• آقای خاتمی صادقانه وبدوراز استعاره بگوئید آیا برای نیروها و شخصیت های مدافع دموکراسی و جمهوری مبتنی بر سکولاریسم در مجموعه جنبش اصلاح طلبی حقی قائلید؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۰ اسفند ۱٣٨۱ -  ۱ مارس ۲۰۰٣

اشاره : انتشار مقاله "جای خالی نیروهای مدافع دموکراسی و … " در اخبار روز شماره ٨/۱۲/۱٣٨۱ موجب دریافت نامه ای سرشار از محبت یکی از سروران و دوستان شد که به یمن اینترنت به فوریت وصول گردید. با تاکید بر این امر" که بهتر بود با استفاده از " اخبار روز" نامه ای سرگشاده به آقای خاتمی رئیس جمهوری نوشته و صریحا پرسش مطروحه با شخص ایشان در میان گذاشته می شد. تا شاید ایشان قبول نموده و پاسخی صمیمانه و بدور از رسومات و استعاره ازطریق همان نشریه (اخبار روز) می دادند" لذا راقم ادای وظیفه نمودم با این امید که ایشان به انتظار ما پاسخی در خور خواهد داد.
 
جناب آقای خاتمی رئیس جمهور محترم
با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق
از جنگ نومیدانه مردم ایران با تورم نمی گویم. از بی ثباتی و فروپاشی رو بتزاید بنیان اجتماع نمی نویسم. از روزمره گی مدیران و بی توجهی مسئولان به وقایع و حوادث اسفبار " گسترش اعتیاد " فساد و اعمال   غیر اخلاقی سخنی بمیان نمی آورم. از منجلاب بحرانهای ایجاد شده توسط اقتدار گرایان که قتل و خشونت و یاس و سرخوردگی شده است حرفی نمی زنم که گویا سرنشینان کشتی طوفان زده و بدون امید بسوی آینده می رویم. بلکه از تمدنی سخن می گویم که جنابعالی با افتخار از صلابت آن در گفتگوی تمدنها دفاع کردید. از کور سوی امیدی حرف می زنم که شما در تبلیغات انتخاباتی در دل   مردم ایجاد   کردید و   از ارزش ها، مهارت ها و وسعت امکانات و توانائیهای ایران عزیز و مردم   شریف و مقاوم   آن   می گویم. از اندیشه ای می نویسم که جنابعالی در چهارچوب تفکر خود موجودیت آنرا باید به رسمیت بشناسید و از حضور حاملان آن در مسیر تحولات و پرورش و شکوفائی ایران در حال گذار باید حمایت می کردید و با اصلاح قوانین بستر مادی حضور این نیروها و شخصیت های روشنفکر را در نهادهای مدنی و اجتماعی فراهم می نمودید.
 
آقای خاتمی
تردید ندارم که جنابعالی از تاثیر ناصواب فضای ملتهب و سرکوب خشن نیروهای دگر اندیش در سالهای آغازین انقلاب آگاه هستید و نیک می دانید که تا چه میزان تملق و چابلوسی گسترش یافت و   مانع از شایسته سالاری و همگرائی گردید و به تبع این وضعیت مخاطرات فاجعه آمیزی همچون قتلهای زنجیره ای و … پی ریزی شد.
آقای خاتمی شخص شما از ضرورت نگاه عمیق به روندها و گفتگوی تمدنها سخن گفتید و دنیا را   به صلح وگفتگو دعوت کردید. با خشونت و سرکوب مخالفت و از آزادی دفاع نمودید حتی از آزادی مخالف و... و چه زیبا فقط سخن گفتید. در حالیکه مدافعان سرکوب و خشونت نزدیکترین یاران شما را دستگیر و محاکمه می کردند و به لطایف الحیل و سوء استفاده از قدرت نهادهای انتصابی از پاسخگوئی به مطالبات و خواسته های مردم جلوگیری می نمودند شما به چانه زنی در بالا مشغول بودید آیا برای خوش بینی مردم ایران در این میان می توان امید داشت؟؟
آقای خاتمی ربع قرن از انقلاب گذشته است. نسل جدیدی قدم به زندگی اجتماعی گذاشته است و بدنبال کار و تفریح و ازدواج و اعاده حقوق اجتماعی خویش است و به برکت تکنولوژی نوین با شیوه های نو در زندگی و مبانی دموکراسی و حقوق بشر آشنا شده است و شیوه های منسوخ حاکمیت را بر نمی تابد اما همین نسل نوپا حیران از محرومیت پدر و مادر خویش است که یا در خارج از کشور با غم غربت و مشکلات و گرفتاریهای آن دست و پنجه نرم می کند و اجازه حضور موثر در موطن خویش را ندارد و یا در داخل از حد اقل حقوق اجتماعی که همانا «حق انتخاب کردن» و «انتخاب شدن» است محروم می باشد و فقط زمان پرداخت عوارض و مالیات و رای دادن شهروند ایرانی محسوب میگردد. واقعا که روزگار غریبی و عجیبی است از آنرو که جنبش اصلاح طلبی تحت هدایت شما نتوانست به استیفای حداقل حقوق شهروندان خود بپردازد و حضور این نیروها را که سرمایه های این آب و خاک هستند رسمیت بخشد. و متاسفانه بی عملی شما و جبهه دوم خرداد و هراس از تعمیق جنبش مردم موجب یاس فرساینده شده است.
آقای خاتمی   تحولات مستقل از یکدیگر نیستند و به همین دلیل تصادفی به وقوع نمی پیوندند پس ادامه بقای   عناصر فسیل شده سیاسی در حاکمیت و ممانعت آنها از تحقق رای مردم نمی تواند جدای از ضعف رهبران جبهه دوم خرداد خصوصا شخص شما باشد وگرنه رای ملت ایران با آن وسعت در چند انتخابات برای درهم شکستن موانع عناصر مخالف اصلاحات وزنه کمی نبود اما بی توجهی و مسامحه این ظرفیت و توان را بلا استفاده نمود تا جائیکه جنابعالی علیرغم همه بدیهیات از لزوم بازنگری و اصلاح قانون اساسی سر باز زدید و این واقعیت انکار ناپذیر را که " قانون اساسی برای پیشرفت و توسعه ایران امروز ناقص است" را نپذیرفتید.
در خاتمه از جنابعالی می خواهم بدون تکلف به سئوالات زیر پاسخ دهید
آیا زمان آن فرا نرسیده است که با اصلاح قوانین بستر لازم برای بازگشت همه نیروها و شخصیت های سیاسی و علمی و اجتماعی   و کلا تبعید گزیده گان فراهم گردد؟؟
آیا زمان آن نرسیده است که با نگاهی عمیق به تحولات و اوضاع بین المللی به سوی اتحاد و ائتلاف نیروهای مدافع جمهوری و دموکراسی گام جدی بر داریم؟؟
آیا هوشمندی و شجاعت ایجاب نمی نماید که صادقانه   و بدور از استعاره بگوئید که برای نیروهای مدافع دموکراسی و جمهوری   مبتنی بر سکولاریسم در مجموعه جنبش اصلاح طلبی حقی قائلید؟؟  
  انتظار پاسخ دارم
٨/۱۲/۱٣٨۱