جان بولتون: حمله به ایران، تنها راه است!
•
به جای ادامه دادن مسیر ۵ ساله دیپلماسی شکست خورده پیشین، ما باید به طور جدی با اسرائیل، پیش و پس از حمله به ایران همکاری کنیم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣ مرداد ۱٣٨۷ -
۲۴ ژوئيه ۲۰۰٨
جان بولتون سیاستمدار بسیار تندرو و جنگ طلب آمریکایی همچون گذشته به سیاستهای اعمال شده از سوی دولت آمریکا در قبال ایران انتقاد داشته و مدعی است حمله به ایران تنها گزینه مناسب در برابر ایران است. آنچه در پی میآید، مقالهای از جان بولتون است که هفته گذشته در «وال استریت ژورنال»، منتشر شده و ترجمه ی فارسی آن را سایت «افتاب» درج کرده است:
آزمایش موشکهای قارهپیمای ایران در هفته گذشته به همراه ادبیات تند و خشن فرماندهان نظامی ایران نشان داد که خاورمیانه تاچه حد به نقطه بحرانی و بازگشتناپذیر نزدیک است.
تلاشهای تهران به منظور ترساندن ایالات متحده و اسرائیل از انجام عملیات نظامی علیه این کشور به همراه مذاکرات دیپلماتیک ایران با اتحادیه اروپا دو روی یک سکهاند. حکومت تهران در حال خریدن وقت اضافهای است که برای ساخت بمب اتم بدان نیاز دارد. این برنامهای است که حکومت ایران به طور مخفیانه در طول مدت ۲۰ سال تعقیب کرده است.
بین ایران و هدف درازمدت وی یک حایل قرار دارد: «تهاجم نظامی از سوی آمریکا یا اسرائیل. ایران امروز توانایی تولید جنگافزار هستهای را ندارد حتی ممکن است این توانایی را تا چند سال آینده نیز نداشته باشد. گمانهزنیها بسیار گشادهدستانه است و هیچکس به جز روحانیون تهران به درستی نمیداند که آنها چه زمانی به سلاح هستهای دست خواهند یافت که آنها نیز مطمئنا به کسی نخواهند گفت».
با این همه، زمان، کلید این داستان نیست. یک نکته مهم آن است که رهبران ایران چه زمانی تصمیم به نظامی کردن فعالیتهای هستهای خود بگیرند بدون آنکه تظاهرات خارجی آن موجب توقف آن از سوی جامعه جهانی شود. ما نمیدانیم که آیا ایران دراین نطقه قرار دارد یا آنکه چهقدر به این نقطه نزدیک است.
تنها چیزی که ما میدانیم آن است که ایران هماکنون ۵ سال است که با گروه EU-٣ (بریتانیا، فرانسه و آلمان) مذاکره بیحاصل داشته و به سادگی هم اکنون ۵ سال به ساخت بمب اتم نزدیکتر شده است.
تصور کنید پس از این برای دولت «بوش» چه رخ خواهد: در شش ماه آینده این دولت به حرکت لنگان لنگان خود ادامه داده و سیاست وقت کشی را تعقیب خواهد کرد. به این شش ماه بیافزایید شش ماه نخست رئیس جمهور آینده را که به منظور تعیین تیم امنیتی و سیاسی خود صرف خواهد کرد و همه اینها به ما میگوید که ایران یک سال دیگر نیز زمان به دست خواهد آورد.
به جرات میتوان گفت که ما در بازی ارائه مشوقهای مالی- اقتصادی به ایران بازنده بودهایم چرا که در حالی که ما مشغول ارائه این مشوق ها به ایرانیان بودیم، آنها در حال انجام تلاشهای علمی، پژوهشی خود بودهاند.
تحریمهای کنونی شاید پنج سال پیش میتوانستند بر ایران اثر گذار باشند، اما هم اینک بیتردید تاثیری بر فعالیتهای هستهای ایران نخواهند داشت، چرا که این تحریمها تنها به اقتصاد ایران لطمه خواهد زد و اقتصاد ایران طی سی سال گذشته به علت مدیریت غلط به اندازه کافی آسیب دیده است.
تحریمهای بیشتر در این روزها حتی با وجود حمایتهای روسیه و چین بسیار دیرهنگام و بیارزش است. با وجودی که گزینه تغییر حکومت تهران، گزینههای مرجح است، اما احتمال بیرون راندن روحانیون از حکومت در حال حاضر وجود ندارد.
آیا ما در پنج سال گذشته کاری برای حمایت از ناراضیان سیاسی دورن ایران کردهایم؟ جوانان، محرومان اقتصادی نمونههایی از این ناراضیان هستند.
گزینه تغییر حکومت مانند یک کلید برق نیست که بتوان آنرا روشن یا خاموش کرد. این کار سختیها و مشکلات بسیاری دارد که عذری برای انجام ندادن آن پذیرفته نیست.
از همین روست که اسرائیل در نقطه تصمیمگیری بحرانی قرار دارد: استفاده از اهرم تهاجم نظامی به منظور از بین بردن کنترل و تسلط ایران بر دانش بومی چرخه سوخت هستهای.
این عمل در صورت موفقیت که بسیار نیز پرخطر مینماید نخواهد توانست بحران هستهای ایران را برای همیشه حل نماید. چرا که آنها این پتانسیل را دارند که برای مدتی زمان خریده و فعالیتهای بحرانزای خود را برای مدتی کناری نهند.
ما به هر شکل ممکنه و هر طور که بتوانیم، باید حکومت تهران را تغییر دهیم و یا در این مسیر حرکت کنیم چرا که گزینه مقابل این عمل، چیزی جز این نیست که با ایران هستهای مواجه شویم؛ گزینهای که بدترین حالت ممکنه است.
با این همه، با وجود فوریت و حساسیت، این قضیه «باراک اوباما» و سران سه کشور اروپایی را نگران نکرده است. سناتور اوباما آشکار را در تاریخ ۹ ژوئیه اظهار داشت که ایران را باید با تحریمهای تازهای مواجه ساخت.
وی همچنین گفت که ما به «دیپلماسی مستقیم» نیاز داریم. از همین رو باید از «تحریک کردن» ایران پرهیز نماییم. ما باید از «مشوقهای قوی»استفاده نماییم تا «رفتار ایرانیها» را تغییر دهیم.
از دیگر سوی «خاویر سولانا» رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا همچنان در حال حاضر، مشغول صرف وقت همچون ۵ سال گذشته به منظور گفتگو با ایران است؛ گفتگوهایی که حتی سناتور اوباما نیز رسماً اعلام کرده که هیچ نتیجهای در بر نداشته است.
«جان مککین» در واکنش به آزمایش موشکی ایران بار دیگر بر نیاز به سیستم دفاع موشکی کارآمد تاکید کرد. وی معتقد است در براب رکشورهایی چون ایران و کره شمالی، آمریکا به این سیستم نیازمند است.
او البته بیتردید درست میگوید، به خصوص با توجه به این که انتخابات ماه نوامبر بسیار نزدیک بوده و به مرحلهای بحرانی رسیده است و در نتیجه این میتواند پاسخی به دموکراتها باشد.
اهمیت کنونی که سیستم دفاع موشکی برای ما یافته است، تنها یک جزء از تبعات سیاستهای غلطی است که در برابر ظرفیتهای هستهای- نظامی ایران در گذشته اعمال شده است.
در کوتاهترین زمان ممکنه، ما باید با مسئله بسیار مهمی مواجه شویم. ایالات متحده در صورتی که اسرائیل تصمیم به اقدام نظامی علیه ایران بگیرد چه خواهد کرد؟
زمانی بود که دولت بوش احتمال میرفت که از گزینه اقدام نظامی علیه ایران استفاده نماید، اما شواهد عمومی به ما میگویند که آن دوران هم اکنون گذشته است.
اسرائیل آشکارا میبیند که طی ۱۲ ماه آتی، روابط آمریکا- اسرائیل دارای بستری مستعد و مناسب است. اسرائیل به دولت بوش گفت که نیروگاه هستهای سوریه که توسط کرهشمالی ایجاد شده را در بهار ۲۰۰۷ نابود میکند و اعلام کرد که تا پایان تابستان برای انجام آن صبر نخواهد کرد.
اسرائیل این کار را کرد و دیدیم که قابلیتها و توانمندیهای هستهای سوریه را که در آن مکان وجود داشت نابود کرد. جایی که در مرز شمالیاش ماموران ایرانی به عنوان یک تهدید واقعی حضور داشتند.
وقتی مرکز تهدید واقعی، نه یکی از نمایندگان و عمال تهدیدکننده اصلی، به مرحله هولوکاست هستهای نزدیک میشود، آیا امکان این وجود دارد که کسی به طور جدی درمورد اثرات بهای سوخت بیاندیشد در حالی که در ماهیت وجودی اسرائیل تردید میشود؟
بنابراین به جای ادامه دادن مسیر ۵ ساله دیپلماسی شکست خورده پیشین، ما باید به طور جدی با اسرائیل، پیش و پس از حمله به ایران همکاری کنیم. ما از بابت این حمله در هر حال ملامت خواهیم شد و قطعاً تبعات منفی آن را احساس خواهیم کرد.
بنابراین منطق به ما حکم میکند که بکوشیم تا حد ممکن آن را با موفقیت به انجام رسانیم و یا حداقل در سر راه اسرائیل مانعی ایجاد ننماییم و تا جایی که امکان دارد، مقدمات راحتی و آسایش اسرائیل را فراهم آوریم.
|