سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در حاشیه حمله وحشیانه عوامل رفسنجانی به فعالین و تشکلهای کارگری
این گستاخی پاسخ در خور را خواهد گرفت!


مجید تمجیدی


• سال ۶۰ سال ۸۴ نیست! صحنه استادیوم آزادی در اول ماه مه ۸۴ صحنه کل جامعه ایران است. اگر آن سالها, دوره قدر قدرتی اینها بود و وحشی گری شان پاسخ در خور نگرفت امروز دور دور فعالین کارگری است. امروز کارگران شرکت واحد تنها نیستند. این گستاخی پاسخ در خور را خواهد گرفت! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۴ -  ۱۱ می ۲۰۰۵


 [email protected]
 
يک هفته پس از جلوگيری کارگران از سخنرانی "سردار سازندگي" در استاديوم آزادی و اول ماه مه شعف انگيز ٨۴, اوباشان خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار زهرشان را بر سر فعالين سنديکايی شرکت واحد ريختند. ٣۰۰ نفر از ارازل خانه کارگر به سرکردگی اوباش شناخته شده, رئيس کانون سراسری شوراهای اسلامی کار, حسن صادقي, به جلسه‌ی هيات موسس سنديكای شركت واحد حمله کرده و با وارد آوردن خسارات مالي, ضرب و شتم فعالين کارگری و مجروح کردن تعدادی از آنها اين جلسه را بهم زدند. ۲۴ سال پيش نيز با همين روشها و بزور شوراها و سنديکاهای کارگری را منحل کردند. ۲۴ سال پيش نيز تهديد کردند, زبان بريدند, دست شکستند, قفل شکستند, اسناد ربودند, زدند و بردند و کشتند! اين حادثه برای بسياری از فعالين کارگری يادآور انحلال اتحاديه سراسری شوراهای کارکنان سازمان گسترش است. آنروز نيز حزب اللهی ها به کمک پاسداران کميته صدا و سيما به جلسه مجمع عمومی اين اتحاديه حمله کرده, تعدادی را دستگير و به اوين برده و "بدون مجوز قانوني" اين اتحاديه, که شامل دهها کارخانه و کارگاه و دهها هزار کارگر ميشد, را به زور منحل کردند. بر سر درب دفتر کانون شرق تهران نيز بزور قفل زدند و هر کس را که به آن مراجعه ميکرد تهديد و دستگير کردند. صحنه ها يکی است. سال عوض شده است اما بازيگران هر دو صحنه نيز يکی اند. حتی جرات و توان اجير کردن هم نداشته اند. واقعيت اين است که کارگران با جلوگيری از سخنرانی رفسنجانی نشان دادند که اين "سردار تخريب", "ببر کاغدي" بيش نيست. نشان دادند که در حالی که اصلاح طلبان دوم خردادی و دولتی از پس او بر نيامدند اگر کارگران بخواهند ايشان و کل رژيم شان هيچ کاره است. امثال صادقی و پنجکی کارگران را خوب ميشناسند و اين را خوب ميدانند. اگر اينها در مقابل اصلاح طلبان کرنش کردند, دستمال يزدی انداختند و به خواهش و تمنا متوسل شدند در مقابله با فعالين کارگری چاقو در مياورند و زبان ميبرند! آقای صادقی که مدتی لباس اطو کشيده ميپوشيد و آرزوی نشست و برخاست با "مقامات" سازمان جهانی کار را داشت نشان داد که زير اين لباس مردم فريب چيزی بيش از "خال کوبی های لات منشانه حزب اللهي" حک نشده است. حمله به کارگران دق دلی شخصی ايشان از کنف شدن سردار سازندگی شان در استاديوم آزادی در اول ماه مه است! اينها ميخواهند با "خرابکار" ناميدن کارگر ايران خودرو, دستگيری و تهديد فعال کميته پيگيری و بهم زدن وحشيانه جلسه سنديکای شرکت واحد صحنه ارعاب سال ۶۰ را تداعی کنند! اما کور خوانده اند! نميدانند که يک چيز کاملا تغيير کرده است! سال ۶۰ سال ٨۴ نيست! صحنه استاديوم آزادی در اول ماه مه ٨۴ صحنه کل جامعه ايران است. اگر آن سالها, به يمن توهم توده ای و عدم تجربه و عدم انسجام صف متحد و همبسته کارگري, دوره قدر قدرتی اينها بود و وحشی گری شان پاسخ در خور نگرفت امروز دور دور فعالين کارگری است. امروز کارگران شرکت واحد تنها نيستند. اين گستاخی پاسخ در خور را خواهد گرفت! اين بار کارگران اشتباهات گذشته را نخواهند کرد و تلاش خواهند کرد که اينها را سرجايشان بنشانند. برای متحقق کردن اين خواست و آروزی قلبی کارگران لازم است که به نکات زير توجه شود:
سال ٨٣ , سال پيشروی جنبش کارگری بود. سال ٨۴ بدرست از جانب فعالين کارگری به عنوان سال برپايی تشکلهای کارگری ناميده شد. در چنين سالی نميشود مهره های سوخته و متنفری چون رفسنجانی را به مردم قالب کرد. برای همين است که سالاروند را به جرم "خرابکاری در توليد" می ربايند. صادق اميری را به جرم فعاليت در "کميته پيگيري" دستگير ميکنند و فعالين سنديکای "قانوني" شرکت واحد را تبعيد, اخراج و به جلسه سنديکا وحشيانه حمله ميکنند. پرچم مقابله با طرح های مختلف جمهوری اسلامی از جمله مقابله با طرح قالب کردن رفسنجانی تحت شعار "نجات کشور" به دست فعالين و جنبش کارگری افتاده است. اين جنبش بايد وسيعا از جانب همه نهادها, سازمانها و همه انسانهای آزاديخواه مورد حمايت قرار گيرد. دادن اطلاعيه و امضاء کافی نيست. اين جنبش مستحق پشتيبانی همه جانبه و عملی است. بايد هر نهاد و فردی را که ميتوان بسيج کرد تا اين گستاخی در همين قدم اول پاسخ در خور را بگيرد!
خواست محاکمه کليه عوامل حمله به سنديکای شرکت واحد بايد خواست همه فعالين و نهادهای کارگری و انسانهای آزاديخواه در ايران و خارج از کشور باشد! مدارک کافي, فيلم, شاهد و ... برای به محاکمه کشاندن عوامل اين يورش و عليه آقايان صادقي, احمدی پنجکي, جلال سعيد منش و کليه مهاجمين موجود است! سنديکای شرکت واحد بايد سريعا با گرفتن وکلای مجرب اينها را به دادگاه بکشاند. دادگاه جای عوامل رفسنجانی است نه جای فعالين کارگری سقز و پرويز سالاروند و صادق اميري. در خارج از کشور نيز بايد رسما و از طرف تشکلها و اتحاديه های کارگری بين المللی خواست اعزام وکلای مجرب و نمايندگان رسمی نهادهای بين المللی و تشکلهای کارگری برای نظارت و حمايت از شاکيان اين پرونده به ايران مطرح و برای عملی کردن آن تلاش شود!
هنوز خون ريخته شده بر کف دفتر سنديکای شرکت واحد خشک نشده قرار است رئيس سازمان جهانی کار هفته آينده به دعوت وزارت کار از ايران ديدار نمايد. بايد اين ديدار را به عرصه رسوا کردن اين سازمان در برسميت شناسی بی حقوقی محض کارگر ايرانی و همکاری با ارازل و اوباش تبديل کرد. فعالين کارگری در ايران بايد از اين "چتر پوششي" استفاده کرده و اعتراض مناسب اما قاطع و روشنی را بنا به شرايط و امکانات خود سازمان دهند! در خارج از کشور اين اعتراض با تمام قوا مورد پشتيبانی قرار خواهد گرفت!
"عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد"! ظاهرا بايد چنين اتفاقاتی بيافتد تا توخالی و شعاری و دلبخواهی بودن راديکاليسم و خط کشهای بخشی از چپ برملا شود. روز روشن دارند به ابتدايی ترين شکل عرض اندام فعالين کارگری در ايران تعرض ميکنند اما عده ای حمايت هايشان را هنوز به شرط چاقو ميفروشند. اميدوارم اين حادثه دردناک نقطه پايان تفرقها و آغاز عرض اندام صف همبسته و متحد کارگری در دفاع از مبارزات و خواستهای کارگری از جمله خواست حق آزادی تشکل باشد! بايد در عمل نشان داد که هيچ کارگری در مبارزه حق خواهانه خود تنها نخواهد ماند, که "کارگران و فعالين سنديکای شرکت واحد" تنها نخواهند ماند!". اگر موفق به اين کار نشويم فردا ديگران نيز تنها خواهند ماند!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست