انفجار در دانشگاه؟
در حاشیه اعتراضات اخیر دانشجویی
وحید ولی زاده
•
وظیفه ی نظری و عملی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در تمام دانشگاه ها کمک به سازمان یابی اعتراضات دانشجویان و متوقف کردن روند کانالیزه شدن این اعتراضات به نفع این نماینده مجلس یا آن رئیس جمهور سابق یا آن کاندیدای آتی ریاست است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣ تير ۱٣٨۷ -
۲٣ ژوئن ۲۰۰٨
اعتراضات اخیر دانشجویی در دانشگاه زنجان و پیش از آن اعتراضات گسترده و فشرده ی دانشگاه تربیت معلم پدیده ی نوظهوری را در فضای اجتماعی و سیاسی ایران معرفی نمود. تشکیل سوویت
های موقت دانشجویان (soviet را معمولا به شورا ترجمه می کنند. اما همانطور که دموکراسی با مردمسالاری آقایان تفاوت دارد و پارلمان با این مجلس اسلامی و آن مجلس ملی متفاوت است سوویت به معنای شورا نیست. نهادی مشورتی و «امرهم شوری بینهم» نیست. بلکه تصمیم گیری و اجرا را خود برعهده دارد )که حتی قادر شد در دانشگاه زنجان کنترل موقت فضای زیستی و آموزشی دانشجویان را از دست مکانیزم های کنترلی انتصابی بیرون آورد و آنها را اگر چه به صورت نصفه و نیمه در معرض کنترل دموکراتیک دانشجویان قرار دهد. برای ارزیابی دقیق تری از تحولات اخیر دانشجویی مروری بر ریشه های وضعیت موجود ضروری است.
دانشگاه : مراکز آموزش یابی یا سوداگری محصولات دانشی
در سالهای اخیر شاهد گسترش سیاست های اقتصادی نئولیبرال در دانشگاه ها بوده ایم. دولت های اصلاح طلب و بنیادگرا هر دو خود را در اجرای این سیاست ها به شدت متعهد نشان داده اند. مراکز دانشگاهی که در فرآیند «ضدانقلاب فرهنگی» از کنترل جامعه خارج و در قبضه کامل دولتی قرار گرفته بود که مشروعیت خود را نه از جامعه بلکه از آسمان ها اخذ می کرد، در دهه هفتاد به بن بست رسید. ناتوانی در پاسخگویی به تقاضای گسترده برای تحصیلات دانشگاهی، فقدان نوسازی های عمرانی و سیستمی، بوروکراسی حجیم و ناکارآمد، و موارد مشابه دانشگاه ها را فلج کرده بود. خط مشی نئولیبرال پاسخی دست راستی و سرمایه دارانه به بن بست دانشگاه ها بود. از طریق خودگردانی، اجازه فعالیت اقتصادی و کسب درآمد به مدیریت دانشگاه ها، چرخش به سمت رشته های مورد نیاز بازار، تبدیل تحصیلات آموزشی به مصرف بسته های آموزشی، برون سپاری (out-sourcing) و واگذاری بخش های مختلف به پیمانکاران خصوصی، تأسیس و گسترش دانشگاه های آزاد و غیر انتفاعی، برگزاری دوره های نوبت دوم (دوره های پولی در دانشگاه های دولتی) و گسترش سال به سال آن، و خصوصی سازی و پولی کردن دانشگاه پیام نور به ریاست خویشاوند نزدیک رئیس جمهور احمدی نژاد و تبدیل ان به یک خرده فروشی زنجیره ای بزرگ که به جای پودر رخشویی و پوشک بچه، بسته های مد روز دانشگاهی در مقیاسی ملی توزیع می کند، دانشگاه ایرانی جان و خون تازه ای گرفت. جان و خون تازه ای که مارهای روییده بر شانه های دانشگاه ها از پسران و دختران جوان می مکیدند تا ساختمان های جدید تأسیس شود، گروه های پژوهشی جدیدی در ارتباط با اهداف صاحبان پول و قدرت در ایران تشکیل شود، و ماشین سرکوب نونوار شود. مدیریت استبدادی و اعمال خشونت بیشتر در دانشگاه ها همزاد این سیاست بود. از آنجا که سیاست های کلان مملکت از مراکز پرنفوذی در بالا تعیین می شود و نه با مشارکت واقعی گروه های مختلف اجتماعی، لذا هرگونه فضای باز و آزادی های دموکراتیک امکان دارد اجرای تصمیمات را مختل کند. در یک فضای باز هر آن ممکن است اساتید دانشگاهی در برابر افت کیفیت آموزشی و تحصیلی، کارمندان و کارگران دانشگاه ها در برابر تعدیل ها و کم شدن سهم مشاغل ثابت، و دانشجویان در برابر از دست رفتن حق تحصیل و آموزش یابی برابر و با استانداردهای مطلوب سر به شورش و مقاومت بگذارند. درنتیجه سرکوب فضای دانشگاه و میلیتاریزه کردن آن به یک نیاز ضروری حاکمیت تبدیل شده و با دست به دست شدن قدرت سیاسی تکمیل گشته است. درنتیجه سیاست های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دولت احمدی نژاد ضرورت پیشبرد خط مشی اقتصادی نئولیبرال در ایران امروز است.
دانشگاه های دولتی و سرمنشأهای شورش
یک دانشگاه دولتی امروزی در ایران به شدت شبیه به حومه های فقیرنشین در شهرهای بزرگ اروپاست. دانشگاه دولتی نهادی است که گرچه هنوز باقی است اما به حال خود رها شده است. بازمانده ای از سیاست های دولت رفاه مرحله ی پیشین سرمایه داری است که در مرحله نئولیبرال کنونی بی ربط است. ساختمان های قدیمی، مملو از دانشجو، سلف سرویس های کثیف، غذاهای بدکیفیت، کتابخانه های کوچک، ... . فضاهایی که عموما دهه های گذشته توسعه نیافته اند اما هر ساله جمعیت بزرگ تری را در خود جای می دهند. در خط مشی نئولیبرالی دولت و حاکمیت، ارائه ی آموزش رایگان، خوابگاه رایگان، غذای رایگان و خدمات رفاهی، تفریحی و ورزشی رایگان جایی را ندارند. اما حذف دستاوردهای پیشین اجتماعی بدون تلاطمات شدید اجتماعی ممکن نیست. سرانه ی فضای زیست، فضای مطالعه، فضای سبز، فضای تفریح و ... به شدت در حال سقوط است و حتی در برخی دانشکده ها در زمان استراحت بین کلاس ها حتی کمبود فضای تنفس نیز احساس می شود. اگر حومه های فقیر نشین دموکراسی های اروپا در حال انفجار است، جای تعجب نیست اگر در ایرانِ کمیته های انضباطی و حراست و مدیریت های استبدادی انفجار از دانشگاه های دولتی آغاز شود.
دیالکتیک مجتمع های متمرکز دانشگاهی
رخدادهای اخیر در دانشگاه تربیت معلم کرج و دانشگاه زنجان در چنین بستری قابل فهم است. همچنان که اعتراضات پیاپی کارگری و شهری در ماههای اخیر نشانه های دیگری از فشار بیش از حد نظام موجود بر گرده ی بخش های فرودست تر جامعه است. دانشگاه اما حاوی سویه های دیگری نیز است که آن را به جبهه مقدم نبرد تبدیل کرده است. اگر نئولیبرالیسم حاکم جنبش برابری خواهانه ی کارگران و بیکاران را در مقابل خود دارد، نظام مسلط پدرشاهی نیز با جنبش های جوانان و زنان روبه روست. سرکوب مطالبات جوانان و تبعیض شدید جنسیتی (سمبولیزه شده در قصد سوء استفاده ی جنسی یک استاد پرنفوذ مسن نسبت به دانشجوی دختر جوان) جنبش های جوانان و زنان برای کسب آزادی و برابری را به دنبال دارد. دانشگاه مکان تمرکز و فعالیت بخش میلیتانت و پرشور این جنبش هاست. فضای متمرکز دانشگاههایی مانند تربیت معلم کرج و زنجان این فرصت را به دانشجویان می دهد تا بخش مهمی از تجارب و مباحث خود را با یکدیگر سهیم کرده و به پیدایش همبستگی قابل توجهی میان آنان کمک می کند. تجربه ی مشترک سرکوب، در کنار پیوندهای جمعی گسترده، آرمان خواهی نسلی و آگاهی دانشگاهی آنان را مستعد مبتکرانه ترین مقاومت های جمعی در برابر سلطه و سرکوب می کند.
سوویت های دانشجویی
مقدر شده است که نخستین سوویت های موقت در دور جدید مبارزات مردمی در دانشگاه ها برپا شود. موقت بودن در ذات فعالیت های دانشگاهی است. دانشجو بخش کوتاهی از عمر خود را در دانشگاه سپری می کند. او حتی به زودی و پس از پایان امتحانات به تعطیلاتی طولانی رفته و از دانشگاه خارج می شود. اما شکل جدیدی که اعتراضات دانشجویی به خود گرفته است یک دستاورد برجسته در تحولات کنونی است. ایجاد سوویت ها، به مثابه اجتماعی متشکل از عموم دانشجویان، و تحمیل قدرت خود به نظام موجود دانشگاهی، به صورت موقت قدرتی دوگانه را در جامعه دانشگاهی پدیدار ساخته است که قدرت یکجانبه ی مسلط را به پرسش می گیرد. شکل گیری سوویت های دانشجویی مرحله ای بالاتر در اعتراضات دانشجویی است. تاکنون و در سالهای گذشته مبارزه ی سیاسی و اجتماعی با نظام سلطه به قشر محدودی از فعالین فرهنگی و سیاسی دانشجویی محدود بوده است. این مسأله این امکان را در اختیار مدیریت های سرکوبگر دانشگاه گذارده بود که با تعطیل کردن کانون ها و نهادها، عدم اجازه تأسیس سازمان ها و کانون های مستقل دانشجویی و نیز با فشارهای آموزشی و امنیتی بر فعالین دانشجویی، سعی بر مهار و نابودی هر نوع اعتراض سازمان یافته در دانشگاهها کند. تشکیل سوویت های موقت دانشجویی و مشارکت همگانی دانشجویان در دو اعتراض اخیر دانشجویی توان دانشجویان را به خود آنها نشان داد و به قدرت رعب و وحشت حراست و انتظامات پایان داد و به صورت موقت دانشجویان را برنده ی مبارزه کرد. این نمونه ی عملی قدرت سوویت ها و کارآیی آن الگوی مناسبی را در برابر دیگر بخش های معترض جامعه قرار داد که در سالهای اخیر سخت به دنبال الگوهای عملی برای پیش برد خواست های خود بوده اند.
دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی: ناقوس مرگ در گوش های خواب زده
آنتونیو گرامشی، نظریه پرداز و انقلابی مارکسیستی که همعصر دیکتاتور فاشیست بنیتو موسولینی می نوشت و مبارزه می کرد معتقد بود که تداوم سلطه نه به دلیل فقدان مقاومت، بلکه به دلیل سازمان نیافتگی مقاومت است. خود-سازمان یابی (self-organizing)، مفهومی که دانشجویان آزادیخواه و برابر طلب آن را در عمل به مبارزات دانشجویی معرفی کرد، مهمترین راهبردی است که از طرف طیف چپ دانشگاه در برابر کانالیزه کردن مقاومت های دانشجویی توسط تحکیم وحدت صورت بندی شده است. راهبرد اصلی تحکیم وحدت در اعتراضات دانشجویی، کانالیزه کردن اعتراضات دانشجویان به نفع جریان های خاصی درون حاکمیت بوده است. آنان به عنوان تنها نیروی سازمان یافته ی دانشجویی (بسیج رسواتر از آن است که دانشجویی نامیده شود) تا پیش از سازمان یابی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاه ها همواره از موقعیت انحصاری خود استفاده کرده و از هر حرکت دانشجویی به عنوان وجه المصالحه ای در بازی های قدرت بهره می گرفت. آنان به عنوان تنها نمایندگان دانشجویی همواره پس از پوئن گرفتن جناح حامی خود در حاکمیت، دانشجویان را به ترک مواضع خود فراخوانده و هیچ اقدامی برای سازمان دادن توده ی دانشجویان انجام نداده اند. انجمن های اسلامی بار دیگر و اینبار در اعتراض گسترده دانشگاه زنجان راهبرد همیشگی خود را به کار بستند و با زد و بندهای سیاسی دانشجویان را به الغای سوویت موقت خود وادار کردند. درنتیجه و بلافاصله، جبهه سرکوب توان خود را بازیافته و اعلام می کند فیلم رسوایی آن مردک کثیف، تنها دختری را نشان می دهد که روسری بر سر ندارد و این دلیل نمی شود که خدای ناکرده به فکرهای بد دامن زده شود. دانشجوی دختر و پسری که به صرف همصحبتی با دانشجوی غیر همجنسش شاهد دامن گرفتن فکرهای بد و کثیفی در ذهن حراست و عوامل سرکوب دانشگاه بوده و مورد توبیخ و تعلیق قرار گرفته، به خوبی وقاحت و کثافت کلمات وزیر علوم را می بیند، اما در فقدان قدرتش که همان سازمان یافتگی اوست تنها نفرت خود را در دل تلنبار می کند. وظیفه ی نظری و عملی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در تمام دانشگاه ها کمک به سازمان یابی اعتراضات دانشجویان و متوقف کردن روند کانالیزه شدن این اعتراضات به نفع این نماینده مجلس یا آن رئیس جمهور سابق یا آن کاندیدای آتی ریاست است. از طرف دیگر عمیق تر کردن نقد و اعتراض سوویت های موقت از طریق نشان دادن و بحث درباره ریشه های ستم و سرکوب موجود و کمک به رشد خودآگاهی دانشجویان بر روی میز کار هر دانشجوی کمونیست و آزادیخواهی قرار دارد.
|