گفتگوی بی تمدّن ها!
عسگر آهنین
•
یک طرف مصباح ِ یزدی، همره ِ او خزعلی،
روبرو، مُلُا عُمر، تحمیل شد بر صندلی!
خزعلی پرسید از او راجع به چشم ِ کور ِ او:
« رفته انگشت ِ صمد آقا درآن چشمت فرو؟ »
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۱ مرداد ۱٣٨۷ -
۱ اوت ۲۰۰٨
گفت وُ گو بین ِ تمدّن ها درایران درگرفت
با پیام ِ رهبری، این گفت و گوها سرگرفت
یک طرف مصباح ِ یزدی، همره ِ او خزعلی،
روبرو، مُلا عُمر، تحمیل شد بر صندلی!
خزعلی پرسید از او راجع به چشم ِ کور ِ او:
« رفته انگشت ِ صمد آقا درآن چشمت فرو؟ »
تا که دعوا درنگیرد، ناگهان، مصباح گفت:
« درعوض او طاق می بیند مسلمانان، نه جُفت!»
التُرابی، مُفتی از سودان، گشود آنجا لسان:
« نیست فرقی بین ِ ما در شیوه ی اعدام ِ مان!
تیر باران ِ مخالف، یا که اعـدامش بـه دار،
کُشتن ِ زانیّـه وُ زانـی، به رَجم وُ سنگسار! »
السعودی، گفت شان: « با شقـّه کردن بهتراست
بهتراز آن، ضربه ی شمشیر، درقطع ِ سراست!»
فک ِ خود، تمساح ِِ یزدی، درسخن چون بازکرد،
روح ِ آیات ِ تمـدّن، تـا بـه قـُم، پـرواز کـرد!
گفت: « از اَلنَصر ِ بالرُعب است، پیروزاین نظام
سنّت ِ پیغـمبـر است وُ، نیـز، فتـوای ِ امـام! »
*****
گفت وُ گو، بین ِ تمدّن ها، کمی حسّاس شد
بحث، حتـّا، بر سر ِ ترس ِ زنان از ساس شد!
در خیابان، زنده باد وُ مُرده باد وُ ازدحام،
گفت وُ گو، بین ِ تمدّن ها، دریغا!، نا تمام ...
|