اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲٣ تير ۱٣٨۷ -
۱٣ ژوئيه ۲۰۰٨
روزنامه ی اعتماد - امیرحسین ناصری: اگر رگه هایی از مدیریت در وجود این نام های پرطمطراق بود، شاید هیچ گاه فوتبال به جایگاه نازلی که امروز قرار دارد، نمی رسید. این روزها مدیران برای دیدن بازیکنان فوتبال وقت ملاقات می گیرند. آنقدر ساده روبه روی بازیکن می نشینند که گویی هیچ گاه مدیر یک باشگاه نبوده اند. آنها به وضوح در مشت بازیکنان قرار گرفته اند. شاید به همین خاطر هم باشد که عادت مدیران باشگاه ها این شده است که در ابتدای فصل چاه عمیقی می کنند و در طول فصل تلاش می کنند آن را از اسکناس پر کنند. این بازیکنان فوتبال هستند که تعیین می کنند نرخ هزینه های فوتبال ایران چقدر باشد. قراردادهای یک ساله کاملاً به سود آنها است. به فهرست بازیکنان باشگاه ها و مدت قراردادشان دوباره نگاه کنید. کمتر بازیکنی می بینید که قراردادی بیش از یک سال بسته باشد. قرارداد سه ساله که تقریباً محال است، مگر اینکه تیم بزرگی بازیکن گمنامی جذب کرده باشد. قرارداد پنج ساله هم که اصلاً وجود خارجی ندارد. بازیکنانی که دم از تفاوت رقم قرارداد لیگ ایران با باشگاه های اروپایی، آسیای شرقی و حتی حاشیه خلیج فارس می زنند، مدیری ندیده اند که مدت قراردادها را نیز برایشان مثال بزند. مدیری نداریم که مدت قرارداد بازیکنان جوان لیگ برتر انگلیس (یا هر لیگ معتبر اروپایی) را نشان شان بدهد تا متوجه شوند تنها بازیکنان بالای ٣۰ سال طی توافقی دو طرفه قرارداد یک ساله تنظیم می کنند، وگرنه قراردادها سه یا پنج ساله است. دلیل اش هم کاملاً مشخص است، هیچ باشگاهی حاضر نیست روی بازیکن جوانی تنها برای یک سال برنامه ریزی کند. این تفاوت ریشه یی فوتبال ما و اروپایی ها است. آنها برای تیم ها برنامه ریزی های سه تا پنج ساله دارند و بازیکنان در این برنامه ریزی نقش عمده یی دارند. آنها به خوبی می دانند وقتی ۱۵ بازیکن تیمی در پایان فصل قراردادشان تمام می شود، چه مشکلاتی را در پی دارد ولی ما مدیرمان یک ساله است، به تبع آن مربی یک ساله می آید و با مربی یک ساله بازیکن یک ساله معنی پیدا می کند. حبیب کاشانی تیم را قهرمان می کند و بعد می رود. این یعنی عمر مفید مدیریت. مدیر یک ساله، برنامه یک ساله دارد. سعی می کند در این یک سال بازیکنان نامی را جذب کند (با هر قیمتی) تا تیم در کورس قهرمانی باشد. مسلم است وقتی فوتبال دولتی است و بدهی و سود در آن معنی ندارد، هیات مدیره در این راه، مدیرعامل را همراهی می کند. پس از پایان یک سال هم مدیری که می رود به هیچ وجه در قبال ضررهای مالی باشگاه پاسخگو نخواهد بود. اما این نگاه و این شیوه مدیریت تنها به سود بازیکنان است. در این فصل چند مورد دیده اید که باشگاه برای جذب بازیکنان مورد نظرش با باشگاه دیگری وارد مذاکره شود؟ تقریباً هیچ، به جای باشگاه، این بازیکنان و مدیر برنامه ها هستند که وارد مذاکره می شوند و تصمیم می گیرند، مبلغی را بابت قرارداد یک ساله شان می گیرند و رقمی هم بابت رضایت نامه. دروغ هم نمی گویند. اگر ۲۵۰ میلیون تومان سقف قرارداد باشگاهی باشد، آن را می گیرند و بابت رضایت نامه یی که در دست دارند، بسته به نام و اعتبارشان، چند صد میلیونی هم بابت رضایت نامه. در این صورت نه سقف قرارداد شکسته شده و نه بازیکن از آن ناراضی است. چرا باید این وضعیت تغییر کند؟ در این بهشت بازیکن و دلال او هر ساله فرصت عقد قراردادی چند صد میلیونی دارند. نه کنترلی می خواهد و نه نظارتی. کارشان هم به قوه قهریه نمی خورد که بخواهند تحت هر شرایطی اصول باشگاه را بپذیرند. بازیکن به راحتی می گوید «برای من مهم پول است و هر تیمی بیشتر پول بدهد مرا جذب می کند.» این شیوه یعنی فوتبال برای پول. نه، این یک نگاه اخلاقی به موضوع نیست. این فوتبال نه مدیر می خواهد و نه مربی با برنامه. یک عده آدم هستند که به صورت چرخشی در این فوتبال کار را دست به دست می چرخانند و پول هنگفتی (در مقیاس اقتصاد ایران) صرف می شود اما عایدی فوتبال از این چرخش و صرف هزینه ها چیست؟ این وضعیت تنها به سود بازیکنان است و البته بیشتر از آنها به سود کسانی که تنها ۱۵ تا ۲۰ روز با فوتبال درگیرند و یک پول هنگفت می گیرند تا سال بعد. چگونه می توان مقابل قراردادهای یک ساله و به تبع آن سودجویی برخی بازیکنان و دلالان را گرفت؟ برنامه ریزی های یک ساله در فوتبال را چه زمانی می توان برچید؟
|