را از شکست سیاست اشغال خود منحرف سازند و دوم اینکه بهانه ای برای جنگ بسازند. صدا هایی در واشنگتن که خواهان این هستند که این "دخالت ها" را با خشونت اسلحه به پایان برسانند همواره بلند تر می شوند.
طبیعتا ایران نقش مهمی را در عراق بازی می کند. اما قبل از همه رابطه خوبی با احزاب دولتی و همچنین هر دو حزب کردی دارد. این ها هم در زمان رژیم صدام حسین رابطه تنگاتنگ با ایران داشتند. همچنین در سطوح اقتصادی هم رابطه آنها خوب دارد پیش می رود.
از این رو ایران منافع قوی در ثبات عراق دارد و بخصوص از پشتیبانی شبه نظامیانی که هم مخالف احزاب دولت هستند و هم به ارتش آمریکا و بریتانیا حمله می کنند ، خود داری می کند. سفیر ایران برای مثال از حمله ای که توسط نخست وزیر عراق شخصا بر علیه شبه نظامیان فرقه مشهور مقتدا الصدر که آمریکا را بعنوان دشمن اصلی می نگرند، صریحا پشتیبانی نمود.
پرسش : وضعیت کنونی عراق چگونه است؟ در رسانه ها اغلب در باره جدال های فرقه ای میان سنی ها و گروه های مردمی شیعه صحبت می شود در حالیکه کلمه "تروریست" بیشتر از کلمه "مقاومت" شنیده می شود.
پاسخ : قبل از اشغال اختلاف اساسی ای میان شیعیان و سنی ها وجود نداشت و امروز هم اختلافات از مرزهای مذهبی نمی گذرد. طبیعتا یک سری کامل از نیروهای مختلف در رقابت با هم وجود دارند که در میان آنان گروه های تروریستی که نزدیک به القاعده هستند و شبه نظامیان فرقه ای مذهبی وجود دارند. اما عمدتا همانطور که حوادث اخیر در بصره نشان دادند، نیروهائی در مقابل هم قرار دارند که در ائتلاف با قدرت اشغالگر می خواهند اهدافشان را بشدت پیاده نمایند ـ آنها احزاب کردی هستند و احزاب رادیکال اسلامی شیعه ـ و آنهائی که خود را با نقشه های قدرت اشغال گر در تضاد می بینند.
اما اکثریت بالائی از مردم عراق مصممانه بر علیه حضور دائمی ارتش آمریکا و همچنین بر علیه خصوصی سازی نفت و از بین رفتن استقلال این کشور، می باشند.
به همین دلیل اغلب عراقی ها از مقاومت در عراق پشتیبانی می نمایند. این مسئله به هیچ وجه با تروریسم رابطه ای ندارد. این مقاومت همانطور که یورگن تودنهوفر خیلی خوب در کتاب جدیدش به نام "زید برای چه می کشی؟" شرح داده است، بر علیه غیرنظامیان نیست بلکه علیه نیروهای اشغالگر و متحدین محلی شان می باشد.
پرسش : شما اشاره به حمله نظامی دولت مالکی در جنوب عراق نمودید. بنظر ری مک گوورن همکار اسبق سازمان سیا این حمله مستقیما از سوی دیک چنی معاون رئیس جمهور آمریکا در زمان تور مسافرتیش در اواسط ماه مارس ترتیب داده شده بود. این حمله با چه قصدی انجام پذیرفت؟
پاسخ : مسلما دستور برای این حمله از آمریکا صادر شده بود. فرماندهی کل نظامی را هنوز هم ارتش آمریکا در اختیار دارد و ارتش عراق به هیج وجه چنین ابزاری را ندارد که عملیاتی به این عظمت را با نیروی خودش انجام دهد.
بصره و شهرهای دیگر جنوب بعد از مبارزه طولانی شدید از بریتانیائی ها پس گرفته شد و زیر کنترل بخش بزرگی از مخالفان اشغال چون جنبش الصدر قرار گرفت. آمریکا و متحدین عراقی اش می خواستند با این حمله کنترل را بر این شهر ها مجددا بدست آورند. بلاخره بصره مرکز اقتصاد نفت است و در اینجا بندر ها قرار گرفته اند که در این بندر ها بشکه های نفت بار کشتی ها می شوند. در اینجا تنها مخالفین شبه نظامی وجود ندارند بلکه همچنین اتحادیه های نفت و کارگران بندر که تا کنون بطور موفقیت آمیز در مقابل تمامی اقدامات خصوصی سازی قرار گرفته اند هم وجود دارند.
این تلاش برای اشغالگران به یک فاجعه ختم شد. آنها به یکباره خود را از بغداد تا بصره در میان جنگی شدید با ارتش مهدی و مقتدا الصدرو دیگر نیروهای اپوزیسیون یافتند و می بایست شاهد باشند که چگونه ارتش عراق که بسختی بازسازی شده بود، به صف و بخشا در جلو دوربین خبرنگاران به ارتش الصدر می پیوست. برخی از مورخین آمریکائی در این جا نقطه عطف جنگ را می بینند دقیقا چون حمله " تت" در ویتنام.
در ابتدا با وساطت ایرانی ها و برقراری آتش بس از طریق دولت مالکی این مبارزات خاتمه یافت. حداقل عجالتا. از آنجا که ارتش آمریکا حملاتش را به جنبش الصدر ادامه داد، الصدر هم آنها را به یک "جنگ علنی" تا آزادی عراق تهدید نمود.
پرسش : هدف کنفرانس عراق در برلین آن بود که راه حل های مختلفی را که در این میان تکمیل شده اند را مشترکا امتحان و بررسی نمایند. محورهای این راه کارها چه هستند و چشم انداز موفقیت آنها بنظر شما تا چه اندازه است؟
پاسخ : در مرحله نخست پایان دادن به اشغال قرار دارد. تا زمانیکه این اشغال ادامه دارد در باره هیج راه کاری نمی توان اندیشید. اولین قدم توافق بر تعیین زمانی مشخص برای خروج تمامی نیروهای نظامی و غیر نظامی قدرت های اشغالگر است و همچنین توقف فوری تمامی عملکردهای تهاجمی نیروی های نظامی اشغالگر. در اینجا غالبا پیشنهاد ۶ ماه را دارند. این خود راه را برای مذاکرات باز خواهد نمود البته با شرکت تمامی نقش آفرینان عراقی و جنبش مقاومت عراق.
عراق احتیاج به کمک فراوان خواهد داشت تا بتواند کشور را بازسازی نماید. بنظر اکثر کارشناسان و همچنین اپوزیسیون عراق ضرورت به کمک نیروهای صلح بیطرف است تا در کانون های مشخص مبارزات گروه های در رقابت را سرکوب کنند.
اما در باره چشم انداز موفقیت، من تا آنجائی که به طرف عراقی ها بر می گردد کاملا خوشبینم. نیروهای عراقی همواره نشان داده اند که آنها تا زمانی که اشغالگران ها دخالت نکنند، می توانند با هم توافق کنند و متحد شوند. مهم این است که سازمان ملل متحد بالاخره شروع کند نقش وساطت بیطرفانه مایل به منافع مردم عراق را بعهده بگیرد. متاسفانه هیج سازمان دیگری وجود ندارد که این وظیفه را بعهده گیرد.
مانع اصلی طبیعتا دولت آمریکا است که کوچکترین آمادگی برای خروج از عراق را از خود نشان نمی دهد. هر دوی کاندیدا های دمکرات ریاست جمهوری گفته اند که اگر در کاخ سفید مستقر شوند (منظور به ریاست جمهوری برسند) تمامی نیروهای نظامی را از عراق بیرون خواهند کشید. در باره اینکه چه تعداد سرباز در عراق باقی می مانند آنها چیزی نمی گویند. حتی باراک اوبامای منتقد جنگ می خواهد تعداد نیروهائی را که در عراق می مانند به وضعیت امنیتی عراق وابسته کند. بجز امنیت تاسیسات آمریکائی و آموزش نیروهای چندگانه نظامی عراقی، در هر حال سربازان کافی در محل و یا کشور های همسایه عراق باقی خواهند ماند تا با القاعده مبارزه نمایند. در واقع وضعیتی چون "اشغال سبک".
اما در اینجا جنبش ضد جنگ آمریکا می تواند به حرکت در آید. بی تفاوت از اینکه کاندیدا ها در وعده های خود تا چه حد جدی هستند، جنگ عراق یکی از تم های مشخص مبارزات انتخاباتی آمریکا خواهد بود. با توجه به وضعیت آشکارا بغرنج نیروهای اشغالگر ارزش دارد که با برهان های بهتر دخالت نمود و کاندیداها را بجائی کشاند که به موضع خود صراحت دهند. جنبش صلح اروپا هم می بایست از طریق فشار متناسب به دولت های در ائتلاف، از این حرکت پشتیبانی کند. این جنبش باید در این برهه بسیار قوی تر بر علیه جنگ عراق به فعالیت بپردازد و این جنگ را به تم محوری خود تبدیل نماید.
|