درس اول از سرنگونی صدام برای حاکمان مستبد
دریادل توانا
•
اگر اپوزیسیون سازمان یافته و.....بر مبنای اصول دموکراتیک در عراق وجود می داشت این همه فجایع اندوهناک بر مردم عراق نمی رفت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲٣ فروردين ۱٣٨۲ -
۱۲ آوريل ۲۰۰٣
تهاجم ائتلاف تحت رهبری امریکا به عراق علیرغم مخالفت و تلاش بخش بزرگی از جامعه بین المللی بوقوع پیوست. صرف نظر از تلخی این تهاجم و مخاطرات دهشتناک و اندوهناک آن حکومت استبدادی صدام و توتالیتاریسم حزب بعث فرو ریخت و شادی مردم به ستوه آمده عراق را باعث شد. (تقدیم گل به نظامیان مهاجم از سوی مردم عراق قبل از هر چیز نشانه نفرت از استبداد و ظلم دیکتاتور نگون بخت است) ضمن آنکه به لحاظ نظری و عملی منطقه با شتاب در مسیر تحولات عظیمی قرار گرفت، تحولاتی که نه تنها از تمایل مردم به دموکراسی و اعاده حقوق از دست رفته شان حکایت می کند، بلکه بوضوع نشان می دهد بقا نظام های سیاسی بدور ازشیوه های دموکراتیک دیگر قابل تصور نخواهد بود. بازتاب سیاسی تحولات مورد نظر امروز همه امور را فرا گرفته است. اگر با دیدی عمیق و تازه به آن نگاه کنیم، جمهوری اسلامی پیش از همه کشورها در مسیر آن قرار دارد چرا که ادعای دروغین شایسته سالاری و دموکراسی از سوی مقامات حکومت اسلامی و گروههای درون سیستم موجود که برای کسب قدرت بیشتر بر سر هم می کوبند دیگر نمی تواند مانع از ظهور منازعه و تعارض موجود در عمق جامعه شود هر دو گروه موجود در حکومت نه تنها در برابر تنوع و تکثر مقاومت می کنند بلکه با اصرار بر حفظ ساختار ولایت فقیه از مشارکت نیروهای دگراندیش و سکولار با تمایلات ملی و دموکراسی به لطایف الحیل ممانعت بعمل می آورند و بالاتر از همه در مقابل کسانی که قدرت سیاسی را وسیله کسب ثروت نا مشروع خویش قرار داده اند به قدرت مردم اعتمادی ندارند. همچنین با تمسک به دین حقوق اقشار مختلف از جمله زنان را به شکل وسیعی پایمال می نمایند و.... طرح لوایح دوگانه و همه پرسی در مورد آنها دیگر بی فایده است و گویا دموکراسی را به استهزا گرفته اند. یاس و سرخوردگی وسیع مردم پیامد آشکار این روند است تا جائیکه مداخله نظامی بیگانه را طلب می کنند.
تعارض مدافعان دموکراسی با حاکمان اسلامی هر روز جنبه حادتری پیدا می کند. نقش هر یک از ما در مبارزه برای تحقق دموکراسی به میزان دانش و آگاهی ما بستگی دارد تا جائیکه آگاهی از دموکراسی و حقوق بشر و آزادی سیاسی می تواند نقش سازنده ای به ما بدهد چون اساس دموکراسی آزادی سیاسی كه منطبق بر اعلامیه حقوق بشر است، منجر به پذیرش نهادهائی مانند اپوزیسیون سازمان یافته، سیستم مستقل قضائی و... خواهد شد که می تواند قدرت سیاسی را محدود سازد. امری که در بررسی تجربه عراق باید دقیقا مورد توجه قرار گیرد. به زبان دیگر اگر اپوزیسیون سازمان یافته و... بر مبنای اصول دموکراتیک در عراق وجود می داشت این همه فجایع اندوهناک بر مردم عراق نمی رفت. فلذا اگر حاکمان اسلامی ایران نخواهند همچون صدام و حکومت او به سر نوشتی نکبت بار دچار شوند باید هر چه سریعتر به این اصول تمکین نمایند.
نخبگان و روشنفکران و گروههای سیاسی دگراندیش و روشنفکران دینی به همراه مردم عزیزمان که به عناوین مختلف از مشارکت رانده شده اند و در داخل و خارج از کشور بار سنگین محرومیت و.... را تحمل کرده و می کنند نباید فرصت بدست آمده را از دست بدهند و فقط به تبعیت از جنبش ضد جنگ جهانی به محکوم کردن جنگ بپردازند بلکه باید با درک پیچیده جهش جامعه و اوضاع منطقه بر وجوه اشتراکات تاکید و متحدا برای گشایش درهای قدرت و دموکراتیزه نمودن قدرت سیاسی عمل نمایند.
پذیرش این دیدگاه به منزله آنست که باید با تصمیم شجاعانه و منطبق بر ضرورت های عینی و ذهنی و استفاده از تمامی امکانات ملی و بین المللی شکاف ایجاد شده در حاکمیت توسط نیروهای مدافع دموکراسی پر شود. اتحاد نیروهای مدافع دموکراسی و جمهوری باید برحل مناسبات ایران با جامعه بین المللی بالاخص امریکا منطبق بر منافع ملی تاکید نماید. این نیرو برای حل منازعات بین المللی و همچنین دموکراسی و رعایت حقوق بشر باید بر گسترش اختیارات و قدرت سازمان ملل اصرار نماید و... (دقت در مواضع فرانسه آلمان و روسیه قبل و پس از جنگ بسیار آموزنده است).
در غیر اینصورت همان بر ما خواهد رفت که امروز بر عراق صدام رفته است. گستره و عمق دید ما در عمل و نقشی که ایفا می کنیم مشخص خواهد شد.
۲۲/۱/۱٣٨۲
|