در حاشیه تشکیل "کمیته پیگیری ایجاد تشکل های مستقل کارگری"
این قدم خجسته باد!
مجید تمجیدی
•
تشکیل "کمیته پیگیری ایجاد تشکل های مستقل کارگری", انتشار بیانیه و امضای آن از طرف چندین هزار فعال کارگری و کشیده شدن این حرکت به بسیاری از مراکز کار و شهرستانها, نوزاد خجسته یک فعالیت مستمر چندین ساله جمعی و قدمی تاریخی نه فقط برای جامعه کارگری بلکه برای کل جامعه ایران است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۶ اسفند ۱٣٨٣ -
۲۴ فوريه ۲۰۰۵
majidtamjidi@yahoo.se
تصمیم ها, سیاستها, اقدامات, روزها و حرکات معینی در تاریخ هر کشور سرنوشت سازند. در لحظه و زمان معینی که این سیاستها و اقدامات اتخاذ و عملی میشوند بعد و اهمیت تاریخی آنان کمتر مورد توجه قرار میگیرد. یکی از دلایل این امر نگرش اسطوره ای به تاریخ, شخصیت پرستی و ستایش مرده ها و کوچک نمایی زندگان است. در این سنت شخصیت ها و وقایع تاریخی چنان اسطوره میشوند که گویا غیر قابل تکرارند. سجایای آدمها و ابعاد وقایع تاریخی بطور غلو آمیزی بازنویسی و تکرار و سجایای آدمها و ابعاد وقایع حی و حاضر نامریی میشوند. در این سنت ابعاد وقایع و تاثیر آن در تاریخ آتی و کاراکتر و توانایی های شخصیتهای تاریخی بزرگنمایی میشوند اما وقایع تاریخ سازی که در جلوی چشمانمان اتفاق میافتند و نقش افراد زنده و "زمینی" بندرت جایگاه واقعی خویش را میابند. در سالهای اخیر بخشی از چپ نیز به این سنت پیوسته و با اسطوره کردن, و در مواقع زیاد با تحریف آشکار وقایع تاریخی, در موارد زیاد از سر جهالت, با شاخصی "مذهبی و پاستوریزه" حرکات اجتماعی روز را بنا به دوری و نزدیکی به "مواضع ازلی و ابدی" خود اندازه گیری کرده و مهر "تایید" و یا "انحرافی" را بر این حرکات میزند.
اما در ورای این سنتها و بر ملاک یک ارزیابی واقعی و تاریخی حرکت توده ای اخیر حمایت از مطابه "ایجاد تشکلهای کارگری آزاد و مستقل" که در روزهای اخیر در ایران جریان دارد حرکتی است که نقش مهم خود را در تاریخ جنبش کارگری ایران ثبت خواهد کرد.تشکیل "کمیته پیگیری ایجاد تشکل های مستقل کارگری", انتشار بیانیه و امضای آن از طرف چندین هزار فعال کارگری و کشیده شدن این حرکت به بسیاری از مراکز کار و شهرستانها, نوزاد خجسته یک فعالیت مستمر چندین ساله جمعی و قدمی تاریخی نه فقط برای جامعه کارگری بلکه برای کل جامعه ایران است. این واقعه نه تنها از منظر کارگری بلکه از منظر جامعه شناسانه و سیاسی نیز واقعه ای مهم در تاریخ ایران است.
اجازه دهید بر نکاتی مهم از این حرکت تاکید کنیم:
آموزگاران سیاست
این حرکت در مقطعی از تاریخ سیاسی ایران بوقوع میپیوندد که ایران کانون توجه سیاسی در سطح بین المللی است. در داخل ایران با یک عقب گرد قرار است "ناپلئون سوم", "سردار سازندگی", با سلام و صلوات, و بر دوش از جمله آقای محجوب و خانه کارگر, به تخت ریاست جمهوری جلوس نماید و پروژه "سد سازی" و "خالی بندی" را در خدمت "انباشت سرمایه خصوصی و خانوادگی" از سر گیرد. جامعه "مدینته النبی" در حال ظهور است و پروژه اصلاحات درونی این نظام بدون پیدایش یک نهادک مدنی در حال اتمام. پیوستن بخشی از اصلاح طلبان حکومتی به صف سرنگونی طلبان راست شیپور شکست در این "مصاف" و پایان این دوران است. در خارج از ایران طرحهای مختلفی, از جمله طرح زدن مراکز حساس نظامی و یا حمله نظامی وسیع به ایران با کمک گیری از نیروهایی نظیر مجاهدین خلق, کمک به اپوزیسیون سرنگونی طلب و راه انداختن "انقلاب مخملی" و غیره روی میز "مردان سیاست" و "فرشته جنگ" است. در دل این تحولات بخش زیادی از "سیاست مدران" و سازمانهای "سیاسی" که عمری را در سیاست گذرانده اند, اما انگار که موهایشان را در آسیاب سپید کرده اند, هر روز با افکندن "طرحی نو" از سرابی به دنبال سرابی دیگرند. چیزی که در دل این صحنه سیاسی عیان است عدم نقش و حضور مستقیم مردم و مهمتر از همه حضور از پایین و ابراز وجود متشکل آنان است. ظاهرا دموکراسی و جامعه آزاد در ایران نیز قرار است از "بالا" سازمان داده شود! راه افتادن جنش ایجاد تشکلهای مستقل کارگری حرکتی خلاف جریان در صحنه سیاسی ایران است. برای اولین بار پس از سالهای اولیه انقلاب قرار است در آن مملکت یک "نهاد مدنی" تشکیل شود. برای اولین بار قرار است یکی از ابزارهای دموکراتیزه کردن جامعه ایجاد شود. به این معنی این یک حرکت سیاسی اجتماعی است و مستحق آن است که نه تنها از جانب فعالین و دوستداران راستین طبقه کارگر بلکه از جانب کل افراد و سازمانها و نهادهایی که برای جامعه ای آزاد مبارزه میکنند مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد.
حرکتی فراگرایشی
جنبش کارگری در دهه های اخیر, نه فقط در ایران بلکه در سطح بین المللی, متحمل عقب نشینی های زیادی شده است. عوامل زیادی در تحمیل این عقب نشینی دخیل بوده اند, بازسازی سرمایه و تهاجم وسیع به حقوق کارگران, دست بالا پیدا کردن گرایشات غیر کارگری در درون چپ و غیرو. اما یکی از این عوامل عدم یک مقاومت سازمانیافته و همبسته و در الویت قرار دادن منافع عمومی کارگران بر ورای منفعتهای گرایشی, بخشی, سازمانی و گروهی بوده است. چند سالی است که بخشی از فعالین کارگری در ایران در صدد رفع این ضعف بوده و برای تقویت سنت متکی بر اتحاد و همبستگی کارگری و به میدان آمدن صف یکپارچه و متحد کارگری تلاش مینمایند. تشکیل "کمیته پیگیری" شامل طیفها و گرایشات مختلف جنبش کارگری و حمایت وسیع از این حرکت قدمی بزرگ در در این راه بوده و بدون شک اثرات مثبت خود را در آرایش و صف بندی متشکل کارگران در مقابل سرمایه داران, کارفرمایان و دولت خواهد گذاشت.
تشکلهای مستقل و آزاد کارگری
بحث تشکلهای مستقل کارگری در میان فعالین کارگری ایران در سالهای اخیر با حرارت و وسعت زیاد ادامه داشته است. عده ای با استدلال اینکه این فرمولبندی تاریخا از طرف سازمان جهانی کار و تشکیل اتحادیه های آزاد در مقابل اتحادیه های چپ مطرح شده و یا شاه و حزب زحمتکشان بقایی نیز از این فرمول استفاده میکرده اند از همان ابتدا و یکجا کل فعالین کارگری طراح و مبلغ این شعار را در کنار جریان راست, و در مواردی همکار نهادهای دولتی, قرار داده و با برخوردی غیر مسئولانه فضای تعمق و بحث را آلوده نمودند. از طرف دیگر بخشی نیز با بهانه قرار دادن استقلال کارگری تلاش نمودند از پشت این فرمولبندی از بار مبارزه کارگری بر علیه سرمایه کم کرده و تشکل کارگری را به یک نهاد بی آزار در نظام سرمایه داری تقلیل دهند. اما مستقل از این برداشتها, و حتی مستقل از نظریات مختلف در میان طرفداران این فرمولبندی, با توجه به شرایط ویژه سیاسی و مبارزاتی در ایران و مهمتر از همه وجود خانه کارگر به عنوان یک نهاد حکومتی و غیر مستقل, ترجمه و برداشت اصلی از این شعار در میان بخش اعظم فعالین کارگری, تاکید بر عدم برسمیت شناسی خانه کارگر و ایجاد تشکلهای کارگری مستقل از دولت و در تقابل با خانه کارگر بوده است. تشکیل "کمیته پیگیری" از جانب فعالین کارگری متعلق به طیفهای مختلف با تاکید بر تشکل مستقل و آزاد موید این نظر است. تا همینجا معلوم شده که این حرکت نه تنها به دولت وابسته نیست و نمیخواهد از طریق "ساخت و پاخت با وزارت کار و دولت" تشکیلات بزند بلکه در قدم اول خواهان عدم برسمیت شناسی نهادهای دولتی از جمله خانه کارگر است. تا همینجا معلوم شده که این حرکت نه برای ایجاد تشکیلاتی راست در تقابل با چپ بلکه بستر مناسب رشد چپ در جنبش کارگری و جامعه است. اگر اینها و دهها پیش بینی های "داهیانه" دیگر درست نبوده است بهتر آن است که دوستان دارای چنین مواضعی بجای اینکه با روش "مرغ یک پا دارد" بر مواضع نادرست گذشته خود تاکید کنند به حمایت از این حرکت همت گمارده و در تقویت آن بکوشند. این حداقل انتظاری است که میشود از این طیف داشت.
حمایت و چک سفید
طیف معینی از فعالین و نهادها و سازمانهای سیاسی با تاخیر در حمایت از این حرکت منتظرند که ببینند چه میشود. این دوستان نگران آنند که بر مواضع و سیاستهای نادرست صحه نگذارند. در برخورد با این روش, که بیگانه با سنت اجتماعی کارگری است, اشاره به نکاتی ضروری است. نکته اول اینکه فقط حمایت از "دوستان خودی", سنتی بیگانه با جنبش کارگری است. در جنبش کارگری حمایت را با اینکه "به ما چی میماسد" اندازه گیری نمیکنند. تعمیق این نگرش میتواند در ادامه به اپورتونیسم و فرصت طلبی منجر شده و حاملین این سیاست را در جنبش کارگری تضعیف نماید. نکته دوم آنکه دفاع از یک حق به معنی تایید نوع استفاده از آن نیست. ممکن است کسانی فقط شورا را بهترین شکل تشکل کارگری بدانند اما مجاز نیستند از حق تشکیل سندیکا توسط دیگران حمایت ننمایند. اگر قرار باشد این سنت به سنت دست بالا در جنبش کارگری تبدیل شود آن موقع حتما طرفداران سندیکا نیز از حق تشکیل شورا توسط این طیف حمایت نخواهند کرد. نتیجه آنکه جنبش کارگری هیچگاه امکان ابراز وجود یکپارچه و متحد برای تحقق خواست آزادی تشکل را نخواهد داشت. فعالین کارگری ایران با تشکیل "کمیته پیگیری" نشان دادند که با این سنت بیگانه اند و امید که این سنت همه گیر شود!
نکته آخر اینکه آیا حمایت و پشتیبانی از این حرکت به معنای دادن چک سفید به فعالین آن و تایید تمام سیاستها و مواضع اتخاد شده از جانب این دوستان است؟ این دیگر باید به دانش عمومی تبدیل شده باشد که با حمایت از یک حرکت وسیع و اجتماعی انسان از حق اظهار نظر, نقد و حق اختلاف محروم نمیشود. همین که طیف متنوعی از دوستان مشغول اینکار هستند یعنی اینکه در هر مرحله نظرات مختلفی در مورد عرصه های بسیار متنوع از جمله نوع رابطه با دولت و نهادهای بین المللی, درجه نخبه گرایی و یا نقش توده های کارگری, مذاکره و یا عدم مذاکره در هر مقطع با نهادهای دولتی و کارفرمایی, درجه توجه به مسائل خارج از مسائل اخص کارگری, مبارزه با مردسالاری و نقش زنان و مسائل زنان در جنبش و تشکیلات کارگری, نقش کارگران مهاجر در این حرکت و دفاع از منافع آنان و دهها و دهها عرصه دیگر مطرح خواهد شد. مهم این است که از همین اول ابزار و امکان تعریف شده ای برای جا دادن همه این نظرات و مکانیزم جلوگیری از انحصار نظری و گرایشی فراهم آید. مثلا تا همینجا من فکر میکنم این دوستان باید بطور شفاف تری عدم برسمیت شناسی خانه کارگر را اعلام کنند. یا اینکه با توجه به محروم بودن میلیونی از دفترچه سازمان تامین اجتماعی تشکیلات را منحصر را به دارندگان این دفترچه ننمایند. یا اینکه فقط بجای "پیگیری" عملا خود را, مستقل از نوع نام, به عنوان یک کمیته برای ایجاد تشکلهای کارگری اعلام نموده و برای انجام این ماموریت منتظر اجازه از جانب هیچ نهادی نگردند. پرواضح است که در ادامه این حرکت مسائلی پیش خواهد آمد که الزاما مورد تایید همه حامیان این حرکت نخواهد بود. اما این امر نباید ذره ای موجب تردید در حمایت از جان و دل با این حرکت گردد. بویژه با توجه به اینکه با گسترش جنبش مطالبه حق ایجاد تشکلهای مستقل و آزاد کارگری و حمایت وسیع داخلی و بین المللی از آن, خانه کارگر و دولت و کارفرمایان انواع موانع و مزاحمت ها را در مقابل آن ایجاد خواهند کرد این نوزاد خجسته به حمایت و پشتیبانی همه جانبه ای نیازمند است. این کمترین پاداشی است که این سازندگان تاریخ لایق آن هستند!
|