یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آنها نمی خواهند بروند
گزارشی از وضعیت افغان های مقیم ایران


مهسا حکمت


• سمیه دختری افغان است. ۹ سال دارد. یک سال است که کارتن جمع می کند. در شبانه روز ۱۴ ساعت کار می کند. مدرسه نمی رود، چون کارت پناهندگی اتباع افغان را ندارد. در ایران به دنیا آمده است اما طبق قانون این کشور نمی تواند شناسنامه ایرانی بگیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۰ خرداد ۱٣٨۷ -  ۱۹ ژوئن ۲۰۰٨


سمیه دختری افغان است. ۹ سال دارد و همیشه می خندد. یک سال است که کارتن جمع می کند. در شبانه روز ۱۴ ساعت کار می کند تا پدرش بدهی دو میلیون تومانی اش را پرداخت کند. مدرسه نمی رود، چون کارت پناهندگی اتباع افغان را ندارد. در ایران به دنیا آمده است اما طبق قانون این کشور نمی تواند شناسنامه ایرانی بگیرد.

خانواده سمیه به صورت غیرمجاز در ایران زندگی می کنند. به همین دلیل صاحبخانه پول بیشتری را از آنها طلب می کند. سمیه سه خواهر و یک برادر دارد. خانه شان از یک اتاق تشکیل شده با پنجره یی کوچک. هوای خانه شان گرفته است. زمانی که از خانه خارج می شوی کوچه یی تنگ را می بینی؛ کوچه یی که تمام درهایش با قفلی بزرگ بسته شده اند و تازه متوجه می شوی آن چهاردیواری، انبار مغازه های شیشه فروشان تهران است که خانه سمیه را تشکیل می دهد.

سمیه همیشه می خندد. صورتش آرامش بخش است؛ برخلاف دستان کوچکش که زمخت شده اند. زخم دستش را با نوارچسب بسته است. می گوید امشب مادرم دستانم را حنا می گذارد تا نرم شوند.

سمیه تا سال گذشته به مدارس خودگردان افغان می رفت. مدارسی که مجوزی برای کار خود از آموزش و پرورش و کمیساریای پناهندگان ندارند. دولت ایران از سال ۱٣٨۴ تاکنون سعی در بسته شدن این مدارس دارد چرا که می خواهد محدودیت هایی را برای افغان های غیرمجاز ایجاد کند تا خود محترمانه به کشورشان بازگردند.

تعداد زیادی از این مدارس توسط دولت ایران شناسایی و تعطیل شده اند اما هنوز هم در خیابان های جنوب تهران می توان دختربچه ها و پسربچه هایی را پیدا کرد که به خانه هایی می روند. یکی از این خانه ها چهار اتاق دارد که نقش مدرسه را برایشان ایفا می کند. مدیر یکی از مدارس خودگردان افغان که فوق لیسانس دارد دخترانش را به خاطر داشتن کارت پناهندگی با دادن ۶۰ هزار تومان به مدارس دولتی ایران می فرستد. مدارسی که بچه های ایرانی بدون پرداختن پولی در آن درس می خوانند.

این ۱۷ سالی که به ایران آمده شغل های مختلفی را تجربه کرده است. مثل خیاطی، کارگری ساختمان، دستفروشی، دمپایی سازی و در حال حاضر هم مدیر مدرسه شده است تا بچه های کشورش را باسواد کند. او ماهیانه از بچه ها چهار هزار تومان دریافت می کند. شش معلم این مدرسه همگی دانش آموزان افغان هستند که دارای کارت پناهندگی اند و خود نیز مشغول درس خواندن هستند. آنها صبح درس می خوانند و عصر تدریس می کنند.

مدیر این مدرسه که نمی خواست نامش فاش شود عقیده دارد مردم افغانستان از روی اجبار به ایران آمده اند و می گوید؛ آنهایی که امکانات داشتند به امریکا، کانادا یا فرانسه می رفتند و گروهی به ایران پناه آوردند.

اتباع غیرمجاز باید کیلومترها پیاده روی کنند. گرسنگی و تشنگی را تحمل کنند. خطر را بپذیرند و بپذیرند در ایران بی خانمانی و بیکاری است اما با این حال به ایران می آیند چرا که اینجا وضعش بهتر از افغانستان است.

زمانی که تاریخ ایران را بررسی کنیم می بینیم حضور افغان ها در ایران در چندصدساله اخیر وجود داشته است. کمیساریای عالی پناهندگان ایران اعلام کرده است؛ «بعد از سال ۱۹۷٨ تعداد زیادی پناهنده وارد ایران شدند که پیچیدگی ها و مشکلات چندگانه یی را برای مقامات ایرانی به وجود آورده اند، از جمله ثبت مساله پناهنده ها در ایران. البته دولت ایران همیشه این بحث را داشته که آیا این افراد پناهنده محسوب می شوند یا خیر.

ایران افغان هایی را که به ایران آمده اند «آواره» یا «تبعه شناسایی شده» می نامد چرا که این افراد، گروهی و به صورت انبوه وارد ایران شده اند و هیچ گاه دولت به صورت انفرادی و تک به تک وضعیت شان را بررسی نکرده است.

کمیساریای عالی پناهندگان به همراه دولت ایران کارت هایی را برای پناهنده های افغان در نظر گرفتند تا افغان ها با داشتن آن کارت بتوانند در ایران تردد کنند. اکنون حدود ۹۲۰ تا ۹۵۰ هزار افغانی وجود دارند که دارای کارت پناهندگی اند و چیزی در حدود یک و نیم تا ۲ میلیون افغان هم به صورت غیرمجاز در ایران هستند. محمد عثمان نزدیک به ۱٣ سال است که از آمدن قانونی اش به ایران می گذرد. او در افغانستان افسر ارتش بوده و در ایران شغل های مختلفی داشته است. از جمله بارکشی با چرخ، نگهبانی کارخانه، باغ، مغازه های پارچه فروشی، چای فروشی، در و پنجره سازی و فروش لوازم یدکی و اکنون در یک مغازه پنچرگیری مشغول به کار است. پسر ۱۷ ساله اش «صمیم» ۲ سال است تحصیلش را به خاطر کمک به اقتصاد خانواده رها کرده است و پسر ۱۵ ساله اش «سمیر» عصرها بعد از مدرسه به مغازه آبمیوه گیری می رود و کار می کند.

محمد عثمان می گوید؛ «افغان هایی که کارت پناهندگی دارند، مشکلات شان کم است چرا که راحت تر کار می کنند.» وی می گوید؛ «برای افغان ها هر کاری آزاد نیست. کارهایی مثل گاوداری، پنچرگیری، بنایی، جوشکاری و... را دولت ایران ایراد نمی گیرد. کارهای سخت برای ما آزاد است چون می دانند افغان ها خوب کار می کنند.»

قرار است دولت ایران ۴۰ شغل را برای افغان ها تعریف کند تا بتوانند به صورت قانونمند شغلی داشته باشند. کارهایی همانند سنگ بری، معدن، پسته کنی، جوشکاری، گاوداری، کشاورزی، بنایی، باغبانی، خیاطی، بلوکه زنی و...

یک منبع آگاه در این باره می گوید؛ «اگر افغان ها بخواهند قانونمند کار کنند باید به سراغ این شغل ها بروند. البته بماند که کمتر افغانی سراغ این کارها به صورت قانونی می رود، چرا که وزارت کار می خواهد برای پروانه کار سالی ۵۰ هزار تومان دریافت کند و یک تبعه افغان که تاکنون این پول را نمی پرداخته است بعید است بپذیرد.»

زمانی که می پرسم فکر نمی کنید با دادن این ۴۰ شغل به افغان ها دولت برای مردم ایران فرهنگ سازی می کند که این شغل ها مربوط به افغان ها است؟ منبع آگاه با اشاره به اینکه این فرهنگ مدت ها است ایجاد شده است می گوید؛ «زمانی که کارفرمایان ما عملاً تبعه ایرانی را به کار نمی گیرند و می گویند افغان ها بهتر کار می کنند، کمتر پول می گیرند و کمتر مشکل ایجاد می کنند متوجه می شوید که راهی برای ما باقی نمی ماند.»

حبیبه مادر هشت فرزند است. همسرش را در سال ۱٣٨٣ بر اثر تصادف از دست داده است. از آن پس سرپرست خانواده محسوب می شود. تنها نصف دیه شوهرش پرداخت شده است.

در زمستان گذشته بدن پسر ۱۱ ساله اش بر اثر انفجار آبگرمکن آشپزخانه می سوزد. خرج عمل دست و پاهای ایمن بیش از سه میلیون تومان می شود.

حبیبه کارت پناهندگی نداشته است و کمک های سازمان ملل شامل او نمی شود. بیمارستان نزدیک به ۵/۱ میلیون تومان را تخفیف می دهد و مابقی را می گیرد.

قسمت MRU ارجاع پزشکی کمیساریای عالی پناهندگان برای اتباع افغانی که کارت پناهندگی دارند قسمتی از هزینه های بیمارستان را پرداخت می کند. البته در صورتی که هزینه بیش از ۴۰۰ هزار تومان باشد. کمیساریا تا یک میلیون تومان را می پردازد و بخش دیگر هزینه ها را ممکن است بعضی از NGOهای داخلی و خارجی پرداخت کنند.

میثاق کمیساریا در راه حل های پایدار پناهندگی ٣ بخش دارد؛ اول، بازگشت داوطلبانه است که دولت ایران نیز مستمر روی همین مساله پافشاری می کند. دوم، فرد تبعه کشور پناهنده پذیر شود. یعنی افغان ایرانی شود و شناسنامه بگیرد. سوم، اسکان مجدد در کشور ثالث است یعنی افغان ها به یک کشور پناهنده پذیر دیگر اعزام شوند که بسیار محدود است. در سال جاری کمیساریای عالی پناهندگان پذیرفته است که حمل و نقل اتباع افغان و وسایل شان را تا مرز افغانستان به صورت رایگان به عهده بگیرد و به هر فرد از خانواده ۱۰۰ دلار بدهد، تا سقف ۵ نفر. این عمده ترین حمایتی است که کمیساریای عالی پناهندگان انجام داده است و شاید بتوان گفت در طول تاریخی که unhcr در ایران حضور داشته است این حمایت بی سابقه بوده است.

یک منبع آگاه علت این اقدام کمیساریای عالی پناهندگان را اوضاع داخلی افغانستان می داند و می گوید؛ «هر چند الان کمیساریای پناهندگان طفره می رود از پذیرفتن اینکه اوضاع افغانستان به نحوی است که باید پذیرفت افغان های داخل ایران اسم شان پناهنده نیست چرا که پناهنده به فردی گفته می شود که به خاطر ترس و وحشت موجه از آزار و شکنجه یی که در صورت برگشتن به کشورش مواجه می شود، به کشوری پناه ببرد، خیلی از افغان ها ممکن است بگویند؛ «ما در منطقه یی هستیم که ناامن است و طالبان هنوز در آن منطقه وجود دارد.» اما این موجه نیست چرا که افغانستان اکنون دارای دولت مقتدر مرکزی است که جدا از مقبولیت داخلی، مقبولیت جهانی نیز دارد. حال آنکه اگر دولت نتواند در بعضی از مناطق خاص داخلی خود بنا به عللی امنیت ایجاد کند این دلیل نمی شود که مردم کشور افغانستان به ایران بیایند و به مناطق امن افغانستان نروند.

نماینده کمیساریای عالی پناهنده ها روند بازگشت داوطلبانه افغان ها را به افغانستان نسبت به سال های گذشته کند می داند و می گوید در سال ۲۰۰۷ تنها ۶ هزار نفر به افغانستان به طور داوطلبانه بازگشته اند در صورتی که طبق گفته اداره کل اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور در سال ۱٣٨٣ و ۱٣٨۴ چیزی نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر داوطلبانه به کشور افغانستان برگردانده شده اند.

یکی از مشکلات اساسی که دولت ایران هم اکنون با آن مواجه است بازگشت مجدد افغان هایی است که به طور داوطلبانه به کشورشان بازگشته اند. این افراد به صورت قانونی وارد ایران می شوند اما بیشتر از مدت اقامت در نظر گرفته شده، می مانند و تبدیل به مهاجران غیرقانونی در کشور می شوند. باید توجه داشت دست دولت ایران از لحاظ قوانین بین المللی در اخراج افغان های غیرمجاز به هر شکل و صورتی باز است.

منبع: روزنامه ی اعتماد


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست