خشت این بنا از ابتدا کج نهاده شد...
ف. تابان
•
رفراندم ۵۸ که افتخار مشترک همه جناح های حکومت اسلامی است، رفراندمی بود که از دل آن استبداد زاییده شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۷ بهمن ۱٣٨۱ -
۲۷ ژانويه ۲۰۰٣
آقای محسن کدیور از فعالین به نام جناح اصلاح طلب حکومت ایران، در نخستین کنگره ادوار تحکیم وحدت، سخنانی گفته است که نامل در آن خالی از فایده نیست.
بخشی از سخنان آقای کدیور در کنگره مذکور به شرح زیر است:
«آنچه ما به خاطر آن رای دادیم و برای اقامه آن احیانا به جبهه رفتیم، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی بود. من امروز هم از جمهوری اسلامی دفاع می کنم، آن جمهوری اسلامی که در رفراندوم ٥٧ به آن رای دادیم." اینگونه نیست از آنچه که به آن رای داده بودیم برگشته باشیم، عرض ما به مخالفانمان این است که شما برگشته اید، ما برنگشته ایم. ما کماکان بر آرمان خود ایستاده ایم و همچنان می گوییم جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد."
سال های زیادی است که بحث «جمهوری اسلامی واقعی» در میان طرفداران حکومت ایران در جریان است. می توان گفت هیچ یک از دو جناح فعلی حاکم، جمهوری اسلامی موجود را یک «جمهوری اسلامی واقعی» نمی شناسد و همچنان در پی «واقعی» کردن جمهوری اسلامی ایران هستند. اکنون نزدیک به یک ربع قرن از استقرار این نظام در کشور ما و همچنین نزدیک به شش سال از تلاش هایی که به منظور اصلاح آن آغاز شد می گذرد، در این مدت همه جناح های حکومت ایران فرصت کافی داشته اند که برنامه ها و سیاست های خود را در بوته آزمایش قرار داده و میزان وفاداری خویش را نیز نسبت به این برنامه ها و سیاست ها به اثبات برسانند. حاصل مجموعه این تلاش ها، آن بوده است که اکنون شاهد هستیم. از این رو طبیعی است که یک ناظر بی طرف، جمهوری اسلامی واقعی را همین بداند، که اکنون وجود دارد. حکومتی که از مجموعه تلاش های جناح های مختلف آن و کنش متقابل افکار عمومی در سطح داخلی و در سطح بین المللی به وجود آمده است. می توان مانند آقای کدیور فکر کرد و همچنان در انتظار و آرزوی یک «جمهوری اسلامی واقعی» که به درستی روشن نیست، چیست باقی ماند و می توان مثل ایشان فکر نکرد و واقعیت موجود را همان جمهوری اسلامی واقعی دانست که بزرگترین تلاش های اصلاح گرایانه را نیز از سر گذرانده است و امید به تغییرات مهم و دگرگون کننده در آن بی فایده است. باید با توجه به این واقعیت تصمیم گرفت.
آقای کدیور در توصیف «جمهوری اسلامی واقعی» خود می گوید: «من امروز هم از جمهوری اسلامی دفاع می کنم، آن جمهوری اسلامی که در رفراندم ۵۷ (منظور یاید رفراندم ١٢ فروردین ۵٨ باشد ـ تابان) به آن رای دادیم.»
هر چند جناح های مختلف جمهوری اسلامی، در مورد یک جمهوری اسلامی «واقعی» عمیقا با هم اختلاف دارند، اما در این نکته متفق القولند که این حکومت به دلیل آن که با یک «رفراندم مردمی» تاسیس شده است، یک حکومت مردمی است. همه این جناح ها، به دلیل رایی که مردم ایران در بیست و پنج سال پیش به این حکومت داده اند، رفتار و ساختار و ماهیت امروز و «اصل» آن را مورد تعریف و تمجید قرار می دهند. رفراندم سال ۵٨ وسیله توجیه بسیاری از کژی ها و ناراستی های امروز و دعوت به تحمل آن ها شده است.
از آقای کدیور می توان پرسید: ایشان در سال ۵٨ به کدام «جمهوری اسلامی» رای دادند و آیا می توانند اثبات کنند که دیگران هم با همین درک ایشان به جمهوری اسلامی رای داده اند؟ طرح این پرسش از این جهت حایز اهمیت است که تامل در آن، برخی جنبه های فریبکارانه رفراندم دوازدهم فروردین ماه سال ۵٨ را آشکار می کند. عجله ای که برای برگزاری این رفراندم به کار برده شد و امروز نشانه ای از علاقه رهبران حکومت وقت ایران به سازماندهی نظام تازه تاسیس بر اساس آرای عمومی تلقی می شود، تنها یک هوشیاری سیاسی برای استفاده به کمال، از شور انقلابی، علاقه مردم به آیت الله خمینی و نفرت آن ها از نظام سرنگون شده بود. رهبران وقت حکومت ایران در برگزاری این رفراندم زیرکی بسیاری نشان دادند، اما این زیرکی اصلا به معنای پایبندی به دموکراسی و لوازم یک حکومت دموکراتیک نبود.
اگر پرسش پیش گفته از آقای کدیور را در برابر گروه دیگری از اعضای حکومت ایران، به طور مثال آقایان مصباح یزدی یا حبیب الله عسگر اولادی بگذاریم و بپرسیم که آن ها به کدام «جمهوری اسلامی» رای داده اند، پاسخ هایشان قطعا با پاسخ آقای کدیور یکسان نخواهد بود، اما محسن کدیور حق ندارد به این دسته از مخالفان خویش بگوید:«عرض ما به مخالفانمان این است که شما برگشته اید، ما برنگشته ایم. ما کماکان بر آرمان خود ایستاده ایم و همچنان می گوییم جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.» زیرا هیچ کس نمی تواند بگوید که در رفراندم سال ۵٨ به چه چیزی رای داده شد.
مشکل در آن بود که این رفراندم بر سر «آرمان»ها برگزار شد و امروز به روشنی اثبات شده است که آرمان های آقایان تاسیس کننده این نظام به هیچ وجه یکسان نبوده است. شاید بتوان گفت این آرمان ها در مجموعه سخنرانی ها و مواضع آیت الله خمینی منعکس بوده است. اما وی نخستین کسی بود که بعد از تصاحب قدرت از سخنان و گفته های خود «بازگشت». او می گفت در جمهوری اسلامی همه حتی مارکسیست ها به شرط آن که توطئه نکنند آزاد خواهند بود، اما بعدا معلوم شد توطئه از نظر ایشان مخالفت (در هر شکل) با حکومت اسلامی بوده است. او می گفت بعد از تاسیس حکومت، روحانیون به قم برخواهند گشت و در کار حکومت دخالت نخواهند کرد، اما روحانیون به اصرار او همه مقام های عمده را در حکومت جدید تصاحب کردند. او تا به قدرت نرسید قصد خود برای ایجاد حکومت ولایت فقیه را علنی نکرد...
احزاب، گروه ها و شخصیت های سیاسی ای در همان دوران بودند که روند غیردموکراتیک رفراندم ۵٨ را یادآوری و به آن اعتراض می کردند و می گفتند پیش از تعیین محتوای حکومت آینده (که در قانون اساسی آن تبلور خواهد یافت) برگزاری رفراندم به یک فریب تبدیل خواهد شد و نباید مردم را به حمایت از نظامی کشاند که هنوز هیچ چیز آن مشخص و قانونی نشده است، آیت الله خمینی در برابر همه این انتقادات ایستاد و اعلام داشت: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد»! به این ترتیب ایشان به آن بخشی از جامعه ایران که نه با حکومت اسلامی موافق بود و نه آرزوی بازگشت حکومت سرنگون شده سلطنتی را می داشت، امکان و اجازه ابراز نظر و رای آزادانه نداد.
رفراندمی که نشانه وفاداری رهبران حکومت ایران به مردم سالاری خوانده می شد، به سرعت به عنوان وسیله ای در جهت سرکوب دیگراندیشان مورد استفاده قرار گرفت. از فردای این رفراندم، دسته های سرکوب گر در خیابان ها به راه افتادند و با شعار «کسی که رای نداده، حق نظر نداده»، روند سلب آزادی و حقوق دموکراتیک مخالفین سیاست های رهبری وقت حکومت ایران را آغاز کردند. این تضییقات، هر چند در ابتدا متوجه اقلیت «یک درصدی» بود که به دلیل اعتراض به روند غیردموکراتیک رفراندم، در آن شرکت نکرده بود، اما به تدریج که دامنه مخالفت ها گسترش یافت، سرکوب را به اکثریت جامعه تعمیم داد. محروم کردن دیگراندیشان از حقوق خود، همزمان با این رفراندم غیردموکراتیک و از بطن آن زاییده شد.
در چنین فضایی بود که خلف وعده بعدی صورت گرفت. رفراندم ۵٨ را با عجله برگزار کرده و جمهوری اسلامی را که هیچ کس نمی دانست چیست به تایید مردم رساندند با این وعده که مجلس موسسان تشکیل خواهد شد و قانون اساسی آن را به طرز دموکراتیکی تعیین و تصویب خواهد کرد. اما به این وعده نیز وفا نشد و با عهد شکنی، مجلس موسسان را تبدیل به «مجلس خبرگان قانون اساسی» نمودند و با محروم کردن اقشار مختلف مردم از حضور در آن، قانون اساسی تهیه کردند که به روحانیون قدرت بی اندازه ای بخشید و آن ها را فرمانروای حکومت تازه کرد و حکومت ولایت فقیه را بنا نمود.
اکنون باید به این پرسش از آقای محسن کدیور بازگشت که ایشان از کدام «جمهوری اسلامی واقعی» سخن می گویند. همان جمهوری اسلامی که از بطن یک رفراندم غیردموکراتیک، همراه با سرکوب حقوق دیگراندیشان زاده شد و با یک مجلس خبرگان غیردموکراتیک که جایگزین مجلس موسسان حکومت تازه گردید، بنای خود را با نفی حقوق دیگراندیشان و فرمانروایی مطلق روحانیون آغاز کرد؟
آقای کدیور، پیش از این ولایت فقیه را به صراحت نفی کرده و گفته بود با قانون اساسی موجود نمی توان به یک نظام دموکراتیک و مردم سالار رسید، از این رو، قبل از این که نسبت به سخنان جدید ایشان قضاوتی قطعی صورت داد، باید خطاب اصلی این بحث را آن گرایش نیرومندی در جریان اصلاح طلب حاکم دانست که آرزوی بازگشت به دوران «صدر جمهوری اسلامی» را دارد. بارزترین نشانه این گفته، لوایحی است که آقای خاتمی به مجلس شورای اسلامی داده است و بنا به گفته صریح بخش بزرگی از اصلاح طلبان، هدف آن بازگشت به دوران آیت الله خمینی است. تلاش برای ایجاد «وفاق» و همزیستی جناح ها، و انتقال مسالمت آمیز قدرت در بین آن ها در سایه یک رهبر قدرتمند و فراجناحی از طریق ادامه حذف گرایشات دیگراندیش در جامعه ما، هدف و آرزویی که هراز گاهی اوج می گیرد و فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار می دهد، تلاشی برای بازسازی دوران مورد گفتگو است. جریان اصلاح طلب حکومت ایران که برخی از جنبه های غیردموکراتیک حکومت از سال ۶٨ به بعد را مورد انتقاد و بازنگری قرار داده اند، نه تنها این بازنگری را شامل دوران مذکور نمی سازد، بلکه مواضعی تایید آمیز و حمایتی نسبت به آن دوران دارند. در نتیجه یکی از مهم ترین دورانی که به اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی، پایه سرکوب های سهمگین در آن نهاده شد، از دایره بررسی، بویژه برای نسل جوانی که آن دوران را به یاد ندارد، به دور مانده است و قرائت رسمی از آن، قرائتی عوامفریبانه و غیرواقعی است.
باید باور کرد این دوران به سر رسیده است و در ایران نسلی ظهور کرده که نگاه به گذشته و علاقه ای به احیای آن ندارد و آینده خود را در گذشته جمهوری اسلامی نمی بیند.
|