یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ماهیت رویدادهای اخیر


ف. تابان


• رویدادهای هفته های اخیر، خبر از طلوع جنبش تازه ای در جامعه ما می دهد که هر چند رسالت خود را تحقق خواست ها و مطالبات تحقق نایافته دوم خرداد اعلام کرده، اما از این مطالبات بسی فراتر رفته و در نخستین گام ها نوید «حقوق بشر»‌و «جمهوری مردم» را در جای جای میهن ما طنین افکن کرده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۰ آذر ۱٣٨۱ -  ۱۱ دسامبر ۲۰۰۲


١
هر چند دو لایحه رئیس جمهور را می توان سرآغازی بر اتفاقات و تحولات هفته های اخیر دانست، اما سیر بعدی این تحولات نه در جهت و نه تحت تاثیر این لوایح نبوده است. برخلاف انتظار آنانی که تصور می کردند چگونگی مواجه اصلاح طلبان و محافظه کاران بر سر تصویب و عدم تصویب این لوایح، منطق رویدادهای آتی در ایران را تعیین خواهد کرد، تحولات یک ماهه اخیر در مسیر دیگری سیر کرده و در حالی که چانه زنی در مورد لوایح رئیس جمهور هنوز در کمیسیون های مجلس ادامه دارد، حوادث پراهمیت تری در پهنه جامعه ما پدید آمده است.
لوایح آقای رئیس جمهور از همان ابتدا، نتوانست، خوش بینی ها و اعتمادهای لازم را در میان افکار عمومی پدید آورد و این امکان را ایجاد کند که «بازی» در چارچوب تعیین شده از دو سوی حکومت ادامه یابد. افکار عمومی ضمن پشتیبانی از افزایش اختیارات ریاست جمهوری و لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات، به طرق مختلف نشان داد، نه این دو لایحه را کارساز و کافی برای مطالبات حداقل خود می داند و نه به راه و روشی که از سوی رئیس جمهور برای تصویب این لوایح برگزیده شده، اعتمادی دارد. به این ترتیب در حالی که چهره های برجسته اصلاح طلب دوم خرداد به دفعات تکرار می کردند تصویب این لوایح مهم ترین و فوری ترین اقدام آن هاست و به هیچ وجه حاضر نیستند توجه و تمرکز خود را از این دو لایحه به سوی موضوع دیگری معطوف کنند، اما وقتی حوادث شتاب گرفت، آن ها کمتر فرصت یافتند از این دو لایحه یادی کنند.
افکار عمومی هیچ گاه در قضاوت در مورد لوایح فوق، با اصلاح طلبان هم نظر نشد.   او متکی بر تجربه خود و نه سخنانی که گفته می شد، این نکته را به فراست دریافت که این لوایح، ادامه روش هایی است که جنبش اصلاح طلبانه مردم ایران را زمین گیر کرده است. به همین جهت نیز از همان ابتدا، قبل از آن که محتوای لوایح مورد توجه و علاقه مردم قرار بگیرد، واکنش های احتمالی جناح اصلاح طلب دوم خرداد در مورد رد این لوایح مورد توجه قرار گرفت. موضوعاتی نظیر رفراندم و خروج از حاکمیت، که سخنانی نسبتا تازه بود و نشانه هایی از «قاطعیت» در خود داشت، بسیار بیشتر از محتوای لوایح رئیس جمهور توجه جامعه را به خود جلب کرد.
این موضوع نخستین و شاید مهم ترین نشانه تحول در وضعیتی است که تا پیش از این وجود داشت. وزن و اهمیت رویدادهای درون حاکمیت و کشمکش دو جناح کاهش یافته و روندهایی که از بیرون از حاکمیت، و از سوی جنبش های اجتماعی و فکری و سیاسی موجود در جامعه رخ می دهد، اهمیت و اثر افزون تری گرفته است. این وضعیت نقش دو جناح حکومت ایران به عنوان بازی گران اصلی صحنه سیاست و تعیین کننده مسیرهای آینده آن را کاهش داده و افکار عمومی و نیروهای فعال اجتماعی (در درجه اول دانشجویان) را به عنوان یک عامل مهم و تعیین کننده که بر این رویدادها تاثیر می گذارند و در تعیین سمت آن ها دخالت می کنند، وارد صحنه کرده است.
 
٢.
جنبش دانشجویی که با قدرت و وسعت چشمگیری به خط اول صحنه سیاست در ایران آمده است، تحولات بطئی و ناپیدایی را که در چند ساله اخیر، و به ویژه از زمان انتخاب مجدد آقای خاتمی به ریاست جمهوری در افکار عمومی و خواست ها و انتظارات توده مردم رخ داده بود آشکار کرد. این جنبش اکنون به سخنگو و بیان کننده نظرات آن نیرویی تبدیل شده است که در انتخابات خرداد ٨١ از موضعی دموکراتیک و انتقادی به هر دو جناح حکومت «نه» گفت و همچنین بیانگر مطالبات آن نیرویی گردیده است که این انتخابات را به مثابه «آخرین شانس» محمد خاتمی در تحقق وعده های خود اعلام کردند.
تفاوت برجسته و قابل تاکید خیزش اخیر جنبش دانشجویی نسبت به اعتراضات سه سال پیش و قبل از آن در این است، که امروز بخش های مختلف مردم بر خلاف سال ۷٨ که حاضر به حمایت از دانشجویان و خواسته های آن ها نشدند، کاملا این آمادگی را دارند که به حمایت از جنبش دانشجویی برخیزند و مطالبات آن ها را مورد پشتیبانی قرار دهند که خود نشانه آشکار آن است که گفتمان حقوق بشر و جمهوری خواهی در سطح دانشجویان و نخبگان محدود نمی شود و از پشتیبانی توده ای در جامعه ما برخودار گردیده است. تمام تلاش نیروهای سرکوبگر از یک سو و حتی بخش هایی از اصلاح طلبان از سوی دیگر، این بوده است که مانع بروز و گسترش پیوندی بین جنبش دانشجویان با سایر اقشار مردم شوند. اصرار بر محبوس کردن جنبش دانشجویی در چارچوبه دانشگاه ها، فقط ناشی از نگرانی و هراس از برخوردهای خشونت آمیز با آن ها نمی باشد، بلکه هراس و نگرانی بزرگتر، پیوستن اقشار مختلف مردم به دانشجویان است. سران حکومت ایران می دانند هر گروه دانشجویی که نرده های دانشگاه ها را پشت سر گذارد و اعتراضات خود را به خیابان ها و مکان های عمومی بیاورد، فی النفسه از استعداد بسیج گسترده ای برخوردار خواهد شد.
دو حادثه به روشنی نشان گر این ادعاست. در اول آذر ماه، زمانی که اقشار مختلف مردم در بزرگداشت فروهرها و دیگر قربانیان قتل های زنجیره ای به برگزاری مراسم و اعتراضات و راهپیمایی ها اقدام کردند، دانشجویان هر جا توانستند به آن ها ملحق شدند. در شانزده آذر ماه، روز دانشجو، نیز علیرغم اقدامات شدید برای جلوگیری از این پیوستگی، اقشار مختلف مردم به حمایت از دانشجویان برخاستند و برپایی تظاهراتی در میدان ولی عصر که به تایید سایت مشارکتی رویداد ده هزار نفر در آن اجتماع کردند، در آن شرایط امنیتی و سرکوب شدیدی که بر منطقه حاکم بود، نشان گر این گفته و نشانگر آمادگی بالای مردم در حمایت از شعارهای دموکراتیک دانشجویان است.
مطالباتی که از سوی جنبش دانشجویی مطرح شده و مورد پشتیبانی افکار عمومی قرار گرفته است، بیانگر آن است که این جنبش به مثابه پیشتاز جنبش های اجتماعی در جامعه ما مرزهای اصلاح طلبی حکومتی را پشت سر گذاشته است و شعارهای دموکراتیک نظیر آزادی زندانیان سیاسی، رعایت حقوق بشر، جمهوری تمام عیار و شعارهای مشابه را جانشین شعارها و مطالباتی کرده است که تا امروز از سوی جبهه دوم خرداد مطرح می شد و اصلاحاتی نیم بند در نظام سیاسی فقاهتی را خواستار بود. خواسته ها و مطالباتی که از سوی جنبش دانشجویی مطرح شده و در هر فرصت مورد پشتیبانی افکار عمومی قرار می گیرد، برخلاف تبلیغات برخی جناح های رژیم و گروه های اپوزیسیون، نه بازگشت به عقب، بلکه گامی عظیم نسبت به اصلاح طلبی موجود به جلو است و خصوصیت ناب جمهوری خواهی دارد و مخالفت با هر نوع نهاد و قید محدودکننده بر آن را مطالبه می کند.
دانشجویان در طرح مطالبات خود، مرزهایی را که جنبش اصلاح طلبی دولتی تا امروز ممنوعه می شمرد و از هرگونه نزدیکی به آن مطلقا خودداری کرده است،   پشت سر گذاشتند و نقطه اصلی و آسیب پذیر نظام سیاسی موجود یعنی سیستم فقاهتی را مورد انتقاد آشکار و بی پرده قرار داده اند. آن چه از سوی جنبش دانشجویی در هفته های اخیر مطرح شده و افکار عمومی هر آن جا توانسته از آن پشتیبانی کرده است، مطالبات و خواست های فروخورده جامعه ایران، در سه سال اخیر است. بنابر این دانشجویان کاری نکرده اند جز آشکار کردن این مطالبات و ایجاد فضای مناسب برای طرح آن ها از سوی بخش های وسیع تری از مردم. از این رو اتهام تندروی و درنظر نگرفتن ظرفیت های جامعه و سایر اتهامات مشابهی که از سوی جناح های محافظه کار اصلاحات متوجه دانشجویان شده است، هیچکدام حقیقت ندارد.
حتی اگر تلاش هایی که چه در اشکال سرکوب گرانه و چه به شکل غیرسرکوبگرانه از سوی جناح های حاکمیت صورت می گیرد تا این جنبش پرشور مهار شود، به طور موقت نیز به بار نشیند، اما با جنبش دانشجویی پائیز ٨١، گفتمان تازه ای در سطح جامعه ما متولد شده و خواست ها و مطالباتی مطرح گردیده است که دیگر یه هیچ وجه نمی توان آن را نادیده گرفت. این گفتمان تنها محدود و منحصر به اجتماعات و خیابان ها نیست و نخواهد ماند که با فرو خوابیدن تجمعات دانشجویی از میان برود. گفتمان متکی بر حقوق بشر و جمهوری مردمی، از این پس در هر تحولی در جامعه ما و از جمله در هر انتخاباتی، به عنوان یک گفتمان مستقل در برابر گفتمان اصلاح طلبان از یک سو و محافظه کاران از سوی دیگر اثرات و تاثیرات خود را بر جای خواهد نهاد.
 
٣.
مناسبات گروه های سیاسی، حوزه دیگری است که نشانه های این تحول و گفتمان تازه در آن به چشم می خورد. به همان میزان که ناکارآئی جبهه دوم خرداد در هدایت خواست های دموکراتیک مردم ایران و به سرانجام رساندن این خواست ها آشکار شده است، تلاش های نیروهای سیاسی مختلف برای پایه ریزی یک ائتلاف تازه صورت جدی تر گرفته است. عدم موفقیت جبهه دوم خرداد در تشکیل کنگره خود، بسیاری از سیاستمداران خوش بین را نیز به این نتیجه رساند که این جبهه با توجه به گرایش های بسیار متفاوت و حتی متضادی که در آن گرد آمده اند، دیگر قادر نیست به صورت یک مجموعه واحد در برابر حوادث بحرانی و طوفانی عمل کند. ضرورت تشکیل ائتلاف تازه ای از نیروهای دموکرات و جمهوری خواه که نخست از سوی بخشی از جریانات دموکراتیک در خارج از حکومت مطرح شد، اکنون هم در میان نیروهای اصلاح طلب پیگیر در حکومت، هم در میان نیروهای بیرون از حکومت به یک موضوع جدی که باید در جهت آن اقدامات عملی صورت بگیرد، تبدیل شده است. سیر آتی تحولات در جامعه ما تا حدود زیادی به تشکیل چنین ائتلافی بستگی دارد که بتواند خواست های دموکراتیک مردم ایران را نمایندگی و جنبشی را که اکنون آغاز شده است، رهبری نماید.
  باید به کسانی که ضرورت چنین ائتلاف و همکاری نیروهای دموکرات و اصلاح طلبان پیگیر را یا درک نکرده اند یا آن را نادیده می گیرند و   درصددند که مناسبات سیاسی در جامعه ما را در جهت «تعامل» و «نزدیکی» با نیروهای ارتجاعی نظیر جمعیت موتلفه اسلامی سوق دهند و هنوز در دفاع از «کیان نظام جمهوری اسلامی» سخن می گویند،‌خاطرنشان کرد تشکیل چنین ائتلافی وظیفه اصلی و مقدم برای آن است که تحولات در جامعه ما در مسیری دموکراتیک و مسالمت آمیز جریان یابد و از نقش اپوزیسیون غیردموکرات و ارتجاعی در آن کاسته شود.
محافظه کاران با اقدامات هفته های اخیر خود، از صدور حکم اعدام برای هاشم آقاجری، تا دستگیری اصلاح طلبان به نام جاسوسی و فروش اطلاعات تا اقدامات سرکوبگرانه علیه جنبش دانشجویی، بار دیگر ثابت کرده اند حاضر و قادر به پذیرش مطالبات ملت و گردن گذاشتن به یک حکومت مردم سالار نیستند. آن ها در همان حال که با یک دست به نامه نگاری با شخصیت های مشهور و مورد قبول جنبش اصلاح طلبی مشغولند تا چهره ای دروغین از تحمل و مدارا را به نمایش بگذارند، با دست دیگر اقدامات سرکوبگرانه علیه جنبش مردم ایران را هدایت می کنند. برگزیدن چنین نیروهایی برای سیاست گفت و گوهای حزبی و باقی ماندن در این توهم که با حفظ «کیان نظام جمهوری اسلامی» می توان به دموکراسی دست یافت، نه تنها چهره موجهی از سرکوبگران می سازد، بلکه نشانگر آن است که متاسفانه برخی از نیروهای اصلاح طلب درون و بیرون حکومت، هنوز راه برون رفت از بحران را در سیاست های آزمایش شده و شکست خورده جلب توافق مرتجعین و سرکوبگران و تلاش بی سرانجام برای دموکراتیک کردن یک نظام استبدادی می جویند و به وظیفه تشکیل «ائتلاف های تازه» و تحقق دموکراسی در کشور ما با چنین سیاستی، آسیب های جدی می رسانند.
 
مجموعه رویدادهای هفته های اخیر، خبر از طلوع جنبش تازه ای در جامعه ما می دهد که هر چند رسالت خود را تحقق خواست ها و مطالبات تحقق نایافته دوم خرداد اعلام کرده، اما از این مطالبات بسی فراتر رفته و در نخستین گام ها نوید «حقوق بشر»‌و «جمهوری مردم» را در جای جای میهن ما طنین افکن کرده است. با اوج گیری این جنبش، جریان اصلاح طلبی دوم خرداد زوال می یابد و نیرویی در برابر استبداد قد بر می کشد که نه حاضر است آرمان های خود را به پای یک «حکم حکومتی» قربانی سازد و نه مطالبات ملت را فروتر از منافع مقام و گروهی که ادعای نیابت از جانب آسمان دارد، قرار دهد. این جنبش آمده است، تا بار دیگر امید به آینده و پیروزی را از پس سال هایی خاکستری در این ملت کهنسال زنده کند. چه بهتر که زودتر آن را باور کنیم، به آن بپیوندیم و به یاریش شتابیم!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست