سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نخستین نشست موسسین ‏شورای ملی صلح
گزارش کامل


پایگاه اطلاع رسانی شورای ملی صلح


• ساعت ۱۰ تا ۱۳ و سی دقیقه پنجشنبه ۱۳ تیر ماه ۱۳۸۷ (سوم ‏جولای ۲۰۰۸) بر اساس یک برنامه از پیش اعلام شده، اولین ‏گردهمایی هیئت موسسین شورای ملی صلح با حضور رسانه های ‏داخلی و خارجی در محل کانون مدافعان حقوق بشر برگزار ‏شد. گزارش کامل این گردهمایی را در زیر بخوانید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ تير ۱٣٨۷ -  ۷ ژوئيه ۲۰۰٨


ساعت ۱۰ تا ۱٣ و سی دقیقه پنجشنبه ۱٣ تیر ماه ۱٣٨۷ (سوم ‏جولای ۲۰۰٨) بر اساس یک برنامه از پیش اعلام شده، اولین ‏گردهمایی هیئت موسسین شورای ملی صلح با حضور رسانه های ‏داخلی و خارجی در محل کانون مدافعان حقوق بشر برگزار ‏شد. شورای ملی صلح نهادی خواهد بود فراگیر با حدود ٣۰۰ ‏عضو و پایه نخست آن توسط موسسین که اسامی آنان به شرح ‏زیر است، ‌دیروز گزارده شد: ‏

هاشم آقاجری، پژوهشگر تاریخ
طاهر احمدزاده، مشهد
بابک احمدی، نویسنده
پروین اردلان، زنان
منصور اسالو، کارگران
حسین اکبری، کارگران
نورالدین اکبری، معلمان
عباس امیرانتظام، فعال سیاسی
کاک حسن امینی اقوام
ابراهیم انصاری لاری، شیراز
داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه
ادیب برومند، شاعر
رخشان بنی‌‌اعتماد، کارگردان
سیمین بهبهانی، شاعر
محمود بهزادی، حقوقدان
خسرو پارسا پزشک
جعفر پناهی، کارگردان
صفر پیش‌بین، اهواز
حبیب‌الله پیمان، فعال سیاسی
مصطفی تاج‌زاده، فعال سیاسی
جلال جلالی‌زاده، اقوام
ابوالقاسم حسن پور، لاهیجان
داوود حسینی، روزنامه‌نگار
منیژه حکمت، کارگردان
محمد خاکساری، معلمان
علی‌اشرف درویشیان، نویسنده
حسین دقتی کانون، صلح‌خواهان
صادق ربانی، استاد دانشگاه
تقی رحمانی، فعال سیاسی
سهراب رزاقی، نهادهای مدنی
حسین رفیعی، استاد دانشگاه
کوروش زعیم، فعال سیاسی
بابک زمانی، پزشک
محمد ستاری فر، اقتصاد دان
عزت‌الله سحابی، فعال سیاسی
عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار
عبدالله سلامی، اقوام
عبدالفتاح سلطانی، حقوقدان
خسرو سیف، فعال سیاسی
منصور شاکری‌فر، شورای صنفی انفورماتیک
حسین شاه‌حسینی، بازار
ژیلا شریعت پناهی، قرآن پژوه
سوسن شریعتی، نویسنده
ماشاءالله شمس‌الواعظین، روزنامه‌نگار
عطاءالله شیرازی، پزشک
احمد صدرحاج سید جوادی، حقوقدان
حسن صدرزاده، مهندسین مشاور
علیرضا صرافی، تبریز
کیوان صمیمی، روزنامه‌نگار
اعظم طالقانی، زنان
جعفر عبادی، اقتصاد دان
شیرین عبادی، حقوقدان
عباس عبدی، روزنامه‌نگار
محمدعلی عمویی، فعال سیاسی
علی‌اصغر غروی، اصفهان
حسن فرهودی نیا، تبریز
رحمان کارگشا، اراک
بهمن کشاورز، حقوقدان
حسین مجاهد، همدان
فخرالسادات محتشمی‌پور، زنان
نرگس محمدی، زنان
ابراهیم مددی، کارگران
بایزید مردوخی، استاد دانشگاه
فاطمه معتمد آریا، هنرپیشه
علی‌اکبر معین‌فر، فعال سیاسی
خدیجه مقدم، فعال محیط زیست
محمد ملکی، فعال سیاسی
علی منصوری، صنف آسانسور
عبدالله مومنی، دانشجو
لطف‌الله میثمی، روزنامه‌نگار
محمد هاشمی، دانشجویان
ابراهیم یزدی، فعال سیاسی

نکته قابل توجه در لیست موسسین، حضور افراد شاخصی از ‏طیف های اصلاح طلب(دوم خردادی)، چپ، ملی،‌ ملی مذهبی، و ‏به همراه افرادی از نهادهای مدنی و صنفی و غیر سیاسی ‏است. ‏

سایت صلح نت، ‌به عنوان ارگان شورای ملی صلح، لازم می داند ‏از همه دوستانی که در برگزاری این نشست، کمیته موقت ‏صلح را یاری می رساندند تشکر کند. شاید بتوان گفت این ‏همایش در نوع خود اولین تجربه بوده است، به لحاظ کثرت و ‏تفاوت شرکت کنندگان. علاوه بر صاحنظران طیف های متفاوت ‏سیاسی، حضور فعال هنرمندان،‌ کارگران، ‌معلمان، زنان، ‏اقوام، اساتید دانشگاه، ‌تعدادی از صنوف، نویسندگان، ‏دانشجویان و پزشکان در این گردهمایی سازماندهی شده ‏توسط کمیته موقت صلح آن هم در یک بازه زمانی حداقل(٣ ‏ساعت) شاید تا به حال انجام نشده باشد. درست به همین و ‏نیز مانند هر کار اجرایی دیگر، مطمئنا کاستی هایی هم ‏در اجرای این مراسم فشرده وجود داشته است. انجام همایش ‏متفاوت موسسین شورای ملی صلح فقط با یاری افراد و ‏مراکز مرتبط و به عزیزان زیر ممکن شد که کمیته موقت ‏صلح از یکایک آنان و بخصوص بزرگوارانی که احتمالا ‏نامشان از قلم افتاده است صمیمانه قدردانی می کند:‏
شایا شهوق، سعیده شهبازی، صدرا عبداللهی، سحر صادقی، ‏عالیه مطلب زاده، حسین کرمانی، مهشید خلوتی، طاهره ‏میثمی، ژینوس سبحانی، عطیه نوروزیان، افسانه وفایی، ‏محبوبه عسگری، آذین ارباب، شکوفه آذر، ستاره عسگری.‏

‏****‏
با پخش سرود ای ایران برنامه آغاز و سپس پیام سازمان ‏ملل متحد به شورای ملی صلح ایران توسط جناب آقای کُنُت ‏اوستوبی نماینده این سازمان در ایران به استحضار هیأت ‏موسس رسید: سازمان ملل متحد بر سه اصل توسعه، صلح و ‏حقوق بشر پایه‌گذاری شده است: هیچ کس نمی‌تواند از توسعه ‏بدون صلح برخوردار شود و هیچ کس نمی‌تواند از صلح بدون ‏توسعه لذت ببرد و همچنین هیچ کس نمی‌تواند از صلح و توسعه ‏بدون احترام و حفظ حقوق بشر برخوردار شود. سازمان ملل ‏بخش اعظم فعالیت‌هایش مربوط به توسعه است ولی نمی‌تواند ‏آن‌را جدا از صلح و حقوق بشر انجام دهد. خواستن صلح از ‏دلایل اصلی تأسیس سازمان ملل متحد در ۶٣ سال پیش بود. ‏متأسفانه در این مدت جنگ‌ها‌ی زیادی بین کشورها بود، ولی ‏می‌توان گفت وجود سازمان ملل از ایجاد بسیاری از ‏درگیری‌‌ها و جنگ‌ها جلوگیری کرده است. این سازمان مایل ‏است وسیله‌ای برای ایجاد صلح باشد و در آستانه‌ی جنگ‌ها ‏نیز بتواند راه‌حل‌های صلح‌طلبانه را مورد توافق قرار ‏دهد. ایجاد صلح فقط مرتبط با دولت‌ها نیست و نقش جامعه ‏مدنی در تقویت صلح بسیار مهم است. لذا نهادهایی مثل ‏این شورا برای ایجاد صلح و تقویت آن باید فعال باشند. ‏
‏ سپس نرگس محمدی، عضو کمیته موقت صلح پیام ها را به ‏این ترتیب قرائت کرد.

پیام مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری:‌

آقایان و خواهران اعضا “شورای ملی صلح” دامت توفیقا ‏تکم. پس از سلام و تشکر از احساسات پاک و قعالیت های ‏شما در راه تحقق صلح پایدار و اهداف عالیه انسانی سلامت ‏و توفیق شما را زا خدای بزرگ و مهربان مسالت می نمایم و ‏با سن بالا و حال غیر مناسب امید است عذر این جانب را ‏از عدم شرکت این جانب در شواری مذکور بپذیرید. ‏‏۲۴/٣/۱٣٨۷‏

پیام کاک حسن امینی از کردستان:

با آرزوی موفقیت برای شما و شورای ملی صلح دائم و ‏اصلی، و نیز تشکر و قدردانی از دعوت اینجانب جهت حضور ‏در اولین نشست و به عنوان عضو موسس آن شورا، اینک با ‏عرض پوزش از عدم حضور، اعلام داشته که همه مواد و ‏برنامه های ارائه شده ارسالی همراه با دعوتنامه را ‏تایید نموده و هر گامی را در جهت صلح و آرامش و هر ‏اقدامی را برای خدمت به میهن و ملت عزیز ارج نهاد و در ‏حد توان آن را تقویت م ینمایم. در نهایت، م یتوانید ‏اینجانب را نیز به عنوان عضو موسس آن شورا به حساب ‏آورید. با آرزوی مجدد برایتان،‌برادرتان از کردستان ‏محروم و مظلوم: حسن امینی عضو شورای مکتب قرآن کردستان. ‏‏۱٣/۴/۱٣٨۷‏

پیام جودی ویلیامز از موسسه برندگان صلح نوبل:‏
بدین وسیله حمایت خود را از شورای ملی صلح که به ‏ابتکار کانون مدافعان حقوق بشر تاسیس شده است اعلام می ‏دارم. من نیز مخالف هر گونه حمله نظامی به کشور ایران ‏هستم زیرا که به خوبی می دانم که حملات نظامی از جهت ‏سیاسی، اقتصادی و بشر دوستانه نتایج زیان باری هم ‏برای مردم ایران و هم برای مردم آمریکا در بر خواهد ‏داشت. حمله نظامی به ایران باعث خواهد شد وضعیت ‏مدافعان حقوق بشر و فعالین حقوق زن در ایران بدتر شود. ‏
در حالی که خطر جنگ قریب الوقوع است به اعتقاد من حمایت ‏جامعه بین المللی از شورای ملی صلح و جنبش صلح طلبی در ‏ایران در قبال جنگ افروزان داخلی و خارجی ضرورت تام ‏دارد تا صدای آنان رساتر به گوش جهانیان برشد. من با ‏تمام توان خود از شورای ملی صلح و تمامی افردای که برای ‏صلح و دومکراسی فعالیت می کنند حمایت خواهم کرد.‏

پیام سعید حجاریان:

از آنجایی که در وضعیت کنونی حاکم بر کشور ایران هر ‏اقدامی در جهت جلوگیری از تعمیق نفرت و بروز خشونت و ‏درگیری داخلی و وقوع جنگ و برخورد نظامی نیکو، و هر ‏عملی در مسیر حل منازعه و مناقشه و گذر از وضعیت “صلح ‏مسلح” به “صلح پایدار” و برقراری آرامش و امنیت مفید ‏به حال جامعه است، به عنوان فردی که آثار خشونت و ‏نفرت را بر جسم و جان خویش دارم، از اینا حرکت ‏پسندیده استقبال کرده و دو مقاله ای را که در این ‏ارتباط با عناوین"صلح مسلح” و “هفت تز درباره صلح” ‏نگاشته و منتشر کرده ام، ‌تقدیم هیات موسس “شورای ملی ‏صلح” می کنم.‏
هر چند که به دلیل جسمی قادر به همراهی با شما نیستم، ‏‏‌اما این آمادگی را در خود می بینم که با ارائه مطالب ‏جدید و هر نوع هم فکری، به این حرکت مبارک یاری رسانم.‏

سپس شیرین عبادی صحبت خود را با این پرسش که آیا نبود ‏جنگ دلیل بر صلح است، آغاز کرد: ‏
دوستان ارجمند ، متاسفانه قرن بیست و یکم با وقایع ‏ناگواری آغاز شد که منجر به دستگیری های نظامی بسیاری ‏گردید . نکته حائز اهمیت در این زمان آنست که تعریف ‏صحیحی از صلح داشته باشیم . آیا صلح به معنای نبود ‏جنگ است؟ یعنی اگر کشوری مستقیما درگیر جنگ نباشد باید ‏معتقد باشیم که مردم آن در صلح بسر میبرند؟ مسلما خیر. ‏این تعریف از صلح مربوط به چند قرن قبل است. در قرن ‏‏۲۱ باید صلح به گونه ای دیگر تعریف شود.‏
به عنوان مثال وضعیت ناگوار ایدز در جهان خصوصا در ‏کشورهای آفریقایی چنان است که حتی از گلوله و تفنگ هم ‏خطرناکتر شده است.‏
آیا تفاوت می کند که کودکی در اثر عدم دسترسی به بهداشت ‏و واکسیناسیون فوت کند یا در اثر خمپاره؟ آیا تفاوت می ‏کند که فردی به علت نوشتن یک مقاله انتقادی از حکومتی ‏سالها پشت میله های زندان عمرش را تلف کند یا اسیر دست ‏دشمن خارجی شود. زندان، زندان است فرقی نمی کند . آیا ‏جان دادن در گوشه خیابان به علت فقر تفاوت دارد با ‏کشته شدن در اثر موشکهای دشمن؟ وقتی به اینگونه مسائل ‏بیندیشیم متوجه خواهیم شد که صلح به معنای نبود جنگ ‏نیست، بلکه صلح عبارتست از مجموعه شرایطی که انسان ‏بتوند با آزادی و با حفظ کرامت انسانی خود زندگی کند.‏
وقتی به سرنوشت کشور همسایه خود، یعنی عراق بیاندیشیم در ‏می یابیم که جنگ در عراق سالها قبل از حمله نظامی به آن ‏کشور آغاز شده بود. حدود ۱۰ سال عراق در تحریم اقتصادی ‏بود و طبق آمارهای منتشره بیش از یک میلیون کودک کمتر ‏از ۵ سال به علت عدم دسترسی به شیر خشک و دارو از بین ‏رفتند. جنگ از سالها قبل بلای جان مردم عراق شده بود و ‏البته تهاجم نظامی وضعیت آنان را بدتر هم کرد.‏
در ایران ، پیروزی انقلاب اسلامی ، پیروزی مستضعفین بود – ‏پیروزی افرادی بود که از نابرابری ها و بی عدالتی های ‏اجتماع در رنج بودند و اکنون با گذشت سه دهه از آن ‏تاریخ شاهد هستیم که طبق آمارهای دولتی بیش از ۱۰ ‏میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند. یعنی از هر هفت ‏ایرانی یک نفر با روزی کمتر از یک دلار زندگی میکند. ‏این گفته مقامات رسمی حکومت است و به عقیده کارشناسان ‏میزان فقر در اجتماع بیش از این هم هست.‏
بالا بودن درصد بیکاری و عدم تناسب دستمزدها و مخارج ‏زندگی باعث فرار مغزها شده است که طبق آمار یونسکو ، ‏ایران بیشترین درصد فرار مغزها را دارد و متاسفانه تحریم ‏اقتصادی باعث تشدید این وضعیت نیز خواهد شد.‏
نقض حقوق بشر در ایران بطور مستمر اتفاق می افتد در ‏حالیکه دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بین المللی ‏حقوق مدنی-سیاسی و کنوانسیون بین المللی حقوق اقتصادی-‏اجتماعی پیوسته است و پایه و بنیان این کنوانسیون ها ‏بر منع هر نوع تبعیض بر اساس جنسیت، مذهب، قومیت و ‏غیره است. اما می بینیم در قوانین، تبعیض بر اساس جنسیت ‏داریم. فرضاً شهادت دو زن معادل با شهادت یک مرد است در ‏دادگاه… و همچنین تبعیض بر اساس مذهب داریم، در تهران ‏بزرگ که بیش از ۱۲ میلیون جمعیت دارد تا کنون حتی یک ‏مسجد برای اهل تسنن ساخته نشده است.‏
اقوام ایرانی غیر فارسی زبان از قبیل آذری، کرد، بلوچ ‏و عرب بر خلاف قانون اساسی نمی‌توانند زبان مادری خود را ‏در مدارس تدریس کنند و بسیاری مسایل دیگر.‏
و جالب‌تر آنکه یکی از موکلین ما به علت تشکیل سازمان ‏دفاع از حقوق بشر در کردستان به تحمل ۱۰ سال حبس در ‏مرحله بدوی محکوم شده که امیدواریم در مرحله تجدید نظر ‏شاهد رای عادلانه‌‌ای باشیم. پس در چنین شرایط و اوضاع و ‏احوا لی صلح در ایران با تعریف صحیح آن- صدمه خورده ‏است و بایستی برای داشتن جامعه‌ای با صلح پایدار و خروج ‏از شرایط نه جنگ و نه صلح کوشش کنیم. ما نه تنها با ‏حمله نظامی و یا بمباران ایران مخالف هستیم بلکه مخالفت ‏خود را با تحریم اقتصادی در ایران نیز اعلام می کنیم. ‏زیرا باعث گسترش فقر در ایران خواهد شد و تمامی تلاش ‏خود را برای جلوگیری از این بلیه به کار خواهیم برد. ‏همچنین کوشش ما معطوف به این موضوع نیز می باشد که صلحی ‏پایدار برای ایران ایجاد کنیم. در قرن بییست و یکم، ‏مقولاتی چون صلح یا جنگ، فقط در حوزه تخصصی حکومتها ‏نیست، بلکه این مردم هستند که باید در مورد بهترین ‏موضوع سرنوشت خود یعنی صلح و شرایط آن تصمیم بگیرند و ‏بر همین مبنا برای دستیابی به صلحی پایدار، این کمترین، ‏فراخوانی در ۲٨ آبان ۱٣٨۶ برای تشکیل شورای ملی صلح ‏داد و متعاقب آن کمیته موقت صلح برای تهیه مقدمات ‏تشکیل این شورا متشکل از ۱۰ نفر از فعالین اجتماعی ‏آغاز به کار کرد. ‏
این کمیته طی مدت قریب به ٨ ماه ملاقاتهای بسیاری و ‏اقدامات متعددی انجام دادند که مشروح آنرا گزارشگر محترم ‏کمیته موقت صلح، آقای سلطانی به اطلاع شما خواهند ‏رسانید.‏
این کمیته از شما سروران گرامی ،جهت عضویت در هیت موسس ‏شواری ملی صلح دعوت به عمل آورده و سپاس گذاریم که ‏دعوت ما را قبول کردید. منشوری به ضمیمه دعوت نامه ‏تهیه و ارسال شد تا هدف از این گردهمایی مشخص شود. این ‏منشور در حقیقت پیش نویس پیشنهادی کمیته موقت است و ‏بدیهی است که موسسین شورای ملی صلح هر نوع تغییر یا ‏پیشنهادی را که صلاح بدانند در آن خواهند داد و شما ‏اعضای موسس شورای ملی صلح با همکاری و همفکری یکدیگر هر ‏نوع تصمیم و راهکاری را برای دستیابی به صلح اتخاذ ‏خواهید نمود. برای اجرایی کردن تصمیمات متحده شورای ‏ملی صلح نیازمند یک دبیرخانه است که فعلاً تا تشکیل اولین ‏جلسه رسمی شورای ملی صلح ،کانون مدافعان حقوق بشر ‏عهده دار این مهم خواهد بود. البته اعضای هیأت موسس ‏شورای ملی صلح می توانند هر تصمیم دیگری برای تعیین ‏دبیرخانه گرفته و با تعیین محل دبیرخانه را به آنجا منتقل ‏سازند.‏
طبق تشخیص کمیته موقت، اجرا کردن تصمیمات متخذه در ‏شورای ملی صلح نیازمند حضور فعال تعدادی از اعضای تحت ‏عنوان کمیته اجرایی است که حداقل هفته ای یک روز ‏بتوانند وقت خود را به این امر مهم اختصاص دهند. ‏خواهشمندیم افرادی که مایل به عضویت در این کمیته ‏هستند تا پایان این جلسه اعلام داوطلبی نمایند. اسامی ‏داوطلبان به اطلاع همه اعضای هیأت موسس شورای ملی صلح ‏خواهد رسید و با کسب آرا و نظر آنان اعضای کمیته ‏اجرایی انتخاب خواهند شد. تکرار می کنم اتخاذ هر نوع ‏تصمیم بر عهده افرادی است که عضویت هیأت موسس شورای ‏ملی صلح را پذیرفته اند و کمیته اجرایی همانگونه که از ‏نامش پیداست فقط عهده دار اجرای تصمیمات هیأت موسس ‏است.‏
بار دیگر متشکرم از اینکه دعوت کمیته موقت صلح را ‏پذیرفته و عضویت در هیأت موسس شورای ملی صلح را قبول ‏کردید. سایر همکاری اطلاعات بیشتری در این خصوص خواهند ‏داد.‏
‏***‏
سیمین بهبهانی پشت تریبون قرار گرفت و سخنانش را این ‏چنین آغاز کرد: متأسفم که چشم‌هایم به‌قدری آسیب دیده‌اند ‏که نمی‌توانم از رو بخوانم و بهتر می‌دانم که آن‌چه در ذهنم ‏هست بگویم ٍٍ، البته شعر هم می‌خوانم.‏
یادآور می‌شوم که ٨ سال جنگ داشتیم ، هشت سال جنگ ‏بیهوده‌ای که اگر گروگانگیری مسخره و مضحکه ما اتفاق ‏نیفتاده بود شاید این جنگ پدید نمی‌آمد. اگر فریاد مرگ ‏بر خلق خدا کشیدن‌ها در خیابان‌ها اتفاق نیفتاده بود ‏این جنگ پدید نمی‌آمد و صدام جرأت نمی‌کرد که به همراه ‏پشتیبانی جهانیان بر سر ما بمب بریزد. روزی که جنگ تمام ‏شد شعری گفتم که برایتان می‌خوانم، روزی بود که ما ‏قطعنامه را امضا کرده بودیم.‏
ما شهد می‌گوییم / ما زهر می‌خندیم / خرسند ناشادیم / ‏ناشاد خرسندیم / شد هشت سال اما / معنا نداشتیم / جان ‏جهانی را در آتش افکندیم / گیج آرزومندیم / نکبت به ‏بارآورد / اکنون زناچاری / صلح آرزومندیم / سرها و ‏سرها را از تن جدا کردیم / اینک پشیمان وار / در کار ‏پیوندیم / پرواز خواهد کرد! / یا زنده خواهد شد! / این ‏پر که می‌دوزیم / این سر که می‌بندیم.‏
مطمئنم که آن جنگ را اگر نداشتیم امروز خیلی وضع ما ‏از این بهتر بود و مطمئنم این ستیزها را اگر نداشتیم، ‏اگر مردان دولت و حکومت ما ستیزه‌گر نبودند ما مجبور ‏نبودیم که متهم بشویم که ما قصد ویران کردن جهان را ‏داریم و قصد پاک کردن کشورها را از روی نقشه. می‌گویم که ‏بشر ستیزی بس است ما باید صلح کنیم ما باید مذاکره ‏کنیم. مذاکره با هر شرطی هست باید قبول شود ولو به ‏شرط تعلیق موقت غنی‌سازی. بنابراین راه چاره‌ای برای ‏ایجاد صلح جز همین مذاکرات و جز سر نهادن به صلح و جز با ‏دل دادن به صلح میسر نخواهد شد. آن‌چه برای ما لازم است ‏یک اقدام فوری و مدنی است، یعنی مریضی را که در حال ‏مرگ است نمی‌توانیم با آسپرین ساکت کنیم. من یک مثل ‏می‌آورم که واقعیت است، می‌گویند روزگاری مردی در بازار ‏با کارد به بایزید زد. بایزید آن کارد را برداشت، به ‏خانه آورد، در حریر پیچید و برای آن مرد فرستاد و ‏عذرخواهی کرد که ببخشید خون من کارد شما را کثیف کرد. ‏به این ترتیب او را خجالت داد و یاد داد که او چه ‏بکند. چرا دولتمردان ما آن‌قدر ستیز می‌کنند، برای چه؟ ‏موقتاً غنی‌سازی را تعلیق بفرمایید حرف‌هایتان را بزنید ‏اگر به جایی نرسیدید باز دوباره شروع کنید. ما نسل ‏بایزید هستیم، شما این کارد خیالی را که به سر شما خورده ‏در حریر بپیچید و برای آن‌ها پس بفرستید. صحبت کنید و ‏آن‌ها را خجالت دهید، این نظر شخص بنده است. امیدوارم ‏که درباره این بیمار در حال مرگ چاره‌ای اندیشیده ‏باشیم. چون این جنگ اگر در بگیرد نتیجه‌اش ویران شدن ‏پل‌ها، سدها، ویران شدن مراکز اتمی، کارخانه‌ها و همه چیز ‏ما به یک تل خاک تبدیل خواهد شد. ایرانی خواهیم داشت ‏ویران و ما این ویرانی را در مقابل خودخواهی ‏نمی‌خواهیم، ما صلح می‌خواهیم.صلح باید همراه با رعایت ‏حقوق بشر باشد که هیچ‌کدام از طرفین نتوانند آن را از ‏بین ببرند. ‏
‏***‏
دکتر جلال‌ جلالی‌زاده از اقلیت کرد و نماینده مجلس ششم: من ‏هم به‌نوبه خود از تمامی سروران و دوستانی که به ‏تشکیل چنین نهادی همت کردند تشکر می‌کنم و لازم به ‏توضیح نیست که هر انسانی می داند که فایده جنگ و ‏فایده صلح چیست. من به‌عنوان یک هموطن کرد و اهل ‏سنت میدانم که جنگ در طول تاریخ بر ملت کرد چه ‏خسارت‌ها و زیان‌هایی به بار آورده است واقعاً اگر ‏به آثار شاعران و نویسندگان کرد مراجعه کنید می ‏بینید که یکی از دغدغه‌های اصلی و مهم همه کردها، ‏چه نخبگان و اندیشمندان کرد و چه سیاسیون کرد این ‏است که از جنگ بیزار بودند و حتی اگر به آثار آن‌ها ‏مراجعه کنید می‌بینید که همیشه جنگ را در کنار ‏بی‌خردی و نادانی و بد دلی و رذایل اخلاقی آورده‌اند ‏و شاهدید که از زمان عثمانی‌ها گرفته تا زمان صدام ‏یا حادثه حلبچه در خود ایران و در سوریه می‌بینیم ‏که همیشه ما متأسفانه با جنگ روبه‌رو بوده ایم. جنگ ‏همیشه عامل ویرانی، تخریب، محرومیت و تلفات زیادی ‏بوده است و من خودم و خانواده ام قربانی همین جنگ ‏بوده‌ایم چون که جنگ‌ نه تنها خودش به‌طور مستقیم ‏موجب ویرانی و تخریب و از دست دادن دست‌آوردهای ‏بشری است، پیامدهای بدتری هم دارد. در زمانی که ‏جنگ باشد خشونت هست، ترور هست، نا امنی هست، ‏بی‌عدالتی هست .ا به عنوان مثال همین درگیری‌های داخلی ‏در کردستان که در زمان انقلاب داشتیم چه خسارت‌هایی ‏متوجه جوانان ما کرد. یعنی کافی بود که یک جوانی را ‏متهم می‌کردند که خانواده‌اش دمکرات است و یا ‏آدم‌های ضد اخلاقی هستند، این‌ها دیگر برای همیشه ‏بدبخت می شدند. نه راهی به دانشگاه دارند و نه ‏راهی به اداره. من فکر می‌کنم دوستانی که به این ‏فکر پرداختند باید بدانند که ما باید متوجه صلح ‏باشیم. صلح جهانی، نمی‌دانم صلح بین‌المللی و حتی صلح ‏داخلی. من معتقدم که امروز اگر در کشورمان احساس ‏نا امنی می‌کنیم و احساس نا آرامی می‌کنیم متوجه این ‏است که کسانی که جنگ‌طلب هستند نمی‌توانند در زمان ‏صلح به خواسته‌های مردم پاسخ بدهند. مطمئناً کسانی ‏که جنگ‌طلب هستند خودشان ضرر نمی‌کنند، کسانی ضرر ‏می‌کنند که جنگ طلب نیسند و مردم بیچاره ضرر ‏می‌کنند، مردم بدبخت و محروم ضرر می‌کنند، مردم ‏مستمند ضرر می‌کنند. نه از منظر دینی و نه از منظر ‏اخلاقی به هیچ‌وجه ما هیچ دلیلی برای جنگ نداریم. آن ‏خدایی که ما را آفریده است آن همه رسالت دین، ‏رسالت پیامبر، جز جهار مورد هیچ‌جای دیگر کلمه جنگ ‏نیست و این همه تأکید می‌کند بر صلح بین انسان‌ها. من ‏معتقدم که تشکیل شورای صلح واقعاً کاری بسیار ‏ضروری و اساسی است برای کشور ما. باید این را ‏همگانی بکنیم یعنی یک فراخوانی عمومی بشود برای همه ‏مردم که اهمیت صلح را بدانند و مردم تصور نکنند که ‏صلح یعنی این‌که فقط جنگی در نگیرد. واقعاً فضایل ‏اخلاقی زیر بنای صلح است و جنگ معادل همه رذایل ‏است. همه رذایلی که امروز در جهان می‌بینیم از ‏فساد و فقری که در جامعه هست از ناامنی، از عدم ‏آگاهی بیان، از سانسور و اختناق یعنی همه رذایلی ‏که ما در اخلاق می‌خوانیم. می‌بینیم که حتماً به نوعی ‏به جنگ ارتباطی دارند. من معتقدم که هدف از صلح ‏باید یک صلح همگانی باشد، یک امنیت روانی و عمومی ‏و اقتصادی و سیاسی برای همه‌ی ما و من فکر می‌کنم که ‏راه گفتگو و مذاکره بهترین راه است. امیدوارم که ‏انشاءالله به این هدف برسیم. جالب است من یک شعری ‏از یکی از شاعران کرد می‌خوانم: من اگر سیبی داشته ‏باشم این سیب را نصف می کنم،نصف برای تو نصف برای ‏خودم، اگر خنده ای باشد آن را هم تقسیم می کنم ‏نصف برای تو و نصف ترای خودم، اگر غم و غصه‌ای ‏باشد همه‌اش را خودم می‌خورم و سهم شما را نمی‌دهم. این ‏هدف ماست و این موضع‌گیری ماست.‏
من ‌به ‌عنوان یک کرد و اهل سنت می‌دانم که جنگ چه ‏خساراتی را به مردم وارد آورده است، اگر به آثار ‏هنرمندان مراجعه کنیم می‌بینیم که همه از جنگ بیزار ‏بوده‌اند و جنگ را در کنار بی‌خردی و بی‌عقلی قرار ‏داده‌اند. جنگ همیشه عامل ویرانی و تخریب و از بین بردن ‏دستاوردهای بشری بوده است درگیری‌ها در اوایل جنگ ‏خسارات جبران ناپذیری را به مردم کرد زبان ما وارد و ‏آن‌ها را از حقوق اجتماعی خود محروم کرد. کسانی که جنگ ‏طلبند نمی‌توانند در زمان صلح به خواسته‌های مردم، جامه ‏عمل بپوشانند. من معتقدم که تا سیس نهادی برای صلح ‏باید به‌عنوان ضرورت فعلی به‌کار گرفته شود، ما باید ‏فضایل صلح را در کنار رذایل جنگ قرار داده و بررسی ‏کنیم.‏
‏***‏
ژیلا شریعت‌پناهی: من خیلی خوشوقتم که واقعاً با استقبالی ‏که از همه قشرها شده من خودم را تنها نمی‌بینم، شاید سه ‏چهار سال پیش که اول بار غنی‌سازی را تعلیق کردند من در ‏دانشگاه شریف به دولت آقای خاتمی تبریک گفتم که شما کار ‏درستی کردید برای این‌که یک شرّ بزرگ‌تری از سر ملت باز ‏کردید. الان هم با توجه به آن آیاتی که می‌فرماید: ‏والعصر ان الانسان لفی خسر ان‌الذین آمنو و عملو ‏الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. ببینید این‌جا ‏کسانی را رستگار می‌داند که عمل صالح می‌کنند عمل صالح از ‏صلح است. انشاء الله تمام کسانی که این‌جا حضور دارند و ‏دنبال صلح هستند جزو آنهایی هستند که از خسران هم ‏خودشان را باز داشتند و هم انشاءالله دیگران را. در ‏پایان چون از پیشنهادی که این‌جا سرکار خانم بهبهانی ‏فرمودند و من هم در سمینار همایش دانشگاهیان صلح‌طلب ‏آن‌جا هم گفتم و مجدداً تکرار می‌کنم، از آقایان و از ‏مسوولین می‌خواهیم که با توجه به شرایط خطیری که اگر ‏بخواهیم تشریح بکنم شاید تشریح دقیق نباشد، شرایط صلح ‏حدیبیه است. من به‌عنوان یک مادر صلح‌طلب به‌عنوان یک ‏شهروند و یک دانشگاهی صلح‌طلب از مسوولین محترم می‌خواهم ‏که به‌طور موقت تعلیق غنی‌سازی را بپذیرید و گفتگوی ‏سازنده را آغاز کنید و در جهت صلح حرکت کنید.‏
مهندس عباس امیرانتظام: بسیار خوشحالم که این جلسه ‏تشکیل شد و آغاز به‌کار کرد شاید در آینده بتواند جلوی ‏تمایلات جنگ‌طلبانه را چه در داخل و چه در خارج ایران ‏مسدود کند. متأسفانه سالیان درازی است که ملت ما این ‏تجربه رادارد، بدون دستیابی به هدفی و نتایجی جنگ ایران ‏و عراق شروع شد و صدها هزار نفر قربانی دادیم، ‏میلیاردها دلار خسارت متحمل شدیم، در به دری ها و مهم‌تر ‏از همه بیش از چهار میلیون نفر جمعیت فرهیخته و با ارزش ‏این مملکت از ایران خارج شدند و رفتند به کشورهای دیگر ‏و امکان زندگی و کار و تقسیم دانستنی‌هایشان را برای ‏ملت خودشان به‌دست نیاوردند .در زمان حال هم لااقل من ‏استنباط خودم را می‌گویم. عده‌ای که قدرت در دست دارند و ‏کشور را اداره می‌کنند تداوم حیاتشان را در جنگ ‏می‌دانند، در بحران می‌دانند و حاضر نیستند که با صلح و ‏صفا بتوانند برای سرنوشت این ملت اقدامی بکنند. من در ‏سال ۱٣۷۷ با وجودی که در زندان بودم و چند روز آمده ‏بودم برای مرخصی با روزنامه جامعه مصاحبه کردم. آن ‏هایی که این مصاحبه را خواندند، دیدند مصاحبه طولانی ‏بود و با وجودی‌که قسمت زیادش را نویسنده به دلایل ‏محدودیت‌های امنیتی قطع کرده بود ولی در این مصاحبه من ‏گفته بودم که ما برای ادامه آرامش در کشورمان باید با ‏آمریکا روابط سیاسی داشته باشیم، باید با اسراییل ‏روابط سیاسی داشته باشیم، باید با همه دنیا روابط ‏سیاسی داشته باشیم. ولی آن‌قدر دانش داشته باشیم که ‏حقوق مردم خودمان را حفظ کنیم .عده‌ای که با کمال ‏تأسف، توانایی حفظ این حقوق را نداشتند من را متهم ‏کردند که چرا من اسم از آمریکا و اسراییل آورده‌ام. ‏برای من همیشه منافع ایران مطرح است نه منافع این و آن ‏چه در داخل کشور و چه خارج کشور. بنابراین ما در سایه ‏صلح و امنیت و همکاری با هم می‌توانیم مسایل روز را ‏مورد بررسی قرار بدهیم و برای دردهای بی‌درمانی که ‏معمولاً حکومت‌های مقتدر برای ملتی به‌وجود می‌آورند راه‌حل ‏پیدا کنیم. بنابراین از این‌که پیشنهاد تشکیل شورای ‏ملی صلح داده شد، من صمیمانه از خانم عبادی تشکر ‏می‌کنم که محبت کردند و این پیشنهاد را دادند و حالا هم ‏شروع شده است. امیدوارم به نتایجی برسد. این می‌تواند ‏در آینده ی سرنوشت ما موثر باشد. بنابراین من در حد ‏خودم هر قدر بتوانم کمک خواهم کرد و از سایر دوستان هم ‏این تقاضا را دارم و مسلماً هر خواسته ی به جایی ‏هزینه‌ای هم دارد که من به شخصه حاضرم این هزینه را ‏بدهم به امید پیروزی و ایجاد صلح و آرامش برای همه ‏هموطنان در همه جای دنیا.‏
‏***‏
فاطمه معتمد آریا: سلام می‌کنم خدمت همه دوستان عزیز، همه ‏صلح‌طلبانی که من را هم به‌عنوان کسی که کار هنری ‏می‌کند دعوت کردند که کنارشان باشم، فکر می‌کنم هر ‏گامی در راه صلح هر چه‌قدر که کوچک باشد گام مهمی ‏است بهتر از جنگ. من صلح را از جنگ یاد گرفتم، من ‏پرورش یافته ی دوران جنگم. دوران اضطراب و دورانی ‏که فرزندم را حامله بودم و فکر می کردم که چه طور ‏این جنگ بیرونی را به صلحی که در درونم وجود دارد ‏منتقل نکنم. به پیوندی که برایم مقدس یود و فکر می ‏کردم تولد یک بچه حتماً نیاز به صلح دارد چیزی که ‏در جامعه ما حدف شده بنابه هر دلیل. در جهان هستی ‏وقتی جنگ به‌وجود می‌آید که ما پای گفت‌و‌گو نداریم، ‏توان گفت‌و‌گو نداریم و رو در رو بودن را برای این‌که ‏بحث کنیم و به صلح برسیم از دست میدهیم، در نتیجه ‏می‌جنگیم. امیدوارم هر کدام از ما منشا جهانی از ‏صلح باشیم برای مملکت‌مان در درجه اول، و بعد برای ‏همه جهان هستی که جز صلح راهی برای ادامه هستی وجود ‏ندارد. امیدوارم من را به‌عنوان یک عضو کوچک ‏بپذیرید و هر چه در توانم باشد حداقل در جامعه ی ‏سینمایی و در جمع کوچک هنرمندان حاضرم که انجام ‏دهم. آروزی سلامتی و صلح برای همه می‌کنم.‏
‏***‏
حسین اکبری: سلام عرض می‌کنم خدمت همه دوستان. به سهم خودم ‏خوش آمد می‌گویم و آرزو می‌کنم که این شروع ‏ادامه پیدا کند و به انجام و فرجامی برسد. همه ‏پدیده‌هایی که در واقع ما در زندگی‌مان با آنها ‏مواجهیم، ناشی از روابط اجتماعی است که این ‏روابط اجتماعی هم ناشی از کنش‌های متقابل ما ‏آدم‌هاست. کنش‌های متقابل ما دو دسته هستند، ‏یا همبسته هستند یعنی مثبت‌‌اند که نتیجتاً ره به ‏صلح و دوستی می‌برند یا منفی و گسسته هستند که ‏باعث می شوند جنگ حاکم ‌شود. این در همه‌جای ‏زندگی ما هست در خانواده ما هست، در روابط ‏فردی ما هست، در تشکل‌های ما اعم از دولتی یا ‏غیر دولتی هست، در سازمان‌های صنفی‌مان هست و حتی ‏در سازمان‌هایی که با مرامنامه و اساسنامه‌های ‏معینی که مورد قبول همه. این کنش‌های متقابل ‏اعم از منفی یا مثبتش وجود دارد. هماهنگ کردن ‏آن‌ها به گونه‌ای که بتوانیم کنش‌های مثبت را ‏در بالا قرار بدهیم و در مقابل کنش متقابل ‏منفی را در موضع ضعف قرار بدهیم، موجب ‏پایداری صلح است. من همیشه دغدغه‌ام این بوده ‏که ما واقعاً میاییم چیزی را درست می‌کنیم و ا ‏لبته همیشه‌ این طور است وقتی یک بحرانی ایجاد ‏می‌شود ما می‌آییم سراغ چیزی که ضد آن بحران ‏باشد. وقتی یک جایی می‌رسیم که احساس می‌کنیم ‏همه چیز در خطر است، بعد می‌آییم می‌گوییم حالا ‏یک چیزی درست بکنیم که آن خطر را رفع بکند و ‏بعضاً موفق هم می‌شویم این‌کار را بکنیم.ولی وقتی ‏می‌آییم درستش بکنیم متأسفانه در سطح نخبگان ‏باقی ا ش می‌گذاریم و نمی‌توانیم فراگیرش کنیم و ‏ببریمش پایین بین توده‌های مردم. اگر معنی صلح را ‏مردم عادی نفهمند، حس نکنند ،که ا لبته حس ‏می‌کنند، من به آن معنا که ضرورت عاجل و ‏اولیه‌اش باشد عرض می‌کنم اگر هم چنین اتفاقی ‏نیفتد ما راه به جایی نمی‌بریم. از خرافات و از ‏تمام عقب ماندگیها حتی از چیزهای خیلی خیلی پر ‏جذبه‌ای که بین مردم هست استفاده می‌کنند و جنگ ‏ایجاد می‌کنند و یادمان نمی‌رود که می‌گفتند ‏آمریکایی‌ها صف بنزین را تشکیل می‌دهند، ‏مردمشان آن‌جا در صف می‌مانند بعد می‌گویند چرا ‏این‌طوری است؟ می‌گویند ایران این کار را کرده ‏که فلان بشود ... بعد آن‌جا شروع می‌کنند ‏آمادگی ایجاد کردن در ذهن مردم خودشان علیه ‏ایران، که جنگ را شروع کنند. در رابطه با ‏عراق همین بهانه‌ها را داشتند. در رابطه با ‏افغانستان، آن جریان برج‌ها را و از این ‏قضایا ... و متأسفانه تابه‌حال این‌طوری بوده ‏است. ما تشکل‌هایمان اعم از صنفی ¬، سیاسی، ‏صنفی _سیاسی، اجتماعی و در حوزه‌ی غیر دولتی ‏اینکه پیشرفت نمی‌کنند دلیل عمده‌اش این است که ‏فراگیر نمی‌شود و این فرهنگ توسعه پیدا نمی‌کند، ‏تسری پیدا نمی‌کند در لایه‌های پایین. و آن ‏ضرورتی که باید درک بشود در آن لایه‌ها ‏متأسفانه درک نمی‌شود. به اعتقاد من صلح باید ‏دو تا ویژگی‌داشته باشد اول این‌که : همگانی ‏باشد. دوم این‌که برای آزادی، عدالت و برابری ‏باشد. اگر غیر این باشد صلح عین جنگ است. در ‏سمیناری که دوسه روز پیش در وزارت کشور ‏گذاشته شده بود و یکی از آقایان آن‌جا صحبت ‏می‌کردند که درصد روسپیگری در کشور ما، آمار ‏می‌گوید چه‌قدر بیش‌تر از گذشته شده است. یک ‏آماری ذهن من را خیلی درگیر کرد و آن این‌که ‏‏۱۱% از روسپی‌های جامعه ما با اطلاع و آگاهی ‏شوهرانشان این‌کار را می‌کنند، این همان جنگ ‏است. و چرا ما نمی‌توانیم به این جنگ غلبه ‏کنیم؟ من فکر می‌کنم یک بخشش این است که مبانی ‏نظری این قضیه گفته بشود و دوم این که نهادی ‏ایجاد بشود که خوشبختانه شورای ملی صلح دارد ‏تاسیس می شود. این نهاد وساختار باید ‏عملکردی داشته باشد که باعث تسری این فرهنگ ‏در بین مردم بشود. امیدوارم که شاهد صلح ‏پایدار در همه عرصه‌های زندگی و برای همه ‏مردم‌مان از جمله زحمت‌کشان که بیش‌ترین آسیب را ‏از جنگمی ‌بینند، باشیم.‏
‏***‏
محمد خاکساری: در خدمت اساتید و بزرگان سخن گفتن بسیار ‏برایم سنگین است. من مدیر مسوول “قلم معلم” بودم و از ‏موسسه کانون معلمان. دو سه بار قلم معلم توقیف شد. من ‏دو تشکر دارم از تشکیل شورای صلح ،من یک دغدغه ۲۰ ‏ساله داشتم، که یک‌جایی باشد که دانشجویان، کارگران، ‏معلمان و فعالان صنفی در آن درد مشترک داشته باشند. با ‏این کار کمیته موقت صلح این دغدغه مشترک که همان صلح ‏است انجام شد. تشکر هم می‌کنم از کانون مدافعان که ‏وکالت ۲٣۵ نفر از معلمان را که پرونده داشتند را قبول ‏کردند. درباره‌ی جنگ زیاد صحبت شده، تمام حاکمیت‌ها برای ‏این‌که بخواهند دشواری‌ها و بحران‌های داخلی‌شان را ‏بپوشانند، مسأله جنگ را مطرح می‌کنند که نتیجه اش سکوت ‏و اطاعت است. در این چند ساله مرکز بحران می‌گویند ‏ایران است. این ۲۰ سال اخیر هر کس اعتراض می‌کند، ‏می‌گویند منافع ملی و امنیت ملی به خطر می افتد. البته ‏صلح انواع گوناگون دارد، عده‌ای می‌گویند ما باید جنگ ‏کنیم تا صلح شود. یک عده‌ای می‌گویند که بعد از خرابی‌ها ‏صلح انجام می‌شود. ما باید این عواملی که صلح را ایجاد ‏می‌کنند بفهمیم چه عواملی هستند. ‏
‏***‏
دکترهاشم آغاجری: در طول تاریخ کم‌تر می‌شود جنگ افروزی ‏را پیدا کرد که رسماً از منطق جنگ حمایت کرده باشد. ‏جنگ همیشه با چیز دیگری توجیه شده و جنگ هیچ‌گاه ‏به‌خاطر خود جنگ تقدیس نشده است و نمی‌شود. امروز هم ‏کسانی که بر طبل جنگ می‌کوبند در واقع پشت‌سرش ‏چیزهای دیگری است. این ارزش‌ها یا منافع می‌تواند ‏بسیار متنوع و گوناگون باشد از ارزش‌های ملی تا ‏ارزش‌های دینی تا منافع و هر چیز دیگری که ممکن است. ‏لذا من فکر می‌کنم که در واقع مهم‌تر از ستایش صلح، ‏شناسایی و برخورد با ریشه‌ها و در واقع شعارها و ‏بهانه‌هایی است که هموار می‌کنند و توجیه می‌کنند ‏جنگ‌طلبی را. امروز در این منازعه‌ای که وجود دارد ‏بین ایران و آمریکا، نه در طیف ایرانی و نه در طرف ‏آمریکایی هیچکدام از جنگ به‌خاطر جنگ استقبال ‏نمی‌کنند. در همسایگی ما در جنگ بزرگی که در عراق و ‏افغانستان هنوز هم وجود دارد نگاه کنید، نو محافظه ‏کارهای آمریکایی دو جنگ را تحمیل کردند بر این ‏منطقه به بهانه‌ی چی؟ به بهانه‌ی مبارزه با تروریست. ‏در کشور خود ما کسانی که تئوریزه می‌کنند جنگ را، ‏به‌خصوص که حکومتی مذهبی هم هست و تئوری‌هایش را در ‏پرده‌ای از نظریه‌پردازی‌های مذهبی و لفافه‌های دینی ‏می‌پیچاند و عرضه می‌کند.پس می‌بینم یا در چارچوب ‏ارزش های دینی توجیه می‌شود و یا اخیراً یادشان ‏افتاده است که ملت ایرانی هم هست، هویت ملی هم ‏هست، ناسیونالیسم هم هست و بنابراین در پرتو ‏ارزش‌های ملی توجیه می شود. حتی در این اواخر شاهد ‏بودیم که انرژی هسته‌ای مقایسه شد با ملی شدن صنعت ‏نفت و این به اصطلاح گفتمان طرح می‌شود که ما ‏می‌خواهیم همان کاری را بکنیم که دکتر مصدق در زمینه ‏نفت کرد. لذا شناسایی این ریشه‌ها و افشای آنها و ‏روشن‌گری نسبت به آن‌ها من فکر می‌کنم بیش از ‏مدیحه‌سرایی و ستایش و تمجید و تعریف که از جنگ ‏می‌شود اهمیت داشته باشد. واقعیت‌اش من فکر می‌کنم ‏ملت‌ها هیچ‌گاه با همدیگر نجنگیدند و ملت‌ها هیچ‌گاه با ‏هم نمی‌جنگند. اگر می‌بینیم ملت‌ها در مقابل هم قرار ‏می‌گیرند این است که آن‌هایی که عملاً می‌جنگند واقعیت ‏آن است که همدیگر را نمی‌شناسند و هیچ دلیلی هم برای ‏جنگیدن با همدیگر ندارند. آن‌هایی که واقعا می‌جنگند ‏در صحنه جنگ نیستند به‌قول رومن رولان جنگ‌ها معمولاً ‏بین کسانی است و بین دو طرفی است که نمی‌دانند برای چه ‏دارند می‌جنگند و انگیزه‌ای هم برای جنگیدن ندارند، ‏اما جنگ را کسانی هدایت می‌کنند که در پشت سر آن‌ها ‏قرار دارند. البته می‌شود به ملت‌ها را با نوعی ‏تولید گفتمان کاذب و نوعی ایدئولوژی کاذب، القای ‏جنگ کرد. واقعیت این است که اگر ملت‌ها فریب نخورند ‏و پیاده نظام نیروی جنگ نشوند، در طول تاریخ ‏،صاحبان قدرت و سرمایه هیچگاه قادر نخواهند بود که ‏جنگ افروزی کنند. به‌همین دلیل هم هست که گفته می‌شود ‏اگر در جوامع واقعاً ملت‌ها حکومت‌ کنند، دموکراسی‌ها ‏باهم نمی‌جنگند. حتماً در هر جنگی که اتفاق می‌افتد ‏دو طرف یا حداقل یک طرف آن ماجرا در واقع ملت ‏نیست، شما ببینید جنگ‌ها را در همین قرن بیستم فاشیسم ‏تحمیل کرد و رژیم‌های اقتدارگرا و توتالیتر تحمیل ‏کردند، امپریالیسم و سرمایه‌داری تحمیل کرد و در ‏این دوره‌ی اخیر هم تروریسم‎ ‎را که نوعی دیگر از جنگ ‏است تحمیل کرد‎.‎‏ نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم این است ‏که موقعیتی که ما در آن قرار داریم چندان موقعیت ‏مطلوب و قابل دوامی نیست، صلح مسلح است. ملت ‏به‌خصوص طبقات فرودست جامعه زحمتکشان، کارگران، ‏معلمان با نیروی کار و زحمت هم از جنگ و هم از صلح ‏مسلح بیش‌ترین آسیب را می‌بینند. شرایطی که ما ‏امروز داریم آثارش دست کمی از جنگ برای طبقات ‏زحمتکش و فرودست ما ندارد. جنگ گرسنگی ایجاد می‌کند ‏و مگر امروز طبقات فرودست ما در گیر با گرسنگی ‏نیستند؟ جنگ فقر، فحشا ،خودفروشی، سرقت، دزدی، ‏ناامنی، تزلزل شخصیت، بی‌هویتی و ... ده‌ها مفاسد ‏دیگر تولید می‌کند، آیا این پدیده‌ها را ما در ‏جامعه نداریم؟ من فکر می‌کنم که شورای ملی صلح باید ‏هم در مقابل صلح مسلحی که امروز در جامعه در ‏جریان است و هم در مقابل جنگ محتملی که ممکن است ‏اتفاق بیفتد تلاش کند. باید به این صلح مسلح هرچه ‏سریعتر پایان داد. اما پیشنهادی که من دارم و قبلاً ‏هم مطرح شده این است که شورای صلح تعلیق در مقابل ‏تعلیق را اعلام کند. هم غنی‌سازی تعلیق شود و هم ‏تحریم‌ها تعلیق شود. تحریم‌هایی که امروز بر ملت ایران ‏اعمال شده آثارش تا حدودی ظاهر شده و به‌تدریج در ‏حال ظهور بیشتر است. ما در بخش‌های مختلف می‌بینیم ‏این تحریم‌ها آسیب‌های جدی بر کشور ما وارد می‌کند، بر ‏صنعت ما، بر توسعه ما بر زندگی نسل‌های آینده‌ی‌‌ ما. ‏در این پروژه دو مخاطب داریم یک مخاطبمان، تصمیم ‏گیرندگان در دو طرف ماجرا هستند، هم کسانی که در ‏ایران حکومت می‌کنند هم کسانی که در آمریکا حکومت ‏می‌کنند، هم نو محافظه‌کاران آمریکایی و هم ‏محافظه‌کاران و بنیاد‌گرایان ایران. باید به آن‌ها ‏بگوییم که ما جنگ نمی‌خواهیم و مخالف جنگیم و بکوشیم ‏گفتمان صلح‌طلبی را تبدیل به یک گفتمان عمومی مسلط ‏کنیم که دست دو طرف در برافروختن آتش هر جنگی بسته ‏شود. مخاطب دوم ما که به‌نظر من مهم‌تر از مخاطب اول ‏است، مردم هستند. شورای ملی صلح باید در عرصه ‏عمومی گفتمان ‌صلح را تبدیل کند به گفتمان مسلط. ‏حکو.مت ‌ها چه در ایران و چه در آمریکا و چه در هر ‏کشور دیگری اگر نتوانند افکار عمومی را با آگاهی ‏کاذب برانگیزند و بسیج کنند نمی‌توانند به سمت هیچ ‏جنگی بروند. لذا شورای ملی صلح باید هم در سطح ‏ایران و هم در سطح جهان به کار اجتماعی، کار بحث و ‏گسترش گفتمان توجه کند. و بالاخره این‌که من تأکید ‏می‌کنم مثل بعضی از دوستان قبلی که البته صلح به ‏معنی واقعی کلمه اگر بخواهد اتفاق بیفتد در خلاء ‏اتفاق نمی‌افتد در یک فضای عینی و مناسبات و ساختار ‏واقعی اتفاق می‌افتد و لذا صلح از دو شعار آزادی و ‏برابری جدا نیست.دوستان هم فرمودند که صلح اگر در ‏آن حقوق بشر نباشد، عدالت نباشد، دموکراسی نباشد ‏آن صلح پایدار نیست و صلح واقعی نیست وجنگی است ‏پنهان که همان قربانیانی را تا حدودی می‌گیرد که جنگ ‏می‌گیرد. لذا در ایران مردم ایران همان‌طور که بارها ‏گفته شده حقوق گوناگونی دارند. حق‌مسلم ما تنها ‏انرژی هسته‌ای نیست. اگر حاکمیت ابتدایی‌ترین و ‏مقدماتی‌ترین حقوق ملت ایران را خودش به ملت ندهد ‏که حق آزادی بیان، حق زندگی شرافتمندانه، حق ‏عدالت ،حق دموکراسی است، چگونه انتظار دارد که ‏دولت آمریکا حق ملت ایران را بدهد. و بالاخره ‏اجازه بدهید کلامم را با اشاره به آیه شریفه ی ‏کتاب مقدس تمام کنم که به پیامبر خطاب می‌کند اگر ‏دشمن پیشنهاد صلح کرد حتماً صلح کن. شعار اسلام در ‏آیه قرآن این است که صلح نیک است و خیر است.گاهی ‏اوقات علی‌رغم پیشنهاد صلح، جنگ انتخاب میشود ولی ‏زیر پوشش‌های دیگر. زیر پوشش نژاد برتر، زیر پوشش ‏ارزش‌های دینی، حتی زیر پوشش حقوق ‌بشر. ‏نومحافظه‌کارهای آمریکایی زیر پوشش حقوق‌بشر و ‏مبارزه با تروریسم و صدور ارزش‌های جهانی و جنگ ‏افروزی می‌کنند.‏
بنیادگراها هم به‌نوعی دیگر. این شعارها برای این‌که ‏وسیله‌ای نشود برای توجیه جنگ، قرآن کریم می‌فرماید که ‏صلح را بپذیر و توکل کن بر خدا و نگو که ممکن است این ‏پیشنهاد مبتنی بر یک طرح توطئه‌آمیز باشد و پشتش اهداف ‏دیگری باشد. انتخاب خیر همراه با توکل همان چیزی است که ‏خداوند از ما انتظار دارد.‏
‏***‏
فخر‌السادات محتشمی‌پور: فرصت را غنیمت می‌شمارم و تشکر ‏می‌کنم از کمیته موقت صلح بابت همه تلاش‌ها و زحمت‌هایی که ‏کشیدند در این مدت و کار بزرگی که بنیان گذاشته و ‏زمینه را برای تأسیس شورای ملی صلح فراهم کردند. و ‏خوشحالم که در جمع عزیزانی هستم که تک تک‌شان نقش‌های ‏موثری ایفا کردند در طی دوران‌های مختلف و افتخار است ‏که در این مجموعه قرار بگیرم. دوستان قابلیت‌های متفاوت ‏را دارا هستند و شاید لازم باشد که صدای زنان هم در ‏این جریان تأثیر گذار بلندتر و رساتر شنیده شود. زنان ‏همیشه خواستار صلح بوده اند و همیشه پیشگام بودند در ‏امر تحقق صلح و بحث صلح را نه تنها برای خودشان و ‏فرزندانشان بلکه برای آینده میهن خواستار بودند. شاید ‏این فرضیه که اگر حکومت‌ها به‌دست زنان باشد استقرار ‏صلح محقق‌تر هست و قابل پیش‌بینی‌تر، هنوز فرصتی برای ‏امتحانش نبوده و ما امیدواریم که بتوانیم در این جمع ‏علاقمند، صمیمی و پر دغدغه بتوانیم نقش موثر خودمان را ‏داشته باشیم و بتوانیم زنان ایران را همگام و همقدم ‏کنیم با این جریان همچنین صدای اعتراض خودمان را به ‏جنگ‌طلبان در داخل کشور برسانیم، گویا فراموش کرده اند ‏که این میراث سرزمین زرین امانتی است در دست ما و باید ‏وفا دارانه آن را به‌دست آینده‌گان بسپاریم و وظیفه ماست ‏که از این سرمایه‌های ملی پاسداری کنیم و مراقبت کنیم. ‏به مسولان دایماً هشدار دهیم به این وظیفه خصوصاً اگر ‏مسوولیت سیاسی هم دارند این مسوولیت را ودیعه‌ای ‏ب‌دانند که ملت به آن‌ها داه و امیداوریم که برویم به آن ‏سمت که این ودیعه واقعاً از طرف مردم به زمامداران داده ‏بشود در انتخابات آزاد و آن‌ها هم وظیفه نگهبانی از ‏این ودیعه را داشته باشند. همان‌طور که دوستان اشاره ‏کردند صدای ما باید به فرامرزها برسد که ملت ایران ‏ملتی است صلح‌طلب و اجازه نخواهد داد که دیگران بر اساس ‏منافع شخصی و گروهی خودشان به سمت جنگ‌طلبی بروند انشاء ‏الله که بتوانیم در این طریق مستدام باشیم.‏
‏***‏
جعفر پناهی: من هم به سهم خودم واقعاً خوشحالم که در ‏این جمع هستم و امیدوارم که به سمت نتیجه‌ی خوبی برود. ‏اما در دنیا درباره‌ی جنگ در سینما که من آن را به سه ‏بخش تقسیم می کنم، یک بخش است که در حین جنگ فیلم ساخته ‏می‌شود که این‌ها معمولاً کارهای تبلیغاتی هستند و ‏دیدگاه‌های حاکمیت را نشان می‌دهند، یک سری فیلم‌ها بعد ‏از جنگ ساخته می‌شوند درست بعد از این‌که جنگ تمام می‌شود ‏معمولاً این‌ها در توجیه جنگ فیلم می‌سازند. اما یک بخش ‏سومی هم هست که بخش سینمای انسانی است. بهترین فیلم‌های ‏تاریخ سینما معمولاً از این نوع هستند که ما در همه‌جای ‏دنیا آن را می‌بینیم. یک‌سال و نیم پیش بود احساس کردم ‏که باید کاری کنیم با توجه به موقعیت ما در سینمای ‏جهان و معرفی سینمای ایران به‌عنوان سینمای انسانی در ‏جهان که همه‌جای دنیا فیلم‌های من بیشتر فیلم‌های اجتماعی ‏بودند و مشکلات و مسایلی که در جامعه‌ای که در آن زندگی ‏می‌کنم درباره‌اش فیلم می‌ساختم و این را با یک نگاه ‏انسانی مطرح می‌کردم. از این کار دو هدف داشتم یکی ‏این‌که مسایل و مشکلات جنگ و چیزهایی که در جنگ به‌وجود ‏می‌آمد را در معرض دید تماشاگران بگذارم و به آن‌ها ‏آگاهی دهم دوم این‌که موقعیت خودمان را در سینمای جهان ‏می‌دانستم و این‌که به‌هرحال به واسطه ی فیلم‌هایی که قبلاً ‏ساخته بودیم حداقلش این است که اگر فیلمی هم بسازیم، در ‏دنیا دیده می‌شود و این کوپنی بود که در اختیار من که ‏می‌خواستم این را خرج جنگ کنم. یکسال و نیم بر روی ‏فیلم‌نامه‌ای کارکردم و فیلمنامه‌ای که درآن از کشت و ‏کشتار خبری نیست بلکه مسایل انسانی جنگ را درآن مطرح ‏می‌کند. فیلمنامه را به ارشاد داده‌ام که متأسفانه بعد ‏از چند ماه هنوز هیچ جوابی به آن داده نشده.‏
‏***‏
دکتر حبیب الله پیمان: ابعاد مختلف داستان جنگ و صلح طرح ‏شد من هم از زاویه‌ای که بی‌ارتباط با واقعیت جامعه ‏خودمان نیست اشاره می‌کنم. در ایران به‌طور ویژه ‏استبداد زاییده جنگ است. اگر اول بار اقوام صحرا گرد ‏به جامعه کشاورز صلح دوست ایرانی حمله نمی‌کردند و درگیر ‏نمی‌‌شدند و ناامنی ایجاد نمی‌کردند دولت متمرکزی برای تأمین ‏صلح و امنیت به‌وجود نمی‌آمد. بعد از آن جنگ خود تداوم ‏بخش استبداد بود. بنابراین یک رابطه کاملاً منطقی و ‏درونی میان جنگ و استبداد در تاریخ ایران هست. نکته ‏دوم این است اگر دقت کنیم کسانی دست به جنگ زدند که ‏در جامعه خودشان نقش مولد نداشتند. آن زمان صحراگردها ‏بودند که باید سوار اسب می‌شدند، جنگ می‌کردند، غارت ‏می‌کردند و زندگی شان از طریق غارت می‌گذشت. کشاورزان، ‏پیشه ‌وران و دانشمندان که تولید می‌کردند، اهل صلح ‏بودند. همیشه نیروهای مولد و آفرینشگران اهل صلحند و ‏دلالان و غارتگران و انگل‌ها خواستار جنگند، چرا که در ‏صلح نمی‌توانند کاری انجام دهند، جای‌گاهی ندارند. این ‏قضیه در جامعه ایران تداوم پیدا کرده است و اگر دقت ‏کنید می‌بینید که در حاکمیت‌ها غالبا گروه‌های جنگ‌طلب ‏قدرت ‌طلب بودند که می‌توانستند با اصل غلبه زور قدرت ‏را به چنگ بیاورند و ملت صلح دوست به‌رغم کمیت بالایشان ‏در میدان جنگ دستِ بالا را نداشتند در میدان جنگ کسی ‏دست بالا را دارد که زور بیشتری داشته باشد. به همین جهت ‏غلبه و زور معیار مشروعیت حکومت‌ها بوده و خود به‌خود ‏گروه‌های انگل که متوسل به جنگ و اسلحه می‌شوند برنده ‏می‌شدند و حاکمیت را این‌ها تشکیل می‌دادند. این‌ها از ‏نیروهای مولد‌شان از هنرمند از دانشمند جز برای ابزار ‏قدرت خودشان جز برای ستایش خودشان، جز برای زیور ‏دستگاه خودشان حمایت نمی‌کردند .‏
مهمتر این‌که خردمند و خردورز نمی‌توانستند باشند چون ‏مصلحت آن‌ها در جنگ بوده است. شما داستان مغول‌ها را ‏شنیده اید. خوب مغول‌ها در جمعیت زیادشان مهاجرت کردند ‏آن‌ها سرزمینی می‌خواستند که زندگی کنند اهل جنگ جدی ‏نبودند که بخواهند حتماً از اول بیایند و نابود کنند. ‏چندبار آمدند پشت مرزها. این دولتمردان خوارزمشاهی با ‏آن حماقت و بی‌خردی‌شان، این‌ها را برانگیختند که بایند ‏انتقام بگیرند. صد نفر از سفیران این‌ها را کشتند بی‌دلیل ‏و تخم کینه و نفرت را کاتند این وضعیت متأسفانه بوده. ‏امروز هم ما چیزی مشابه همین هستیم حاکمیت ایران بافت ‏مولد ندارد. پیشینه‌شان هم اهل تولید نبودند دلالی در ‏عرصه گفتمان دانش. بیش‌ترشان از اینجا به آنجا نقل ‏می‌کردند در تاریخ آقایان چند مولد بوده است که ‏نظریه‌ای ابداع کرده باشد؟ خودش ایده‌ای داده باشد؟ هی ‏حاشیه بنویس بر این، یکی بنویس به آن و از آن‌جا نقل ‏کن. بهترین‌هایشان اهل حدیث بودند و هنوز هم مقدس ‌ترین‌ها ‏اهل حدیث‌اند که چیست؟ نقل می‌کند فقط و بعد معیشت. حالا ‏اگر از این طریق معیشت می‌شود کرد عیبی ندارد! از نقل ‏این معیشتی از نقل آن اعتباری برای مشروعیت کسب کردن؟ ‏خوب اگر دقت کنید تفاوت و مشکلات ملت و حکومت‌ها یکی‌شان ‏هم مربوط به همین می‌شود که ملت نیروهای مولد جامعه از ‏آنی که باید تصمیم‌گیری کند درباره اداره کشورشان کوتاه ‏می شود ببیند مشکل جامعه ما هم همین هست. آقایان هم در ‏سیاست خارجی‌شان هم در سیاست داخلی‌شان عدم شفافیت، بی ‏اعتمادی ایجاد کردند اگر جامعه دموکراتیک باشد و همه‌چیز ‏شفاف باشد در مناسبات بین‌المللی ایجاد بی‌اعتمادی نمی‌شود. ‏چون در یک کشور دموکرات هر چقدر هم بی اعتمادی باشد ‏همه‌چیز روشن است. چون همه احزاب، نهادها و گروه‌ها نظارت ‏دارند کسی نمی‌گوید آیا اتفاقی افتاده که دیگران ‏نمی‌دانند اگر بمب اتمی هم ساخته بشود مگر می‌شود مخفیانه ‏ساخت در یک جامعه دموکراتیک. باید از پیش اعلام بکند ‏ما می‌خواهیم این کار را بکنیم. در آمریکا از قبل اعلام ‏بکند که مثلاً برنامه ما این است خوب مخالفان هم انتقاد ‏می‌کنند تظاهرات می‌کنند روزنامه‌ها می‌نویسند مجلس هم یک ‏عده مخالفند ولی وقتی که شفاف نباشد کاری هم که صورت ‏نگیرد بی‌اعتمادی هست در مورد سیاست داخلی هم‌ همین است ‏این شکاف میان ملت و دولت ناشی از نبود شرایط ‏دموکراتیک و شفافی است که مردم نمی‌دانند چه می‌گذرد ‏دزدی‌های آشکاری می‌شود یا نمی‌شود به جای این‌که بیایند ‏توضیح بدن که بله اگر گفتم فلان کس کارخانه‌ای را برده ‏به اسم خودش کرده نه؟ این کارخانه داستانش این است ‏به‌نام چه کسی بوده و الان به‌نام چه کسی هست این را ‏نمی‌‌آیند توضیح بدهند می‌آیند می‌گویند تو آمدی افشا کردی ‏امنیت مملکت را به خطر انداختی. آبروی نظام را بردی. ‏شخصیت‌های ما را لکه دارد کردی. به‌جای این بیا آشکار و ‏شفاف بگو کارخانه فلان در چه وضعیتی است الان؟ مسیرش را ‏برای مردم بازگو بکنید تا مسأله حل می‌شود. پیشنهاد من ‏این است که بر چند موضوع تاکید کنیم:‏
اول، نقش زنان. این را از این جهت می گویم که موضوع ‏زنان موضوع مهمی است زیرا اصل تولید و آفریشگری _ یعنی ‏زن_ خواهنده صلح است. زنان که هم به دلیل تولید عشق و ‏هم پرورش انسان جوهرا و وجودا صلح طلبند چرا باید ‏انقدر نقششان کم رنگ باشد؟‌اینها نیروی واقعی و قطعی ‏صلح هستند. ‏
دوم، نیروهای مولد جامعه. نباید بحث صلح را محدود به ‏روشنفکران کنیم. این همه اقشار وسیعی که تولید کننده ‏در عرصه هنر،‌ دانش، تولید مادی و ... در شهر و روستا ‏هستند باید درگیر مسئله جنگ و صلح شوند. چون نمی شوند ‏قربانی آگاهی کاذب و رویدادهایی می شوند که بی دلیل ‏دامن زده می شود و در نتیجه خودشان هم باید بیایند بر ‏ضد منافع خودشان وارد عرصه شوند. ‌‏
باید چه کار کنیم؟ باید دغدغه های آنها که خود عامل ‏ایجاد جنگ است مطرح شود. بی عدالتی عامل جنگ است. فقر ‏عامل جنگ است. همه می دانید جامعه سیاسی،‌ جامعه ‏روشنفکری و طرفداران صلح باید مسئله بی عدالتی و ‏مبارزه با فقر و آسیب ها را ببرند در عرصه عمومی. ‏اقشار مردم باید از اینها آگاهی یابند چون بدون ‏مبارزه با آن و کمک و حمایت مردم نمی توان کاری کرد. ‏آیا می توانید در دستور کار بگذارید که ما تنها با ‏شعار صلح از حاکمیت بخواهیم که این کار را نکند و از ‏آمریکا هم بخواهیم که حمله نکند؟! این کافی نیست. باید ‏ملت ایران درگیر حمایت از صلح و امنیت خودش باشد. در غیر ‏این صورت تا زمانی که کار میان نخبگان درون حکومت است ‏و آنها باید بروند مذاکره کنند، آنان بر روی منافع ‏امروز خود صلح می کنند. فردا باز ممکن است جنگ جدیدی ‏بیافرینند. جنگ داخلی چه می شود که با فقر و بی عدالتی ‏و اعتیاد ادامه دارد. بنابراین ما باید عرصه صلح را ‏توسعه بدهیم به همه عرصه های اجتماعی. لازمه این کار ‏حضور همه نیروهای آفرینشگر و مردمی است. این جزیی از ‏وظایف موسسین صلح است که وارد شوند به این عرصه ها و ‏شعارهایشان در بر گیرنده این دغدغه های روزمره مردم ‏باشد والا بیگانگی میان مردم این جامعه و مردم می ماند ‏و شما چون حمایت این مردم را ندارید سخنتان را اگر ‏نخواهند گوش نمی دهند چنانچه تا حالا هم گوش ندادند. ‏
‏***‏
آقای خاکسار: من دغدغه ۲۰ ساله‌ای داشتم که فعالین صنفی ‏برای بیان درد مشترک جایی داشته باشند که کانون ‏مدافعان تا کنون وکالت ۲٣۵ تن از معلمان را که پرونده ‏داشتند پذیرفته است. تمام حاکمیت برای آن‌که بتواند ‏بحران داخلی ایشان را بپوشانند به جنگ رو می‌آورند و ‏به‌هرحال تقدیس پیدا می‌کنند افراد در جنگ می‌گویند بعد ‏از خرابی‌ها صلح می‌شود. عواملی که از صلح جلوگیری ‏می‌کنند را می‌گویم. عناصر باید از تمرکز قدرت جلوگیری ‏کنند. استفاده از شخصیت‌های فرهنگی در هر دو کشور ‏‏(ایران و آمریکا) چرا باید در فضایی مذاکره کنیم که ‏دیگر چاره‌ای باقی نمانده، نهادهای مدنی در کشور ما ‏اشکال دارند تا جامعه مدنی و نهادهای مدنی شکل نگیرد ‏نمی‌توانیم به صلح مطلوب و پایدار دست یابیم.‏
‏***‏
مهندس سحابی: از اینکه بنده را دعوت کردید، تشکر می ‏کنم. مجلس خوبی است و مطالب خوبی هم مطرح شد. انشاالله ‏که مستمر و در شرایط اجتماعی ما موثر باشد. نکته ای ‏که بنده به آن توجه داشتم، ‌این بود که بله مسئله صلح ‏و جنگ و موضوع حمله آمریکا و متحدانش مسئله خیلی خطیر ‏ماست و ظاهرا صلح خواهی ما هم در گرو این مسئله است ‏که مثلا تعلیق غنی سازی و... را باید بپذیریم. اما به ‏نظر بنده ما مظاهری از جنگ را داریم که فراتر از خطر ‏جنگ و حمله خارجی است و آن نگاه حاکمیت نسبت به جامعه ‏و مخصوصا نسبت به دگراندیشان است. اگر خاطرتان باشد از ‏پارسال که فرمانده کل سپاه پاسداران عوض شد این ‏فرمانده جدید، چند بار در زمان انتخابات مجلس و بعد از ‏انتخابات تصریح کردند که خطری از خارج متوجه ما نیست ‏و از داخل است. یا جای دیگر هم گفتند که دشمن در داخل ‏است. بنابراین نگاه حاکمیت نسبت به جامعه یا بخشی از ‏جامعه، تصور از یک دشمن است و تا این نگاه حاکمیت وجود ‏دارد، به نظر من صلحی در جامعه برقرار نخواهد شد. حتی ‏اگر از حمله خارجی رها شویم، این حمله و تعرض داخلی یعنی ‏حمله صاحبان قدرت در داخل که اهرم های سیاسی، اقتصادی ‏و تبلیغاتی را در اختیار دارند، نسبت به آزادی و حقوق ‏مردم همیشه خواهد بود. ‏
به نظر بنده اگر جهت حل این موضوع کار نشود و نظر ‏خصمانه حاکمیت نسبت به جامعه و آنهایی که از منظر ‏دلسوزی برای کشور حرف می زنند، تغییر نکند، هیچ صلحی ‏پایدار نخواهد بود. البته از چند سال پیش برای تغییر ‏نگاه خصمانه گروه های حاکم حرکت هایی در میان اصلاح ‏طلبان ایران برای گفت و گو با آنها توسط حزب مشارکت و ‏نهضت آزادی آغاز شد ولی دیدیم با آنان در کمال خشونت ‏برخورد شد در حالی که اگر حاکمیت و گروه هایی که جزو ‏حاکمیت هستند تعامل نشان می دادند بسیاری از مشکلات ‏سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مملکت حل می شد. به نظر بنده ‏این یکی از نکاتی است که باید رویش تکیه کنیم یعنی به ‏اصطلاح شورای ملی صلح غیر از مسئله ی صلح با خارجی ها‌ ‏روی "صلح داخلی"، صلح داخلی بین حاکمان و ملت تمرکز ‏کند. الان فضا فضای جنگی است. فضای خشونت. چنانچه شما ‏می بینید معلمان ما در حالی که به نظر من مستضعف ترین ‏کارکنان دولت هستند، اگر برای حقوق عقب افتاده ی ‏خودشان اقدام کنند یا کارگران شرکت واحد، حکومت این ‏حرکت ها را اقدام امنیتی تلقی و با آنها برخورد امنیتی ‏می کند و طبعا این عدم درک، خصومت را دامن می زند. تا ‏این فضا وجود دارد یعنی امنیتی نگاه کردن به ره حرکت ‏اجتماعی، باز صلح داخلی برقرار نخواهد شد. اما موضوع ‏دیگری که می خواهم اشاره کنم تابوی امریکاست که از ‏اول انقلاب تا حالا وجود داشته است. ابتدا نیروهای چپ ‏گرا پایه اش را گذاشتند و بعد هم حاکمیت خودش را ‏چسباند به این موضوع و برای اینکه بر گرده ملت سوار ‏شوند گفتند:‌ دشمن ما آمریکاست. من از بیست سال پیش در ‏مصاحبه های مختلف به این موضوع اشاره کرده ام. در غیبت ‏آمریکا از بازار اقتصادی ایران در طی ۲٨ سال سال، ‏اروپا و ژاپن، ایران را غارت کردند و صریحا می گویم در ‏معاملاتی که آنها با ما می کنند، بیش از ۵ تا ۶ برابر ‏نرخ بین المللی یا نرخی که با ترکیه و هندوستان محاسبه ‏می شود، حساب می کنند. ما اگر فقط از منظر اقتصادی ‏نگاه کنیم حضور آمریکا در بازار اقتصادی ایران جزء ‏منافع ملی ایران محسوب می شود. ولی این جوی که از اول ‏انقلاب راه انداختند که امریکا دشمن اصلی و خطرناک ‏ماست،‌ دیگر کسی جرات نکرد این حرف ها را بزند. اینها ‏می روند با واسطه دولت ها و دلال های خارجی و داخلی، ‏بسیاری از خریدهایی که مثلا آن کالا ساخت یک شرکت ‏امریکایی است به چند برابر قیمت خرید می کنند تا ‏مستقیما از خود آمریکا خرید نکنند. همه اینها به ضرر ‏منافع ملی ماست. در آخر اگر تابوی آمریکا در ایران ‏نشکند صلحی در ایران تحقق نخواهد یافت.‏
‏***‏
‏ دکتر سهراب رزاقی: ابتدا از برگزار کنندگان این ‏نشست،‌تشکر می کنم و امیدوارم این اقدام مدنی طلیعه و ‏آغازی باشد برای گذار از جامعه مدنی در خورد به جامعه ‏مدنی بر خود.‏
از سه منظر می توان به صلح و صلح طلبی نگریست:‏
‏۱.‏ صلح و صلح طلبی به مثابه یک شیوه زیست و فرهنگ( ‏فرهنگ مبتنی بر کلام و گفت و گو، روشنگری و عفو و ‏بخشش)‏
‏۲.‏ صلح و صلح طلبی به مثابه ایدئولوژی(ایدئولوژی مبتنی ‏بر همبستگی اجتماعی،‌همکاری، نفی خشونت)‏
‏٣.‏ صلح و صلح طلبی به مثابه یک روش برای سازماندهی ‏اجتماعی
در زمانی که خشونت در زندگی اجتماعی_ سیاسی ما ‏ایرانیان همواره قاعده بوده و فرهنگ خشونت بر تار و ‏پود جامعه ما مستولی شده است و در زمانی که شبح جنگ بر ‏فراز کشور عزیزمان ایران، در گشت و گذار است. گذار از ‏فرهنگ خشونت به فرهنگ صلح و صلح سازی یک ضرورت و نیاز ‏مبرم ماست و همگان باید برای تقویت و تحکیم فرهنگ صلح و ‏صلح سازی تلاش کنیم و همه امکانات و سرمایه هایمان را ‏برای رسیدن به آن بسیج کنیم. جامعه ما ایرانیان " ‏جامعه فراموشی" است و ملتی که نقطه کانونی اش فراموشی ‏است اساسا به سوی مرگ می رود. این موضوع در مورد ملت ‏ما، آحاد مردم و هر یک از ما مصداق می یابد. شما به ‏خوبی می دانید که اگر خاطرات و حافظه تاریخی مان را از ‏دست بدهیم خودمان را از دست می دهیم و فراموشی یکی از ‏نشانه های مرگ است. تلاش برای فراگذشتن از مرگ مان ‏اساسا انسانی است. ما با مقاومت در برابر مرگ در ‏مقابل فراموشی ایستادگی می کنیم. وقتی ما امروز از صلح ‏و صلح طلبی سخن می گوییم یعنی در برابر مرگ مقاومت می ‏کنیم. نیروهای اجتماعی_ سیاسی که از آزادی، ‌دموکراسی و ‏حقوق بشر سخن می گویند نمی توانند نسبت به مقوله صلح و ‏صلح طلبی بی تفاوت باشند چرا که در شرایط و وضعیت جنگی ‏و نظامی گری به بهانه جنگ اولین قربانیان آن آزادی، ‏‏‌دموکراسی و حقوق بشر خواهند بود. اگر امروز از صلح و ‏صلح طلبی سخن می گوییم برای اینکه این دو در حد یک ‏ابزار و شعار سیاسی تلقی نشود ما نیازمند بازاندیشی و ‏بازتعریف روابط و مناسبات اجتماعی هستیم. ما نیازمند ‏خلق ادبیات و زبان جدیدی هستیم. چون ما نمی توانیم با ‏زبان و ادبیات سنتی از صلح و صلح طلبی سخن بگوییم. همه ‏نیروهای اجتماعی_ سیاسی صلح طلب باید موضوع صلح و صلح ‏سازی در کانون تمامی برنامه های خود قرار دهند و همچنین ‏از قبض، سکتاریسم و انحصاری کردن آن بپرهیزند و برای ‏بسط، کثرت و رنگارنگی ان تلاش کنند. ‏
نیروهای اجتماعی_ سیاسی ما برای موفقیت باید دارای ‏استرات‍ژی و برنامه عمل مشخص و شفافی باشند. به عبارت ‏دیگر نیازمند یک نقشه راه هستند، این نقشه راه ضمن ‏اینکه شرایط و وضعیت کنونی را تبیین می کند،‌باید چالش ‏های آینده را پیش بینی کند برای برون رفت آن چالش ها ‏راه حل هایی ارائه دهد اگر نیورهای صلح طلب خود دارای ‏استراتژی و برنامه عمل نباشند روی استراتژی دیگران ‏خواهند شد. ‏
‏***‏
عبدالفتاح سلطانی: در تارخ ۲٨ آبانماه ۱٣٨۶ سرکار خانم ‏عبادی ریاست محترم کانون مدافعان حقوق بشر به‌منظور ‏ساماندهی جنبش صلح‌خواهی ایران طی فراخوانی همگانی از ‏همه ایران دوستان و صلح‌طلبان دعوت به عمل آورند تا ‏برای تحقق این منظور تمام امکانات نیروهای خود را بسیج ‏نمایند، و بدین ترتیب "کمیته موقت صلح" تشکیل گردید.‏
اعضای کمیته موقت‌صلح عبارتند از:‏
‏۱- محمد بهزادی‏
‏۲- تقی رحمانی‏
‏٣- کورش زعمی‏
‏۴- عیسی سحرخیز‏
‏۵- عبدالفتاح سلطانی‏
‏۶- عطاءالله شیرازی‏
‏۷- کیوان صمیمی‏
‏٨- نرگس محمدی‏
‏۹- خدیجه مقدم‏
‏۱۰ عبدالله مومنی‏
کمیته موقت صلح از همان روزهای نخستین فراخوان، فعالیت ‏خود را آغاز نمود که اهم فعالیت‌های انجام شده به شرح ‏ذیل است:‏
‏۱- برگزاری نشست‌های مختلف با فعالان حوزه‌های مختلف ‏اجتماعی از جمله:‏
‏۱-۱- دانشجویان در تاریخ ۵/۹/٨۶‏
‏۲-۱- کارگران در تاریخ ۶/۹/٨۶‏
‏٣-۱- مطبوعات و رسانه‌های گروهی در تاریخ ۷/۹/٨۶‏
‏۴-۱- زنان و محیط‌زیست در تاریخ ۱۲/۹/٨۶‏
‏۵-۱- عده‌ای از اعضاء انجمن صنفی انفورماتیک
‏۶-۱- سندیکای آسانسور سازی و پله‌برقی
‏۷-۱- کانون مهندسین مشاور‏
‏۲- دیدار با مراجع تقلید از جمله:‏
حضرت آیات عظام آقایان منتظری و صانعی
‏٣- دیدار با رهبران و نمایندگان تشکل‌های سیاسی – ‏اجتماعی از جمله:‏
‏۱-٣- نهضت آزادی‏
‏۲-٣- حزب اعتماد ملی‏
‏٣-٣- جامعه زنان انقلاب اسلامی‏
‏۴-٣- مجمع زنان اصلاح‌طلب (مجموعه بانوانی که جزء مدیران ‏ارشد دوره اصلاحات بوده‌اند.)‏
‏۵-٣- شورای فعالان ملی‌مذهبی
‏۶-٣- حزب کارگزاران‏
‏۷-٣- جبهه مشارکت‏
‏۴- دیدار و گفت و گو با برخی از اساتید برجسته ‏دانشگاه ها، ‌نویسندگان، پزشکان، دانشجویان، کارگران، ‏زنان، هنرمندان و اصحاب سینما و ....‏
‏۵ _ برگزاری سمینار علمی صلح تحت‌عنوان (صلح‌پایدار، راه ‏پرفراز و نشیب) با همکاری عده‌ای از اساتید صلح‌طلب و ‏ایران دوست در تاریخ ٨/٣/۱٣٨۷‏
در پایان لازم می‌دانم مراتب سپاس و قدردانی کمیته موقت ‏صلح را تقدیم کلیه شخصیت‌ها و تشکل‌های سیاسی، اجتماعی، ‏فرهنگی، حقوق بشری که از این حرکت اجتماعی، حمایت خود ‏را به شیوه‌های مختلف اعلام کرده‌اند، نموده و امیدواریم که ‏با پشتیبانی کلیه نیروهای صلح‌طلب داخلی و خارجی و تمامی ‏ایران دوستان بتوانیم این راه پرفراز و نشیب را به ‏گونه‌ی شایسته ادامه دهیم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست