روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۱۶ می ۲۰۰٨
پیامهای بسته پیشنهادی ایران
تهران با این اقدام اعلام می کند که معتقد به گفتگو و مذاکره است
پیشرفت ایران در حصول به تکنولوژی هسته ای انکارناپذیر است
دعوت ویژه امیرعبدالله از آیت الله هاشمی رفسنجانی
صدای مظلومیت همراه با صلابت مردم فلسطین
تعامل با دولت بر همراهی با مردم
در یک توازن منافع، ایران و ایالات متحده برای چین وزن مشابه ندارند
کاهش مکرر سود بانکی با نظارت به سر منزل توفیق خواهد رسید
روزنامه صدای عدالت در ستون یادداشت دیروز خود درباره پیامهای بسته ایران نوشته است:
ایران در شرایط کنونی معتقد است که قدرت در مذاکره است و لذا از این امر به هیچ وجه رویگردان نیست؛ درباره موضوع هسته ای هم باتمام طرفها مذاکره می کند اما این مذاکره به عرصه حقوق اش وارد نخواهد شد. باید ببینیم که ایران در پس ارائه بسته پیشنهادی اش چه حرفها و پیامهایی دارد؛ نکته اول این است که تهران با این اقدام خود اعلام می کند که معتقد به گفتگو و مذاکره است؛ موضوع دیگر اینکه تاکید دارد گفتگو و مذاکره تابع نوعی منطق و قرار است؛ مسئله دیگری که از این اقدام دنبال می شود، اینکه قرار و منطقه قاعدتاً باید مورد توافق دو طرف قرار گیرد؛ از سوی دیگر این اقدام اعلام می کند که بخشهای مختلف چنین مذاکره ای باید متوازن باشند یعنی روند به گونه ای نباشد که دستهای طرفی را بندند و از او انتظار گفتگو داشته باشند. از سوی دیگر از این اقدام ایران چنین برداشت می شود که مذاکرات مذکور باید قاعدتاً فراگیرباشد و نهایتا اینکه پیش از ارائه بسته، منوی آن باید به اطلاع طرف مقابل برسد…
در تحلیل مسائل مربوط به ارائه بسته مشوقهای جدید از سوی کشورهای غربی به ایران باید گفت اتحادیه اروپا وگروه کشورهای موسوم به ۱+۵ تاکنون دو بسته در پائیز ۲۰۰۴ و تابستان ۲۰۰۵ به ایران ارائه کرده اند که اولاً در مدت زمان تدوین هیچ یک از این دو، با ایران مشورتی صورت نگرفت و ثانیاً تناسبی میان محتوای بسته و مفهوم تشویق وجود نداشت؛ در واقع می توان عنوان این بسته ها را به جای بسته تشویقی به بسته تحمیلی تغییر داد. نکته دیگرهم این بود که در این بسته ها به هیچ وجه تناسب میان تکلیف و حقوق در نظر گرفته نشده بود. نهایتاً پس از بررسی بسته های مذکور، مشخص شد که پیشنهادات مندرج درآنها با حقوق ایران نامتناسب است و لذا هر دو بسته ناکام ماندند. در خصوص بسته سومی که قرار است ۱+۵ به ایران ارائه کند نیز تاکنون مشورتی با جمهوری اسلامی ایران صورت نگرفته و لذا چنانچه محتوای این بسته نیز همسو با دو بسته قبل باشد، قاعدتاً از سوی ایران مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. البته باید توجه داشت که چنانچه در بسته سوم، پیش شرط تعلیق رفع شده و به رسمیت شناخته شدن حقوق ایران در تداوم غنی سازی اورانیوم نیز درآن لحاظ شده و تقاضایی فراتر از قوانین بین المللی نیز از ایران مطرح نشده باشد، طبعاً نقطه مناسبی برای شروع خواهد بود که البته به نظر می رسد امروز بخش مهمی از گروه کشورهای ۱+۵ به این معادله اعتقاد داشته و تا جایی که بنده اطلاع دارم بیش از نیمی از این ۶ کشور در خصوص لزوم توقف غنی سازی از سوی ایران تاکید مشخصی ندارند. آنچه برای کشورهایی که ذکر آنها رفت مهم است اینکه ایران تضمینهایی را ارائه کند که عدم خروج فعالیتهای هسته ای اش از مسیر صلح آمیز را تائید نماید و این یعنی تمایل به دریافت تضمینهایی برای عدم انحراف که با تمایل به دریافت تضمین برای عدم فعالیت تفاوت بسیاری دارد. همه می دانند که مقررات جهانی، برای فعالیتهای صلح آمیز حدی قائل نشده است و عنوان انحراف نیز پس از اثبات غیرصلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای کشورها، اطلاق می شود؛ بر همین اساس بود که در اجلاس ۱۶ آوریل شانگهای مطالبی در خصوص قصد برخی کشورهای گروه ۱+۵ برای اعلام درخواست از تهران مطرح شده بود و این موضوعی بود که مجدداً در لندن هم مورد گفتگو قرار گرفت. حال اگر بسته سوم غرب چنین ویژگی هایی داشته باشد قابل اعتنا خواهد بود.
رویاهای چند گانه
روزنامه اعتمادملی در ستون بی ویرایش خود یادداشتی را به قلم احمد قریب، استاد دانشگاه و معاون سابق انرژی اتمی ایران با عنوان پیشرفتهای دانش هسته ای؛ انتظارات وآفات چنین درج کرده است:
مقایسه صنعتی شدن در فناوری هسته ای با کشورهایی که مبنای ورود آنان به این حوزه ها با ما کاملاً متفاوت (به دلیل زمان، مکان و انگیزه ها) بوده است اولاً فاقد ارزش مقایسه است؛ ثانیاً صاحبان وطنی این فکر به جز بازارگرمی چندروزه حامل اطلاع عمیقی نبوده اند. ولی وضعیت ما در هر سطحی برای خودمان از آنها افتخارآمیزتر است.
مسئولان باید در راستای فعالیت های خود به این باور و درک برسند که برآیند تلاش ها در هرزمینه و حصول به دستاوردهای تکنولوژیکی به معنی اعم و اخص آن حائز اهمیت است. این حصول الزاماً و سریعاً به معنی صنفی کردن آن زمینه نیست؛ چرا که همان تکنولوژی حاصل دانش فنی است که حائز ارزش و اصالت می باشد. مردم باید طوری راهنمایی شوند که فرق دانش فنی، تکنولوژی و صنعت را از یک طرف و تعمیم آن به یک کلیت بزرگتر را از طرف دیگر به خوبی درک نمایند. سوال دیگر این است که واقعاً برای بازدیدهای تأسیسات هسته ای و در همایش های جشن های هسته ای و... چه کسانی را می برید و دعوت می کنید؟ در این مورد شک نداشته باشید که در این میان منتقدان و طراحان اصلی پروژه ها یا نیستند و یا به ندرت در آنجا حضور دارند. چرا که مسئولان محترم فقط و عمدتاً خواستار تعریف و تمجید از طرف کسانی هستند که به هرحال با این علم و صنعت یا هرگز آشنایی ندارند یا تا اندازه زیادی بیگانه هستند. معنی و مفهوم آن این است که مسئولان محترم نقد و انتقاد، بحث ومذاکره و لذا پیشرفت های جدی کشور را برنمی تابند.
بوریا باف اگر چه بافنده است نبرندش به کارگاه حریر
آفت دیگر این وضعیت در این است که تمامی کشورهای همسایه و غیرهمسایه از دور تا نزدیک و سازمان های بین المللی هرکدام مترصد هستند که طرفی را از این قضیه ببندند. پاسخ به این تناقض ها و رویاهای چندگانه، جلوگیری از باج های کوچک و بزرگ به نفع مردم است، لذا این نوع دیپلماسی چیزی جز دور باطل و بیهوده نیست. بنابراین در مورد تکنولوژی هسته ای با وسعت زمینه ها و عمق هر یک و ارتباطات اینچنینی بین آنها فقط می شود اظهار کرد که برآیند انبوه پیشرفت های همساز آنها در زمینه های مرتبط در چارچوب برنامه های مدون و حفظ استراتژی های مربوطه بر پایه نیروهای انسانی دانشمند، کارآمد، سیاسیون آگاه، متقی و دیپلماسی متبحر برآمده از دل اینگونه فعالیت ها می تواند دستاوردهای افتخارآمیز و ماندگار را به میان مردم آورد. لذا پیشرفت ایران در حصول به تکنولوژی هسته ای حتماً انکارناپذیر است. ولی اینکه برآیند و نتیجه این پیشرفت ها تا چه زمان به میان مردم می آید و تا چه اندازه همساز خواهند بود پاسخ شایسته مسئولان را می طلبند. تکرار مسائل بدیهی و سکوت در مقابل ابهامات مردم از جمله مواردی است که حتماً خیلی از مسئولان آن را می فهمند ولی در توضیح آن تلاشی را به عمل نمی آورند، گرچه این امر در موضوعات غیرانرژی اتمی هم وجود دارد.
پرهیز از بیانیه های کلیشه ای و از مصرف گذشته و در عین حال صادق بودن در گزارش ها، اولین اقدام مردم پسند و برقراری اعتماد و درک طرفین از انتظارات به وجود آمده خواهد بود. باشد تا برخی از مسئولان حتی در سایر وزارتخانه ها برای مسئولیت چندروزه و یا پست های بالاتر به حیطه هایی که اطلاع کاملی از آن ندارند، وارد نشوند که از طرفی انتظارات زودرس و یا ناممکن را به وجود آورند و از طرف دیگر به طور غیرمستقیم به بهانه های معاندان بیفزایند ولاجرم به تأخیر توسعه عملیاتی برنامه های هسته ای کشور کمک کنند.
امروزه مد شده است که هر مسئولی با هر بضاعت علمی ای، سخنوری ویژه ای از انرژی اتمی ابراز می دارد . اینها از جمله سیاست هایی هستند که حتماً به حال انرژی هسته ای مضرند.
داشتن نیت الهی و پرهیز از دنیازدگی و سیاسی کاری و عشق به مردم، رویکرد لازم و شرط اساسی توفیق های بزرگ است. امید است اولاً مقامات گرانقدر نسبت به این نوع عاری سازی سیاسی از آویزه های انرژی اتمی همت گمارند، ثانیاً مسئولان محترم کشور ضمن هماهنگی مدبرانه و عالمانه، این نوع اظهارات و بیانیه ها را به کمیته های متشکل از افراد ذیصلاح و باتجربه و عالم به امور هسته ای و مسئولان مستقر در دانشگاه ها و مراکز علمی واگذارند تا از این منبع برداشت ها و اطلاع رسانی و استفاده از رهنمودهای علمی و فنی متناسب با واقعیات به عمل آید.
ابتکاری برای تنش زدایی
روزنامه کارگزاران در یادداشتی با عنوان ابتکاری برای تنش زدایی نوشته است:
دعوت ویژه امیر عبدالله پادشاه عربستان سعودی از آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حضور در کنفرانس بین المللی گفت وگوی وحدت اسلامی را باید به فال نیک گرفت؛ همانگونه که اجابت این دعوت از سوی هاشمی رفسنجانی و نیز واکنش خویشتندارانه رئیس جمهور احمدی نژاد در پاسخ به اظهارات عصبی وزیر امور خارجه عربستان سعودی را در اجلاس اضطراری اتحادیه عرب در قاهره باید تاکید تهران بر تنش زدایی در روابط تهران و ریاض تفسیر کرد. ایران و عربستان سعودی طی سه دهه گذشته فرازونشیب های زیادی را در روابط خود تجربه کرده اند، اما آنچه سبب شد تا در پی هر بار نزدیک شدن تنش ها به نقطه جوش، رهبران دو کشور به بازسازی روابط مایل شوند، از یک سو تدبیرگری آنان بوده و از سوی دیگر موقعیتی که از حیث جغرافیای سیاسی و ایدئولوژیک تصمیم گیران دو کشور را به مصالحه به جای منازعه رهنمون کرده است.
اگرچه تجربه نخستین روابط تهران و ریاض در سال های نخستین استقرار نظام جمهوری اسلامی شاهد رقابت های منازعه آمیز در روابط است ولی فرآیند این تجربه به گونه ای رقم خورد که رهبران دو کشور تنش زدایی را به جای هرگونه منازعه پذیرفته اند؛ حتی اگر رقابت های ایدئولوژیک بازتاب هایش را در مقاطع و مناطق مختلف منطقه بروز داده باشد.
جالب تر آنکه ابتکار بازسازی روابط تهران و ریاض به سمت همکاری به جای منازعه از همان آغاز از سوی دو چهره شناخته شده یعنی امیر عبدالله و هاشمی رفسنجانی انجام گرفته است. در واقع تاکید این دو در حفظ روال نهادینه شده در روابط دو کشور توانسته است بسیاری از ظرفیت های بالقوه و بالفعل در احتمال بروز تنش میان دو قدرت اصلی منطقه و بالطبع جهان اسلام را مهار کند. تحولات اخیر لبنان از جمله همان ظرفیت هایی است که قادر است بار دیگر سطح رقابت های ایران و عربستان سعودی را به سوی تنش هایی رهنمون کند که سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی در اجلاس وزیران امور خارجه عرب در قاهره خواستار آن شد و توانست به سرعت توجه تحلیلگران رسانه های خبری جهان را به سوی خود جلب کند. این در حالی است که بحران لبنان علاوه بر دست اندازی عوامل بیرونی، متاثر از ساخت سیاسی این کشور است که ریشه آن را باید در نحوه تعاملات جناح های سیاسی لبنانی جست وجو کرد. اظهارات سعودالفیصل در قاهره ناشی از عصبیتی قومی ـ ایدئولوژیک بود که یکسونگرانه و بدون لحاظ همه عوامل تاثیرگذار در تشدید بحران لبنان و به ترتیبی قبول نقش نیابتی از سوی واشنگتن را در تشدید فشار روانی علیه تهران دنبال می کرد. بدیهی است اظهاراتی چنین یکسونگرانه بدون لحاظ تاثیرپذیری صحنه سیاسی لبنان از تحریکات آمریکا، اسرائیل و دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی، تنها به بحرانی تر شدن منطقه ای می انجامد که طی قریب سه دهه گذشته هرگز وضع باثباتی را تجربه نکرده است. در این حال تشویق بحران کنونی از سوی هریک از طرف ها هیچ آینده معلومی را رقم نخواهد زد؛ به ویژه که عصبیت هایی مانند آنچه وزیر امور خارجه عربستان سعودی از خود بروز داد، تنش ها را از سطح رقابت های سیاسی به منازعات ایدئولوژیک و قومی هدایت می کند. این وضع هیچ نفعی را برای یکایک بازیگران منطقه ای (به ویژه ایران و عربستان سعودی) در پی نخواهد داشت جز استمرار بی ثباتی و بحران. دعوت ویژه امیر عبدالله از هاشمی رفسنجانی آن هم در بزنگاه کنونی، ابتکاری است تا بار دیگر معماران روابط نوین ایران و عربستان سعودی با درک موقعیت حساس کنونی به تعامل سازنده برای مدیریت بحران در وهله نخست و بازگشت اوضاع به وضع ثبات تلاش کنند. تهران با خویشتنداری در مقابل عصبیت های بروز داده شده از سوی ریاض تمایل خود را برای رفع تنش ها به نمایش گذاشت. خویشتنداری تهران نمایانگر همسویی جناح های سیاسی ایران در پرهیز از دچار شدن به رفتاری است که مخالفان روابط دوستانه تهران و ریاض خواستار آن هستند. همچنین دعوت ویژه امیر عبدالله از هاشمی رفسنجانی نیز نشان داد که اصلی ترین رهبران عربستان سعودی با خردمندی به رفع تنش های اخیر علاقه مند بوده و خواستار ابتکارهای تازه برای خروج از این وضع هستند. بنابراین دعوت امیر عبدالله را باید به فال نیک گرفت.
۶۰ سال اشغالگری
روزنامه ایران در یادداشت خود با عنوان خاموشی شمع حیات! نوشته است:
این روزها شصتمین سالگرد تأسیس رژیم نامشروع صهیونیستی در سرزمین اشغالی فلسطین به عنوان پاره تن اسلام است. رژیمی که به بهانه های واهی و با کمک قدرت های زورگو از جمله آمریکا و انگلیس برای تسلط بر ملت های منطقه و چپاول منابع و ثروت های منطقه غنی و حاصلخیز خاورمیانه ایجاد شده است.
رژیم اشغالگر قدس طی۶۰سال با حمایت آمریکا و با سکوت مجامع و محاکم بین المللی، سرزمین مادری فلسطینیان را اشغال و اقدام به کشتار و آواره کردن زنان و کودکان، پیران و جوانان، مردان و زنان بی شماری کرده است.
با اقدام صهیونیست ها در اشغال سرزمین و کشتار مردم فلسطین در برهه های مختلف و فشار ملت های منطقه به سیاستمداران و دولتمردان خود، جنگ ها و درگیری هایی میان اعراب و رژیم صهیونیستی رخ داد که در همه آنها از جمله جنگ ۱۹۴٨ ، کانال سوئز ، شش روزه ۱۹۶۷ ، اصطکاک ، یوم کیپور و لبنان ۱۹٨۲ کشورهای عربی شکست خوردند.
این شکست ها علاوه بر تضعیف روحیه مسلمانان و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی برخی کشورهای عربی و توافقنامه های ننگین سازش، منجر به طرح ادعای شکست ناپذیری رژیم اشغالگر قدس از سوی رهبران این رژیم منحوس گردید. متأسفانه برخی کشور های عربی پس از شکست در برابر رژیم صهیونیستی تلاش های خود برای نجات فلسطین را معطوف به میانجیگری قدرت های غربی از جمله آمریکا کردند اما باید توجه داشت که امید بستن به نجات فلسطین و احقاق حقوق آوارگان و ساکنان فلسطین از طریق آمریکا و هم پیمانانش یک اشتباه تأسف انگیز است زیرا دوستی با کسانی که پشتیبان همه جانبه غاصبان فلسطین محسوب می شوند مغایر دشمنی با رژیم صهیونیستی است.
با پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران، شکل گیری مقاومت اسلامی در لبنان و آگاهی و آشنایی فلسطینیان با رهنمودهای امام خمینی(ره) موجی از مبارزه آوارگان فلسطینی و ساکنان سرزمین های اشغالی با رژیم صهیونیستی در قالب های مختلف سیاسی، فرهنگی و نظامی شکل گرفت.
آنچه مسلم است، مبارزه و بویژه قیام اسلامی ملت فلسطین یعنی انتفاضه در خارج و سپس درون سرزمین های اشغالی یک نعمت بزرگ الهی است که امروز موجب هراس حامیان و به وجود آورندگان رژیم اشغالگر قدس شده و فلسطین را نجات خواهد داد. نکته ای که تاکنون منجر به پیروزی حماس در انتخابات و تشکیل دولت مردمی در فلسطین، پیروزی رزمندگان مقاومت لبنان در جنگ٣٣ روزه و ابطال افسانه شکست ناپذیری صهیونیست ها شده است.
لیحق الحق و یبطل الباطل و لوکره المجرمون تبهکاران غاصب فلسطین و حامیان این رژیم جعلی باید بدانند که تلاش های شصت ساله برای فراموش شدن مسئله فلسطین و حذف نام این سرزمین اسلامی با شکست مواجه شده است و قدرت نمایی های احمقانه آنان بزرگترین شاهد ضعف و شکست آنها می باشد و رژیم غاصب و دولت مجعول صهیونیستی محکوم به فنا است. فلسطین متعلق به ملت فلسطین است و هر لجاجتی در برابر این حق مسلم، سرنوشتی جز ناکامی و شکست ندارد.
امروز فلسفه وجودی رژیم صهیونیستی با ابتکار عمل و نوآوری دکتر احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران مبنی بر طرح سوٌال درباره هولوکاست و بیداری ملت های جهان زیر سوٌال رفته و این رژیم غاصب و جعلی رو به افول و اضمحلال است. امروز دولت غاصب صهیونیستی با تضادهای فراوانی روبه رو است و در درون خود مشکلات فراوانی دارد و کسانی که فکر می کنند با برگزاری مراسم جشن تولد و شمع فوت کردن می توانند این جنازه متعفن را زنده کنند، سخت در اشتباهند. این حرکت مذبوحانه در حقیقت خاموش شدن شمع حیات رژیم صهیونیستی است.
توفانی که از خون شهدای فلسطینی کودک و نوجوان و زن و مرد و مبارزان انتفاضه شروع به وزیدن کرده است، شصتمین سالگرد آتش افروزی قدرت های بزرگ را به کام آنان خاکستر خواهد کرد و از هم اکنون، از عمق صدای مظلومیت همراه با صلابت مردم فلسطین می شنویم: نصرمن الله و فتح قریب .
تعامل مجلس با دولت
روزنامه کارگزاران در سرمقاله اش به قلم سیدحسین مرعشی عضو حزب کارگزاران با عنوان آخرین مماشات مجلس هفتم نوشته است:
خبر استیضاح وزیر بازرگانی در هفته های اخیر و در ایامی که عموم مردم از افزایش روزافزون قیمت ها به تنگ آمده اند نشانه ای بود که بالاخره نمایندگان ملت در مجلس هفتم در واپسین ایام مسئولیت خود قصد دارند به دولت نهم که به واقع مسئول نابسامانی های اقتصادی جاری است برای یک بار هم که شده هشدار بدهند و داد مردم را از دولتمردان نالایق بستانند. لیکن خبرهای تکمیلی بعدی حکایت داشت که نمی توان به آخرین روزهای عمر مجلس هفتم هم امیدی داشت. پس گرفتن امضای جمعی از استیضاح کنندگان وزیر بازرگانی در روز چهارشنبه ٨۷,۲/۲۵ نشان داد که اصولگرایان حاکم بر مجلس، مانند گذشته تعامل با دولت را بر همراهی با مردم ترجیح می دهند و البته این آخرین برگ بازی مجلس هفتم، پرونده ناتوانی ها و مماشات های پی در پی این سند مهم، در مقابل اقدامات غیرقانونی دولت را تکمیل کرد.
امید است که مجلس هشتم با اکثریتی ـ به برکت وجود شورای نگهبان که می بایست در جایگاه رفیع نگاهبانی از اصول و ارزش های انقلاب اسلامی باشد و این رسالت را به دفاع بی قید و شرط از مدعیان حمایت از اصول انقلاب فروخته است و نیز مجریان ناکارآمد و نامطمئن ـ در اختیار اصولگرایان مدعی قرار گرفته است از آغاز فعالیت خود بین مماشات با دولت و سکوت در مقابل تخلفات از قوانین و اصول کشورداری و یا همراهی و دفاع از حقوق ملت قاطعانه دومی را برگزیدند. مجلسیان بدانند که دولت ها خوب یا بد، زود یا دیر دوره عمرشان به سر می آید ولی آنچه که در خاطره ملت باقی می ماند دفاع از حق و حقیقت و یا تسلیم شدن در مقابل فشارهای دولتمردان است.
توازن ایران و آمریکا
روزنامه رسالت به قلم امیرمحبیان در سرمقاله اش با عنوان ایران؛ چین و تز هارمونی نوشته است:
زمانی گاندی سعادت را مترادف هارمونی تعریف کرده بود و اینک شاید چینی ها هم راه سعادت کشور خود را از مسیر ایجاد هارمونی می جویند.
واقعیت آن است که اکنون هارمونی کلید واژه فهم استراتژی های چین جدید است وبدون درک عمیق اثرات این کلید واژه بر تمام سیاست های اقتصادی و بین الملل چین امروز ما نخواهیم توانست تعریف دقیق و روشنی از روابط فیمابین ارائه نماییم.
اکنون پرسش آن است که معنا و مفهوم هارمونی از منظر سران چین چیست؟
۱ ـ در هشتم اکتبر ۲۰۰۶ حزب کمونیست چین در جلسه کمیته مرکزی خود یک مبارزه ملی برای ایجاد جامعه ای هارمونیک (موزون و هماهنگ) را به راه انداخت.هدف از این کار ساماندهی؛ مهندسی و هدایت جامعه چین در مسیر رنسانس و نوزایی بود.
چینی ها معتقدند که آنان از دو هزارو پانصد سال پیش؛از دوران لائوتسه و کنفوسیوس هارمونی را به عنوان راه زندگی تجربه کرده اند .آنان بر این باورند که می توانند با اتکاء به سنت چند هزارساله خود دموکراسی نوینی را به آرامی به دنیا بشناسانند که بتواند به گونه ای جایگزین دموکراسی آمریکایی که مبتنی بر تاریخی ۲٣۰ ساله و بر گرفته از سنت های اروپایی است؛ گردد.
آنان بر این باورند که در دنیایی شکل گرفته بر اساس تز هارمونی؛چین قادر خواهد بود بااتکاء بر سنت چند هزار ساله خود رهبری آمریکا بر جهان را به پرسش گیرد.
۲ ـ چینی ها نیک می دانند که به دلیل توسعه سریع فعالیت های اقتصادی و صنعتی؛ چین ظرف بیست سال گذشته از یک جامعه در پی برابری آحاد شهروندان به جامعه ای با توزیع نامتوازن ثروت و نیز از جامعه ای تقریبا خودکفا به جامعه ای چونان سایر جوامع توسعه یافته؛ شدیدا وابسته به منابع مواد خام و انرژی موجود در خارج از مرزها تبدیل شده است.
بر اساس کاراکترهای زبان چینی اساسا بحران از دو عنصر متضاد خطر و فرصت ترکیب می شود یا به عبارتی همان گونه که پیونگ و یانگ به معنای سخت و نرم همواره در چالشی دائمی با هم هستند و وقتی که این دو در توازن قرار گیرند هارمونی شکل گرفته است؛لذا از دل خطرات فرصت ها می روید و سران چین می کوشند با علم بر دشواری های پدید آمده به هارمونی یعنی فرصت های ارزشمند پیشرفت دست یابند.
اما آنچه که برای ایران بیشتر اهمیت دارد سیاست خارجی چین است و پرسش این است که بر مبنای تز هارمونی چگونه نتایجی را برای ما در برخواهد داشت؟
٣ ـ متفکران سیاست خارجی چین بر این باور هستند که در چین کنونی؛ سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی و در همان حال خدمتگزار آن است.
هو جین تائو رئیس جمهور چین گفته است: توسعه کشور ما شدیدا به پیشرفت نوع بشر گره خورده است.خودمان را باید از طریق حفظ صلح جهانی توسعه دهیم و در همان حال از طریق توسعه خودمان صلح جهانی را ارتقاء دهیم. دولت چین رسما اعلام کرده است که ایده اصلی هارمونی چین و هارمونی دنیا این است: چین قصد دارد جامعه ای هماهنگ و متوازن از دموکراسی و حکومت قانون؛عدالت و صداقت؛اعتماد و دوستی بسازد جامعه ای هارمونیک میان انسان و طبیعت .
معنای عملگرایانه و استراتژیک این عبارات به صورت صریح آن است که چین دریافته است برای پیشرفت خود باید جامعه خود را از تنش های بین المللی بیرون کشد و فشارها و مسئله های خارجی را برای خود به حداقل رساند.
چین به خوبی می داند که توسعه کنونی به هیچ وجه در مکانی استوار قرار ندارد و هر لحظه بنیان های آن تحت فشارها و تنش های بین المللی می تواند درهم بریزد.
از همین رو می کوشد در هماهنگی البته نه چندان تسلیم شده ای با سیاست های حاکم بر جهان پیش رود.
توصیه نگارنده به تصمیم گیران سیاست خارجی ایران آن است که چین را با توجه به تعریفی که برای خویش در عرصه های بین المللی کرده است بشناسیم و این چین را دارای مواضعی چون چین کمونیست چالشگر با ایالات متحده و غرب در ذهن تصویر نکنیم.
برآن نیستم که چین کنونی دارای جاه طلبی های جهانی برای ایفای نقش های مهمتر نیست ولی پراگماتیسم چینی و صبر مشهور آنان به آنها آموخته است که اگر قرار است چالشی در پیش باشد آن را زودتر از زمان خودش به راه نیندازند و بویژه بدانیم در یک توازن منافع؛ ایران و ایالات متحده برای چین در ترازو وزن مشابه ندارند.
حاشیه امنیت موسسات مالی
روزنامه کیهان درستون یادداشت روز با عنوان سودمندی کاهش سود! نوشت:
اعلام تصمیم رئیس جمهور محترم در خصوص کاهش نرخ سود بانکی نشان داد که دولت نهم علیرغم همه فشارهایی که طی ماه های اخیر متحمل شده است، همچنان بر تصمیم خود در اصلاح ساختار بیمار اقتصاد ایران استوار بوده و حمایت از تولیدکنندگان ـ اعم از اهالی صنعت و کشاورزی ـ را به عنوان حمایت از بنیان مولد اقتصاد جامعه همچنان در دستور کار خود دارد، هرچند که همین تصمیم راهبردی و مصلحانه مورد هجمه سنگین نئولیبرال های اقتصادی قرار گرفته است.
این قبیل مخالفان کاهش نرخ سود بانکی معتقدند که کاهش نرخ سود بانکی باید با کاهش نرخ تورم همراه شود و در غیر اینصورت کاهش نرخ سود بانکی اولا به سپرده گذاران بانکی ضرر می رساند، ثانیاً با کاهش انگیزه سپرده گذاران بانکی، نقدینگی را به جای تولید به سمت دلالی و بازارهای پرسودی مانند بازار مسکن سوق می دهد و به گرانی بیشتر و تورم بالاتر دامن می زند.
در مورد این دیدگاه که عمدتاً از سوی حلقه های فکری نزدیک به اجماع واشنگتنی و نئولیبرال های اقتصادی ابراز می شود، ذکر چند نکته راهگشا و مفید خواهد بود:
همه کسانی که دستی از دور بر آتش تولید ـ چه تولید صنعتی و چه تولید کشاورزی ـ دارند به خوبی دریافته اند که تولید بدون اتکاء به تسهیلات بانکی امری دشوار و در مواردی ناممکن است و وابستگی تولیدکنندگان به تسهیلات بانکی امری رایج و بدیهی است.
در چنین شرایطی کاهش نرخ سود بانکی به کاهش هزینه های تولید و طبیعتاً کاهش قیمت نهایی محصولات خواهد انجامید که خود کاهش نرخ تورم را به همراه خواهد داشت. بدیهی است نرخ بهره که در صنعت و همه بخش های مولد اقتصادی به عنوان هزینه تامین مالی معرفی می شود، هرچه بالاتر رود، هزینه تمام شده هر واحد محصول را بالاتر خواهد برد و در نتیجه به بالارفتن قیمت کالای تولیدی برای مصرف کننده منجر می شود که سرجمع آن در سطح بازار به عنوان افزایش تورم بروز می نماید. در این شرایط کاهش هزینه های تأمین مالی، سرمایه گذاری های مولد را افزایش می دهد و با افزایش طرف عرضه، کاهشی مضاعف را در قیمت تمام شده محصولات شاهد خواهیم بود و زمینه رقابت پذیری محصولات ایرانی در بازار جهانی را هم فراهم خواهد کرد…
نکته مهم دیگر آنکه در طول سال های اخیر، بالا بودن نرخ سودهای بانکی سبب ایجاد حاشیه امنیت و امتیازی قابل توجه برای بانک ها شده و نظام بانکی را به سوی هزینه کرد غیرمنطقی و کارایی پایین سوق داده است! نشانه وجود این حاشیه پررنگ امنیت و امتیاز ویژه، ولع و اشتیاق بارز برای تاسیس موسسات مالی و اعتباری جدید در قالب بانک های خصوصی، تعاونی های اعتبار و…است که به راحتی با جمع آوری و انباشت نقدینگی های خرد مردم و سپس پرداخت وام و یا سرمایه گذاری، از درآمد و سود سرشاری بهره مند می شوند البته بانکهای دولتی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این همه در حالی است که بانک ها اصولا برای بسیاری از منابع در اختیار خود سودی را پرداخت نمی کنند. ترکیب منابع پولی نظام بانکی نشان می دهد که ۵٣ درصد از منابع در اختیار بانک ها را حساب های قرض الحسنه جاری و پس انداز شکل می دهند که سودی به آنها تعلق نمی گیرد و در عین حال دولت در طول سال کل بودجه عمرانی و جاری خود را نزد بانک ها بصورت حساب جاری نگهداری و به تدریج مصرف می کند و به این حساب ها نیز هیچ نوع سودی توسط بانک ها پرداخت نمی شود. با این اوصاف به نظر می رسد که حتی اگر تا پایان فعالیت دولت نهم سود بانکی تا میزان ٨درصد نیز کاهش یابد، همچنان بانکداری به عنوان فعالیتی سودآور و با توجیه اقتصادی بالا، طرفداران فراوانی خواهد داشت! با این حال باید توجه نمود که این سود سرشار بانکداری در شرایطی تحصیل شده است که طی دو دهه اخیر، نظام بانکی ایران ـ که سبب گسترش هزینه های غیرضروری شده است ـ به عموم مردم ایران و بخش های تولیدی ـ که تسهیلات بانکی دریافت کرده اند ـ فشار هزینه ای مضاعف را تحمیل نموده که جبران آن جز از طریق کاهش نرخ سود تسهیلات و تحول ساختار مالی در نظام بانکی میسر نخواهد شد.
موضوع دیگر آنکه برخلاف ادعاهای منتقدین دولت، کاهش نرخ سود بانکی به هیچ وجه باعث فرار سرمایه از بانک ها و کاهش سپرده های بانکی نمی شود. اطلاعات و آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی نشان می دهد که با وجود کاهش دو درصدی نرخ سود بانکی در سال ٨۶، میزان سپرده های دیداری در ٨ ماه نخست همان سال با ٣۰درصد رشد به ٣۰۲هزار میلیارد ریال و سپرده های غیردیداری در همین مدت با ٣۹درصد رشد به ۷۶۴ هزار میلیارد ریال رسیده است.
با همه آنچه که در سودمندی کاهش سود بانکی گفته شد، باید توجه داشت زمانی حلاوت و شیرینی این اقدام انقلابی دولت در کام ملت خواهد نشست که علاوه بر این حرکت، توجه دقیق بانک ها برای نحوه واگذاری تسهیلات به کارآفرینان واقعی از یک سو و قطع دست های آلوده فعال در مسیر تسهیلات بانکی از سوی دیگر مورد اهتمام قرار گیرد. زیرا هم چنانکه سود تسهیلات بانکی کاهش می یابد، بر حجم تقاضای دریافت تسهیلات افزوده شده و این مساله فرصت مناسبی را در اختیار فرصت طلبان قرار می دهد که یا با پشتوانه جریان های سیاسی و اقتصادی و یا با تبانی و آلودگی به منابع ارزان مالی دسترسی یافته و ضمن تضییع و نابودی سرمایه های ملی، اقتصاد کشور را نیز با لطمات جدی روبرو سازند. نباید از خاطر برد که ظهور شهرام جزایری ها جز در عملکرد ناصحیح و بلانظارت نظام بانکی و تبانی های سیاسی ریشه نداشته است، والا این نکته بدیهی است که هیچ یک از تولیدکنندگان عرصه صنعت و کشاورزی وام خود را در اختیار امثال شهرام جزایری ها قرار نمی دهند!
بر همین مبنا تصمیم انقلابی دولت در کاهش مکرر و مداوم نرخ سود بانکی هنگامی به سرمنزل توفیق خواهد رسید که با نظارت همه جانبه و فراگیر برای قطع دست ویژه خواران ـ در مراحل اعطای تسهیلات بانکی ـ همراه گردد، زیرا وجود دست های ناپاک و آلوده در این عرصه که حامیان اصلی مفسدان اقتصادی هم محسوب می شوند تمام ویژگی های برجسته این طرح را پایمال خواهد نمود، موضوعی که تنها از دولتمردان پاک دست دولت اصولگرا برمی آید.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|