گزاره اسبی که سوارش را گم می کند
به یاد: منصور بنی مجیدی
محمود معتقدی
•
ایستاده بر تیغه های باد و/ همسایه هزار پرنده عاشق
بازمانده انقراض سالی که / به ریشه های تو شلیک می شود
سالخورده تر / چراغی و زخمی
جهان از تیره تو می نوشد
گم می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ تير ۱٣٨۷ -
٣ ژوئيه ۲۰۰٨
نمی بارد و
هرگز تمام نمی شود
ابر ساکتی بر گلویش
این نقطه هم / شبیه شروع های تو بود
نارنجی و / تلخ
مثل خطوط شمالی و/ سکوت پاییزی اش
دستی به ناگهان و/ غم گفتمانی که از تو می گذرد
ایستاده بر تیغه های باد و/ همسایه هزار پرنده عاشق
بازمانده انقراض سالی که / به ریشه های تو شلیک می شود
سالخورده تر / چراغی و زخمی
جهان از تیره تو می نوشد
گم می شود
کسی میان قصه های شبانه اش
نیمکتی آبی و / سفری به شنبه های سرخ
خیال وطنی تشنه و/ همه سایه های تبعیدی اش
از خطابه دریا که بگذری
استعاره غمگینی به گوش می رسد
سپیده معصومی و / پنجره ای رو به زلال
مغلوب ساعت عشق و / پای هراسی به نوبت مرگ
پرچمی واژگون / مثل ظهرهای تابستانی ا ش
گزاره اسبی که سوارش را گم می کند
این خطبه را ندیده بگیرید
محمود معتقدی
تیر ٨۷
|