این کارخانه است یا کشتارگاه انسانها؟
اصلاحات در ایران خودرو را متوقف کنید!
مجید تمجیدی
•
طی مدتی کوتاه ۸ کارگر در این کارخانه بر اثر سوانح کار جان باخته اند. ۲۲ شهریور سالگرد کشته شدن پیمان رضی لو است. اما کارگران ایران خودرو چند روز قبل از سالگرد مرگ او با از دست دادن محمود محمودی, در ۲۸ مرداد ماه, به زانوی غم نشسته اند. ایران خودرو براستی دیگر یک کشتارگاه کارگری است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۱ شهريور ۱٣٨٣ -
۱ سپتامبر ۲۰۰۴
majidtamjidi@yahoo.se
بیش از دو سال از آغاز اصلاحات در کارخانه ایران خودرو توسط منوچهر منطقی, ¨مرد و مدیر مقتدر و اصلاح طلب¨ میگذرد. طی این مدت رسانه های مختلف در تمجید از ایشان به افزایش ۵۰ درصدی تولید, تولید خودروهای مونتاژی ۲۰۶ و L۹۰ و کاهش هزینه تولید پرداخته و او را در تحقق اهداف سه گانه یعنی افزایش تولید, کیفیت و نوآوری و کاهش قیمت, مدیری برجسته و موفق ارزیابی کرده اند. مدیری موفق که با ¨اصلاحات در ایران خودرو¨ رمز موفقیت اصلاحات در جامعه را نشان میدهد. در این مقایسه البته حقیقتی نهفته است. اصلاحات در شرکت ایران خودرو سرنخ تماشای کل سیمای اصلاح طلبان ایرانی و نتایج سحری که ¨اگر بگذارند اینها کارشان را بکنند¨ است. اجازه دهید این سرنخ را بکشیم تا طرح نخ نمای کل کلاف اصلاح طلبی در ایران آشکارتر هویدا شود.
کارخانه ایران خودرو, بزرگترین کارخانه تولید خودرو در خاورمیانه, بر اثر اصلاحات چند ساله آقای منطقی, اکنون فاقد سازمانی است که با کل تولید آن تناسب داشته باشد. بخش اعظم تولید در این کارخانه بطور مستقیم توسط این شرکت صورت نگرفته بلکه هر قسمت از تولید توسط یک و یا چند شرکت پیمانکار انجام میگیرد. تمرکز بر این سیاست, که یک سیاست شناخته شده کارفرمایی در چند سال اخیر در سطح بین المللی است, از دو زاویه اهمیت دارد. یکم, از زاویه کارفرمایی و منافع دراز مدت شرکت و دوم, از زاویه منافع کارکنان. طرح اصلاحات در ایران خودرو از منظر کارفرمایی طرحی است که عمدتا در دهه نود از طرف تعداد زیادی از شرکتهای بزرگ در سطح بین المللی بکار گرفته شد. هدف از اتخاذ این سیاست, سیاست عقلایی کردن تولید, یعنی کاهش هزینه ها و افزایش قدرت رقابت بود. اگرچه در کوتاه مدت این شرکتها به اهداف اعلام شده رسیدند اما در دراز مدت متوجه شدند که بطور وسیعی به شرکتهای پیمانکار وابسته شده و نوسانات این شرکتها بر سرنوشت آنها نیز تاثیر میگذارد. یک نتیجه بلافصل اتخاذ این سیاست این بود که قدرت برنامه ریزی دراز مدت در شرکت تضعیف شده, سازمان ¨شل تر¨ شده و در دراز مدت امکان رقابت با شرکتهایی که کمتر به شرکتهای پیمانکار وابسته اند تضعیف میشود. با توجه به این تجربه سیاست جدید این شرکتها این است که ضمن استفاده از خدمات ارزان شرکتهای پیمانکار بخشهای اصلی و مادر تولید را خود سازمان دهند. اصلاحات آقای منطقی در ایران خودرو شکل افراطی اتخاذ این سیاست است. کمتر بخش و قسمت تولید در ایران خودرو است که به یک و یا چند شرکت پیمانکار واگذار نشده باشد. ظاهرا کارگران به کارخانه ایران خودرو میروند و در این کارخانه خودرو تولید میشود. اما در واقع این خودرو ها نه توسط شرکت ایران خودرو بلکه توسط شرکتهای بیشمار پیمانکار تولید میشود. این سیاست اگرچه موجب کاهش هزینه ها شده اما عملا این کارخانه را به مجموعه ای از شرکتهای پیمانکار تبدیل کرده است. تداوم این طرح این کارخانه را با همان مشکلاتی روبرو خواهد کرد که مقدمتا به آنها اشاره شد. از این منظر و در دراز مدت آقای منطقی حتی مدیر و کارفرمایی ¨مدبر و مقتدر¨ نخواهد بود.
اما منظری که من به آن علاقمندم ربطی به منافع مدیریت ندارد. این منظر منافع و علائق کارکنان و کارگران ایران خودرو است. واقعیت این است که مدیریت های قبلی شرکت ایران خودرو نیز تخم دو زرده ای برای کارگران نگذاشته بودند. اما ایران خودرو ¨پس از اصلاحات¨ برای کارگران جهنمی شده که صد رحمت به پارسال. هر چه بود کارخانه ایران خودرو یک سازمان واحد بود که میشد در آن از شرایط کار یکسان, از قرارداد کار, از استخدام و غیرو و در یک کلام از ابتدایی ترین موازین یک واحد سرمایه داری صحبت کرد. ¨اصلاحات در ایران خودرو¨ آن را به یک ¨واحد جامعه برده داری نوین¨ تبدیل کرده است. در این کارخانه این دستاورد کارگر صنعتی ایران نیست که قانون تعیین میکند. این پیمانکار حریص دندان گرد است که سود ¨همین امروزش¨ قانون کارگری در این کارخانه است. این قانون نیز چیزی جز قانون سرگردنه, قانون چماق ¨نان شب¨ و بی حقوقی محض کارگر نیست. بند اول این قانون عدم وجود قرارداد کار است. یک قرار داد شفاهی, یک قرار داد سفید اما با امضاء و یک قرارداد موقت و غیرو قانون جدید استخدامی در این کارخانه استکه امروز شامل نزدیک به هفت هزار کارگر شده که امروز در ¨بزرگترین کارخانه تولید خودرو در خاورمیانه¨ و در قلب ایران یعنی شهر تهران, با قرارداد کار موقت کار میکنند.
وقتی قراردادی بین کارفرما و کارگر موجود نباشد معلوم است که کارفرما, آن هم از نوع پیمانکار آن, هر بلایی که خواست بر سر کارگر میاورد. نان شبش را گرو میگیرد, نوچه ها و پادوهایش را نشان کارگر میدهد, فردا جلوی ورود تعدادی را توسط نگهبان میگیرد, تا کارگر به برده وارترین شرایط کاری تن دهد. بر بستر این شرایط و به یمن بیکاری میلیونی در جامعه که خیلی ها برای همین کار برده وار نیز صف کشیده اند, از هزینه کردن برای ابتدایی ترین شرایط تولید, یعنی همین که کارگر همین زور بازوی نحیفش را نیز بازتولید کند, طفره میرود. نه هزینه ای برای آموزش, نه هزینه ای برای ایمنی کار و نه هزینه ای برای تعمیر وسایل و ابزار کار. این سناریویی است که توسط آقای منطقی این ¨مدیر مدبر و موفق¨ در کارخانه ایران خودرو نوشته و به اجرا در آمده است. سکته کردن کارگر جوان در حین کار, بیهوشی و از حال رفتن و بعد در بیمارستان جان سپردن, رانندگی بدون کوچکترین آموزش و تحت شرایط اضطراب و دلهره و پاشیدن گوشت و خون کارگر بر کف کارخانه, افتادن در دیگ جوشان و غیرو در کارخانه ایران خودرو دارد به یک پدیده عادی تبدیل میشود. طی مدتی کوتاه ٨ کارگر در این کارخانه بر اثر سوانح کار جان باخته اند. ۲۲ شهریور سالگرد کشته شدن پیمان رضی لو است. اما کارگران ایران خودرو چند روز قبل از سالگرد مرگ او با از دست دادن محمود محمودی, در ۲٨ مرداد ماه, به زانوی غم نشسته اند. ایران خودرو براستی دیگر یک کشتارگاه است.
اگر پیمان و امید و محمود را کسی در روز روشن کشته بود خانواده آنها به دادگاه رجوع کرده و خواهان مجازات آمران و عاملان قتل عزیزان خود میشدند. در کشورهای پیشرفته تر کشته شدن کارگر بر اثر سوانح ناشی از کار نیز در زمره چنین قتلهایی است. جرمی جنایی است که باید عاملین آن شناسایی و مورد مجازات قرار گیرند. کشاندن عاملین کشتار کارگران ایران خودرو به دادگاه نیز امکان پذیر است. برای تحقق این امر قبل از هر چیز باید کارگران ایران خودرو و بویژه خانواده و بازماندگان کارگران جانباخته این کشتارها را در زمره قتل و به عنوان یک پرونده جنایی تلقی کنند. باید توسط افرادی حقیقی و حقوقی وکیل بگیرند, شکایت خود را به دادگاه ببرند و نگذارند این پرونده ها با ¨خرید خانواده ها¨ و یا تهدید و ارعاب مسکوت بمانند. فعالین کارگری در خارج از کشور بدون شک این پرونده ها را از طریق تشکلهای کارگری بین المللی و با شکایت به مراجع بین الملی دنبال خواهند کرد. اما کلید اصلی جواب دندان شکن به مدیریت ایران خودرو در دست خود کارگران این شرکت و همبستگی و اتحاد کارگری در سطحی سراسری است.
|