یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتشار چند کتاب از انتشارات باران سوئد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٨ مرداد ۱٣٨۷ -  ۲۹ ژوئيه ۲۰۰٨


انتشار چند کتاب از انتشارات باران سوئد
 
 
●   مجموعه داستان مادام X نوشته مهرنوش مزارعی به تازگی توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است .
این مجموعه شامل هفت داستان با نام‌های «یک فیلم خوب»، «جاده‌ی پشت باغ پرتقال»، «روزی که برادرم به‌دنیا آمد»، «آیا می‌شود تمام لکه‌های کثیف را پاک کرد؟»، «مادام X » ، « سفر شمال» و «می‌توانید نوشین را مجسم کنید در لحظه‌ای که ...».
در پشت جلد کتاب به نقل از ملیحه تیره‌گل- منتقد ادبی و پژوهشگر- در مقاله‌ای با عنوان «گویه های سکوت در داستان های مهرنوش مزارعی» در سایت «غرفه آخر» آمده است: «خانم X ، زنی است که تصمیم می ¬ گیرد به‌کاری متفاوت با تربیت شخصی و اصول متعارف فرهنگی ¬ اش دست بزند. او در نخستین مرحله ¬ های اجرای تصمیم، دچار چنان تردیدی می ¬ شود، که هربار، هر امکانی را، به‌بهانه ¬ ای، پس می ¬ زند. ... منتها، در آستانه ¬ ی رسیدن به آن خواسته، عاملی ظاهراً بیرون از تردیدهای او، در اجرای تصمیم اخلال می ¬ کند .
... از منظر من، پرسش ¬ های انگیخته از این داستان، دقیقاٌ همان ¬ هایی است که از برخی از داستان ¬ های پیشین مزارعی، مانند «سنگام»، «غریبه ¬ ای در رختخواب من»، و «بریده ¬ های نور» نیز برمی ¬ خیزند؛ و همه، روایتگر خواستن ¬ هایی است که به توانستن نمی ¬ رسند. چه نیروی تاریخی مهیبی این نتوانستن را به اعماق روان زن رانده است؟ آیا بین ارزشداوری ¬ های عالم و آدمی که به داستان «مادام X» پا گذاشته ¬ اند، و آن «نیروی مهیب»، رابطه ¬ ای هست؟ آیا اصلاٌ «نیروی مهیب» در این «نتوانستن»ها دست دارد؟ یا، صرف نظر از حضور و کارکرد آن، این سرشت روانی ¬ زن است که «عمل جنسی» را هم ¬ ارز با «عشق» بها می ¬ دهد، و حضور عشق را برای هم ¬ آغوشی شرط لازم می ¬ داند؟ آیا همین تصور من می ¬ تواند زاییده ¬ ی عملکرد هزاران هزارساله ¬ ی آن «نیروی مهیب» باشد؟ یا اصولاٌ از نظر وجودشناسی پرسمانی معتبر است؟ »
پنج داستان‌ از این مجموعه در فضای امروز و در خارج از کشور ایران شکل گرفته است و دو داستان «روزی که برادرم به دنیا آمد» و «سفر شمال» خاطرات راوی از دوران کودکی‌اش در ایران است .
داستان «یک فیلم خوب»،گفت و گوی یک زن و مرد است در حین بیرون آمدن از سینما و خوردن شام در رستوران و رفتن به خانه. زن مدام از فیلمی که دیده صحبت می‌کند و فیلم خوب را با ارگاسم خوب قیاس می‌کند .
داستان «جاده‌ی پشت باغ پرتقال» درباره فردی است که به نظر می‌رسد در پی یک اختلاف با همسرش از خانه خارج شده و شب را در هتلی خارج از شهر گذرانده است و صبح فردا در یکی از گردش‌های اطراف هتل به طور اتفاقی و در پی یک حادثه با زنی سالخورده و عشق او به همسرش آشنا می‌شود .
داستان «روزی که برادرم به دنیا آمد»، از زاویه دید دختربچه ای روایت می‌شود که مادرش باردار است و به واسطه شغل پدرش به شهر کوچکی نقل مکان کرده اند. یک دکتر کلیمی نیز در این داستان وجود دارد. سنی ها
داستان «آیا می‌شود تمام لکه‌های کثیف را پاک کرد؟»، برشی است از وسواس یک فرد برای تمیز کردن آشپزخانه .
داستان «مادام X» درباره زنی است که عقیده دارد دیر یا زود همسرش به او خیانت خواهد کرد پس بهتر است پیش از آن با مرد دیگری دوست شود تا دلش نسوزد .
داستان «سفر شمال»، به سال‌های پیش از انقلاب ۱٣۵۷ برمی‌گردد و نخستین سفر خانوادگی خانواده‌ای در شیراز با اتومبیل شخصی به مازنداران. داستان با حادثه‌ای در متل قو پایان می‌یابد .
 
  در داستان «می‌توانید نوشین را مجسم کنید در لحظه‌ای که ...»، راوی داستان با دختری به نام نوشین آشنا شده که به واسطه ازدواج با مردی ایرانی به آمریکا رفته و بدون آنکه اقامت دایم داشته باشد تصمیم به طلاق گرفته است .
مهرنوش مزارعی در سال ۱٣٣۰ در تهران به دنیا آمد و در سال ۱٣۵٨ برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و همان جا ماندگار شد. در سال ۱۹۹۱ فصلنامه ادبی فروغ را به اتفاق یکی از دوستان خود در لس آنجلس بنیان گذاشت. این نشریه به معرفی ادبیات زنان اختصاص داشت و تا سال ۱۹۹٣ به چاپ می رسید. در همین سال ها برگزیده‌ای از نمایشنامه‌های داریوفو را ترجمه و در مجموعه ای به نام «یک زن، تنها» منتشر کرد .
تا به‌حال از او سه مجموعه داستان در آمریکا و یک برگزیده آثار در ایران منتشر شده است با نام‌های «بریده های نور» (نشر ری را/ بهار ۱۹۹۴/لس آنجلس)،«خاکستری» (نشر ری را/ ژانویه ۲۰۰۲/ لس آنجلس) و « کلارا و من» (نشر ری را ۱۹۹٨/لس آنجلس )
    مهرنوش مزارعی در حال حاضر کالیفرنیا زندگی می‌کند .
 
 
● " زبان سرخ"، عنوان کتابی است نوشته‌ی م.ف.فرزانه، نویسنده‌ی ساکن فرانسه که به‌تازگی توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است .
م.ف.فرزانه در این کتاب مجموعه‌ای از نوشته‌های پراکنده‌ی خود را که طی چهار دهه‌ی اخیر در نشریات مختلف منتشر شده جمع‌آوری کرده است .
چهار عنوان از این مقالات که فصل یکم آمده درباره صادق هدایت است: «آخرین روزهای هدایت» شرح یکی از آخرین دیدارهای فرزانه با این نویسنده است؛ روزی که هدایت آخرین رمان خود را پاره و به سطل زباله می‌سپارد و تلاش فرزانه برای جلوگیری از این اتفاق نتیجه‌ای نمی‌دهد .
دومین مقاله متن سخنرانی انتقادی این نویسنده نسبت به جامعه‌ی ادبی است. این مقاله زبانی طنزآلود دارد و در دانشگاه آستین تگزاس ارائه شده است .
در مقاله‌ی «حقیقتی سربسته در یک نامه سرگشوده» که به مناسبت صدمین سال تولد صادق هدایت نوشته شده فرزانه از جمله به کتاب «شناخت‌نامه صادق هدایت» پرداخته است .
  در مقاله‌ی «جمال‌زاده و هدایت، پایه‌گذاران ادبیات نوین فارسی» نویسنده به شخصیت و کارهای این دو نویسنده بزرگ ایرانی پرداخته است .
فصل دوم، مقالاتی است درباره فریدون هویدا، فرخ غفاری، نادر نادرپور، تقی مدرسی، امیر جهانبگلو و روژه لسکو .
در این مقاله‌ها فرزانه به رمان «قرنطینه» نوشته‌ی فریدون هویدا، مجموعه شعر «زمین و زمان» سروده‌ی نادر نادرپور، کتاب «اقلیت‌ها» نوشته‌ی دکتر محمدرضا خوبروی پاک و «معمای هویدا» نوشته‌ی عباس میلانی پرداخته است .
« یادداشتی برای زنده‌ها» نیز می‌پردازد به امیر جهانبلگو و روژه لسکو مترجم رمان «بوف کور» به زبان فرانسه، «در سوگ یک نویسنده شایسته» به تقی مدرسی و مقاله‌ی مفصل «شبهای ۱۱۲» به خاطرات دقیقی از فرخ غفاری و فریدون هویدا .
در فصل سوم درنگی شده است بر سینما و چند فیلم با مقالاتی چون «وظیفه فرهنگی سینما»، «دست‌های حسین کاظمی در فیلم مونپارناس» و انتقاد از فیلم «طعم گیلاس» کیارستمی .
در فصل چهارم سه داستان کوتاه از نویسنده فرانسوی مارسل بعالو و دو داستان کوتاه از لئونید آندریف، نویسنده روس. شرح حال این دو نویسنده نیز در ابتدای داستان‌ها تدوین شده است .
« عروسک دماغ قندی» نیز شرح یک قصه‌ی عامیانه‌ی ایرانی است که نظیر آن در کتاب «زندگی سری سالوادور دالی» به نقل از این نقاش بزرگ آمده است .  
 
م.ف‌. فرزانه از نوجوانی با مطبوعات همکاری می‌کرد. به‌معرفی دکتر سیدصادق گوهرین با صادق هدایت آشنا شد و تا پایان عمر هدایت دوست و مرید او بود .
سال اول حقوق را در تهران، روان‌شناسی و مردم‌شناسی را در سوربن گذراند و تحصیل حقوق را تا دکترای حقوق بین‌الملل در پاریس و تولوز ادامه داد. سپس با بورس دولت فرانسه فارغ‌التحصیل انستیتوی عالی سینمایی پاریس شد و از آن پس فیلم‌هایی مستند، بیشتر درباره‌ی هنر ایران، ساخت. مدتی به ایران آمد، نخستین آموزشگاه فنی سینمایی را تاسیس کرد و از اولین پایه‌گذاران تلویزیون ملی ایران شد. لیکن محیط کاری به‌قدری برایش ناگوار آمد که از شغل سینمایی دست کشید و به عنوان رئیس بانک صادرات به پاریس بازگشت .
آثارفرزانه عبارتند از: دو کتاب درباره‌ی هدایت («آشنایی با صادق هدایت» نشر مرکز، ۱٣۷٣، «صادق هدایت در تار عنکبوت» نشر مرکز، ۱٣٨٣)؛ رمان اتوبیوگرافیک «عنکبوت گوبا»، رمان‌های «چاردرد»، «خانه»، «دندان‌ها»، «راست و دروغ»، و «بن‌بست»؛ ترجمه‌هایی از گوگول، فروید، اشتفان زوایگ، رنه گروسه، هورتیک، چخوف، موپاسان و ژان پل سارتر ...
فیلم‌های مستند او نیز عبارتند از: «مینیاتورهای ایرانی»، «کورش کبیر»، «وقایع ایرانی»، «زن و حیوان یا هفت هزار سال هنر در ایران»، «زن‌های پاریسی» و «جزیره خارک » ...
 
 
 
●   "پاورقی"، هشتمین دفتر شعر رباب محب است که به تازگی توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است .
این مجموعه شعر شامل ٨۶ شعر و هشت پاورقی است که در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ میلادی سروده شده‌اند .
تولد، زندگی، مرگ، انسان، انسانِ ضد انسان، درون‌نگری، عکس‌ها و خاطره‌ها از جمله موتیف‌های شعر محب است .
دو شعر آغازین کتاب این‌هایند :
۱
ترجیح می‌دهم پیاله‌ی شعر را بنویسم و شعر را بنوشم و بگذارم قلم تمامِ مرا بازنویسی کند .
ترجیح می‌دهم این خود، که شما می‌شناسید، نباشم، من باشم: شاعری در سایه‌ی پستان‌هاش
آخرِ حرف را می‌لیسد .
ترجیح می‌د‌هم- این- تنها ... شروعِ یک شعر باشد :
شعری در پیاله‌ی شعر !
۲
حتم دارم. دیوارها نه موش داشتند، نه گوش. این تکه‌سنگی که در واژه‌هام افتاد هرگز فرصت دیالوگ پیدا نکرد و حالا پرتره‌ی گیجم را که روی این کاغذ می‌کشم خوابم را تعریف می‌کنم :
من گم شده‌ام، جایی در پیاده‌روهای خالیِ دیروز، نگاهی از کاسه‌ی سرم هی می‌کشد بیرون .
 
رباب محب، شاعر ساکن سوئد، متولد سال ۱٣٣۲ شهر اهواز است. از او تا به‌حال مجموعه شعرهای «بهار در چشم توست»(استکهلم ۱٣۷۱)، وارینیا(نشر باران، استکهلم ۱٣۷٣)، «آنام کوچک خدا»(استکهلم ۱٣۷۵)، «زنجموره‌های مخدوش»(نشر قلم، گوتنبرگ ۱٣۷۷)، «کلاستروفوبی تن»(همراه با سهراب مازندرانی و سهراب رحیمی، نشر رویا و VIJ ، استکهلم ۱٣۷۷)، «پس از این اگر از هراس خالی بمانم»(نشر لاجورد، تهران ۱٣٨٣)، «ر»(نشر دریا ۱٣٨۵) و «از زهدان مادرم تا باب تمثیلات»(نشر دریا، ۱٣٨۶) منتشر شده است .
از رباب محب هم‌چنین داستانی تحت عنوان «با دست‌های کوچک به‌خانه برمی‌گردیم» برای نوجوانان(نشر نگاه، ایران ۱٣۵٨) و «پری دریایی هانس، معرفی شیوه‌های آموزشی و تربیتی کودکان اوتیزم»(نشر لاجورد ایران، ۱٣٨۱) منتشر شده است .  
 
 
●   مرگ مرا خواهد یافت
چاپ نخست: ۲۰۰٨/۱٣٨۷
ناشر: مترجم
چاپخش: باران استکهلم
  این کتاب مجموعه ترجمه‌ای ست از بیست‌ونه شعر از پانزده شاعر توسطِ بهزاد رعیت.
شاعران این‌ مجموعه عبارتند از : ویلیام باتلر ییتز، امیلی دیکینسون، سارا تیسدیل، الیزابت بارت براونینگ، آنا لتیتیا بارباولد، توماس هود، جوزف اَدیسون، خورخه لوئیس بورخس، روبرت لوئیس استیونسون، روبرت هریک، روپرت بروک، رودیارد کیپلینگ، سیدنی کلاپتون لِینی‌یِر، شارلوت برونته، هارولد پینتر.
شاعران از زمان‌های گوناگون هستند و شعرها متفاوت، اما زیر چتر یک کلمه گرد آمده‌اند: مرگ.
مرگ مرا خواهد یافت تکرار مرگ است در بارش رنگینِ کلام که زندگی است.
چاپخش این کتاب را نشر باران به عهده داشته است.
 
 
 
●   رود تلخ زنده‌ام نگهدار !
عنوان مجموعه شعر تازه‌ای از ژیلا مساعد است که به تازگی توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است .
در این مجموعه ٣۵ شعر، در ۹۱ صفحه ارائه شده است. در صفحه ۱۰ کتاب شعر اعتراف را می‌خوانیم :
« اهل ذمّه‌ام
عجمم
گنگم
مشرکم
کافرم
مرتدم
ملحدم
زندیقم
رندم
رندم
رندم
پیش از تو زاده شدم
هنوز تو نبودی
که بر درگاه پرستشگاه
حک شده بودم
و آب و آسمان زیر فرمانم
 
بر فرقم زیارتگاه ساختی
و خشکسالی ترک‌مان نکرد
 
نمی‌توانی بشکنی‌ام
از مرمر نیستم دیگر
از استخوانم و پوست
از کلامم
از حقیقتم
انسانم
زانو بزن در مقابل قلب من .»
 
ژیلا مساعد، متولد سال ۱٣۲۷، تهران است. وی در حال حاضر ساکن سوئد است و تا به حال از او مجموعه شعرهای «غزالان چالاک خاطره» (۱۹٨۶)، «یله بر کجاوه اندوه» (۱۹٨٨)، «پنهان‌کننده‌گان آتش» (۱۹٨۹)، «ماه و آن گاو ازلی» (۱۹۹٣)، «پری‌زده‌گان» (۱۹۹۶)، «سرخ‌جامه‌ای که منم» (۲۰۰۰)، «اقلیم هشتم» (۲۰۰٣)، و در زمینه‌ی نثر، کتاب‌های «پنجره‌ای رو به خواب‌های قدیمی»، «ایشتار» و «طوفان» منتشر شده است. از مساعد مجموعه اشعار «ماه و آن گاو ازلی»، «هفت اقیانوس وحشی» و «زیر رودخانه بالشی هست» به زبان سوئدی منتشر شده است. برخی از شعرهای او به زبان‌های اسپانیایی، استونی، هلندی، آلمانی و انگلیسی نیز چاپ و منتشر شده است .
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست