رژیم در بحران هستهای مثل همیشه عمل کرد یعنی ادامه بحران تا شکست!
گفتگو با شهرگان
ابوالحسن بنی صدر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ تير ۱٣٨۷ -
۷ ژوئيه ۲۰۰٨
هفته گذشته، با ورود علنی علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر در امور سیاست خارجی، ورقهای پرونده هستهای بار دیگر بُر خوردند. وزیر خارجهی سابق ایران که مذاکرات توقف جنگ میان ایران و عراق را پس از قطعنامه ۵۹٨ هدایت کرده بود، در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی به نوعی مستقیم از جذابیت آخرین بسته پیشنهادی غرب برای جهوری اسلامی سخن گفت. گرچه "تایم" در این رابطه نوشت: "مشخص نیست که اظهار نظر غیرسمی علی اکبر ولایتی که از سال ۱۹٨۱ تا ۱۹۹۷ وزیر خارجه ایران بود را می توان به یک سیاست دولتی تعبیر کرد یا خیر." اما غالب رسانهها و ناظران خارجی از لحن جدید ایران در پرونده هستهای سخن گفتند. برخی از تحلیلگران افزایش احتمال حملهی اسرائیل به ایران را دلیل این چرخش میدانند. گروه دیگری معتقد هستند که لایه اصلی قدرت در جمهوری اسلامی سرانجام به این نقطه نظر رسیده است که ادامه وضع موجود نمی تواند به نفع حکومت باشد و به این ترتیب به تغییر سیاست سرسختانه پیش مصمم شده است.
در این بین اما دولتهای آمریکا و اسرائیل و همچنین رسانههای منسوب به محافظهکاران جدید مثل فاکس نیوز با دیده تردید به مواضع جدید و غیر رسمی ایران نگاه کرده و بر نظر خود مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی به تلاشهای خود برای تولید بمب اتمی ادامه می دهد، پافشاری می کنند.
شهرگان در این پیوند با دکتر ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران گفت وگو کرد. برای این گفت وگو از ایشان عمیقا سپاسگزاریم.
خسرو شمیرانی
shemiranie@yahoo.com
آقای دکتر ابولحسن بنی صدر، به نظر می آید با توجه به گفتههای اخیر آقای ولایتی یک تفاوت کیفی در مواضع هستهای جمهوری اسلامی ایجاد شده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
الان درون آن رژیم دو نظر وجود دارد. یکی از آنها نظر مشترک لاریجانی، رئیس مجلس و احمدی نژاد، رئیس جمهور است و دیگری همان است که ولایتی اعلام کرده. در حالی که لاریجانی بسته پیشنهادی را سراب نامیده، ولایتی نه یک گام که دو گام به سمت مقابل برداشته است. به عبارت دیگر ولایتی در گام اول در باره مواضع جدید صحبت کرده و همزمان رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به مجلس رفت و رو به نمایندگان گفت که مذاکره با غرب بزودی شروع می شود.
در مصاحبه طولانی ِ اخیر ولایتی که در سه نشریه غربی از جمله لیبراسیون منتشر شد، فقط نظر نمی دهد بلکه اطلاعات جدیدی هم ارائه می کند. اطلاع اول این است که می گوید اقای خامنهای پرونده اتمی را خود در دست گرفته. این یعنی آقای احمدی نژاد [در پروندهی هستهای] دیگر کارهای نیست. اطلاع دیگر اینکه، آقای خامنهای برای "کمپرومیس"، یعنی معامله، آمادگی دارد. لیبراسیون در این رابطه نوشته است که بعد از سه سال برای اولین بار یک مقام ایرانی در گفتار خود از کلمه "معامله" استفاده می کند. معامله از این قرار است که ایران تکنولوژی هستهای را که به آن دست یافته نگه دارد و در محدوده معاهدهی منع گسترش سلاحهای هستهای اطمینان کافی به غرب بدهد که قصد تولید بمب اتمی را ندارد.
اطلاع سوم این است که آقای خامنهای با مواضع احمدی نژاد موافق نیست.
اگر آقای خامنهای شخصا گفتههای ولایتی را تکذیب نکند، معنایش این است که اینها نظرات رهبر رژیم است و با اطلاع وی بیان شدهاست.
این چیزی است که واقعیتها در حال حاضر بر آن دلالت میکنند اما واقعیت دیگر این است که این رژیم مرتبا پشتک وارو می زند و نظرات عوض می شود.
نظر شما در بارهی بسته پیشنهادی چیست؟ آیا پذیرش آن را در راستای منافع ملی ایران می دانید؟
میدانید که من با اصطلاح "منافع ملی" مخالف هستم. برای اینکه این اصطلاح را قدرت مدارها استفاده میکنند و آنچه منافع خودشان است را منافع ملی می نامند. من ترجیح می دهم از حقوق ملی صحبت کنم. بخشی از این بسته پیشنهادی وابستگی ایران را به غرب بیشتر می کند. این همان بخشی است که به تامین سوخت هستهای برای صنایع انرژی هستهای ایران باز می گردد. و این بخش با حقوق ملی ما سازگار نیست. حالا این گفته مستقل از آن است که آیا انرژی اتمی برای ایران که دارای منابع دیگر تولید انرژی است مقرون به صرفه است یا نه.
اما در وضعیت کنونی که شامل ادامه بحران ها، فشارها، تهدیدها و مجازاتها است راه بهتری است.
یعنی پذیرش بسته راه بهتری است؟
بله! اما فقط به خاطر شرایط کنونی. منظور من این است که با وجودی که بسته [در دراز مدت] با حقوق ملی همآهنگ نیست، اما در شرایط کنونی پذیرش آن راه بهتری است. ببینید، وضع کنونی خیلی بد است و پذیرش بسته ایران را از بحران خارج می کند، مجازاتها را متوقف می کند و در نتیجه سطح تنش کاهش پیدا می کند. پس از کاهش تنش، مردم میتوانند برای بدست آوردن آزادیهایی که این رژیم از آنها گرفته وارد عمل بشوند.
به عبارت دیگر شما خطر حمله آمریکا و اسرائیل را آنقدر قوی تشخیص میدهید که می گویید بهتر است بسته را پذیرفت تا از خطر حمله رها شویم. آیا برداشت من درست است؟
من خطر حمله را شدید نمیبینم اما وضعیتی که وجود دارد بدتر از خطر شدید حمله است. به عبارت دیگر الان چندین سال است که ملت در این تهدید زندگی میکنند. در عین حال سرمایه گذاریها صورت نمیگیرند. فعالیتهای تولیدی کاهش پیدا کردهاند، ... و بالاخره جامعه در بلاتکلیفی به سر می برد. خارج کردن جامعه از بلا تکلیفی، خود یک موفقیت است.
با توجه به داغ شدن بحث حمله، برخی تغییر مواضع ایران را ناشی از ترس از حمله می بینند. نظر شما چیست؟
در اینجا دو نظر وجود دارد. یک نظر معتقد است دیپلماسی موفق شدهاست و نظر دیگر می گوید که این تهدیدها و مجازاتها بودهاند که کار را پیش بردهاست. از دید من این رژیم روشی داشته که در گروگانگیری انجام داده، درجنگ هشت ساله انجام داده و حالا هم در بحران هستهای انجام میدهد. روش این است بحران را تا شکست ادامه دهد و در لحظه شکست تسلیم می شود و بهای آن را از کیسه مردم می پردازد.
این بحران هستهای بدون تهدیدهای نظامی هم روزی به شکست میانجامید زیرا سیاستهای رژیم بدون تهدید خارجی هم همیشه به مشکلات کشور ما اضافه کرده است.
اگر بحثی را که شما در رابطه با ترکیب نیروها در هیئت حاکمه ایران ارائه دادید بپذیریم، یک سه گانگی در حکومت بوجود آمده است که ترکیب جدیدی است. تا هفتـهی پیش ما احمدی نژاد و لاریجانی را در کنار رهبری داشتیم اما الان این دو نفر و نیروهای حامی آنها از یک طرف و بیت رهبری از طرف دیگر، در مقابل هم ایستادهاند. علاوه بر آن نیروهای معتدلتر را داریم که از خاتمی و مجاهدین انقلاب اسلامی تا رفسنجانی در آن می گنجند. آیا با این نتیجه گیری موافق هستید؟
همانطور که در ابتدا اشاره کردم معنی حرفهای ولایتی این است که خامنهای مواضع احمدی نژاد را قبول ندارد و نتیجه این می شود که، بله یک تحول مهمی رخ دادهاست. جملهای از قول خامنهای نقل می شد که مضمون آن این است: بروید جلو تا جایی که دیگر نشود جلو رفت.
تاثیر ترکیب جدید نیروها درون حکومت ایران، بر انتخابات ریاست جمهوری چه خواهد بود؟
سرمقاله لیبراسیون دیروز با اشاره به منابع ایرانی میگوید که به احتمال زیاد آقای احمدی نژاد خودش را برای دور دوم کاندیدا نخواهد کرد. این یک تحول مهم است. زیرا تا همین چندی پیش بحث بر این مبنا بود که آقای خامنهای در دور دوم هم از احمدی نژاد حمایت خواهد کرد و او نیز رئیس جمهور خواهد شد. لیبراسیون معتقد است احمدی نژاد در دور دوم کاندیدا نمیشود و خامنهای هم دو نامزد نقد دارد. این دو قالیباف و لاریجانی هستند. منابع ما در داخل تائید می کنند که وضع آقای احمدی نژاد خوب نیست اما اطلاع نداریم که آیا او نامزد خواهد شد یا نه. به هر حال به نظر می آید مافیای مالی نظامی که حامی احمدی نژاد است موقعیتش ضعیفتر شدهاست. دلیل آن نیز این است که جبهه گستردهای در مقابل احمدینژاد و جناح حامی او شکل گرفتهاست. این جبهه از رفسنجانی و ولایتی تا اصلاح طلبان و خاتمی و کروبی و غیره را شامل می شود.
البته از انجا که در این رژیم مردم رای واقعی ندارند ممکن است در آخرین لحظه به تصمیم جدیدی برسند. همانطور که در انتخابات پیشین رخ داد و احمدی نژاد را که تا چند روز جلوتر هیچ کس او را نمی شناخت سرانجام از توی صندوقها بیرون آمد.
آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر از شما سپاسگزاریم
|